eitaa logo
پروانه های وصال
7.9هزار دنبال‌کننده
28.7هزار عکس
21.4هزار ویدیو
3.1هزار فایل
اینجا قرار باهم کلی🤝 ✅ مطالب تربیتی 🤓 ✅ مطالب متنوع📚 ✅ گلچین شده سخنان بزرگان🧑🏻‍💼 ✅ اخبار روز🕵🏋 ✅ آشپزی👩🏻‍🍳🍡 باهم یادبگیریم و مطلع بشیم🖐 استفاده از مطالب کانال با ذکر صلوات 🥰 با این ایدی میتونیم باهم در ارتباط باشی @Yamahdiii14
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻 گستاخی دشمن صهیونیستی به جایی رسیده که اعلام میکنه رو هم ما زدیم!!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭕️ببینید قبل از وضع مملکت چقدر داغون بوده که ملت تور تفریحی هفت روزه میرفتن ...!!! ولی هنوز بعضیا گاهی دلشون برای حقارت اون زمان تنگ میشه🤦‍♂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥⬅️جالبه بدونید، فقط کسانی که میرن کربلا باید پولشو بجای خرج رفتن، خرج فقرا کنن! ▪️اونا یک شقه رون گاو رو بدن به سگ بخوره اشکال نداره، کلی هم ثواب داره!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌️ صوت منتشر شده از : "ممکن است من هم روزی شهید شوم اما شما باید راه را محکم ادامه داده و تردید نکنید، خون ما فدای مسجد الاقصی"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 روز بیست و چهارم چله زیارت عاشورا، از تا اربعین آیت‌الله سید علی آقای قاضی یک چله زیارت عاشورا می‌گرفتند و آغاز آن را از روز عاشورا تا اربعین قرار می‌دادند بسیاری از علماء و بزرگان و اهل معرفت بر گرفتن این تاکید دارند. بخصوص برای حوائج ویژه. شروع از روز عاشورا به مدت چهل روز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مبینا نعمت‌زاده پس از کسب مدال : با امام زمان عهد کرده بودم مدال بگیرم مدالم را تقدیم مردم ایران و آقا کنم
🔹 مبینا نعمت‌زاده می‌تواند خادم آستان مقدس جمکران شود مرکز رسانه و ارتباطات آستان مقدس مسجد جمکران از پیشنهاد اهدای نشان خادم افتخاری به مبینا نعمت زاده خبر داد. حجت الاسلام سید علی اکبر اجاق‌نژاد تولیت آستان مقدس مسجد ضمن تبریک به خانم مبینا نعمت‌زاده بابت کسب مدال با ارزش برنز المپیک، اظهارات این ورزشکار در باب تقدیم مدال به عجل الله تعالی فرجه الشریف را قابل تقدیر و شایسته اهدای نشان خادم افتخاری این مکان مقدس به ایشان دانست.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 پاسخ تند پزشکیان به سخنان مدیر مسئول انتخاب👌 🔹 در مراسم روز خبرنگار که با حضور پزشکیان برگزار شد، مدیرمسئول سایت انتخاب با الفاظی توهین‌آمیز درباره دولت سخن گفت که با واکنش تند روبه رو شد.
🇮🇷 هشدار ایران به مردم اسرائیل: یک هفته فرصت دارید حیفا و تل آویو را خالی کنید . برای همیشه اسرائیل را از روی نقشه حذف میکنیم. نشر حداکثری در تمام شبکه های مجازی با تمام زبان های دنیا ارسال کنید تا برسد به مردمان اسرائیل 💥💥💥💥💥💥💥💥 عبری איראן מזהירה את עם ישראל: יש לך שבוע להתפנות מחיפה ותל אביב. נמחק את ישראל מהמפה לנצח. 💥💥💥💥💥💥💥💥 انگلیسی Iran's warning to the people of Israel You have one week to evacuate Haifa and Tel Aviv. We will remove Israel from the map forever. Send maximum publication in all languages ​​of the world. 💥💥💥💥💥💥💥 چینی 伊朗对以色列人民发出警告 您有一周的时间撤离海法和特拉维夫。 我们将把以色列永远从地图上删除。 发送世界上所有语言的最大出版物。💥💥💥💥💥💥💥 ارمنی Իրանի նախազգուշացումն Իսրայելի ժողովրդին Դուք ունեք մեկ շաբաթ Հայֆան և Թել Ավիվը տարհանելու համար։ Իսրայելը ընդմիշտ կհեռացնենք քարտեզից. Ուղարկեք առավելագույն հրապարակում բոլոր վիրտուալ ցանցերում՝ աշխարհի բոլոր լեզուներով
🔻بلاهت حسام‌الدین آشنا در ربط دادن «» و «» 🔹راز بقای امثال اینها در دوگانه‌سازی میان مسائل نظامی و اجتماعی است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رولت مرغ سینه مرغ زعفران دم کرده فلفل سیاه،نمک🧂 کره🧈 زرشک خلال پسته پیاز🧅 رب🥫 زردچوبه آب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پخت نان با قابلمه روحی نان جعفری شیر🥛 خمیر مایه شکر🍚 نمک🧂 ماست🥣 روغن آرد🥡 پوره سیر🧄 جعفری خردشده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱حکایت خشت های طلا عيسی بن مريم عليه السلام دنبال حاجتی می رفت. سه نفر از يارانش همراه او بودند. سه خشت طلا ديدند كه در وسط راه افتاده است. عيسی عليه السلام به اصحابش گفت: اين طلاها مردم را می كشند؛ مبادا محبت آنها را به دل خود راه دهيد. آن گاه از آنجا گذشته و به راه خود ادامه دادند. يكی از آنان گفت: ای روح الله! كار ضروری برايم پيش آمده، اجازه بده كه برگردم. او برگشت و دو نفر ديگر نيز مانند رفيقشان عذر و بهانه آوردند و برگشتند و هر سه در كنار خشتهای طلا گرد آمدند. تصميم گرفتند طلاها را بين خودشان تقسيم نمايند. دو نفرشان به ديگری گفتند: اكنون گرسنه هستيم. تو برو بخر. پس از آنكه غذا خورديم و حالمان بهتر شد، طلاها را تقسيم می كنيم. او هم رفت خوراكی خريد و در آن زهری ريخت تا آن دو رفيقش را بكشد و طلاها تنها برای او بماند. آن دو نفر نيز با هم سازش كرده بودند كه هنگامی كه وی برگشت او را بكشند و سپس طلاها را تقسيم كنند. وقتی كه رفيقشان طعام را آورد، آن دو نفر برخاستند و او را كشتند. سپس مشغول خوردن غذا شدند. به محض اينكه آن طعام آلوده را خوردند، مسموم شدند. حضرت عيسی عليه السلام هنگامی كه برگشت ديد، هر سه يارانش در كنار خشت های طلا مرده اند. با اذن پروردگار آنان را زنده كرد و فرمود: آيا نگفتم اين طلاها انسان را می كشند؟ 📚 بحار ج 14، ص 280 ⚫️⚫️⚫️⚫️
عینک سیاه در آخرین لحظات سوار اتوبوس شد. روی اولین صندلی نشست. از كلاس های ظهر متنفر بود اما حداقل این حسن را داشت كه مسیر خلوت بود. اتوبوس كه راه افتاد نفسی تازه كرد و به دور و برش نگاه كرد. پسر جوانی روی صندلی جلویی نشسته بود كه فقط می توانست نیمرخش را ببیند كه داشت از پنجره بیرون را نگاه می كرد. به پسر خیره شد و خیال پردازی را مثل همیشه شروع كرد: چه پسر جذابی! حتی از نیمرخ هم معلومه. اون موهای مرتب شونه شده و اون فك استخونی. سه تیغه هم كه كرده حتما ادوكلن خوشبویی هم زده... چقدر عینك آفتابی بهش میاد... یعنی داره به چی فكر می كنه؟ آدم كه اینقدر سمج به بیرون خیره نمیشه! لابد داره به نامزدش فكر می كنه... آره. حتما همین طوره. مطمئنم نامزدش هم مثل خودش جذابه. باید به هم بیان (كمی احساس حسادت)... می دونم پسر یه پولداره... با دوستهاش قرار میذاره كه با هم برن شام بیرون. كلی با هم می خندند و از زندگی و جوونیشون لذت می برن؛ میرن پارتی، كافی شاپ، اسكی... چقدر خوشبخته! یعنی خودش می دونه؟ می دونه كه باید قدر زندگیشو بدونه؟ دلش برای خودش سوخت. احساس كرد چقدر تنهاست و چقدر بدشانس است و چقدر زندگی به او بدهكار است. احساس بدبختی كرد. كاش پسر زودتر پیاده می شد... ایستگاه بعد كه اتوبوس نگه داشت، پسر از جایش بلند شد. مشتاقانه نگاهش كرد، قد بلند و خوش تیپ بود. پسر با گام های نا استوار به سمت در اتوبوس رفت. مكثی كرد و چیزی را كه در دست داشت باز كرد... یك، دو، سه و چهار ... لوله های استوانه ای باریك به هم پیوستند و یك عصای سفید رنگ را تشكیل دادند ... از آن به بعد دیگر هرگز عینك آفتابی را با عینك سیاه اشتباه نگرفت و به خاطر چیزهایی كه داشت خدا را شكر كرد... ⚫️⚫️⚫️⚫️