#تلنگرانه
وقتی گناه نکنی ...
سلول به سلول بدنت خدا و #امام_زمان
عج رو صدا میزنه ...
لازم نیست تو کاری کنی...
فقط گناه نکن...
بقیش با خدا....
#گناه_نکن
@Parvaanehaayevesaal 🌸🍃
#قیمه_ریزه
سیب زمینی و پیاز خام رو رنده کنید، گوشت چرخ کرده اضافه کنید، نمک ادویه زردچوبه و فلفل بزنید، ترخون و مرزه تازه اگه نداشتید خشک شده بش اضافه کنید و کمی آرد نخودچی بریزید، در حدی که موقع پخت از هم نپاشه، بعد دونه دونه سرخ کنید. تو یه قابلمه پیاز داغ فراوان درست کنید، سیب زمینی و گوجه نگینی کنید فلفل سبز خورد کنید و خوب تفت بدید، رب رو اضافه کنید و حسابی تفتش بدید و دوباره، ترخون و مرزه بریزید و نمک و ادویه جات و پودر لیمو عمانی، آب بریزید بذارید یکم سیب زمینی ها بپزه بعد قیمه ها رو بش اضافه کنید و بذارید مغز پخت بشه و به روغن بیفته
نکته: این خوراک با نان سرو میشه
حتما ترخون و مرزه یادتون نره
سیب زمینی رو رنده ریز و پیاز رو رنده درشت بکنید
@Parvaanehaayevesaal 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اکبر جوجه با سس مخصوص و یه برنج کته ای در کنارش چی میشه پیشنهاد میدم حتما درستش کن😍😍😋😋
✅مواد لازم
جوجه ۹۰۰گرمی تا۱کیلویی ۱عدد
پیاز بزرگ ۱عدد
آلو جنگلی چند عدد
چند حبه سیر
زعفران دم کرده
1/4 لیوان ابلیمو
۲۰گرم کره برا سس
۵۰گرم کره برای مرغ
۲قاشق رب انار
نمک فلفل سیاه
✅مرغ ها حتما با پوست باشن
✅۲لیوان تا ۲ونیم لیوان روغن سرخ کردنی +۱/۴لیوان اب
✅زعفرون رو به مرغ اضافه پیاز بزرگ و سیرو خلالی میکنیم نمک و فلفل و ابلبمو اضافه خوب با مرغ مخلوط مبکنیم ۲۴ساعت یا حداقل ۴ساعت داخل یخچال بمونه تا مزه دار بشه
✅روغن رو داخل قابلمه میریزیم میزاربم روغن خوب گرم بشه.مرغ رو پیاز و سیر رو ازش جدا میکنیم چون تو روغن میسوزه.به طرفی که پوست داره میزاریم داخل روغن (روغن باید تا نصف مرغ رو بگیره) واجازه میدیم دوطرفش سرخ بشه .برمیگردونیم سمت دیگرش هم بپزه
✅.میزان سرخ کردن دست خودتونه وقتی که سرخ شد کره و اب اضافه میکنیم درقابلمه رو میزارین 1 ساعت تا 1 ساعت و نیم تا بپزه هر نیم ساعت برگردونین .روغن و کره تون بیشتر باشه مرغتون برشته تر میشه
@Parvaanehaayevesaal 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#خاگینه_برگی
#شیرینی_بدون_فر
آرد ٥٠٠ گرم
تخم مرغ ١ عدد
خمير مايه ١ ق چ
كره ١٢٠ گرم
بكينگ پودر ١/٤ ق چ،
وانيل نصف ق چ،
آب وزعفران دمكرده به مقدار لازم
تهيه شربت؛
شكر ٤پيمانه،
آب ٢پيمانه،
آبليمونصف ق چ،
زعفران مقدارى،
هل نصف ق چ و گلاب يك ق غ
ابتدا خمير مايه را داخل مقدارى آب گرم حل كرده سپس آرد تخم مرغ،وانيل وبكينگ پ رامخلوط كرده
بهد كره آب شده(بن مارى حرارت غيرمستقيم)راهمراه با كمى زعفرون وخمير مايه اضافه ميكنيم وخوب مخلوط كرده مقدار كمى اب اضافه كرده و خوب ورز ميدهيم.
تاخميرلطيف خمير رابا وردنه نازك باز كرده به شكل مستطيل برش ميزنيم بعد به عرض مستطيل برشهاى نيم سانتى زده، دولبه مستطيل رو از عرض روى هم قرارداده تا ب شكل مربع بشه، سپس وسط مربع رو باز كرده دولبه ى خمير رو داخلش برده وبه بيرون ميكشيم پايين خميررو هم شكل داده تا شكل موردنظرمون برگ حاصل بشه
سپس داخل روغن داغ سرخ كرده وروى دستمال مخصوص قرارداده روغنش كشيده بشه سپس درون ابكش قرارداده و شربت رو روى خاگينه ميريزيم.
@Parvaanehaayevesaal 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کباب تابهای قلقلی دورنگ
مواد لازم :
روغن زیتون🍾
پاپریکا و زردچوبه
گوشت مرغ چرخکرده
گوشت قرمز چرخکرده
پیاز ۱ عدد🧅
زعفران
آبلیمو🍋
کره🧈
#کباب_تابه_ای_قلقلی_دو_رنگ
@Parvaanehaayevesaal 🌸🍃
#قصههای_کودکانه
(برگ های پاییزی)
🍂برگهای پاییزی از درختان کنده میشدن و روی زمین میافتادن. ایگی عنکبوت و دوستانش موقع برگریزان رو خیلی دوست داشتن. ایگی به دوستانش بیگی، میگی و جیگی گفت: «بیاین بازی کنیم. من چشم میگذارم و میشمرم، شماها برین قایم بشین.
🍂ایگی چشم گذاشت و شروع کرد به شمردن، و بقیه رفتن زیر برگها پنهون شدن.
🍂ایگی با خنده گفت: «دارم میام. الان همهتون رو پیدا میکنم.» اون زیر برگها خزید و از برگی به سراغ برگ دیگه رفت. پس از چند دقیقه، اومد روی برگها: «اوهوم! برگها بیشتر از اونیه که من فکر میکردم.» اون زیر یک برگ طلاییرنگ رو هم نگاه کرد، اما هیچیک از دوستانش اونجا پنهون نشده بودن.
🍂بعد از یک ساعت، روی یک برگ نارنجیرنگ نشست و فریاد زد: «آهااااااای. من نمیتونم دوستامو پیدا کنم. دیگه نمیخوام این بازی رو بکنم. ممکنه دوستام گم شده باشن. ممکنه پرندهها خورده باشنشون. آهاااااااای.»
🍂بیگی، میگی و جیگی صدای فریادهای ایگی رو شنیدن و به طرفش دویدن. بیگی گفت: «دیدی نتونستی ما رو پیدا کنی … دیدی؟ ما جاهای خوبی قایم شده بودیم.»
🍂بعد قرار شد که برن به سمت رودخونه و روی برگها قایقسواری کنن. حالا باز هم همگی دوستان، با همدیگه بودن...
#قصههای_کودکانه
@Parvaanehaayevesaal 🌸🍃
✨﷽✨
✅قضاوت های مولا علی علیه السلام
✍زمان خلافت عمر بن خطاب خلیفه دوم اهل تسنن. از بادیه نشینان اطراف شهر مدینه ۷برادر ویک خواهر دست بسته همراه پدر وارد مدینه شدن و ادعای پدر و برادران بر این بود که خواهرمان دچار گناه زنا شده خلیفه وقت حاظر شد تا قضاوت و حکم خدا رو اجرا کند هر چه دختر با ناله گریان انکار این قضیه شد ولی برادران مصرانه تاکید بر این داشتن. خلیفه دوم حکم سنگسار دخترک را صادر نمود در این حین مولای متقیان علی ع رسید فرمود دخترک گناهی مرتکب نشده
امیرالمومنین علی بن ابی طالب ع به برادران ان دختر فرمود بروید در فلان کوه مقداری برف در مشک خود اورید برادران نیز چنین کردن مولا علی ع دستور دادن در اتاقی دیگر مقداری اب درون طشت قرار دهند و برفها رو درون طشت اب قرار دهند و فرمودن دخترک درون طشت اب نشسته زمانی نگذشت که از رحم این زن کرمی بزرگ شبیهه زالو خارج گشت به حضرت علی ع اطلاع دادن این موضوع زالو را حضرت فرمود به پدر و برادران ان دختر که خواهر و دختر شما چندی پیش در رودخانه ای به قصد اب تنی وارد شده و زالویی در رحم وارد شده و از خون رحم تغذیه میکرده و در این مدت رشد کرده که شما فکر کردین جنین در رحم این دختر هست در این میان خلیفه دوم از مولا علی ع تشکر کردن و گفتن لولا علی هلک عمر اگر علی ع نبود عمر با این قضاوت هلاک میشد
📚بر گرفته از کتاب قضاوت های امیر المومنین حضرت علی (علیه السّلام)
@Parvaanehaayevesaal 🌸🍃
🦅 عقاب، وقتی می خواهد به ارتفاع بالاتری صعود کند، در لبه ی یک صخره، به انتظار یک اتفاق می نشیند.
می دانید اتفاق چیست؟
گردبادی ست که از روبه رو می آید.
عقاب، به محض اینکه آمدن گردباد را حس کرد، بال های خود را می گشاید و اجازه می دهد باد او را با خود بلند کند. به محض اینکه طوفان، قصد سرنگونی عقاب را کرد، این پرنده ی بلندپرواز، سر خود را به سوی آسمان بلند می کند و عمود بر طوفان می ایستد و مانند گلوله ی توپی، به سمت بالا پرتاب می شود.
او آنقدر با کمک باد مخالف، اوج می گیرد تا به ارتفاع مورد نظر برسد و آنگاه با چرخش خود به سوی قله ی مورد نظر، در بالاترین نقطه ی کوهستان، مأوا می گزیند.
او منتظر حادثه می ماند، حادثه ای که برای مرغ های زمینی، یک مصیبت و بلاست. او منتظر طوفان می نشیند تا از انرژی پنهان در گردباد، به نفع خود استفاده کند.
روزهایی هست که راه نجات، یاد گرفتن بلند پروازی از عقاب است.
@Parvaanehaayevesaal 🌸🍃
#صبروبردباری
🌺استاد فاطمی نیا:
💎حديثي زيبا از امیرالمومنین علیه السلام نقل شده است كه موارد بسياري به بنده مراجعه كردند كه بعد از عمل به اين روايت مشكلشان حل شده است!
حضرت در یک جمله کوتاه میفرمایند:
(( الاحتمال ، قبر العیوب ))
" #تحمل_و_بردباری_قبر_عیب_هاست"
چه طور جسد در قبر پنهان میشود، همه عیب ها با بردباری پنهان میشود.
🌱مردي برايم نقل ميكرد كه من تا به منزل ميرسيدم، همسرم شروع به دعوا میکرد كه چرا تو فقيري؟! چرا من را بيست سال اسيرخود كردي؟! و...!
مرد میگفت من هم جوابش را ميدادم و تا شب مدام دعوا میکردیم!
و به همين منوال روزهاي ديگر!
از وقتي كه این حدیث را شنيد و عمل كرد، کارشان درست شد!
🌱مرد نقل ميكرد که همسرم طبق معمول ، تا من رسيدم شروع کرد به تكرار همان حرف ها!
میگوید یاد این روايت افتادم که "الاحتمال قبر العیوب" هیچی نگفتم و سكوت كردم! با همين سكوتم ،تمام شد!
دعوا ریشه کن شد!
@Parvaanehaayevesaal 🌸🍃
پروانه های وصال
@Parvaanehaayevesaal 🌸🍃 #کنترل_ذهن 242 ✅ اتفاقا دین ما خیلی واضح در مورد قانون جذب صحبت کرده مثلا
@Parvaanehaayevesaal 🌸🍃
#کنترل_ذهن 243
✅ نکته بعد در مورد #شکر_گزاری هست. در قانون جذب بر شکرگزاری خیلی تاکید میشه.
🌺 بله در شکرگزاری و اثرات اون هیچ شکی نیست. آیات قرآن به صراحت در مورد شکرگزاری صحبت میکنن
مثلا میفرماید: لئن شکرتم لأزیدنّکم، اگر شکرگزار باشید ، بر شما میافزایم.
🌹 هر کی شکر کنه خدا نعمتاش رو زیاد میکنه.
🔶 انقدر موضوع شکرگزاری مهمه که حتی اگه کسی ایمان به خدا هم نداشته باشه و بی دین باشه باز هم اگه روحیه شکرگزاری رو داشته باشه خدا بهش میده.
چون خود شکر کردن یه جور مبارزه با طغیان و تکبر هست. خدا دوست داره که انسان ها با تکبرشون مخالفت کنن.
🚨 ولی خب شکرگزاری یه انسان مومن کجا و شکرگزاری یه انسان بی قید و بند کجا!
🚨 شکرگزاری از سر #بندگی کجا و شکرگزاری از سر #حرص و #هواپرستی کجا...!
پروانه های وصال
@Parvaanehaayevesaal 🌸🍃 #کنترل_ذهن 243 ✅ نکته بعد در مورد #شکر_گزاری هست. در قانون جذب بر شکرگزاری
@Parvaanehaayevesaal 🌸🍃
#کنترل_ذهن 244
برای خدا خیلی مهمه که انسان عمیقا نعمتاش رو ببینه و شکر کنه. اینکه همه نعمتا رو ببینه نه فقط نعمتای سطحی رو.
🌺 مثلا توی دعای عرفه میبینید که وجود مقدس امام حسین علیه السلام از خدا بابت یه چیزایی تشکر میکنه که ماها اصلا به فکرمون هم خطور نمیکنه!
💞 عرضه میداره: خدایا ممنونتم که وقتی توی شکم مادر بودم برام چشم و دست و پا قرار دادی...
🔴 اما آدمای هواپرست میگن: خب خدایا وظیفته که بهم اینا رو بدی! من فقط اگه یه ماشین یا خونه یا یه خواسته بزرگ رو بهم دادی ازت تشکر میکنم!!!😤
زمین تا آسمون فرق هست بین این دو شکر گزاری.
✅ البته همین که انسان مومن این روحیه رو در خودش ایجاد کنه اثرات شیرینش رو خواهد دید.
@Parvaanehaayevesaal 🌸🍃
پروانه های وصال
#پروانه ای دردام عنکبوت # قسمت سوم 🎬 #خانم ط_حسینی طارق روی تخت چوبی ونمور داخل انباری نشسته بود با
ه#پروانه ای در دام عنکبوت
#نویسنده خانم ط_ حسینی
#قسمت چهارم 🎬
بعدازغروب افتاب بود وپدرم امد ,مادر بساط شام راحاضرکرد وسفره راانداختیم,پدرم مثل همیشه عماد را روی زانوش گرفته بود از تکه های میوه ای که مامان سرسفره گذاشته بود دهانش میکرد,خیلی نگران بود توخودش بودکه مادرم گفت:چی شده ابوطارق,چرا درهمی؟
پدر:خبرایی که ازاطراف میاد خیلی ترسناکه,ازاینده خودم واین بچه ها میترسم,این داعشیا هرجا که پامیذارن ,زمین اون منطقه را ازخون مردمش سیراب میکنن,خبرایی پیچیده که به همین زودی وارد موصل میشن,امروز ابوعلی شوهرخواهرت صفیه رادیدم ,میگفت هرچی که میشده نقدکردن فروختن احتمالا فردا از موصل میرن...
یکدفعه نان پرید توگلوی مادرم وباسرفه گفت:کجااا اخه تمام اقوام واشنایانمون اینجان,جایی راندارن که برن؟
پدر:منم همین رابهش گفتم ,اما ابوعلی میگه,حفظ جان ازهمه چیزواجب تره,میگفت خونه شان رابه امان خدا میگذارن ومیرن سمت نجف وکربلا ,فکرمیکرد اونجا امن ترین جایی هست که میشه رفت,اخه داعشیا همه رااز دم تیغ میگذرونن اما شیعه ها را زجرکش میکنن....
مادرم اهی,کشید وگفت:ابوطارق,بهترنیست,خودمون هم بریم ؟؟
هنوز پدرم چیزی نگفته بود که طارق با تمسخرگفت:عه مادر اگه با داعشیا پیوند بخورین که کاری باهاتون ندارند
پدرم باتعجب یه نگاه به طارق ویه نگاه به مادرم کرد وگفت:طارق چی میگه هااا؟؟پیوند؟؟داعش؟؟
طارق:اره پدر عزیزم.....امروزخاله هاجر دخترت سلما رابرای عمر خواستگاری کرده...
پدرم عمادرااز روی زانوش برداشت وگذاشت زمین:خواستگاری؟؟؟این پسره چندروزه تو بازار سنگ داعش رابه سینه میزنه واز برکات وجود حکومت اسلامی داعش نطقها میکنه.....مگه من بلانسبت خرشدم که دخترم راتسلیم ابلیس کنم.....
تا قبل ازاینا اگه حرفی میزدند شاید به حرمت نان ونمکی که باهم خوردیم واحترام همسایگی باهم وصلت میکردیم اما الان نه نه محاله..
وبعدازسرسفره بلندشد ورفت گوشه اتاق وتوافکار خودش غرق شد...
پدرم خیلی مهربان وخانواده دوست بود وازاون مردهای متعصب عرب,که حتی اگر راه داشت به ما میگفت روی حیاط خونه خودمان هم روبنده ونقاب بزنیم.میدونستم که الان تمام ذهنش درگیر ماست...
#ادامه_دارد ..
💦⛈💦⛈💦⛈
@Parvaanehaayevesaal 🌸🍃
پروانه های وصال
ه#پروانه ای در دام عنکبوت #نویسنده خانم ط_ حسینی #قسمت چهارم 🎬 بعدازغروب افتاب بود وپدرم امد ,ماد
#پروانه ای در دام عنکبوت
#نویسنده خانم ط _حسینی
#قسمت پنجم 🎬
سفره که جمع شد,سکوت همه خانه رافراگرفت وگهگاهی عماد با بازیهای بچگانه اش سکوت سنگین اتاق رامی شکست,یکباره پدرم ازجایش بلند شد وشروع به قدم زدن کرد،خوب میدانستیم وقتی پدر اینکار رامیکند میخواهد تصمیم مهمی بگیرد.
طارق تلویزیون راروشن کرد وخودرامشغول نگاه کردن ،نشان میداد،مادرم هم با جم وجورکردن وسایل شام خودرامشغول کرده بود ومن ولیلا هم مثلا به مادر کمک میکردیم اما ذهنمان درگیر این خواستگاری نحس وان گروه منحوس بود که پدر رو به مادرم گفت:ام طارق فکرمیکنم بهتراین باشد که ما هم هرچه که میتوانیم به دلارودینار تبدیل کنیم وتا این فتنه وآشوبها میخوابد به جایی دیگر برویم ،بعدکه اوضاع ارام شدبرمیگردیم.
مادر:اخه کجا بریم؟اصلا کجا را داریم که بریم؟
پدر:بزار خواهرت صفیه وخانواده اش برن ،هرجا که انها رفتند یکهفته بعد شما رابا طارق راهی میکنم وخودم میمانم تا مراقب خانه ونخلستان وزندگیمان باشم،من تنها باشم ازپس مراقبت ازخودم برمیام.
تودلم خوشحال شدم،اخه اگرقراربودآواره بشیم چه بهترکنار خاله وعلی باشیم ،که طارق گفت:روی من حساب نکنید ،همونطورکه علی پسرخاله صفیه میماند تا ازشهرش دفاع کند منم میمانم.
دلم هرری ریخت پایین؛نگاهم به پدرم افتادکه میگفت:نه طارق من میمانم وتومیروی...
طارق:به همان ایزد پاک قسم که تکان نمیخورم،شما همراه مادروبچه ها برو ،من اموزش نظامی دیدم،جوان ترم وبرای مبارزه بهتروشما دنیا دیده ای وبرای سفر مناسب تر....
دلم میخواست ازته سرم فریادبزنم،گریه سردرهم اخربه چه گناهی باید اواره شویم؟!
#ادامه_دارد ..
💦⛈💦⛈💦⛈
@Parvaanehaayevesaal 🌸🍃
پروانه های وصال
#پروانه ای در دام عنکبوت #نویسنده خانم ط _حسینی #قسمت پنجم 🎬 سفره که جمع شد,سکوت همه خانه رافراگر
#پروانه ای دردام عنکبوت
#نویسنده خانم ط_ حسینی
#قسمت ششم 🎬
فردا صبح زود خاله هاجر شاد وشنگول امد خانه ما وتاچشمش به من افتاد چنان قربان صدقه ام رفت که فکرکنم درعمرش قربان صدقه دخترای خودش ،اینطوری نرفته بود .میدونستم که با شنیدن جواب رد ازاین رو به اون رو میشه ،برای همین رفتم حیاط پشتی ومشغول دانه دادن به مرغ وخروسها شدم اما به لیلا سپردم که گوش وایسته....
ربع ساعتی گذشت که لیلا دوان دوان اومد طرفم:سلماا دختر کجایی که ببینی ام عمر خونه راگذاشت روی سرش وقتی فهمید که جواب رد بهش دادن کلی خط ونشان کشید وگفت که سلما بدبختتت میشه،مردی به هیبت وصولت وپول واقتدارمثل عمر درکل عراق نمیتونه برا خودش پیداکنه😆
عجب خودشیفته است این خاااله هااااجر ،فک کنم الان بره با عمروباباش نقشه ای برای کشتنت بکشن وشایدم عمریه حمله انتحاری بکنه 😂
به حرفهای لیلا خندم گرفت وخوشحال بودم ازاینکه خیال خاله هاجر راحت شد ورفت رد کارش....اما نمیدونستم که این جواب رد کینه ای شتری میشه و...
نزدیکای ظهربود که طارق بایاالله یاالله گفتن وارد خونه شد ،میدونستم که حتما کسی همراهش هست،از پنجره بیرون را نگاه کردم وای خدای من علی همراهشه،یه جورایی دلم گر گرفت،الان دیگه میدونستم علی هم روی من نظر داره بیشتر هول شده بودم...
خودم راانداختم اشپزخونه تا یه لیوان اب بخورم وخودم رامشغول کاری کنم شایداین هیجانات درونم فروکش کنه.
ازشانسم مادرم با عماد رفته بودند بیرون ومن ولیلا ،خونه بودیم.
طارق طبق معمول یه سرک کشید داخل اشپزخانه وگفت:به به سلما خانم،مادرکجاست که تودست به کارپخت وپز میزنی؟😜
هول ودستپاچه گفتم:س س سلام ،رفتن بیرون
طارق:خوب بهتر حالا بیا داخل اتاق مهمون،کارت داریم
من:داریم!!!
طارق:اره من وعلی....بیا تا مادرنیومده بدددو...
#ادامه_دارد ..
💦⛈💦⛈💦⛈
@Parvaanehaayevesaal 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥داستان جالب معجزه شهید رستگار برای مادرشان
کلیپ زیبای «داستان معجزه شهدا»
با سخنرانی استاد رائفی پور تقدیم نگاهتان
@Parvaanehaayevesaal 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#دعای_سلامتی_امام_زمان_عج🌼
بِسم اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم🌱
۞اَللّهُمَّ۞
۞کُنْ لِوَلِیِّکَ۞
۞الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ۞
۞صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلی آبائِهِ۞
۞فی هذِهِ السّاعَه وَفی کُلِّ ساعة۞
۞وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً۞
۞وَعَیْناً حَتّی تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ۞
۞طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها۞
۞طَویلا۞
@Parvaanehaayevesaal 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷••
مراقب حرفایی که میزنیم باشیم!
🎙استاد #قرائتی 💙
@Parvaanehaayevesaal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀 اتصالِوجودےِمهدوے
#کلیپ_مهدوی
معرفتامامحاضر
ــــ💐 اللَّهُمَّ عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 💐ـــــ
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
@Parvaanehaayevesaal❄️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قدر ماه رجب رابدانیم
#ماهرجب
@Parvaanehaayevesaal❄️
🌒 اهمیت نمازشب در رزق انسان
🌟عارف وارسته آیت الله آقا سید محمد نجفی(ره) در جواب فقر فرمود:
☀️اگرچه نماز قضا داری امشب را نماز شب بخوان خدا روزی تو را می رساند.
🌙نمازشب بسیار بسیار در افزایش رزق مادی و معنوی انسان موثر است. مخصوصا اگر در اعتقاد و عمل ترک گناه کند.
@Parvaanehaayevesaal 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یک نکته از هزاران:
ذکری کوتاه برای برطرفشدن گرفتاریهای شدید
یه یادگاریِ ارزشمند از امام کاظم و امام رضا علیهما السلام .
بدون عدد و هرتعداد که میتونین بگین:
❣یا رَئوفُ یا رَحیم❣
راوی: استاد فرحزاد
@Parvaanehaayevesaal 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دراین لحظات🍃🌷
زیبای شب🍃 🌷
ازخدا میخواهم🍃🌷
دردها و غم هایتان پایان پذیرد🍃🌷
تا طعم خوش زندگی را بچشید
و ان شاالله هرآنچه را🍃🌷
که آرزو دارید برآورده شود🍃🌷
شبتون سرشار از آرامش🌷🍃
@Parvaanehaayevesaal 🌸🍃