eitaa logo
پروانه های وصال
8هزار دنبال‌کننده
29.4هزار عکس
22.6هزار ویدیو
3.1هزار فایل
اینجا قرار باهم کلی🤝 ✅ مطالب تربیتی 🤓 ✅ مطالب متنوع📚 ✅ گلچین شده سخنان بزرگان🧑🏻‍💼 ✅ اخبار روز🕵🏋 ✅ آشپزی👩🏻‍🍳🍡 باهم یادبگیریم و مطلع بشیم🖐 استفاده از مطالب کانال با ذکر صلوات 🥰 با این ایدی میتونیم باهم در ارتباط باشی @Yamahdiii14
مشاهده در ایتا
دانلود
┄┅─✵💝✵─┅┄ #بسم_الله_الرحمن_الرحیم آغاز سخن یاد خدا باید کرد خود را به امید او رها باید کرد ای با تو شروع کارها زیباتر آغاز سخن تو را صدا باید کرد الهی به امید تو💚
╭━═━⊰🍃🌼🍃⊱━═━╮ #حدیث_نور ✨ امام حسین علیه‌السلام فرمودند: کسی در قیامت در امان نیست مگر کسی که در دنیا ترس از خدا در دل داشت.✨
صبح بوی طراوت بوی دوباره نوشدن بوی دوست داشتن وبوی عشق میدهد الهی زندگیتون مثل صبح پرازطراوت وعشق باشد سلام دوستان خوبم✋ صبحتون پر از عشق الهی🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام امام مهربانم✋🌸 مهدیا منتظرانت همه در تاب و تبند همه ی اهل جهان جمله گرفتار شبند چو بیایی غم و ظلمت برود از عالم شاد گردد دل آنان که گرفتار غمند ..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸۳ چیز گناهان راازبین میبرد: 🌷۱.حسنات وکارهای خوب، کارهای بدراازبین میبرد.۱۱۴هود 🌷۲.استغفار و توبه....۳۳انفال 🌷۳.کافری که مؤمن شود،خداوند بدیهاش را به خوبی وثواب تبدیل میکند.۷۰فرقان 💕💕💕
هی گنه کرديم و گفتيم خدا مي بخشد عذر آورديم و گفتيم خدا مي بخشد آخر اين بخشش و اين عفو و کرامت تا کي او رحيم است ولي ننگ و خيانت تا کی بخششي هست ولي قهر و عذابي هم هست آي مردم به خدا روز حسابي هم هست زندگي در گذر است آدمي رهگذر است زندگي يک سفر است آدمي همسفر است آنچه مي ماند از او راه و رسم سفر است "رهگذر ميگذرد ‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌ 💕💕💕💕
خلق و خوى بد مثل چرخ پنچر ميمونه. تا عوضش نكنى نميتونى باهاش جايى برى.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ضرب المثلى زيبا👌 مردی از راه فروش روغن ثروتی کلان اندوخته بود و به خاطر حرصی که داشت همیشه به غلام خود می‌گفت در وقت خرید روغن، هر دو انگشت سبابه را به دور پیمانه بگذارد تا روغن بیشتری برداشته شود و برعکس در وقت فروختن، آن دو انگشت را درون پیمانه بگذارد تا روغن کمتری داده شود. هر چه غلام او را از این کار بر حذر می‌داشت مرد توجه نمی‌کرد تا این که روزی هزار خیک روغن خرید و برای فروش آنها را بار کشتی کرد تا در شهر دیگری بفروشد. وقتی کشتی به میان دریا رسید، دریا توفانی شد. ناخدا فرمان داد تمام بارها را به دریا بریزند تا کشتی سبک شود و مسافران از خطر غرق شدن برهند. آن مرد از ترس جان، خیک‌ها را یکی یکی به دریا می‌انداخت. در این حال غلام گفت: ارباب انگشت انگشت مبر تا خیک خیک نریزی. 💕💕💕