eitaa logo
پروانه های وصال
7.9هزار دنبال‌کننده
28.7هزار عکس
21.5هزار ویدیو
3.1هزار فایل
اینجا قرار باهم کلی🤝 ✅ مطالب تربیتی 🤓 ✅ مطالب متنوع📚 ✅ گلچین شده سخنان بزرگان🧑🏻‍💼 ✅ اخبار روز🕵🏋 ✅ آشپزی👩🏻‍🍳🍡 باهم یادبگیریم و مطلع بشیم🖐 استفاده از مطالب کانال با ذکر صلوات 🥰 با این ایدی میتونیم باهم در ارتباط باشی @Yamahdiii14
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💎پیامبرخدا(ص) : خداوند رحمان بر #بخشایشگران، رحم می‌آورد، بر آنان که در زمین‌اند، رحم آورید تا خداوند آسمان بر شما، رحم آورد. 💎بحار الانوار، ج۷۴، ص۱۶۹
پروانه های وصال
#یڪ_فنجاڹ_عشق_مهماڹ_مڹ_باشید #بوے_باران #قسمت_بیست_و_چهارم #بہ_نام_خداے_پرستوهاے_عاشق •°•°•°• سڪوت
•°•°•°• گنگ به مامان نگاه کردم بازهم همون اسم رو تکرار کرد: _محمد ضیایی + چیشده مامان؟ محمد ضیایی کیه؟ مامان اشک هاشو پاک کرد : _خواب دیدم توی امام زاده هستم تنها بودم. داشتم قرآن و دعا میخوندم که یهو یکی با لباسی نظامی از در اومد تو ویه چپیه روی دوشش و یه سر بند یافاطمه زهرا روی پیشونیش بود. همونطورکه نگاهش میکردم رفت سمت ضریح و زیارت کرد. بعد اومد سمت من با فاصله نشست و توی چشمام نگاه کرد. سلام کردو جوابش رو دادم گفت: _من اومدم دخترتون رو برای خواستگاری کنم. + کیه؟ لبخندی زدو گفت: _سید محمد صبوری چشمام از تعجب گشاد شده بود. +ش...شما...کی هستید؟ لبخند دیگری زدو به ضریح نگاه کرد و باصدای آرومی گفت: _رفیقِ شفیقش... +ما با خونواده رفیقتون اختلاف عقیدتی داریم. _اما این خواست خداست... چرا دل دوتا جوون عاشق رو میشکنید؟ من بهتون قول میدم که خوشبخت شن. بهت زده نگاهش کردم...خواست خدا؟؟ پاشد وهمونطور که به سمت در میرفت گفت: _بذارید باهم ازدواج کنن پرسیدم: +شما کی هستید؟ که گفت: +محمد ضیایی... شهید محمد ضیایی... و بعد از در بیرون رفت و من ازخواب پریدم. بهت زده به مامان و خوابی که تعریف کرده بود نگاه میکردم. یعنی چی؟ اشک ازچشمام جاری شد. مامان سرمو توی بغلش گرفت. _ما چه آدمای بدی هستیم نیلوفر خواسته خدا رو داشتیم زمین مینداختیم... چیزی نگفتم و فقط اشک ریختم. قابل هضم نبود برام. _پاشو دخترم. پاشو عروس خانوم پاشو خودتو آماده کن برای مراسمات پاشو... . _خب آقای جلالی اگه اجازه بدین یه صیغه موقت یه هفته ای بخونیم تا زمان عقد راحت باشن... بابا لبخندی زدوگفت: _اجازه ماهم دست شماست... _پس یه مهریه کوچیک در نظر بگیریم. برای صیغه موقت باید حتما مهریه باشه... بنظرم یک سکه خوب باشه. بابا بالبخند قبول کردو صیغه ای بین ما خونده شد... چادرم و مرتب کردم و از خجالت سرمو پایین آورده بودم. انگشتر نشون رو از داخل جعبه بیرون آورد. نگاهی به جمع انداخت و بااجازه ای گفت و همه بالبخند نگاهش کردند. دستمو آروم توی دستاش گرفت. دست سردم توی دست های پر حرارتش قرار گرفت و گونه هام رنگ عوض کردند و آروم انگشتر تک نگین زیبایی رو دستم کرد. صدای مامان سکوت جمع رو شکست: _ باشه😊 . ⬅ ادامه دارد.... •°•°•°•
پروانه های وصال
#یڪ_فنجاڹ_عشق_مهماڹ_مڹ_باشید #بوے_باران #قسمت_بیست_و_پنجم #بہ_نام_خداے_پرستوهاے_عاشق •°•°•°• گنگ به
•°•°•°• همه یکی یکی تبریک گفتن. باخواهر و زنداداش ومامان روبوسی کردمو بهم تبریک گفتن. خواهرش ۲۰ سالش بودویکم شلوغ بودو خوش خنده.دختر خوب و بانمکی بود.اسمشم مریم بود که قبلا از زبون خود شنیده بودم. زنداداششم اسمش زهرا بود. دختر آروم و مهربونی بود.اینوچهره اش نشون میداد. مامانش که اسمش همابودآروم گفت: _نیلوفرجان بااجازه ات شماره اتو از مامانت گرفتم و به محمدجان میدم. و لبخند قشنگی زد منم لبخندی زدم و خجالت زده سرمو پایین انداختم. نگاهی به کردم که باخجالت و حیا لبخند معناداری زد و گونه های من بازهم رنگ قرمز به خودشون گرفتن... . به تیپ خودم توآینه لبخند زدم. رفتم سمت مامان گونه اشو بوسیدم. +من دیگه برم مامان _برو بسلامت مواظب خودتم باش سلامم برسون. همونطور که کفشامو پام میکردم گفتم: +چششششم. خداحافظظظ _بی بلا،خداحافظت. . از در اومدم بیرون. جلوی در منتظرم بود. این اولین قرارمون بود بعداز نامزدی. _سلام نیلوفرخانم... نگاهی بهش انداختم و بالبخند جوابش رو دادم. یه شاخه گل رز به سمتم گرفت و گفت: _برای شما...😊😍 چشمام درخشید با تمام عشقی که بهش داشتم نگاهش کردم: +ممنونم...☺😊😍 توی ماشین نشستیم و حرکت کرد. زیرچشمی به تیپش نگاه کردم ودلم قنج رفت😊🙊🙈😍 کمی گشت و گزار کردیم و کمی هم صحبت کردیم. برای ناهار جلوی یه رستوران نگه داشت. رستوران باصفایی بود. اولش از یه باغ کوچیک رد میشدی که پر بود از گل و درخت و‌بعد وارد فضای رستوران میشدی. به سمت یه میز رفتیم نشستیم. گارسون اومد سمتمون. _سلام خوش آمدید. ومنو رو به سمتمون گرفت. جوابش رو دادو رو به من گفت: _خانم شما چی میل دارین؟ از لفظ خانوم گفتنش هزار کیلو قندتو دلم آب شد. منو رو از دستش گرفتم ونگاهی به لیست انداختم. بدجور هوس کوبیده کرده بودم. + یه پرس کوبیده:) رو به گارسون گفت: دوتا کوبیده با مخلفاتش لطفا. گارسون رفت. داشتم اطراف رو نگاه میکردم. که گرمی چیزی رو دستم تمرکزمو بهم ریخت. دستان به نرمی دستان سردم رو درآغوش گرفته بودند. با این کارش ضربان قلبم بالا رفت و گُر گرفتم و شک نداشتم که گونه هامم رنگ عوض کردند. با خجالت به چشماش نگاه کردم. (شارژ عمرم را فقط اینگونه افزایش دهم یک ستاره * یک مربع # یک عدد دستان تو 😍🙊🙈) حیا و خجالت در آبیِ چشماش موج میزد. لبخند ملیحی زد و زمزمه وار گفت: _دوستت دارم نیلوفرخانوم... . ⬅ ادامه دارد... •°•°•°•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💕💕💕 از بزرگی پرسیدند: شگفت انگیز ترین رفتار انسان چیست؟ پاسخ داد: از کودکى خسته مى شود ،براى بزرگ شدن عجله مى کند و سپس دلتنگ دوران کودکى خود مى شود . ابتدا براى کسب مال و ثروت از سلامتى خود مایه مى گذارد سپس براى باز پس گرفتن سلامتى از دست رفته پول خود را خرج مى کند. طورى زندگى مى کند که انگار هرگز نخواهد مرد، و بعد طورى مى میرد که انگار هرگز زندگى نکرده است . انقدر به آینده فکر مى کند که متوجه از ۵دست رفتن امروز خود نیست، در حالى که زندگى گذشته یا آینده نیست، زندگى همین حالاست. 💕💕💕
👤•_آیـتُ الله بهجَـت: شخصۍمۍگفت: به همراه رفقا بودیم،ڪه آقایی را از دور در ڪوچه دیدم.به دِلَم افتـٰاد ڪه حضرت امـٰام عصر است(ع) است. . با خُودم گُفتم :وقتۍ رسید، در دل به او سلام مۍڪنم، اگـر جوابم را داد معلوم می شود‌،ڪه خود حضرت اَست...! . هنگـٰامۍ ڪه از ڪنـٰارش رد مۍ شدم، در دل به او بزرگوار سلام ڪردم .تبسمۍ نمود وفرمود: علیڪ السلام! . به همراهـٰانِ خود گفتم :آقـٰا را دیدید؟! گفتند :ڪدام آقا؟! معلوم شد ڪه آن ها نه آقـٰا را دیده اند و نه جواب سلام او را شنیده اند(: 💕💕💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پروانه های وصال
‍ ⇝✿✵•°•❀✵•﷽•✵❀•°•✵✿⇜ #اسـتـغـفــار شبــ🌙ــانـہ حضـرت عـلـی عـلیـه‌السـلام
⇝✿✵•°•❀✵•﷽•✵❀•°•✵✿⇜ شبــ🌙ــانـہ حضـرت عـلـی عـلیـه‌السـلام 💢↶ بـنـــ9⃣6⃣ـــــد ↷💢 ┄┅═✼✿‍✵✿‍✵✿‍✼═┅┄ 《اَللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْبٍ مَثَّلَتْهُ فِیَّ نَفْسِی اسْتِقْلَالًا لَهُ وَ صَوَّرَتْ لِی اسْتِصْغَارَهُ وَ هَوَّنَتْ عَلَیَّ الِاسْتِخْفَافَ بِهِ حَتَّى أَوْرَطَتْنِی فِیهِ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْهُ لِی یَا خَیْرَالْغَافِرِینَ》               🦋 بــار خـدایــا 🦋 از تو آمرزش می‌طلبم برای هر گناهی که با کوچک شمردن آن در نفسم آن را تصوّر کردم پس حقیر شمردن آن را برایم مجسّم نمود و خفیف شمردن را بر من آسان کرد تا آنکه مرا در ورطهٔ آن فرو برد. پس بر محمـد و آلش درود فرست🌷 و اینگونه گناهانم را بیامرز ای بهتـریـن آمـرزنـدگـان✨ ◽️▪️◽️▪️◽️▪️◽️▪️◽️ 📘 استغفـار هفتـادگـانـه امیـرالمؤمنین علـی علیـه‌السلام💚 ✍ تالیـف: سید ضیاءالدین تنکابنی
🌺نیایش-شبانگاهی 🔶 خداوندا.. آرامشم را میان پیچ و خم زندگیی که خود رقم زدم، گم کرده ام آرامم کن.. راهنمایم باش و ایمانم راقوی کن که دیگر لحظه ای تو را در خلوت خویش گم نکنم.. 🔷 خداوندا.. اگر همه ی مردم دنیا هم مرا ، احساسم را ، مهربانی‌هایم را فراموش و دستانم را رها کردند، تو مثل همیشه کنارم باش و دستانم را به خودم نسپار.. ♦️ خدایا آنچه از احساسم مانده را به تو میسپارم تا از تنها دارائیم محافظت کنی.. خداوندا دنیایت بیش از حد توان من سرد است و من به تو ، به آغوشت ، به رحمت بی کرانت نیازمندم.. کودکت را در آغوش بگیر خدایا دوستت دارم..❤️ نگاهت را از من نگیر ای مهربان🙏🏻 آمین😇 شبتون خوش و خدایی❤❤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
┄┅─✵💝✵─┅┄ #بسم_الله_الرحمن_الرحیم ❣پروردگارا 🔶بااولین قدمهایم برجاده های صبح 🔸 نامت راعاشقانه زمزمه میکنم 🔸کوله بارتمنایم خالی وموج 🔶سخاوت توجاری الهی به امید تو💚
╭━═━⊰🍃🌼🍃⊱━═━╮ #حدیث_نور ✨حضرت محمد (ص) فرمودند: خداى متعال به من وحى فرمود كه متواضع باشيد، تا هيچ كس بر ديگرى فخر نفروشد و احدى به ديگرى زورگويى و تجاوز نكند.✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام آقای مهربونم✋🌸 جانم فدای نام شما يا صاحب‌الزمان قربان آن مقام شما يا صاحب‌الزمان جان ميدهم بخاطر يک لحظه ديدنت دل عاشقٍ سلامِ شما يا صاحب‌الزمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ازخداوند دلـی آرام، همراه با مهربانی قلبی پر از لطافت همـراه بابخشش وزندگی آرام همراه باصلح ودوستی برایتـان خواسـتارم سلام دوستان✋ صبحتون شاد و پر انرژی🌸
🍃🌹}•° 🔻جملہ‌ای ماندگار از شهید حججی برای ڪسی ڪه نمیتونہ از دنیا بگذره ... 《بعضی وقتـــــا دل ڪندن از چیــزای خوب، باعث میشہ چیزای بهتری بدست بیاری》 💕💕💕
که قرآن گفته ، بهش نزدیک نشوید: 🌷۱.خوردن مال یتیم. لاتقربوا مال الیتیم........۱۵۲ انعام و۳۴ اسراء 🌷2. به زنانزدیک نشید: لاتقربوالزنا.......................... 32 اسراء 🌷۳. به کارهاوحرفهای زشت نزدیک نشید لاتقربوالفواحش.................. 151 انعام 🌷۴.مست نشوید ودرحال مستی نمازنخوانید 🌷لاتقربوالصلوه وانتم سکاری ..43 نساء 🌷 شراب وقمار ،پلید وعمل شیطان است ازآن پرهیزکنید۹۰ مائده 💕💕💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گفتند : فلانی قادر است پرواز کند ...! گفت: این که مهم نیست ، مگس هم میپرد ! گفتند: فلانی را چه میگویی؟ روی آب راه میرود ...! گفت: اهمیتی ندارد، تکه ای چوب نیز همین کار را میکند ! گفتند : پس از نظر تو شاهکار چیست؟ گفت: اینکه در میان مردم زندگی کنی ولی هیچگاه به کسی زخم زبان نزنی، دروغ نگویی، کلک نزنی و سو استفاده نکنی و کسی را از خود نرنجانی ...! این شاهکار است ...
🎯خدای خیالی... ❤️🍃معشوق حقیقی همه ی انسان ها است و همه ی انسان ها بدون استثناء عاشق خداوند هستند. ممکن است کسی بگوید: من اصلاً با خدا و دین و مذهب خیلی بد هستم، ولی اگر شما توجه کنید، تمام کسانی که ابراز تنفر از خدا می کنند، به این علت نیست که خداوند ذاتاً برایشان منفور است؛ ❌بلکه به این دلیل است که خدایی که آن ها شناخته اند، خدای دوست داشتنی نیست. 👌چون خدای هر کس مال خودش است. برای همین هم ما در ارتباطی که با خداوند برقرار می کنیم، اول به خود خدا اعتراف می کنیم و می گوییم: خدایا ما تو را آن طوری که باید بشناسیم، نشناختیم. ❤️🍃 بنابراین، اگر کسی بگوید: از خدا بدم می آید، او از خدایی بدش می آید که ساخته و پرداخته ی ذهن خودش است و با میزان شناختی که از خدا پیدا کرده است این حرف را می زند. ولی خدای حقیقی، محبوب و دوست داشتنی است❤️🍃
ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽ.. ﺍﮔﻪ ﺑِﺸﮑﻨﻪ، ﺑﺎ ﻫﯿﭻ ﭼَﺴﺒﯽ نِمیشه ﺩُﺭﺳﺘﺶ ﮐﺮﺩ، مثلِ.. "دل آدما" ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽ.. ﺍﮔﻪ ﺑِﺮﯾﺰﻩ،ﺑﺎ ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰﯼ ﻧِﻤﯿﺸﻪ جَمعش ﮐﺮﺩ، ﻣﺜﻞِ... "آبرو" ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽ.. ﺭﻭ ﺍﮔﻪ ﺑُﺨﻮﺭﯼ،ﺑﺎ ﻫﯿﭻ چیزی ﻧِﻤﯿﺘﻮﻧﯽ ﺑِﺮﯾﺰﯾﺶ ﺑﯿﺮﻭﻥ، مثلِ... "مال بچه یتیم" ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽ.. ﺭﻭ ﺍﻭﻧﺠﻮﺭﯼ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﻗَﺪﺭﺷﻮ ﻧِﻤﯿﺪﻭﻧﯽ، مثلِ...."پدر و مادر" 💕💕💕