eitaa logo
پروانه های وصال
8.1هزار دنبال‌کننده
29.3هزار عکس
22.5هزار ویدیو
3.1هزار فایل
اینجا قرار باهم کلی🤝 ✅ مطالب تربیتی 🤓 ✅ مطالب متنوع📚 ✅ گلچین شده سخنان بزرگان🧑🏻‍💼 ✅ اخبار روز🕵🏋 ✅ آشپزی👩🏻‍🍳🍡 باهم یادبگیریم و مطلع بشیم🖐 استفاده از مطالب کانال با ذکر صلوات 🥰 با این ایدی میتونیم باهم در ارتباط باشی @Yamahdiii14
مشاهده در ایتا
دانلود
پروانه های وصال
✿❀ ﴾﷽﴿ ❀✿ ❀✿ #رمان_قبله_من #قسمت_بیست_و_هفتم #بخش_سوم ❀✿ _ نڪنھ یحیـے هم مرده !...رو نمیڪنھ... گی
✿❀ ﴾﷽﴿ ❀✿ ❀✿ ❀✿ _مث اینڪھ گوشیت همرات نبوده. _ اها.حتما بهشون زنگ میزنم مرسے نگاهم سمت یحیـے ڪشیده میشود... _ میشھ باهات حرف بزنم پسرعمو؟! باتعجب بھ بشقابش خیره میشود _ بامن؟! اذر سریع میپرسد: چیزی شده؟! دیگردارد حالم رابهم میزند. دوست دارم بگویم فوضولے؟!! _ نھ! چیز خاصے نیست...یھ چندتا سوالھ یحیـے _ راجبھ ؟ _ بعدا متوجھ میشید. یلدا نگاه معنادارش رااز صورتم میگیرد.شاید فهمیده چھ چیز فڪرم را مشغول ڪرده. یحیے شامش راتمام میڪند و مثل بچه های مودب روی یڪ مبل تڪ نفره ساڪت میشیند. سمتش مے روم و درفاصلھ ی یڪ قدمے اش مے ایستم. _ بپرسید! _ بے مقدمه بگم. از یلدا شنیدم خیلے مرتضی اوینے رو دوس داری. میشھ بدونم چرا؟! یڪ لحظھ درچشمانم نگاه میڪند _ چرا یلدا اینو گفتھ؟! _ مفصلھ . _ من مرتضے رو دوست ندارم.مرتضے قهرمان منھ ! ازروی صندلے بلند مے شود و دوباره میپرسد: حالا میشھ بگید چرا گفتھ؟! نگاهم از پیرهن سفیدش به چشمانش ڪشیده میشود.اولین باراست اینطور نگاهم میڪند.... شاید حواسش نیست. _ میخواستم علت این رفتارارو بدونم... همین! یکدفعھ تبسمے خاص و شیرین لابھ لای ریش نسبتا بلندش مے دود. سرتڪان میدهد و میگوید: همیشھ سوال شروع تغییراس! و بھ سمت اتاقش مے رود... گیج بھ قدمهای اهستھ اش نگاه میڪنم... چقدر خوب بود! لبخندش! ❀✿ 💟 نویسنــــــده: ❀✿ 👈 ڪپے تنها با ذڪر مورد رضایت است👉 ❀✿ رمان های عاشقانه مذهبی بامــــاهمـــراه باشــید🌹
پروانه های وصال
✿❀ ﴾﷽﴿ ❀✿ ❀✿ #رمان_قبله_من #قسمت_بیست_و_هفتم #بخش_چهارم ❀✿ _مث اینڪھ گوشیت همرات نبوده. _ اها.حتما
✿❀ ﴾﷽﴿ ❀✿ ❀✿ ❀✿ حقیر داراے فوق لیسانس معمارے از دانشڪده‌ے هنرهاے زیبا هستم اما ڪاری را ڪہ اڪنون انجام مے‌دهم نباید بہ تحصیلاتم مربوط دانست حقیر هرچہ آموختہ‌ام از خارج دانشگاه است بنده با یقین ڪامل مے‌گویم ڪہ تخصص حقیقے در سایہ ے تعهد اسلامے بہ دست مے‌آید و لاغیر قبل از انقلاب بنده فیلم نمے ساختہ ام اگرچہ با سینما آشنایے داشتہ‌ام. اشتغال اساسے حقیر قبل از انقلاب در ادبیات بوده است... با شروع انقلاب تمام نوشتہ‌هاے خویش را - اعم از تراوشات فلسفے، داستان‌هاے ڪوتاه، اشعار و... - در چند گونے ریختم و سوزاندم و تصمیم گرفتم ڪہ دیگر چیزے ڪہ"حدیث نفس" باشد ننویسم و دیگر از "خودم" سخنے بہ میان نیاورم... سعے ڪردم ڪہ "خودم" را از میان بردارم تا هرچہ هست خدا باشد، و خدا را شڪر بر این تصمیم وفادار مانده‌ام. البته آن چہ ڪہ انسان مے‌نویسد همیشہ تراوشات درونے خود اوست همہ ے هنرها این چنین هستند ڪسے هم ڪہ فیلم مے سازد اثر تراوشات درونے خود اوست اما اگر انسان خود را در خدا فانے ڪند، آن‌گاه این خداست ڪہ در آثار او جلوه‌گر مے‌شود حقیر این چنین ادعایے ندارم ولے سعیم بر این بوده است." . لپ تاپم را مے بندم و بہ بدنم ڪش و قوس میدهم. پدرم ازبالاے عینڪ نگاهم میڪند و روزنامہ اش را ورق میزند. سہ روزی میشود ڪہ بہ تهران امده اند. نگاهش دستم را بے اراده سمت شالم میڪشاند. حضورش باعث مے شود ڪہ خودم را جمع و جورڪنم! آذر بایڪ سینے از بستنے میوه اے در ظروف ڪریستالے مے اید و روے مبل با حرڪتے ضریف میشیند. یلدا باپا لگدے ارام بہ ڪمرم مے زند و میگوید: بسہ دیگہ ڪور شدے پاے لپ تاپ! پدرم یڪ تاازابروهایش را بالامیدهد و میپرسد: بابا چیڪار میڪنے؟!...ازیه ساعت پیش سرتو ڪردی اون تو! ڪوتاه جواب میدهم: تحقیق میڪنم! عمو سهمش ازبستنے رابرمیدارد و میگوید: باریڪلا راجب چے؟! _ یه شهید. یحیے باملایمت بہ لپ تاپم نگاه میڪند و لبخند میزند.ازهمان هایے ڪہ تنها یڪبار زده بود!...بہ او مے اید...مهربانے را مے گویم! مادرم زیرگوش اذر چیزے میگوید و هردو ریز میخندند! ازجا بلند مے شوم و ڪنار یلدا روے ڪاناپہ مینشینم.یلدا ظرف ڪوچڪ براق را دستم میدهد و میگوید: توفضایے ها! حق بااوست! چندروزے مے شود حالم منقلب شده!... چیزے ازارم میدهد...یڪ سوال!... عطش اخر جانم را میگیرد... عطش یڪ جواب!... قاشق رادر ظرف حرڪت میدهم و جملات را مرور میڪنم... " سعے ڪردم خودم رااز میان بردارم تا فقط خدا باشد!" منظور او چیست!!؟ مگر نمیشود درڪنارخدا بود!!..خب چہ اشڪالے دارد اگر... هرچہ بیشتر میخوانم...روحم بیشتر دست و پا میزند و تقلا میڪند! مرتضے عجیب بنظر میرسد!... تنها چیزے ڪہ میشود درباره اش گفت جهان بینے متفاوت اش است! نگاهش بہ دنیا... خدا.... بہ خودم مے ایم و متوجہ بستنے اب شده ام میشوم... ابڪے... یابهتراست بگویم سست شده!...مثل من!... یحیے سرفہ اے مے ڪند و ارام میگوید: دخترعمو اگر مشڪلے نیست چندلحظہ ڪارتون دارم!... باتعجب نگاهش میڪنم _ الان؟! _ بلہ! ازجا بلند می شود و بااجازه اے می گوید و سمت اتاقش مے رود. دنبالش راه مے افتم و جلوے در اتاقش مے ایستم... چہ شده ڪہ او بامن ڪاردارد!! شانہ بالا میندازم و منتظر میمانم. نگاه سنگین اذر و پدرم عذابم مے دهد. اشاره میڪند داخل بروم. یڪ قدم جلو مے روم... ازداخل ڪتابخانہ ے ڪوچڪش یڪ ڪتاب بیرون مے اورد و سمتم مے گیرد. نگاه ڪہ میڪنم دو ڪلمہ ے را تشخیص میدهم. سرش را تڪان میدهد و میگوید: ازین شروع ڪنید... فڪر ڪنم براتون ملموس ترباشه! بہ قلم سید مرتضے است! ڪتاب را میگیرم و میپرسم: راجب چیہ؟! _ ڪربلا!.. حقیقت.... فرار از گمراهے... یہ داستان بہ ظاهر تڪرارے ولے...ازنگاه متفاوت! _ چرا ڪمڪم میڪنے!؟ _ چون خودتون خواستید!! _ نمیترسے موقع ڪمڪ بخورمت؟! لبخندش محو میشود اما ارامش در چشمانش موج میزند... _ نہ نمیترسم!... قبلا هم نمیترسیدم! جامیخورم. تشڪر میڪنم و ازاتاق بیرون مے ایم... ❀✿ 💟 نویسنــــــده: ❀✿ 👈 ڪپے تنها با ذڪر مورد رضایت است👉 ❀✿ رمان های عاشقانه مذهبی بامــــاهمـــراه باشــید🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اگـر بـرای بدست آوردن🍃🌹 پــول مجبــوری دروغ بگــویی و فریبکـاری کنی تهیــدسـت بمـان! اگـر بـرای بدست آوردن جــاه و مقــامی بـایـد چـاپلـوسی کنی و تملّــق بگــوئی ، از آن چشـم بپــوش! اگـر بـرای آنکه مشهــور شـوی مجبــور می شــوی خیــانـت کنی در گمنــامی زنـدگــی کن! تـو گمنــام و تهیــدسـت و قـــانـع بــاش! ، زیـرا تـو سـرمـایـه ای را به دسـت آورده ای و آن « شـــرافـت » است... 🍃🌹 ♡ دکتر شریعتی ♡
ما که ندیدیم ولی میگن قدیما یه چیزی بود به اسم " حرمت نگه داشتن" که تو اوج مشکلات و اختلاف هم نمیذاشت هرچی از دهنت در میاد به طرف مقابلت بگی ! 💕💝💕💝
لطفا آدم امنی باشید! برای عشق برای رفاقت برای زندگی آدما به آدما احساس”امنیت”بدین مراقب تصوری که ازتون دارن باشید مراقب اعتبارتون تو قلب و ذهن آدما باشید بذر بدبینی رو تو دل آدما نکارید خوب باشید…خوب بودن و موندن سخته قلب آدما مهم ترین دارایی هست که دارن مراقب “قلب”آدما باشید کاری نکنید که آرامش روح کسی تو این دنیا توسط شما سلب بشه شما میون این همه تاریکی نور زندگی آدما باشید باور کنید هیچکس بهتون افتخار نمیکنه اگه چیزی غیر از این باشید.. 💕💖💕💖
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸امام صادق(ع): ✨ازشامگاه پنج‌شنبه و شب جمعه ✨فرشتگانی با قلم‌هایی ✨از طلاو لوح‌هایی از نقره ✨از آسمان به سوی زمین می‌آیند ✨و تا غروب روز جمعه ✨ثواب هیچ عملی را نمی‌نویسند ✨به جز صلوات برمحمدو آل محمد 🌸اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام آقا🙏 شب جمعه محرم ✨🏴 🏴 شال عزا را بستی ما در غمت آقا شریکیم😢 أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج🙏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ببينيد | روايت آیت‌الله خامنه‌ای از شعری که مرحوم میرزا جواد آقای ملکی تبریزی در قنوت نماز شب میخواندند. 🖤التماس دعای فرج ان شاءالله🖤 🕊✨ أللَّہُمَ؏َـجِّڸْ لِوَلیِڪَ ألْفَـرَج بحق سیدتنا حضر‌ت زینب سلام الله علیها✨🕊
°^|🌚🥀|^° 🦋 ✅ایمان و یقینتو زیاد میکنه… ✅شکو شبهه تورو برطرف میکنه. ✅اعمال خوبتم قبول میشه… مثلا میدی ولی ممکنه بنا به دلایلی قبول نشه…. ولی مهر تایید میزنه به صدقه دادن هات.💫 ⁉️یه چی بگم ؟ اگه بگم کیف میکنی… ببین ؟ ♻️روز تاجی از نور رو سرته. خونا اینجوری محشور میشن….😇 ••❥⚜︎----------- 💛💛💛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا