eitaa logo
پروانه های وصال
8هزار دنبال‌کننده
28.5هزار عکس
21.2هزار ویدیو
3.1هزار فایل
اینجا قرار باهم کلی🤝 ✅ مطالب تربیتی 🤓 ✅ مطالب متنوع📚 ✅ گلچین شده سخنان بزرگان🧑🏻‍💼 ✅ اخبار روز🕵🏋 ✅ آشپزی👩🏻‍🍳🍡 باهم یادبگیریم و مطلع بشیم🖐 استفاده از مطالب کانال با ذکر صلوات 🥰 با این ایدی میتونیم باهم در ارتباط باشی @Yamahdiii14
مشاهده در ایتا
دانلود
پروانه های وصال
❤️قسمت پنجاه❤ . روز به دنیا آمدن فرزند سوممان، ایوب #امتحان داشت، این بار کنارم بود. خودش من را بیما
❤️قسمت پنجاه و دو❤️ . دم در می ایستاد و لیوان آبی می خورد و می رفت می گفتم: + "تو که نمیتوانی یک ساعت دل بکنی، اصلا نرو سر کار" شب ها که برمی گشت، کفشش را در می آورد و همان جلوی در با بچه ها سرو کله میزد. لم میداد کنار دیوار و پشت سر هم می گفت: که چای و آب می خواهد. لیوان لیوان چای می خورد. برای همین فلاسک گذاشته بودم تا هر وقت اراده کند، چای حاضر باشد. می گفت: "دلم می خواهد تو آب دستم بدهی. از دست تو مزه ی دیگری می دهد. می خندیدم: + "چرا؟مگر دستم را توی آن آب میشویم؟ از وقتی محمد حسن راه افتاده بود کارم زیادتر شده بود. دنبال هم می کردند و اسباب بازی هایشان را زیر دست و پا می ریختند. آشغال ها را توی سطل ریختم. ایوب آمد کنار دیوار ایستاد. سرم را بلند کردم. اخم کرده بود گفتم: "چی شده؟" گفت: "تو دیگر به من نمیرسی...اصلا فراموشم کرده ای.... + منظورت چیست؟ _ من را نگاه کن. قبلا خودت سر و صورتم را صفا می دادی. مو و ریشش بلند شده بود. روی، موهای نامرتب خودم دست کشیدم + "خیلی پر توقع شده ای، قبلا این سه تا وروجک نبودند. حالا تو باید بیایی و موهای من را مرتب کنی. 😍 . ❤️قسمت پنجاه و سه❤️ . دلم پر بود. چند روز پیش هم سر دستکاری کردن دوز قرص هایش بحثمان شده بود. سرخود دردش که زیاد می شد، تعداد قرص هارا کم و زیاد می کرد. بعد از چند وقت هم درد نسبت به مسکن ها مقاومت می کرد و بدنش به ها جواب نمی داد. از خانه رفتم بیرون. دوست نداشتم به قهر بروم خانه آقاجون. می دانستم یکی دو ساعت بیرون از خانه باشم، آرام می شوم. رفتم خانه عمه، در را که باز کرد، اخم هایش را فوری توی هم کرد. "شماها چرا مثل لشکر شکست خورده، جدا جدا می آیید؟ منظورش را نفهمیدم. پشت سرش رفتم تو صدای عمه با سر و صدای محمد حسین و هدی و محمد حسن یکی شد. "ایوب و بچه ها آژانس گرفتند، آمدند اینجا بالای پله را نگاه کردم ایوب ایستاده بود. + توی خانه عمه من چه کار می کنی؟ با قیافه حق به جانب گفت: _ "اولا عمه ی تو نیست و ...ثانیا تو اینجا چه کار می کنی؟ تو که رفته بودی قهر؟ 😐 . ادامه دارد بامــــاهمـــراه باشــید🌹
✍ چرا نماز برای بعضی ها و سنگین است؟ 💊 مثل داروی تلخ! 💉 👈 تلخ است؛ خاصیت آن هم به تلخی است، اما شیرینی سلامت و بهبود در پی دارد. به شرط این‌که در و زمان خود مصرف شود، و دیر یا زود نشود. و دیگر آن‌که اندازه آن هم مراعات شود و کم یا زیاد نشود، اگر گفته‌اند شربتی را دو پیمانه مصرف کن و دیگری را سه یا چهار پیمانه، به همان میزان باید مصرف شود. ⁉️از طرفی هم البته باید را مراعات کرد، یعنی در کنار آن هر چیزی را نباید خورد. ♨️حال، چیزی دقیقاً شبیه داروست.یعنی مثل دارو تلخ است، هر کس بگوید شیرین است شیرین‌عقل است. 💢مگر می‌شود صبح زمستان توی جاده از اتوبوسی پیاده شوی، و در هوای سرد وضویی بسازی و با لرز و سرما نماز بخوانی و شیرین باشد؟ 💢یا غرق یا غرق گفتگو باشی و مؤذن اذان بگویدو بلند شوی و راهی مسجد شوی و شیرین باشد؟ ✅البته نه فقط نماز بلکه هر عبادت دیگری هم همین‌طور است.اساساً ، اینگونه است. 👈امیرالمؤمنین علی(ع) فرمود: الحق مُرّ، یعنی حق تلخ است. ✅نماز هم که حق است پس تلخی‌های خود را دارد.بله، اگر انسان نسبت به حقیقت نماز فهم و معرفت پیدا کند تلخی آن شیرین و آسان می‌شود. 🙏از این رو در دعا از خدا می‌خواهیم، خدایا ذکر خودت رابه ما بچشان. یعنی خدایا به ما معرفت کرامت کن! 🕚دیگر آن‌که نماز مثل دارو زمان‌دار است و باید زمان آن رارعایت کنیم، یعنی در خود بخوانیم. چون فلسفه نماز احساس حق است و این احساس برای کسی اتفاق می‌افتد که نماز را در اول وقت خود بخواند. ⚠️کسی که با تأخیر، نماز خود را می‌خواند در حقیقت با خود فریاد می‌کندکه خدایا! تو عظیم نیستی، پول عظیم است، کسب و کار عظیم است،تفریح و تفرج عظیم است. اگر تو عظیم بودی که من همان ابتدا حرف تو را گوش می‌دادم. ⚠️دیگر این‌که مثل دارو باید کنار نماز هم باشد،پس اگر نماز حق است باید از باطل فاصله گرفت،یعنی نباید به منکر و فحشایی آلوده شد. وگرنه خاصیت نماز را از بین می‌برد. 🔺شما وقتی یک فضا را با وسایل گرم نگه می‌داری بایدتمام روزنه‌ها و دریچه‌ها و درها را ببندی، و گرنه انرژی را هدر داده‌ای. ⁉️چرا نماز برای ما و گرمایی ایجاد نمی‌کند، چون گوش، پنجره چشم، پنجره دهان باز است و هر چیزی را می‌شنویم،هر چیزی را می‌بینیم، هر چیزی را می‌گوییم. اینجاست که همه چیز طعمه موش و مور و ملخ شده و از دست می رو. ✅خلاصه این‌که هر کس می‌خواهد از اندوخته نماز خود و از حرارت و گرمای آن برخوردار باشد باید این پنجره‌ها و روزنه‌ها را یکی پس از دیگری بسته نگه دارد و تنها به ضرورت باز کند،نه این‌که پیوسته از سر هوا و هوس و میل،چشم و زبان و گوش خود را باز بدارد. ☃🌨❄️🌨☃