eitaa logo
پروانه های وصال
7.9هزار دنبال‌کننده
28.8هزار عکس
21.6هزار ویدیو
3.1هزار فایل
اینجا قرار باهم کلی🤝 ✅ مطالب تربیتی 🤓 ✅ مطالب متنوع📚 ✅ گلچین شده سخنان بزرگان🧑🏻‍💼 ✅ اخبار روز🕵🏋 ✅ آشپزی👩🏻‍🍳🍡 باهم یادبگیریم و مطلع بشیم🖐 استفاده از مطالب کانال با ذکر صلوات 🥰 با این ایدی میتونیم باهم در ارتباط باشی @Yamahdiii14
مشاهده در ایتا
دانلود
پروانه های وصال
#مردی_در_آینه #قسمت_صد_سه: سربار نگاهش برگشت روي من ... دستش رو محکم تر با هر دو دستم گرفتم ...
: تنوره درد يه حس غم عجيبي وجودم رو پر کرده بود ... دلم مي خواست گريه کنم ... يکي دو قدم از مرتضي فاصله گرفتم و بي اختيار نگاهم توي صحن چرخيد ... بين اون همه آدم ... اون همه چهره ... توي اون شلوغي ... چه انتظاري داشتم؟ ... شايد دوباره اون رو ببينم؟ ... نمي تونستم باور کنم اون، من رو پيچونده و سر کار گذاشته ... شايد مي تونستم اما دلم نمي خواست ... هر لحظه بغض گلوم سنگين تر مي شد ... به حدي که کنترلش برام سخت شده بود ... مرتضي اومد سمتم ... نمي دونست چرا اونطوري بهم ريختم ... منم قدرت توضيح دادن نداشتم ... نه قدرتش رو، نه مي تونستم کلمه اي براي توضيح دادن حالم پيدا کنم ... حسي غيرقابل وصف بود ... سوال هاي بي جوابش در برابر پريشاني و آشفتگي آشکار من، بعد از سکوتي چند لحظه اي به دلداري تبديل شد ... هر چند دردي از من دوا نمي کرد ... ـ قرار گذاشتيم بعد از شام بريم مسجد جمکران ... و تا هر وقت شب که شد بمونيم ... البته مي خواستيم زودتر بريم اما شما خواب بودي و درست نبود تنها توي هتل بزاريمت و خودمون ... کلماتش توي سرم مي پيچيد ... دلم نمي خواست هيچ کدوم شون رو بشنوم ... مي دونستم به خاطر من برنامه شون بهم ريخته اما پريشان تر از اين بودم که تشکر يا عذرخواهي کنم ... يا هر کلمه اي رو به زبون بيارم ... رفتم و همون گوشه صحن، دوباره يه جا پيدا کردم و نشستم ... سرم رو پايين انداختم و دستم رو گرفتم توي صورتم ... نمي خواستم هيچ چيز يا هيچ کس رو ببينم ... مرتضي هم ساکت فقط به من نگاه مي کرد ... نيم ساعت، يا کمي بيشتر ... مرتضي از کنارم بلند شد ... سرم رو که بالا آوردم، از دور خانواده ساندرز رو ديدم که کنار حوض، چشم هاشون دنبال ما مي گشت ... مي خواستم صورت خيسم رو پاک کنم ... اما کف دست هام هم مثل اونها جاي خشک نداشت ... نفس هاي عميقم، تنوره درد و آتش بود ... ايستادم و يه بار ديگه به ايوان و گنبد خيره شدم ... مرتضي سر به بسته هر چي مي دونست رو در جواب حال خراب من به دنيل گفت ... متاسف بودم که حس خوش و زيباي اونها رو خراب کردم ... اما قادر به کنترل هيچ چيز نبودم ... نه تنها قدرتي نداشتم ... که درونم فرياد آکنده اي از درد می جوشید ... ساکت و بي صدا دنبال شون مي رفتم ... اما سکوتي که با گذر هر لحظه داشت به خشم تبديل مي شد ... حس آدمي رو داشتم که به عشق و عاطفه عميقش خيانت شده ... به هتل که رسيديم درد، جاي خودش رو به خشم داده بود ... توي رستوران، بيشتر از اينکه بتونم چيزي بخورم ... فقط با غذا بازي مي کردم ... دنيل از يه طرف حواسش به نورا بود و توي غذا خوردن بهش کمک مي کرد ... از طرف ديگه زير چشمي به من نگاه مي کرد ... و گاهي نگاه معنادار اون و مرتضي با هم گره مي خورد ... ـ جوجه کباب بين ايراني ها طرفدار زيادي داره ... براي همين پيشنهاد دادم ... اگه دوست نداري يه چيز ديگه سفارش بديم؟ ... سرم رو بالا آوردم و به مرتضي نگاه کردم ... مرتضي اي که داشت زورکي لبخند مي زد، شايد بتونه راهي براي ارتباط برقرار کردن با من پيدا کنه ... ابرو بالا انداختم و نفس عميقي کشيدم ... ـ مشکل از غذا نيست ... مشکل از بي اشتهايي منه ... مکث کوتاهي کرد ... ـ شما که نهار هم نخوردي ... براي تموم شدن حرف ها به زور يکم ديگه هم خوردم و از جا بلند شدم ... برگشتم بالا توي اتاق ... پشت همون پنجره و خيره شدم به خيابون ... بدون اينکه چراغ رو روشن کرده باشم ... هنوز همه در رفت و آمد بودن ... شبي نبود که براي اون مردم، شب آرامي باشه ... براي منم همين طور ... غوغا ... اشتياق ... درد ... من تا مرز ايمان به خداي اون پيش رفته بودم ... توي اون لحظات، فقط چند ثانيه بيشتر لازم بود تا به زبان بيارم ... 'بله ... من به خداي اون مرد ايمان دارم' ... فقط چند ثانيه مونده بودم تا بهش بگم ... حق با توئه ... اما تمام اين اشتياق، جاش رو به درد داده بود ... درد خيانت ... درد پس زده شدن ... درد عقب ماندگي ... درد بود و درد ... و من حتي نمي دونستم بايد به چي فکر کنم ... يا چطور فکر کنم ... چند ضربه آرام به در، صداي فرياد و ضجه درونم رو آرام کرد ... مرتضي بود ... در رو باز کرد و چند قدمي رو توي اون تاريکي جلو اومد ... ـ در رو درست نبسته بودي ... نگاهم رو ازش گرفتم و دوباره به بيرون خيره شدم ... بدون اينکه لب از لب باز کنم ... ـ داريم ميريم جمکران ... اگه با ما مياي ده دقيقه ديگه حرکت مي کنيم ... در ميان سکوت من از اتاق خارج شد ... انگار به لب هام وزنه آويزان شده بود ... وزنه سنگيني که نمي گذاشت صدايي از حنجره خسته من خارج بشه ... در رو که بست ... آخرين شعاع نور راهرو هم خاموش شد ... من موندم ... با ماه شب 14 که از ميان پنجره، روي وجود خاموشم مي تابيد ... بامــــاهمـــراه باشــید🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 و یارانش برای ساختن ایرانی مقتدر و آباد و پیشرفته قیام کرده اند . تا تشکیل دولت جوان کارآمد و انقلابی راهی نمانده ، همه باید قیام کنیم.....
یعنی خودشونم میدونن با رفتن دولتشون، رحمت بر این مردم می‌باره؟!🤔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
45563_1397830195347_2824384.mp3
2.82M
سرود عید مبعث رسول 🍃غار حرا بزم جنونه
💫 یـا أَحْمَدُ! لَوْلاکَ لَما خَلَقْتُ الْأَفْلاکَ، وَ لَوْلا عَلِىٌّ لَما خَلَقْتُکَ، وَ لَوْلا فاطِمَهُ لَما خَلَقْتُکُما» اى احمد؛ اگر تو نبودى، جهان را خلق نمی‌کردم، و اگر على نبود، تو را، و اگر فاطمه نبود، شما دو نفر را ... ✍ و فاطمه؛ سلام‌الله‌علیها، علّت خلقت نبی ص، و نبی؛ علّت خلقت افلاک است ! کائنات برای رسیدن به بلوغِ اهداف نبی؛ مادر می‌خواستند ؛ " حَتَّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً " تا روزی آنقدر بزرگ شوند که زمین را؛ با میل و رضایت، بدست مجریِ دین نبی بسپارند!
امشب که شب مبعث احمد باشد🌹 مشمول همه عطای سرمد باشد🌹 یارب چه شود طلوع صبح فردا🌹 صبح فرج آل محمد باشد🌹 ♥️عید بزرگ مبعث مبارک♥️ 💕❤️💕
تمام افرینش سبز پوش است💙 حریم عرش لبریز از سروش است🧡 ملایک پای کوبان نغمه بر لب❤️ محمد خلعت بعثت به دوش است💚 پیشاپیش عیدتان مبارک🤍 ❤️الّلهُمّ❤️ ❤️صلّ❤️ ❤️علْی🧡 🧡محَمَّدٍ 🧡 🧡وآلَ🧡 🧡محَمَّدٍ💛 💛وعَجِّل💛 💛 فرَجَهُم💛 💛الّلهُمَّ 💚 💚صلّ💚 💚علْی 💚 💚محَمَّدٍ💙 💙وآلَ💙 💙محَمَّدٍ💙 💙وعَجِّل💜 💜 فرَجَهُم💜 💜الّلهُمَّ 💜 💜صلّ💖 💖علْی 💖 💖محَمَّدٍ 💖 💖 وآلَ❤️ ❤️محَمَّدٍ❤️ ❤️وعَجِّل❤️ ❤️ فرَجَهُم🧡 🧡الّلهُمَّ 🧡 🧡صلّ🧡 🧡علْی💛 💛محَمَّدٍ 💛 💛وآلَ💛 💛محَمَّدٍ💚 💚وعَجِّل💚 💚 فرَجَهُم💚 مبعث رسول اکرم محمد مصطفی (ص) ، خاتم الانبیاء، بر شما دوستان مبارک 🌹🌹
🌸🕊️🍃 💎 *اعمال شب وروز عید مبعث؛* *📌فردا 27 رجب سالروز بعثت حضرت محمد(ص) از روزهای خوب و متبرکی است که اعمالی برای شب و روز آن ذکر شده تا امکان بهره مندی هرچه بهتر و بیشتر از این فرصت معنوی فراهم شود*. ✍️ *شب مبعث* از *شبهای متبرکه* است و برای آن *اعمالی* ذکر شده: 🔸 در مصباح از حضرت ابوجعفر *امام جواد* (ع) روایت شده که فرمود *در رجب* شبى است که *از آنچه* که بر آن *آفتاب* *می تابد بهتر* است و *آن شب بیست و هفتم رجب* است که در صبح آن پیغمبر خدا (ص) به رسالت مبعوث شد و *براى آن شب اعمالی* است که اگر شیعه ای از ما آن اعمال را در آن شب انجام دهد *اجر عمل شصت سال می برد.* 🔹در مورد این عمل آمده: *پس از نماز عشاء* هر *ساعتى از شب را تا پیش از نیمه* آن *بیدار* شو و *دوازده رکعت نماز اقامه* کن و *در هر رکعت حمد و سوره اى* از سوره هاى کوچک مفصل ( مفصل ازسوره محمد است تا آخر قرآن) بخوان. نمازها دو رکعتی هستند. پس از *هر دو رکعت بعد از سلام؛ هفت مرتبه سوره حمد، هفت مرتبه مُعَوَّذَتَیْن، و سوره های توحید و قُلْ یا اَیُّها الْکافِرُونَ هر کدام هفت مرتبه، و سوره قدر و آیة الکرسى هر کدام را هفت مرتبه بخوان.* بعد از *اتمام نماز* این دعا خوانده شود: *🔸 اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى لَمْ یَتَّخِذْ وَلَداً وَلَمْ یَکُنْ لَهُ شَریکٌ فى الْمُلْکِ وَ لَمْیَکُنْ لَهُ وَلِىُّ مِنَ الذُّلِّ وَ کَبِّرْهُ تَکْبیراً اَللّهُمَّ اِنّى اَسئَلُکَ بِمَعاقِدِ عِزِّکَ عَلَى اَرْکانِ عَرْشِکَ و َمُنْتَهَى الرَّحْمَةِ مِنْ کِتابِکَ وَ بِاسْمِکَ الاْعْظَمِ الاْعْظَمِ الاْعْظَمِ وَ ذِکْرِکَ الاْعْلىَ الاْعْلىَ الاْعْلى وَ بِکَلِماتِکَ التّامّاتِ اَن تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اَنْ تَفْعَلَ بى ما اَنْتَ اَهْلُهُ...* ستایش خاص خدایى است که نگیرد فرزندى و نیست براى او در فرمانروایى شریکى و نیست برایش یاورى از خوارى و به بزرگى کامل بزرگش شمار، خدایا از تو خواهم به حق چیزهایى که موجبات عزتت بر پایه هاى عرشت مى باشد و به حق سرحد نهایى رحمتت از کتابت و به نام بزرگتر بزرگتر بزرگترت و به حق ذکرت که والاتر و برتر و اعلى است و به کلمات تام و تمامت.... *👈پس بخوان هر دعایى و حاجتی که داری و درود فرست بر محمد و آلش*. ➖ انجام *غسل* در این شب مستحب است. ➖ *زیارت* حضرت *امیر المؤمنین* (ع) که *افضل اعمال شب عید مبعث* است. *💟"" اعمال روز عید مبعث""* ✍️عید مبعث از جمله اعیاد عظیمه است و روزى است که حضرت رسول (ص) در آن روز به رسالت برگزیده شد . برای این روز چند عمل ذکر شده است : ➖ *غسل* ➖ *روزه*، روز عید مبعث *یکى از چهار روزى* است که *در تمام سال امتیاز* دارد براى روزه گرفتن و *برابر* است *با روزه هفتاد سال* *ختم صلوات فر اوان* *زیارت حضرت رسول اکرم صلوات الله علیه وآله وامیرالمؤمنین علیه السلام* *التماس دعا حاجات روابخیر ان شاءالله* 🌸🕊️🍃🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در این شب آرام آﺯﻭﯼ ﻣﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﺷﻤﺎ ﺳـﻪ ﺗﺎ "س" ﺳﻌــﺎﺩﺕ ﺳﻼﻣــﺖ ﺳﺮﺑﻠﻨــﺪﯼ ﭼﻮﻥ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔﯿﻪ به امیــد فردایی بهتــر 🌟شبتــون اروم و گرم از نگاه خدا🌟⚡️
. 💙بارها از همہ جا و 💙همه ڪس رانده شدم 💙ایـטּ تو بودے ڪه 💙مرا باز پناهم دادے 💙ایـטּ همه قلب تو را 💙با گنهم خوڹ ڪردم 💙بــاز تا آمدم از راه، 💙تو راهم دادے 💙الهـے العفـو
به نام خدایی که نزدیک است خدایی که وجودش عشق است و با ذکر نامش آرامش را در خانه دل جا می دهیم 🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مـحمد"ص" رهـبـر اسلام و دیـن است مـحمد"ص" بِـیــن خوبـان اولیـن است مـحمد"ص" بـے بدیل و بـے قرین است مـحمد"ص" دُشمـن زشتے و کـین است مـحمد"ص" بـا خدایـش همنشیـن است مـحمد"ص" اولیاء را مـہ جـبــیــن است چـہ باشد بـهتریــن وصـف پَـیَـمْـبَـر؟! مـحمد"ص" رحــمــتُ اللــعالمیـــن است شاعر: سید امیر میثم مرتضوے 🎉🎉عید مبعث مبارک باد🎉🎉 🎊🎉🎊🎈🎊🎉🎊
🔹✨﷽✨🔹 💠آیت الله جوادی آملی 💠 💎اگر انسان همان چند دقیقه نماز، خود را کنترل کند و بداند با چه کسی سخن میگوید، بقیه امور او تأمین خواهد شد. 💕💚💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۶۰۰ گرم گوشت چرخ کرده ۱ عدد پیاز ۱ عدد سیر ۱ ق چ فلفل سیاه نمک روغن برای سرخ کردن کباب ها سس: پوره گوجه فرنگی ۸۰۰ گرم یا چند ق رب نصف لیوان روغن زیتون ۱ عدد پیاز ۲ عدد فلفل سبز ۲ عدد سیر ۱ ق چ فلفل سیاه ۱ ق چ فلفل قرمز نمک ۱ عد پیاز خورد شده پنیر چدار با برنج و نون میشه سرو کرد عاشقش میشین 😍😋 💕💕💕
🌷مراتب تقوا: 🌷۱.اتقوا الله مااستطعتم...۱۶تغابن گناه نکنید 🌷۲.اتقوا الله حق تقاته...۱۰۲آل عمران گناه نکنید،شاکرباشید،یادخداباشید 🌷۳.ومن یعظم شعائرالله فانها من تقوی القلوب۳۲حج تعظیم علنی خدا،ازتقوای دل است که بالاترین درجه تقواست 🌷تقوای فردی ،حلال مشکلات فردی: من یتق الله یجعل له مخرجاویرزقه من حیث لایحتسب.۲و۳طلاق 🌷تقوای جامعه،حلال مشکلات اجتماع: لو ان اهل القری آمنوا واتقوا،لفتحنا علیهم برکات من السماء والارض.۹۶اعراف 💕❤️💕
محبت مانند سکه است که در قلک دل هر کسی بیاندازی،دیگر نمیتوانی آن را بیرون آوری مگر اینکه دلش را بشکنی به همین سادگی 💕💙💕
سر سلسله جنبان تجلی صفات شد ختم رسل جمع جمیع ملکات از عرش ملایک زشعف بانگ زدند بر خاتم انبیا محمد(ص)صلوات 🌴اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌴
سلام امام زمانم ✋🌸 این عشقِ آتشین زِدلم پاڪ نمےشود مجنون به غیر خانه‌ی لیلا نمے‌شود بالای تخت یوسف ڪنعان نوشته‌اند هریوسفے ڪه یوسفِ زهرا "س" نمے‌شود
الهۍ ڪہ امروز مهربانۍ رسمتون باشہ موفقیت سهمتون خوشبختۍ حقتون باشہ خیرو برڪت تو زندگیتون جارۍ و تنتون سلامت باشہ سلام دوستان خوبم✋ صبحتون سرشار از شادۍ🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❗️ ࢪفیق...! وجداناً‌چنتا‌از‌قولایے‌ڪہ‌شب‌قدࢪدادےࢪو ‌یادتہ؟! خب... چقدࢪش‌عملےشدحقیقتا؟! هواست هست سال داره تموم میشه کمتر از 40 روز دیگه دوباره ماه میرسه.... ...💔 🌙 💕❤️💕 اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج🎋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﷽✨ 🌼داستان برصیصای عابد و شیطان ✍در بنى‏ اسرائيل، عابدى بود به نام برصيصا كه سال‏ ها عبادت مى‏ كرد و مشهور شد و مردم بيماران خود را براى شفا و درمان نزد او مى ‏آوردند. تا اين كه روزى زنى از اشراف را نزد او آوردند، شيطان او را وسوسه كرد و او به آن زن تجاوز كرد. سپس او را كشت و در بيابان دفن كرد. برادران زن فهميدند و مسئله شايع شد و عابد از موقعيّت خود سرنگون گشت. حاكم وقت او را احضار و او به گناه خود اقرار كرد و حكم صادر شد كه به دار آويخته شود. در اين هنگام و در لحظه آخر شيطان نزد او مجسم شد كه وسوسه من تو را به اين روز انداخت، اگر به من سجده كنى تو را آزاد مى ‏سازم. عابد گفت: توان سجده ندارم، شيطان گفت: با اشاره ابرو به من سجده كن، او چنين كرد و به كلى دين خود را از دست داد و سرانجام نيز كشته شد. 📚 تفاسير : مجمع البيان ، قرطبى و روح البيان 💕💚💕
✨﷽✨ 💠 حكايت مسلمان شدن مرتاض کافر به دست امام کاظم(ع) ✍كسى به مدينه آمد و به مردم مدينه گفت: من مى‌ توانم خبرهايى از زندگى شما بدهم. كسانى كه با او در ارتباط بودند، از او خبر مى‌ خواستند و او خبر مى ‌داد و درست مى ‌گفت. اين موضوع را به خدمت مبارك موسى بن جعفر عليهما السلام اطلاع دادند كه: شخص بى‌ دين و غير مسلمانى به مدينه آمده و از امور ما خبر مى‌ دهد. حضرت با او ملاقات كردند و در حضور مردم فرمودند: چه كار كرده ‌ا‌ى كه به اين حال رسيده ‌اى كه به پنهان راه پيدا كرده‌ اى؟ به حضرت عرض كرد: خيلى چيزها را مى ‌خواستم، با خواسته‌ هايم مخالفت كردم و در مقابل خواسته‌ هاى خودم، صبر كردم و آن خواسته ‌ها را دنبال نكردم، اگر چه تلخ و سخت بود. حضرت فرمودند: درست است كه چنين دانشى در محدوده رياضت ‌هاى نفسى و مخالفت با خواهش ‌ها نصيب تو شده است. اين مسأله درستى است؛ چون خداى مهربان در اين عالم نيز اجر خوبى احدى را ضايع نمى‌ كند، و لو با خدا نبوده، مخالف خدا باشند و خدا را قبول نداشته باشند. موسى بن جعفر عليهماالسلام به آن شخص پيشگو فرمود: در مقابل رياضت ‌ها و صبرى كه كردى، حق است كه چنين پاداشى را به تو بدهند. آيا علاقه دارى مسلمان شوى؟ گفت: نه، هيچ علاقه‌ اى به مسلمان شدن ندارم، فرمود: با خواهش نفس مخالفت كن و مسلمان شو، تو كه تمرين مخالفت با هواى نفس دارى، باطن تو مى‌ گويد مسلمان نشو، با اين باطن جهاد كن و مسلمان شو. گفت: چشم. به دست موسى بن جعفر عليهماالسلام مسلمان شد. چند روزى كه آداب اسلام را ياد گرفت، كسى آمد به او گفت: يكى از آن خبرها را از زندگى من به من بده. هر چه فكر كرد، ديد هيچ خبرى نزد او نيست. به درب خانه موسى بن جعفر عليهماالسلام آمد و در زد، گفت: يابن رسول الله! آن زمانى كه بى ‌دين بودم، مى ‌توانستم خبر از آينده بدهم، اما اكنون كه ديندار شده‌ ام، خبرى نمى‌ توانم بدهم، پس مزد اين ديندارى ما چه شد؟ حضرت فرمود: دنيا گنجايش مزد مسلمان شدن تو را ندارد، پاداشى كه مى ‌خواهند به تو بدهند، در اين دنيا نمى ‌توان به تو داد. گفت: صبر مى ‌كنم تا در قيامت، پاداش مسلمان شدنم را از پروردگار عالم بگيرم. 📚برگرفته از کتاب صبر از ديدگاه اسلام نوشته استاد حسین انصاریان 💕🧡💕