eitaa logo
پروانه های وصال
7.9هزار دنبال‌کننده
28.5هزار عکس
21.2هزار ویدیو
3.1هزار فایل
اینجا قرار باهم کلی🤝 ✅ مطالب تربیتی 🤓 ✅ مطالب متنوع📚 ✅ گلچین شده سخنان بزرگان🧑🏻‍💼 ✅ اخبار روز🕵🏋 ✅ آشپزی👩🏻‍🍳🍡 باهم یادبگیریم و مطلع بشیم🖐 استفاده از مطالب کانال با ذکر صلوات 🥰 با این ایدی میتونیم باهم در ارتباط باشی @Yamahdiii14
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پیامبر اکرم صل الله علیه وآله وسلم: 🕊 عمار ! هر وقت دیدۍ ڪھ علے {علیھ‌السلام} تنہا بھ راهے مےرود و همھ مردم بھ راهے دیگر ، تو مردم را واگذار و در مسیرۍ برو ڪھ علے {علیھ‌السلام} مےرود...! 📚منبع| ڪنزالعمال ، ج۱۱ ، ص۶۱۳ 🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨پیامبر اکرم صل الله علیه وآله وسلم: 🕊 عمار ! هر وقت دیدۍ ڪھ علے {علیھ‌السلام} تنہا بھ راهے مےرود و همھ مردم بھ راهے دیگر ، تو مردم را واگذار و در مسیرۍ برو ڪھ علے {علیھ‌السلام} مےرود...! 📚منبع| ڪنزالعمال ، ج۱۱ ، ص۶۱۳ 🌱 💚 💕💚💕💚
از شهدا به شما: قرارمون این نبود. بی حجابی نبود. بی غیرتی نبود. قرارشدبعدازماها<راهمان> روادامه بدید اما دارید(راحت)ادامه میدید... چفیه هامون خونی شدتا چادری خاکی نشود عکس ماهارومیبینید ،عکس ما عمل میکنید ماشهیدنشدیم که مرغ ومیوه ارزان بشه ماشهیدشدیم که بی حیایی ارزان نشود ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌💕💛💕💛
🌷صدقه ومال دادن مقدمه صالح شدن است: 🌷... لَنَصَّدَّقَنَّ وَلَنَكُونَنَّ مِنَ الصَّالِحِينَ (٧٥)توبه 🌷... فَأَصَّدَّقَ وَأَكُنْ مِنَ الصَّالِحِينَ (١٠)منافقون میگن خدایامهلت بده صدقه بدهیم وازصالحین شویم 💕💖💕💖
📚از کتاب الغدیر چه می دانید ؟ ⁉️ آیا می دانستید مجموعه ی عظیم کتب چند جلدی الغدیر دفاع از مظلومیت امیرالمومنین علی علیه السلام و خلافت بلافصل ایشان به قلم علامه امینی است! ⁉️ آیا می دانستید مصادر و منابعی که در کتاب الغدیر مورد استناد قرار گرفته، همگی از منابع کُتب علمای اهل تسنن است! ⁉️ آیا می دانستید علامه امینی برای نوشتن و جمع آوری الغدیر در شبانه روز حدود ۱۷ ساعت مطالعه و تحقیق می کرد! ⁉️ آیا می دانستید علامه امینی برای نوشتن کتاب الغدیر ۱۰ هزار جلد کتاب از (باء بسم الله تا تای تمت) آن را خوانده و به ۱۰۰ هزار جلد کتاب مراجعات مکرر داشته است! ⁉️ آیا می دانستید وقتی فقط یک جلد از کتاب الغدیر به لبنان رفت، در عرض مدت خیلی کوتاهی ۳۰ هزار سنی به واسطه مطالعه این کتاب شیعه شدند! ⁉️ آیا می دانستید مجموعه بی نظیر الغدیر ۲۰ جلد است، که تا کنون ۱۱ جلد آن چاپ شده است و ۹ جلد از کتاب هنوز منتشر نشده است. مرحوم علامه امینی فرمودند: حرف‌های اصلی خودم را در آن ۹ جلد زده‌ام و این ۱۱ جلد، مقدماتی برای آن سخنان بوده است و اگر انتشار این کتاب کامل ‌شود دنیا را تکان میدهد! ⁉️ آیا می دانستید مطالب الغدیر به مذاق بسیاری خوشایند نیست اما از آنجایی که با اتکاء به منابع و مآخذ مُتقَن نوشته شده، تا کنون ظرف این مدت (حدود شصت سال) از چاپ این کتاب گذشته، کسی یا گروهی نتوانسته نقدی یا ردّی بر کتاب الغدیر و یا نقدی بر صفحه ای از الغدیر بنگارد! ⁉️ آیا می‌دانستید امرا و وزرا و شخصیت های سیاسی هم برای کتاب الغدیر تقریظ نوشته‌اند. ملوک و بزرگان فقهاء و محدثین و بزرگان مولفین و شعرا اهل تسنن هم توجه می‌کنند و تقریظ می‌نویسند. تا چه رسد به بزرگان شیعه! ⁉️ آیا می دانستید علامه امینی با کتاب شریف الغدیر خود، راه هر گونه انکار یا توجیه کسانی که در فکر مخالفت با خطبه غدیر و اثبات ولایت امیر المومنین علیه السلام هستند با مستندات و کتب اهل تسنن بسته است و این کتاب حجت را بر همه تمام کرده که به هیچ وجه نمی توان به خطبه ی نورانی غدیر شک نمود! ✅ مرحوم علامه امینی در کتاب بی‌نظیر الغدیر؛ روایت غدیر را از (۱۱۰) صحابه پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم، و (۸۴) نفر از تابعین، و (۳۶۰) راوی حدیث، از کتب اهل سنت، از قرن دوم تا قرن چهاردهم هجری قمری معرفی کرده است! ✅ علامه امینی فرمودند: «روز قیامت با دشمنان امیرالمومنین علیه السلام مخاصمه خواهم کرد! همانطور که آن ها وقت آقا را گرفتند، وقت مرا هم گرفتند وگرنه می خواستم معارف امیرالمومنین علیه السلام را گسترش بدهم، این ها آمدند مرا وادار کردند که من در اثبات امامتش کتاب بنویسم.» ✅ علامه امینی رحمت الله علیه شخصیتی است که یک تنه در برابر تحریف کنندگان تاریخ قیام نموده و با قلم توانا و آتشین و در عین حال منطقی و علمی پرده ها را کنار زد و حقایق را از لابه لای زوایای تاریک تاریخ بیرون کشید و خلافت بلافصل امیرالمومنین علیه السلام را برای جهانیان اثبات نمود‌. 💫 منْ كُنْتُ مَوْلاه فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاه 💕💝💕💝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 روایتی شنیدنی از شفای یک جوان به دست امام رضا(ع) ▪️این قسمت: بیست و چهار سال بعد ▫️تجربه‌گر : آقای حسن کریمی
♦️پروانه معصومی: رعایت حجاب باعث تقویت جنبه‌های هنری خانم‌های بازیگر شده / این برای بازیگران پس از انقلاب یک امتیاز محسوب می‌شود/ به خاطر نبود خلاقیت در کارهای تلویزیون «آی‌فیلم» را می‌بینم بازیگر پیشکسوت: 🔹من که از زمان شیوع کرونا در عرصه هنر حضور ندارم و خودم را کنار کشیدم. اما متاسفانه چند سالی است که کارها ضعیف شده و هر کس سعی می‌کند به نوعی کپی برداری کند و خلاقیت وجود ندارد. خودم اگر بخواهم تلویزیون ببینم سریال‌های گذشته و شبکه «آی فیلم» را می‌بینم. 🔹 قبل از انقلاب که اصلاً توجهی به هنرمندان نمی‌شد، اما پس از انقلاب این توجه نسبت به هنرمندان بهبود پیدا کرد. بعد از انقلاب یک دوره طلایی در سینما و تلویزیون داشتیم ولی آن دوره گذشت و تمام شد. 🔹ما در کشوری اسلامی زندگی می‌کنیم و رعایت عفاف و حجاب باعث شده که جنبه‌های هنری بازیگران خانم تقویت شود و این برای بازیگران پس از انقلاب یک امتیاز محسوب می‌شود./جهان نیوز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️سرنوشت بسیار جالب «ژمی براون»، بانویی که در هالیوود تلاش داشت همکار مسلمانش را مسیحی کند، ولی خودش مسلمان شد! ببینید! بسیار الهام بخش و جالب!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 نقطه پایان تعلقات دنیا! 🔺این قسمت: سعید 🔹تجربه گر این قسمت سعید خانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۸_نکته خیلی مهم ، سالم و نو بودن در شیشه ها است که وقتی محکم بسته شد وکیوم میشود و مانع از ورود هوا به داخل شیشه میشود و اینکه شیشه ها کاملاً استریل و تمیز باشند5⃣ نوش جان👩🏻‍🍳
مواد لازم برای ۴ تا ۶ گیلاسی: آرد شیرینی پزی 2 قاشق سوپخوری شکر یک دوم پیمانه نشاسته ذرت 4 قاشق سوپخوری پودر هل 1 قاشق چایخوری خامه صبحانه 200 گرم تخم مرغ 1 عدد شیر 3 لیوان گلاب یک دوم پیمانه زعفران دمکرده غلیظ 1 قاشق سوپخوری طرز تهیه: آرد و نشاسته با هم الک کنید و در قابلمه مناسبی بریزید سپس شیر را تدریجا اضافه کرده و با همزن دستی هم بزنید تا آرد گلوله نشود. تخم مرغ را در کاسه ای جدا گانه شکسته و با چنگال هم بزنید تا از حالت لخته ای خارج شود و سپس به مواد داخل قابلمه اضافه کنید. شکر،پودر هل ،زعفران دمکرده و گلاب را هم اضافه کرده و همه مواد را با همزن دستی خوب مخلوط کنید تا یکدست شود. قابلمه را روی حرارت ملایم برده و دائم هم بزنید تا مواد پخته و غلیظ شود و به غلظت ماست برسد. قابلمه را از روی حرارت برداشته و کمی هم بزنید تا از داغی بیافتد سپس خامه را اضافه کرده و سریع هم بزنید تا یکدست شود. فرنی آماده را در گیلاسی یا لیوان مخصوص دسر تقسیم کنید و با پسته یا گردو به دلخواه تزیین کنید. بعد از اینکه به دمای محیط رسیدند در یخچال بگذارید تا کاملا خنک شوند سپس سرو کنید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پاستاصدفی بزرگ یاجامبوشلز این مدل پاستا خیلی خوبه چون به جای اینکه روش چیزی بریزید و بخورید داخلش رو میشه پر کرد و بصورت فینگر فود سرو کرد ‌ من داخل پاستاها رو با پنیر گوشت چرخ کرده پر کردم البته از ادویه مختلف استفاده کردم مثل کاری، جوز هندی و ... بیشتر هدف من اینه که بهتون ایده بدم تا برای درست کردن غذا یکم کمتر فکر کنید 🤗
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اول از همه بگم که سایز قالب من،دایرش 17 سانت هستش. مواد لازم : سیب زمینی 3 عدد متوسط ترکیب مخلوط سبزیجات هویج و نخود فرنگی و ذرت خورد شده با هم 100 گرم پنیر پیتزا 90 گرم کره حدود 50 گرم نمک فلفل قرمز و سیاه و آویشن و کمی زردچوبه جعفری تازه خورد شده نصف لیوان طرز تهیه : اول از همه سیب زمینی هارو با یکم آب بزارین بپزه،پوستشو جدا کنین،رنده کنین کره اضافه کنین و هم بزنین تا آب بشه،جعفری و نمک و فلفل و آویشن و زردچوبه رو اضافه کنین و هم بزنین ، قالب کمربندی رو چرب کنین و مواد سیب زمینی بریزین داخلش و با قاشق روشو کاملا صاف کنین،حالا مواد سبزیجاتمون رو که از قبل بخارپز کردیم میریزیم روش با کمی جعفری تازه و روی سبزیجات رو پر از پنیر میکنیم،فر رو از قبل ده دقیقه گرم میکنیم و بعد با دمای 180 درجه ، 18 دقیقه بزارین بپزه،وقتی پخت بزارین یکم سرد شه و بعد آهسته از قالب جدا کنین و به راحتی سرو کنین. پ ن : بچه ها بجای سبزیجات بکار رفته توی این غذا میشه از مرغ ریش ریش شده و یا گوشت چرخ شده ی سرخ شده با پیاز و فلفل دلمه استفاده کرد که دقت کنین قبلش باید بپزین و بعد اضافه کنین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پروانه های وصال
درس دوم #احساس_نیاز_به_خدا 💢 مهم ترین خصوصیت انسان اینه که خیلی زود طغیان میکنه. 🔴 اصلا لازم نیست
درس سوم ⛔️ طغیان یه حسیه که خیلی زود سراغ آدم میاد. همین که آدم یه ذره وضعیت اقتصادیش خوب میشه حس طغیانش برانگیخته میشه...❌ حتما تجربه کردید ⭕️مثلا آدم یه لباس شیک و نو میخره و جلوی یه تعداد آدم نسبتا فقیر راه میره! چه حسی پیدا میکنه؟! 🚘 یا وقتی که یه ماشین شاسی بلند سوار میشه... اون حس طغیان خیلی واضح پیش میاد. 🚨 طغیان با علم هم پیش میاد. خیلی وقتا طرف یه مدرک دکترا میگیره دیگه بقیه رو آدم حساب نمیکنه!!! بابا چه خبرته؟! خیال کردی کی هستی؟😒 چیه؟ طغیان کردی؟! یا طرف روحانی میشه یه جمعیتی پای منبرش میان بعد دیگه کسی رو حساب نمیکنه! 😒 ⭕️ طغیان حتی با "تحمل مظلومیت" هم به وجود میاد!!! 💢 طرف بهش ظلم شده شروع میکنه به فحش دادن؟ چیه چه خبرته؟ 😒 💢 بهم ظلم کرده! حقشه فحش بدم😤 🔷 خب باشه! ظلم کرده خدا مجازاتش میکنه. تو چرا طغیان کردی؟ یا خیلی راحت پشت سر رقیبش غیبت میکنه. تا بهش میگی میگه جلوی روش هم میگم!😤😠 حواست هست طغیان کردی....؟ پررو شدی مقابل خدا... و بدتر و ناراحت کننده تر از همه اینه که ⭕️آدم با انجام کار خوب هم طغیان میکنه... دیگه اینو کجای دلم بذارم؟!😐 چهار رکعت نماز بیشتر از بقیه میخونه دیگه فکر میکنه فقط این بنده خداست! ⛔️ دو روز آدم خوبی میشه بعد میبینی غرق در عجب و تکبره! خب عزیز من داری اشتباه میری این ره که میروی به ناکجاآباد است.... ⚠️ بیشتر مراقب طغیانمون باشیم.☺️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پروانه های وصال
✨✨ ✨ #ما_ثابت_میکنیم_مذهبی_ها_عاشقترند 🌹 رمانہ عاشقانہ شبانہ 📝 #قسمت_بیست_و_هفتم_اینک_شوکران۱ م
✨✨ ✨ 🌹 رمانہ عاشقانہ شبانہ 📝 ۱ درس خوندن📚 رو هم شروع کرد. ثبت نام✍ کرده بود هر سه ماه، درس یه سال رو بخونه📖 و امتحان📝 بده. از اول راهنمایی شروع کرد. با هیچ درسی مشکل نداشت الا دیکته....!📒 《کتاب فارسی را باز کرد📖 و چهار پنج صفحه ورق امتحانی پر دیکته گفت. منوچهر در بد خطی قهار بود!😕 گفت:حالا فکر کن درس خوانده ای. با این خط بدی که داری معلم ها نمی توانند ورقه ات را صحیح کنند!🙃 گفت: یاد می گیرند...!😉 این را مطمئن بود. چون خودش یاد گرفته بود نامه های✉️ او را بخواند «وقت» را «فقط» بخواند و «موش» را «مشت» و هزار کلمه ی ديگر که خودش میتوانست بخواند و فرشته....!!!😳 غلط ها را شمرد، شصت و هشت غلط...! گفت:رفوزه ای!😠 منوچهر همان طور که ورق ها📑 را زیر و رو می کرد و غلط ها را نگاه می کرد، گفت: آن قدر می خوانم تا قبول شوم. این را هم می دانست منوچهر آن قدر کله شق بود که هر تصمیمی می گرفت به پاش می ماند...》   صبحا☀️ از ساعت چهار و نیم می رفت پارك🏞تا هفت درس📓می خوند. از اون ور می رفت پادگان و بعد پیش نادر. کتاب و دفترش📚 رو هم می برد تا موقع بی کاری بخونه... امتحان که داد دیکته شد نوزده و نیم.😍 کیف🤗 می کرد از درس خوندن...! اما دکترا اجازه ندادن ادامه بده... امتحان سال دوم رو می داد و چند درس سال سوم رو خونده بود که سر دردهای🤕 شدید گرفت. از درد  خون دماغ👃 میشد و از گوشش👂 خون می زد. به خاطر ترکش هایی که توی سرش داشت و ضربه هایی که خورده بود، نباید به اعصابش فشار می آورد... بعضی از دوستاش می گفتن (چرا درس می خونی؟ ما برات مدرك جور می کنیم. اگه بخوای می فرستیمت دانشگاه) این حرفا براش سنگین میومد.😤 می گفت: دلم میخواد یاد بگیرم. باید یه چیزی توی مخم باشه که برم دانشگاه. مدرك  الکی به چه دردی میخوره؟😶 💐شادے ارواح طیبہ شهدا صلوات💐 ❣ بامــــاهمـــراه باشــید🌹
پروانه های وصال
✨✨ ✨ #ما_ثابت_میکنیم_مذهبی_ها_عاشقترند 🌹 رمانہ عاشقانہ شبانہ 📝 #قسمت_بیست_و_هشتم_اینک_شوکران۱ در
✨✨ ✨ 🌹 رمانہ عاشقانہ شبانہ 📝 ۱ بعد از جنگ💣 و فوت امام😔 زندگی ما آدمای جنگ وارد مرحله ی جدیدی شد. نه کسی ما رو می شناخت و نه ما کسی رو می شناختیم. انگار برای اين جور زندگی کردن ساخته نشده بودیم...😟 خیلی چیزا عوض شد... منوچهر می گفت: "کسی که تا دیروز باهاش توی یه کاسه آبگوشت🍲 میخوردیم، حالا که میخوایم بریم توی اتاقش، باید از منشی و نماینده و دفتر دارش وقت قبلی بگیریم..."🏷 بحث درجه هم مطرح شد. به هر کس بر اساس تحصیلات📚 و درصد جانبازی و مدت جبهه بودن درجه می دادن. منوچهر هیچ مدرکی رو رو نکرد. سرش رو انداخته بود پایین😔 و کار خودش رو می کرد، اما گاهی کاسه ی صبرش لبریز میشد...😤 حتی استعفا📝 داد فکه قبول نکردن... سال شصت و نه، چهار ماه رفت منطقه. انقدر حالش خراب شد که خون بالا می آورد. با آمبولانس🚑 آوردنش تهران و بیمارستان🏥 بستری شد . از سر تا پاش عکس گرفتن، چندبار آندوسکوپی کردن و از معده اش نمونه برداری کردن، اما نفهمیدن چشه... یه هفته مرخص شده بود. گفت: فرشته، دلم یه جوريه. احساس می کنم روده هام داره باد میکنه. 😦 دو سه تا توت سفید🍓 نوبرانه که جمشید آورده بود، خورده بود. نفس که می کشید، شکمش میومد جلو و بر نمیگشت. شده بود عین قلوه سنگ. زود رسوندیمش بیمارستان.... انسداد روده شده بود. دوباره از روده اش نمونه برداری کردن.💉 نمونه رو بردم آزمایشگاه🔬 تا برگردم منوچهر رو برده بودن بخش جراحی. دویدم برم بالا، یه دختر دانشجو سر راهم رو گرفت. گفت: خانوم  مدق اینا تشخیص سرطان دادن ولی غده رو پیدا نمیکنن. میخوان شکمش رو باز کنن و ببینن غده کجاست... گفتم: مگه من میذارم..؟😭 منوچهر رو آماده کرده بودن ببرن اتاق عمل. 🛋 گفتم: دست بهش بزنید روزگارتون رو سیاه می کنم.😡 پنبه ی الکل رو برداشتم، سرم رو از دستش کشیدم و لباس هاش رو تنش کردم. زنگ زدم☎️ پدرم و گفتم بیاد دنبالمون... 💐شادے ارواح طیبہ شهدا صلوات💐 ❣ بامــــاهمـــراه باشــید🌹
پروانه های وصال
✨✨ ✨ #ما_ثابت_میکنیم_مذهبی_ها_عاشقترند 🌹 رمانہ عاشقانہ شبانہ 📝 #قسمت_بیست_و_نهم_اینک_شوکران۱ ب
✨✨ ✨ 🌹 رمانہ عاشقانہ شبانہ 📝 ۱ میخواستم منوچهر رو از اونجا ببرم... دکتر که سماجتم رو دید، یه نامه نوشت،📝 گذاشت روی آزمایش های📑 منوچهر و ما رو معرفی کرد به دکتر میر، جراح غدد بیمارستان جم و منوچهر رو روز عاشورا بستری کردیم بیمارستان جم... اذان که گفتند، با این که سرم داشت، بلند شد ایستاد و نماز خوند. خیلی گریه کرد.😭 سلام نمازش رو که داد، رفت سجده و شروع کرد با خدا حرف زدن: "خدایا🙏 گله دارم. من این همه سال جبهه بودم. چرا منو کشوندی اینجا، روی تخت بیمارستان؟ من از   این جور مردن متنفرم ".😭 بعد نشست روی تخت و گفت: یه جای کارم خراب بود.😔 اونم تو باعثش بودی.😑 هر وقت خواستم برم اومدی جلوی چشمم 👁سد شدی. حالا دیگه برو ... همه ی بی مهری و سرسنگینیش😑 برای این بود که دل بکنم. می دونستم...😢 گفتم:منوچهر خان همچین به ریشت چسبیدم و  ولت نمی کنم...حالا ببین.😉  ما روزای سخت جنگ🔫💣 رو گذرونده بودیم. فکر میکردم این روزا هم میگذره... ناهار 🍲 بیمارستان رو نخورد. دلش غذای امام حسین (علیه السلام) رو می خواست.😥 دکترش گفت: هرچی دلش خواست بخوره. زیاد فرقی نداره... به جمشید زنگ زدم و از هیئت غذا 🍪و شربت🍹 آورد. همه ی بخش رو غذا دادیم... دو تا بشقاب موند برای خودمون. یکی از مریضا اومد، بهش غذا نرسیده بود. منوچهر بشقاب غذاش رو داد به اون و سه تایی از یه بشقاب خوردیم.😊 نگران بودم😟 دوباره دچار انسداد روده بشه، اما بعد از ظهر که از خواب بیدار شد حالش بهتر بود.🙂 گفت:از یه چیزی مطمئنم. نظر امام حسین روی منه. فرشته، هر بلایی🤕 سرم بیاد صدام در نمیاد...😤 《تا صبح🌤 بیدار ماند... نماز میخواند، دعا می کرد،🙏 زل میزد به منوچهر که آرام خوابیده بود، انگار فردا خیلی کار دارد. از خودش بدش آمد. تظاهر کردن را یاد گرفته بود. کاری که هرگز فکر نمی کرد بتواند. این چند روز تا آنجا که توانسته بود، پنهانی گریه😭 کرده بود و جلوی منوچهر خندیده بود.😊 دکتر تشخیص🔬 سرطان روده داده بود. سرطان پیشرفته ی روده که به معده زده بود. جواب کمیسیون سپاه ✉️ هم آمده بود: جانباز نود درصد. هر چند تا دیروز زیر بار نرفته بودند که این بیماری ها از عوارض جنگ باشد... با این همه باز بنیاد گفته بود بیمار های منوچهر مادرزادی است. همه عصبانی😡 بودند، فرشته، جمشید، دوستان منوچهر. اما خودش می خندید😃 که از وقتی به دنیا آمدم بدنم پر از ترکش بود! خب راست می گویند...! هیچ وقت نتوانسته بود مثل او سکوت کند...》 💐شادے ارواح طیبہ شهدا صلوات💐 ❣ ✨ بامــــاهمـــراه باشــید🌹
پروانه های وصال
✨✨ ✨ #ما_ثابت_میکنیم_مذهبی_ها_عاشقترند 🌹 رمانہ عاشقانہ شبانہ 📝 #قسمت_سی_ام_اینک_شوکران۱ میخواس
✨✨ ✨ 🌹 رمانہ عاشقانہ شبانہ 📝 ۱ صبح قبل از عمل تنها بودیم دستم✋ رو گرفت و گذاشت روی سینش...😭 گفت: "قلبم❤️ دوست داره بمونی، اما عقلم میگه این دختر از پونزده سالگی به پای تو سوخته.💔 خدا زیبایی های زندگی 🛤 رو برای بنده های خوبش خلق کرده. اونم باید ازشون استفاده کنه. شاد🤗 باشه..." لباش👄 میلرزید... گفتم: "من که لحظه های شاد😃 زیاد داشتم. از جبهه برگشتن هات، 🚶زنده بودنت،💁‍♂ نفس هات،💗 همه شادی زندگی منه... 💕 همین که میبینمت شادم..."☺️ گفت: "من تا حالا برات شوهری نکردم.😕 از این به بعد هم شوهر خوبی نمیتونم باشم. 😔تو از بین میری."😣 گفتم: "بذار دوتایی با هم بریم ."😭 همون موقع جمشید و رسول اومدن. پرستارا هم برانکارد🛏 آوردن که منوچهر رو ببرن. منوچهر نذاشت. گفت پاهام سالمه میخوام راه برم🚶 هنوز فلج نشدم..   جلوی در اتاق عمل، برگشت صورت جمشید و رسول رو بوسید.😙 دست✋ من رو دو سه بار بوسید😘 گفت این دستا خیلی زحمت کشیدن. بعد از این بیشتر زحمت میکشن...😓 نگاهم کرد و پرسید: "تا آخرش هستی؟" گفتم: "هستم."✌️ و رفت...🚶 حتی برنگشت پشتش رو نگاه کنه...   《نکند برنگردد؟ .......😞 لبه ی تخت منوچهر نشست، مثل ماتم زده ها.😣 باید چه کار کند؟......🙄 فکرش کار نمی کرد. همه ی بدنش گوش👂 شده  بود بیایند خبر📣 بدهند منوچهر...😢 دکتر با یک درصد امید برده بودش اتاق عمل. به فرشته گفته بود به توسل🙏 خودتان برمی گردد... چند بار وضو گرفت اما برای دعا خواندن تمرکز نداشت.🙇‍♀ حال خودش را نمی فهمید... راه می رفت،🚶می نشست. چادرش را برمیداشت، دوباره سرش میکرد.😞 سر ظهر صداش زدند. 🔊 پاهایش را همراه خودش کشید تا دم اتاق ریکاوری. توی اتاق شش تا تخت بود. دو تا از مریض ها داد می زدند.😫 یکی استفراغ 🤑می کرد. یکی اسم زنی را صدا می زد و دو نفر دیگر از درد به خودشان می پیچیدند.😫 تخت🛋 آخر دست چپ منوچهر بود. به سینه اش  خیره شد. بالا و پایین نمی آمد. برگشت به دکترش نگاه👁 کرد و منتظر ماند.... دکتر گفت: موقع بیهوشی روح آدم ها🗣 خودش را  نشان می دهد. روحش صاف صاف است. گوشش👂را نزدیک لب های👄 منوچهر برد که داشت تکان می خورد. داشت اذان🙏 می گفت....》 💐شادے ارواح طیبہ شهدا صلوات💐 رمان های عاشقانه مذهبی بامــــاهمـــراه باشــید🌹
🌸🍃انسان‌ها متفاوت آفریده شدن ✍انگشت‌های ﺩﺳﺘﻤﺎﻥ ﯾﮑﯽ ﮐﻮﭼﮏ است و ﯾﮑﯽ ﺑﺰﺭﮒ، ﯾﮑﯽ ﺑﻠﻨﺪ است ﻭ ﯾﮑﯽ ﮐﻮﺗﺎﻩ، ﯾﮑﯽ ﻗﻮﯼ است ﻭ ﯾﮑﯽ ﺿﻌﯿﻒ. ﺍﻣﺎ هیچ‌کدام ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺭﺍ ﻣﺴﺨﺮﻩ نمی‌کند، هیچ‌کدام ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺭﺍ ﻟﻪ نمی‌کند ﻭ هیچ‌کدام ﺑﺮﺍﯼ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺗﻌﻈﯿﻢ نمی‌کند. آن‌ها ﮐﻨﺎﺭ ﻫﻢ ﯾﮏ ﺩﺳﺖ می‌شوند ﻭ ﮐﺎﺭ می‌کنند. ﮔﺎﻩ ﻣﺎ انسان‌ها ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﮐﺴﯽ ﺑﺎﻻﺗﺮ باشیم ﻟﻬﺶ می‌کنیم ﻭ ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﮐﺴﯽ پایین‌تر باشیم ﺍﻭ ﺭﺍ می‌پرستیم. اما ﯾﺎﺩﻣﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ: ﻧﻪ انسانی ﺑﻨﺪﻩ ﻣﺎﺳﺖ؛ ﻧﻪ انسانی ﺧﺪﺍﯼ ﻣﺎست.👌🍂 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌💕❤️💕❤️