🌷آیه ای که گویا همه قرآن است:
🌷تعاونوا علی البر والتقوا
🌷ولا تعاونوا علی الاثم والعدوان..۲مائده
🌷درمسیر
نیکی وتقوا، با هم همکاری کنید
ولی درمسیرگناه ودشمنی ،قدمی برندارید
💕💚💕
شش اصل آرامش، برای تو 👌
🔸به کسی که به تو اصلا اهمیت نمیده، اهمیت نده
🔸به خلایق هر چی لایق، باور داشته باش
🔸توقعتو از دیگران، به صفر برسون
🔸هر کیو نتونستی ادب کنی، بشینو صبر کن تا روزگار ادبش کنه
🔸هر انسانی به اندازه سطح شخصیت و شعور خودش میتونه ارزش تو رو تشخیص بده
🔸هر کسی که ارزش تو رو ندونست، راهتو ازش جدا کن؛ و اگر امکانش نبود، در ذهنت کم رنگش کن
گفت:حاجآقا؟
-منتوبهکردم!
خدامیبخشه!؟
+گفتچیمیگی!؟🤨
توکهباپایخودتاومدی
مگهمیشهنبخشه؟!
خدادنبالفرارکردههاست!🌱✨
#استادفاطمینیا
#بخششبـــینهایتخدا❤️
💕💜💕
📚 #داستان_های_کوتاه_و_آموزنده
👈 الله کیست؟
شخصی محضر مقدّس «آقا حضرت امام صادق (ع)» آمد و عرض کرد: ای پسر رسول خدا مرا دلالت و راهنمایی و ارشاد فرمائید به اینکه «الله» چیست؟ چون خیلی از مردم درباره «خدا» با من مجادله و بحث و گفتگو می کنند و مرا به حیرت و تعجب می اندازند.
آقا حضرت امام صادق (ع) فرمود: ای بنده خدا، آیا تا بحال سوار کشتی شده ای؟ گفت: بله فدایت شوم. حضرت فرمود: آیا تا بحال شده که وسط دریا کشتی شما بشکند و کشتی دیگری برای نجات شما نباشد که بفریاد شما برسد و شما را نجات دهد، و شما هم شنا بلد نباشید که بتوانید شنا کنید و خودتان را به ساحل برسانید؟!
گفت: بله یابن رسول اللّه برایم پیش آمده!
حضرت فرمود: آیا در چنین حال و موقعیّتی دلت بجائی متوجّه شده و تصوّر کرده ای که ممکن است چیزی یا موجودی توانا تو را بدون هیچ اسبابی از غرق شدن نجاتت دهد؟! گفت: بله یابن رسول اللّه، تمام اینهایی که فرمودید: برایم پیش آمده.
حضرت فرمود: «همان موجودی که دلت متوجّه آن شده که می تواند تو را از بیچارگی نجات دهد و به فریادت برسد، همان خداست، همان الله است».
📗 #تفسیر_جامع، ج1، ص91
✍ حاج سید ابراهیم بروجردی
💕💙💕
#عید_غدیر
📩 #پیشنهادتبلیغی⬅شیعیان می تواند در روز غدیر،
اینگونه به یکدیگر تهنیت بگویند
و با امامان خود تجدید عهد کنند.
الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین ...
همه چی درست میشه، شاید امروز نه ولی در نهایت میشه
تا دندون دارید بخندید
تا چشم دارید ببینید
تا گوش دارید گوش کنید
تا سالمید زندگی کنید
یادت باشه دنیا منتظر هیچکس نمیمونه، پس به لبخند زدن ادامه بده، يه روزى زندگى از ناراحت كردنت خسته ميشه
💕❤️💕
#حاج_حسین_یکتا💚
خوزستان که زیرش نفته
روش نخله میونش نهره
درست نیست که وسط فقر باشه
همونجور که یه روزی اومدیم
برا دفاع تا شهادت حالا هم باید
کنار مردم باشیم برای حل مسئله
تا رفاه و سعادت.🌸🍃
💕🧡💕
پروانه های وصال
#افزایش_ظرفیت_روحی 151 🔹 یا ممکنه شخصی به خاطر طبع یا مزاج صفراوی آدم تند مزاج و عصبی 🔥باشه اما از
#افزایش_ظرفیت_روحی152
🔶 گفته شد که خداوند متعال وقتی میخواد با انسان در زندگیش کار کنه طبع و مزاجش رو در نظر میگیره و در قیامت هم این موضوع کاملا محاسبه خواهد شد
👈🏼 البته هر انسانی که علم و توانایی این رو داره که با اجرای "برنامه اصلاح تغذیه" عیوب مزاجی خودش رو برطرف کنه باید این کار رو انجام بده و چنین شخصی اگه بر اثر کوتاهی در اصلاح تغذیه گناهی رو انجام بده در روز قیامت مقصر خواهد بود.
🔸 مثلا کسی بر اثر غلبه صفرا دچار خشم و فحاشی میشه میتونه با خوردن برخی غذاها و مایعات سرد و تر خودش رو آروم کنه که اصلا دچار این درگیری ها نشه ولی اگه سهل انگاری کرد که دیگه طبیعتا مقصر هست.
✅ و سایر طبایع و مزاج ها هم هر عیب و ایرادی دارند باید در اسرع وقت برطرف کنند تا بتونن در مراحل بالاتری مورد امتحان قرار بگیرند..
میگمـا . . .
اِی ڪاش انقدر ڪھ تࢪس از گرفتن
ڪرونا داریم؛ یکمی هم ترس از نیومدن
آقا داشتیم/:
تیترتمومخبرهاشُدهڪـرونا❗️
هممونبہخاطراینبیماریداریم
پیشگیرۍمیڪنیم.
ولیکدوممونتاحالاازگناهمون
پیشگیریکردیمکھ،دِلمـولاموننشکنھ؟!
وقتشھیهتِکونیبهخودمونبدیم !!
🌱
💕❤️💕
هدایت شده از پروانه های وصال
انسانها،تو یک ثانیه قلبشون میشکنه...
تو یک ثانیه،قلب دیگران رو میشکنن...
تو یک ثانیه ،خوشحال میشن...
تو یک ثانیه ،دیگران رو خوشحال میکنن...
تو یک ثانیه ،ناراحت میشن...
تو یک ثانیه ،دیگران رو ناراحت میکنن...
تو یک ثانیه به دنیا میانو
تو یک ثانیه از دنیا میرن!!!
ووو...
امادر این میان یک ثانیه ای،
هیچ وقت قدر هم دیگه رو نمیدونن!!!
این است دنیای ما
@parvaanehaayevesaal💕
هدایت شده از پروانه های وصال
⛔️در دنیای مجازی مرتکب گناه نشویم!!
بعضیا فکر میکنن چون کسی در دنیای مجازی نمیتونه ببینه اونارو میتونن به راحتی هر گناهی رو انجام بدن و هر تهمتی بزنن!!
📛 در حالی که غافلن خدای دنیای مجازی و واقعی یکیست!💯
پ.ن : نمیدونم چطور میتونید اینقدر بی تفاوت باشید.
جالب اینه هربار که متذکر میشیم،همه متوجه میشن غیر از اونی که باید متوجه بشه و بازم کار اشتباهشو تکرار میکنه....😳😔
🍃خدا خودش از همه بهتــر اگاه هست به اعمال ما
@parvaanehaayevesaal💕
هدایت شده از پروانه های وصال
🌹 @parvaanehaayevesaal💕
🔘 داستان کوتاه
قدیما یه شاگرد کفاشی بود هر روز میرفت لب رودخونه چرم میشست برای کفش درست کردن.
اوستاش هر روز قبل رفتن بهش سیلی میزد میگفت اینو میزنم تا چرم رو آب نبره، یه روز شاگرد داشت میشُست که چرم رو آب برد، با خودش گفت اوستا هر روز به من چَک میزد که آب نبره چرم رو، الان بفهمه قطعا زنده م نمیذاره، با ترس و لرز رفت و هرجوری بود به اوستاش گفت جریان رو، ولی اوستاش گفت باشه عیب نداره، شاگرد با تعجب پرسید نمیزنیم؟ اوستاش گفت من میزدم که چرم رو آب نبره، الان که آب برده دیگه فایده ای نداره.
زندگیم همینه، تمام تلاشتون رو بکنید چرم رو آب نبره، وقتی چرمتون رو آب برد دیگه فایده نداره، حرص نخورید...
─┅─═इई 🌺🌼🌼🌺ईइ═─┅─
هدایت شده از پروانه های وصال
🌹 @parvaanehaayevesaal💕
وقتی پشت سر پدرت از پله ها پایین می روی و میبینی چقدر آهسته می رود
تازه میفهمی چقدر پیر شده !
وقتی مادر بعد از غذا پنهانی مشتی دارو را میخورد
میفهمی چقدر درد دارد اما چیزی نمی گوید.
در ۱۰ سالگی : مامان ، بابا عاشقتونم
در ۱۵ سالگی : ولم کنید دیگه
در ۲۰ سالگی : مامان و بابا همیشه میرن رو اعصابم
در ۲۵ سالگی : باید از این خونه بزنم بیرون
در ۳۰ سالگی : حق با شما بود
در ۳۵ سالگی : دوست دارم برم خونه پدر و مادرم
در ۴۰ سالگی : نمیخوام پدر و مادرم رو از دست بدم
در شصت سالگی : من حاضرم همه زندگیم رو بدم تا پدر و مادرم الان اینجا باشن
این رسم زندگی است.
چه آرامشی دارد قدردان زحمات پدر و مادر بودن
و هیچ زمانی برای تشکر کردن از آنها دیر نیست
حتی همین الان
─┅─═इई 🌺🌼🌼🌺ईइ═─┅─
پروانه های وصال
❣هوالمحبوب... ♦️ #رمان_غروب_شلمچه ♦️ #قسمت_هجدهم ♦️بی پناه اون شب خیلی گریه کردم ... توی همون حالت
❣هوالمحبوب...
♦️ #رمان_غروب_شلمچه
♦️ #قسمت_نوزدهم
♦️زندگی در ایران
به عنوان طلبه توی مکتب پذیرش شدم
از مسلمان بودن، فقط و فقط حجاب، نخوردن شراب و دست ندادن با مردها رو بلد بودم
همه با ظرافت و آرامش باهام برخورد می کردن
اینقدر خوب بودن که هیچ سختی ای به نظرم ناراحت کننده نبود ..
سفید و سیاه و زرد و ... همه برام یکی شده بود
مفاهیم اسلام، قدم به قدم برام جذاب می شد ...
تنها بچه اشراف زاده و مارکدار اونجا بودم
کهنه ترین وسایل من، از شیک ترین وسایل بقیه، شیک تر بود اما حالا داشتم با شهریه کم طلبگی زندگی می کردم اکثر بچه ها از طرف خانواده ساپورت مالی می شدن و این شهریه بیشتر کمک خرج کتاب و دفترشون بود
ولی برای من، نه ...
با همه سختی ها، از راهی که اومده بودم و انتخابی که کرده بودم خوشحال بودم ... .
.
.
دو سال بعد من دیگه اون آدم قبل نبودم ...
اون آدم مغرور پولدار مارکدار ...
آدمی که به هیچی غیر از خودش فکر نمی کرد و به همه دنیا و آدم هاش از بالا به پایین نگاه می کرد
تغییر کرده بود ... اونقدر عوض شده بودم که بچه های قدیمی گاهی به روم میاوردن ...
کم کم، خواستگاری ها هم شروع شد
اوایل طلبه های غیرایرانی ... اما به همین جا ختم نمی شد توی مکتب دائم جلسه و کلاس و مراسم بود
تا چشم خانم ها بهم می افتاد یاد پسر و برادر و بقیه اقوام می افتادن ...
هر خواستگاری که می اومد، فقط در حد اسم بود
تا مطرح می شد خاطرات امیرحسین جلوی چشمم زنده می شد
چند سال گذشته بود اما احساس من تغییری نکرده بود
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
پروانه های وصال
❣هوالمحبوب... ♦️ #رمان_غروب_شلمچه ♦️ #قسمت_نوزدهم ♦️زندگی در ایران به عنوان طلبه توی مکتب پذیرش شد
❣هوالمحبوب...
♦️ #رمان_غروب_شلمچه
♦️ #قسمت_بیستم
♦️نذر چهل روزه
همه رو ندید رد می کردم ... یکی از اساتید کلی باهام صحبت کرد تا بالاخره راضی شدم حداقل ببینم شون
حق داشت زمان زیادی می گذشت شاید امیرحسینم ازدواج کرده بود و یه گوشه سرش به زندگی گرم بود ... اون که خبر نداشت، من این همه راه رو دنبالش اومده بودم ...
رفتم حرم و توسل کردم
چهل روز، روزه گرفتم هر چند دلم چیز دیگه ای می گفت اما از آقا خواستم این محبت رو از دلم بردارن ..
خواستگارها یکی پس از دیگری میومدن اما مشکل من هنوز سر جاش بود
یک سال دیگه هم همین طور گذشت ... .
اون سال برای اردوی نوروز از بچه ها نظرسنجی کردن
بین شمال و جنوب
نظر بچه ها بیشتر شمال بود اما من عقب نشینی نکردم جنوب بوی باروت می داد ...
با همه بچه ها دونه دونه حرف زدم اونقدر تلاش کردم که آخر، به اتفاق آراء رفتیم جنوب
از خوشحالی توی پوست خودم نمی گنجیدم ...
هر چند امیرحسین از خاطرات طولانی اساراتش زیاد حرف نمی زد که ناراحت نشم
اما خیلی از خاطرات کوتاهش توی جبهه برام تعریف کرده بود
رزمنده ها، زندگی شون، شوخی ها، سختی ها، خلوص و ...
تمام راه از ذوق خوابم نمی برد ، حرف های امیرحسین و کتاب هایی که خودم خونده بودم توی سرم مرور می شد
وقتی رسیدیم خیلی بهتر از حرف راوی ها و نوشته ها بود برای من خارجی تازه مسلمان، ذره ذره اون خاک ها حس عجیبی داشت
علی الخصوص طلائیه، سه راه شهادت ...
از جمع جدا شدم رفتم یه گوشه
اونقدر حس حضور شهدا برام زنده بود که حس می کردم فقط یه پرده نازک بین ماست ...
همون جا کنار ما بودن ...
اشک می ریختم و باهاشون صحبت می کردم
از امیرحسینم براشون تعریف کردم و خواستم هر جا هست مراقبش باشن ...
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
🌹🕊🌹🕊🌹
از کلمات همیشگی وی بود که می گفت :
برای شناختن این انقلاب ، ای جوانان !
باید اسلام را شناخت و اگر امام و خطش را می خواهید بشناسید باید به کربلاهای همیشه تاریخ سفر کنید .
❤️ شهیدمحمدرضاشریعتی فرد ❤️
#شهیدانه
💕❤️💕
سیمخاردارِنفسمیدونیینیچی؟
یعنی
واردِهرکانالینشی
واردِهرگپینشی
واردِهرپیوینشی
واردِهربحثینشی
[هر=فضاییکهازخدادورتکنه]
آره!توفضایمجازیهممیتونی
جلوینفستروبگیری !!
💕🧡💕
✅ بلاها را مقایسه کن!
✍️حاج آقا قرائتی : حضرت امام علی علیه السلام یکی از دندانهایشان درد گرفت. حضرت فرمودند : خدایا ! یک دندانم درد گرفته، یک ذره استخوان درد گرفته است، حالا اگر همه استخوانهایم درد میگرفت چه میکردم؟ یعنی گاهی سختیها را کنار سختی بدتری بگذاریم شیرین میشود؛ نگاه ما به مشکلات خیلی اثر دارد.
شما گاهی ماشینت به نرده میخورد، ناراحت و عصبانی میشوی حالت گرفته میشود، پایین میآیی دره را میبینی میگویی : اوه، خدا پدرش را بیامرزد نرده را اینجا گذاشته است اول به نرده فحش میدهیم اما وقتی دره را میبینیم به نرده دعا میکنیم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نامه علامه امینی به امیرالمؤمنین
وشفای دختر سنی..
🔶️ حجة الاسلام شیخ جعفر ناصری:
🌴 اگر ما اهل مراقبه باشیم، از آن طرف، کمک ها و تأییداتی هست. ملائکه ای هم حتی برای بیدار کردن مؤمنان می آیند.
🌴 مدتی زمان میبرد تا یک نفر اهل نماز شب بشود. اگر این تاج را سر کسی گذاشتند و به او دادند، بالاخره صدایش هم میزنند.
🌴 حالا این صدا از کجا می آید؟ این ها الطاف خدا است که از درون دل مؤمن میجوشد و صدا را هم میشنود.
#نماز_شب
💕💛💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨شب و سکوت و آرامش
🌸مکمل هم هستند
✨اما در سکوت میتوان
🌸گوش دل داشت
✨و صدای خدا را شنید
🌸که میگوید
✨شب را برای تو آفریدم
🌸آرام بخواب
✨من مراقبت هستم
شبتون پراز آرامش 🌸