🏴
بنده خیال میکنم، فضیلت بکاء بر سیدالشهداء علیه السلام بالاتر از نماز شب است.
آیت الله بهجت «رحمة الله علیه»
💕💕💕
نیایش صبحگاهی
پروردگارا
هم اکنون از من دور کن هر اندیشه ای را که به ذکرت، مزین نیست...
ای نوای بینوایی من !
خیری که در شر نهفته را ، بر من معلوم کن ....
ای قادر مطلق !
نقل های معجزه هایت را، بر دامن ما بریز ...
تو که عاشق ترینی و وعده هایت درست و شگفت انگیز است...
و ای مهربانترین !
کسانیکه در دل مردم ، شمعی از امید روشن میکنند ، چراغ دلشان را همیشه نورانی بگردان...
آمین
💕💕💕
شکر گزاری پلی است به سوی رهائی از غصه ها.پلی به سوی عشق.چرا؟
چون وقتی که تو شکر گزار باشی، غیر ممکن است که احساس غم و غصه بکنی یا هر نوع احساس منفی دیگه ای داشته باشی.اگر در بحبوحه ی وضعیتی دشوار هستی، دنبال چیزی بگرد که بابت آن خدا را شکر کنی.وقتی چیزی را پیدا کردی، دنبال بعدی بگرد!و سپس بعدی!چون تک تک چیزهایی که پیدا می کنی و خدا رو به خاطرش شکر می کنی، وضعیت تو رو تغیییر می ده.شکر گزاری پلی است از احساسات منفی به سوی مهار نیروی عشق!
💕💕💕
انسان سه گونه میمیرد:
مرگ روح
مرگ وجدان
مرگ جسم
مرگ روح یعنی :
شکستن وقار و غرور یک انسان به
دست دیگری...
مرگ وجدان :
یعنی استفاده از انسانها برای
مقاصد شخصی بدون هیچ گونه
پشیمانی و ترحمی...
مرگ جسم :
یعنی ایستادن نفس و تپش قلب...
دردناکترین مرگ ها، مرگ روح است
وحشتناک ترین مرگ ها، مرگ وجدان
و آسان ترین مرگ ها مرگ جسم
💕💕💕
پروانه های وصال
🌸 #سرگذشت ارواح در عالم برزخ (قسمت ۱۹) #قسمت_نوزده هنوز راه زيادي نپيموده بوديم که در دل تاريکي ضجه
🌸 #سرگذشت ارواح در عالم برزخ
(قسمت ۲۰)
#قسمت_بیست
سرانجام از آن تاریکی وحشتناک عبور کردیم و وارد بیابانی بی انتها شدیم . هنوز چند قدمی از غار دور نشده بودیم که نیک ایستاد و گفت:ببین دوست من از اینجا به بعد پیمودن این راه با خطرات بیشتری همراه هست. هرکس در دنیا به نحوی دچار انحراف شده در اینجا نیز گرفتار می شود.
.
سپس به جاده ی روبه رو اشاره کرد و گفت:این راه مستقیما به وادی السلام میرسد. اما باید مواظب بود چون مسیرهای انحرافی زیادی در پیش رو است.
چرا که جاده های راست و چپ گمراه کننده و راه اصلی راه وسط است.
زیر لب زمزمه کردم: الهی اهدنا الصراط المستقیم...
.
آنگاه از من خواست که پشت سرش حرکت کنم.همه ی کسانی که از غار عبور کرده بودند با نیکهای بزرگ و کوچک خود و با سرعتهای متفاوت جاده را میپیمودند.
.
پس از مدتی راهپیمایی به یک دوراهی رسیدیم.نیک به سمت چپ اشاره کرد و گفت:
این جاده ی حسادت🔥 و سرکشی است.هرکس وارد این راه شود سر از جاده ی شرک در می آورد که در نهایت به وادی العذاب منتهی میشود.
.
در همین حال شخصی را دیدیم که وارد آن جاده شد. لحظاتی به او نگاه کردم و ناراحت شدم که پس از عبور از این همه سختی مسیر انحرافی را در نهایت برگزید ...
.
از صمیم دل ارزو کردم که پشیمان شود و برگردد. هنوز این خاطره از ذهنم پاک نشده بود که با صحنه ی دیگری مواجه شدم.
.
شخصی را دیدم با قیافه ی کوچک که ترسان و لرزان از کنار جاده حرکت میکرد.نیک نگاهی به من کرد و گفت: پایت را روی سر این شخص بگذار و رد شو.
.
با تعجب پرسیدم:چرا؟ نیک گفت: اینها افرادی هستند که در دنیا متکبر و خودخواه بودند. در اینجا قیافه هایشان کوچک میشود تا مردم آنها را لگدمال کنند.
🔅وقتی تکبر این جور افراد را به یاد آوردم عصبانی شدم با لگدی ان شخص را روی زمین انداختم و بر صورتش پا نهادم و راهم را ادامه دادم.
.
چیزی نگذشت که به یک سه راهی رسیدیم. نیک ایستاد و گفت: مستقیم به راه خویش ادامه بده و به سمت راست و چپ توجه نکن.
.
زیرا جاده سمت راست مخصوص کسانی است که سخن چین بودند و با نیش زبان خود مردم را آزار ئ اذیت میکردند. در این مسیر گزندگان خطرناکی کمین کرده اند که این عابران را میگزند.
.
در همین حال شخصی به آن جاده قدم نهاد و چیزی نگذشت که از لابلای خاک چندین مار بزرگ🐍و وحشتناک خود را به او رساندند و نیشهای وحشتناک خود را در بدن او فرو کردند...
شخص در حالیکه از درد ناله و فریاد میکرد روی خاک افتاد...
.
بخاطر دلخراش بودن صحنه رویم را به سمت چپ برگرداندم اما....
ادامه دارد...