#لبخندبزن: وقتی با خانواده ات دور هم جمع شده اید
خیلی ها هستند آرزوی داشتن خانواده را دارند
#لبخندبزن: وقتی داری سرکارت میروی.
خیلی ها هستند دربدر بدنبال کار وشغل هستند.
#لبخندبزن: چون تو صحیح و سالم هستی.
خیلی ها هستند دارند بخاطر بازگشت سلامتی شان میلیونها خرج میکنند
#لبخندبزن: چون تو زنده ای وروزی داده میشوی وهنوزفرصت برای جبران زمان داری
#لبخندبزن: چون تو"خدا"را داری و اورا می پرستی وازاو طلب کمک میکنی.
#لبخندبزن: چون "تو"خودت هستی.
وخیلی ها آرزو دارند که چون"تو"باشند.
همیشه فرهنگ #لبخند را درمحیط زندگی خودت منتشرکن.
💕💙💕
🏖دکتر #الهی_قمشهای چه زیبا میگوید:
- وقتی نمیبخشید
- وقتی به کاری که دوست ندارید ادامه میدهید
- وقتی وقتتان را تلف میکنید
- وقتی از خودتان مراقبت نمیکنید
- وقتی از همه چیز شکایت میکنید
- وقتی با پشیمانی و افسوس زندگی میکنید
- وقتی شریک نادرستی برای زندگیتان انتخاب می کنید
- وقتی خودتان را با دیگران مقایسه میکنید
- وقتی فکر میکنید پول برایتان خوشبختی میآورد
- وقتی شکرگزار و قدرشناس نیستید
- وقتی در روابط اشتباه میمانید
- وقتی بدبین و منفیگرا هستید
- وقتی با یک دروغ زندگی میکنید
- وقتی درمورد همه چیز نگرانید
+ قدم به قدم به نابودی روح و روان خودتان نزدیک تر می شوید.
💕💜💕
#لواشک_سیب 🍏 😋
🔸حدودا 2.5 کیلو سیب بود. سیب ها رو شستم و خرد کردم. فقط هسته هاش رو بیرون آوردم و داخل قابلمه ریختم و حدودا یک الی یک و نیم لیوان هم آب ریختم و روی حرارت ملایم قرار دادم. تایم هم حدودا یک و نیم ساعت قرار دادم تا حسابی سیب ها له بشن.
نمک هم کمی اصافه کردم. دیگه شکر نریختم چون سیب هام شیرین بودن. سیب ترش هم بخواین می تونین ترکیبی استفاده کنین.
یا اگه دوست داشته باشین میوه های ترش هم همراه با سیب می تونین استفاده کنین .
بعد از اینکه خوب له شد هم می تونین میکس کنین و هم از صافی رد کنین . من از صافی رد کردم و داخل یه سینی بزرگ یا کیسه فریزر انداختم ، یا حتی می تونین فقط خیلی جزیی چرب کنین .
فقط خیلی زیاد نباشه که کلفت نشه و اون وقت کپک می زنه. خیلی هم نازک نشه.
می تونین جلوی آفتاب قرار بدین یا باد کولر و پنکه
10.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خوراک مرغ و بامیه
دستور تهیه :
یکم از کلاهک بامیه رو گرفتم و شستم و با کمی روغن سرخ کردم و کنار گذاشتم بعد تو همون تابه دوتا پیاز متوسط را ک بصورت حلقه حلقه برش داده بودم سرخ کردم و بعد فیله های مرغ را بهش اضافه کردم و مجدد با هم تفت دادم یکم ک حجمش سبک شد زعفران دم کرده نمک و فلفل سیاه و پودر لیمو عمانی ریختم هم زدم بعد بهش یک قاشق غذاخوری رب گوجه اضافه کردم یعنی گذاشتم روی مواد اما هم نزدم . یه استکان اب ریختم روشون و در تابه رو گذاشتم با حرارت کم اجازه دادم نیم ساعت همه با هم پخته شن بعد از نیم ساعت همه مواد رو هم زدم بعد بهش چنتا گوجه گیلاسی و بامیه سرخ شده و دوباره یک استکان اب و یکم پودر سیر اضافه کردم و دوباره در تابه رو گذاشتم به مدت بیست دقیقه تا همه ی مواد با هم پخته شن و تمام
خوراک بامیه امادست میتونید به همراه برنج و با نون میل کنید
برای فریز کردن بامیه کافیه یکم از کلاهک بامیه را بگیرید و بامیه ها را بشویید بعد که آبش رفت بسته بندی و فریز کنید...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 مجموعه #استوری از سخنان سیدابراهیمرئیسی در مناظره سوم
❤️ چرا از اقبال مردم به من ناراحتید؟
👨🔬 دسترسی به پزشک
📜 لیست بدهکاران
📱 فیلترینگ
💥 پساکرونا
#برای_مردم
💠 با اين خدا نميشود انسان بدرفتاری بكند 💠
🔷آیت الله جوادی آملی:
وجود مبارك حضرت رسول در نهجالفصاحه دارد كه من به خدا عرض كردم :
اعمال امتّ من را به عهده من بگذار و اجازه بده من از طرف شما مأمور بررسی و حسابرسی بندگان تو كه امتّان مناند باشم،
🔹برای اينكه اگر يك وقت يكی از افراد امتّ من آلوده بود و گناهی كرد، در آن محكمهای كه اولين و آخرين حاضرند، من طوری ستاری كنم كه من بدانم و او، ديگر نزد ديگران رسوا نشود چون امت من است و بالأخره مرا قبول كرده،
🙏 اين لطف را خدايا در حق من و امتّم بكن!
❇️ذات اقدس الهی به من فرمود:
رسول من! اعمال امتّ تو را در قيامت من خودم بررسی میكنم كه اگر كاری باعث سلب حيثيت و آبروريزی شد، حتی تو هم نبينی.
✅اين خداست! اينكه میبينيد سيل اشك از يك عده عاشقان ميريزد برای اينكه بالأخره آدم در برابر اين ستّار، در برابر اين غفّار قرار دارد؛
❤️با اين خدا نميشود انسان بدرفتاری بكند.
💻 سایت إسراء، نمازجمعه 81/10/06
💕❤️💕
#داستان_کوتاه
سال ها دو برادر با هم در مزرعه ای که از پدرشان به ارث رسیده بود، زندگی می کردند. یک روز به خاطر یک سوء تفاهم کوچک، با هم جرو بحث کردند. پس از چند هفته سکوت، اختلاف آنها زیاد شد و از هم جدا شدند.
یک روز صبح در خانه برادر بزرگ تر به صدا درآمد. وقتی در را باز کرد، مرد نجـاری را دید. نجـار گفت:من چند روزی است که دنبال کار می گردم، فکرکردم شاید شما کمی خرده کاری در خانه و مزرعه داشته باشید، آیا امکان دارد که کمکتان کنم؟ برادر بزرگ تر جواب داد: بله، اتفاقاً من یک مقدار کار دارم. به آن نهر در وسط مزرعه نگاه کن، آن همسایه در حقیقت برادر کوچک تر من است. او هفته گذشته چند نفر را استخدام کرد تا وسط مزرعه را کندند و این نهر آب بین مزرعه ما افتاد. او حتماً این کار را بخاطر کینه ای که از من به دل دارد، انجام داده. سپس به انبار مزرعه اشاره کرد و گفت: در انبار مقداری الوار دارم، از تو می خواهم تا بین مزرعه من و برادرم حصار بکشی تا دیگر او را نبینم.
نجار پذیرفت و شروع کرد به اندازه گیری و اره کردن الوار. برادر بزرگ تر به نجار گفت: من برای خرید به شهر می روم، اگر وسیله ای نیاز داری برایت بخرم. نجار در حالی که به شدت مشغول کار بود، جواب داد: نه، چیزی لازم ندارم. هنگام غروب وقتی کشاورز به مزرعه برگشت، چشمانش از تعجب گرد شد. حصاری در کارنبود. نجار به جای حصار یک پل روی نهر ساخته بود.
کشاورز با عصبانیت رو به نجار کرد و گفت: مگر من به تو نگفته بودم برایم حصار بسازی؟ در همین لحظه برادر کوچک تر از راه رسید و با دیدن پل فکرکرد که برادرش دستور ساختن آن را داده، از روی پل عبور کرد و برادر بزرگترش را در آغوش گرفت و از او برای کندن نهر معذرت خواست.
وقتی برادر بزرگ تر برگشت، نجار را دید که جعبه ابزارش را روی دوشش گذاشته و در حال رفتن است. کشاورز نزد او رفت و بعد از تشکر، از او خواست تا چند روزی مهمان او و برادرش باشد.
نجار گفت: دوست دارم بمانم ولی پل های زیادی هست که باید آنهارا بسازم
تا به حال واسه چند نفر پل ساختیم؟!!!
📕 🍃🌸
بامــــاهمـــراه باشــید🌹