پروانه های وصال
#حکمت27 : #نهج_البلاغه و درود خدا بر او ، فرمود : با درد خود بساز ، چندان كه با تو سازگار است . 💕💕
برترین زهد،پنهان داشتن زهد
#حکمت۲۸
#نهج_البلاغه
💕💕💕
#نهج_البلاغه
#حکمت29 :
ضرورت ياد مرگ(اخلاقى)
و درود خدا بر او ، فرمود : هنگامى كه تو زندگى را پْشت سر مى گذارى و مرگ به تو روى مى آورد، پس ديدار با مرگ چه زود خواهد بود .
💕💕💕
💫✨💫
#یک حبه نور✨
《لا تَخَف و لا تَحزَن انّا مُنَجّوك》
تا تو هستی مرا چه باک از تلاطمات ؟!
📜 عنکبوت آیهی ۳۳
💕💕💕
🌺آیت الله بهجت ره:
مهمتر از عمل کردن
عمل نکردن است
تقوا یعنی عمل گناه را مرتکب نشدن
💕💕💕
❖
از دو چیز نترس که
به دست خداست
"روزی و مرگ"
و به یک چیز هیچ وقت
خیانت نکن
"رفــــاقت"
تا وقتی نگاه خدا به سوی
توست از روی گرداندن
دیگران غمگین مباش
💕💕💕
#همیشہمیگفت
.
در زندگی ، آدمی موفق تر است ڪه
⇜ در برابر عصبانیت دیگران " صبور " باشد.
⇜ و ڪار بی منطق انجام ندهد.
و این رمز موفقیت او در برخوردهایش بود .
#شهید_ابراهیم_هادی
💕💕💕
پروانه های وصال
#یڪ_فنجاڹ_عشق_مهماڹ_مڹ_باشید #بوے_باران #قسمت_چهاردهم #بہ_نام_خداے_پرستوهاے_عاشق •°•°•°• ماتم برده
#یڪ_فنجاڹ_عشق_مهماڹ_مڹ_باشید
#بوے_باران
#قسمت_پانزدهم
#بہ_نام_خداے_پرستوهاے_عاشق
•°•°•°•
یک هفته گذشت از روز خواستگاری...
داشتم درس میخوندم که
مامان اومد تو اتاقم:
_نیلو چه کار میکنی؟
+دارم درس میخونم دیگه:)
_مگه تو درسم میخونی؟!
+مامان خیلی لوسی:)
حالا هی قدر منو ندون پس فردا که شووَر کردم رفتم اون وقت میفهمی😐
_پاشو خودتو جمع کن...واسه من شووَر شووَر میکنه-_-
راستی نیلو
مامانِ این یارو سیبل قشنگه زنگ زد امروز😒
+سیبل قشنگه کیه؟!😳😮
_همون جناب #آسِدممدخانِ_صبوری!😐😏
حتی اسمشم که میاد دلم میلرزه...
+وا مامان آدم با دومادش اینطور صحبت میکنه فداتشم؟!
_فداتشم شما فکر اینکه بذارم با اون سیبیل قشنگ ازدواج کنی و از سرت به کل بیرون کن فداتشم😉:)
قلبم به شماره افتاد و دستام یخ کرد.
آب دهنمو قورت دادم و گفتم:
+مامااان...
_مامان، بی مامان...نه من نه بابات راضی به این ازدواج نیستیم
باید دامادمون هم سطح و هم تیپ خودمون باشه...
چشمان پرِ اشک شد
دنیا دور سرم میچرخید...
اگه مامان به اینا بگه و نه و اونام دیگه نیان چی؟
اگه #آقاسید دیگه پا پیش نذاره چی؟
وای نه خدا
من می میرم😭😭
#سید_بدون_تو_می_میرم
تمام اصرار های من برای نگفتن جواب منفی بی فایده بود
بابا هم گفت که کله اش باد داره
پس فردا میفهمه که به دردش نمیخوره و اونوقت پشیمون میشه...
خدایا؟!
چرا نمیفهمن که من عاشقم؟!
چرا نمیذارن به کسی که دوسش دارم برسم؟!
خدایا من بدون اون می میرم....
نمیدونستم چطوری خودمو آروم کنم...
لباسامو پوشیدم و بدون توجه به کجا میری های مامان از خونه زدم بیرون...
دستمو جلوی ماشین زرد رنگی تکون دادمو گفتم:
+دربست...
.
⬅ ادامه دارد...
•°•°•°•