eitaa logo
پروانه های وصال
7.9هزار دنبال‌کننده
28.6هزار عکس
21.3هزار ویدیو
3.1هزار فایل
اینجا قرار باهم کلی🤝 ✅ مطالب تربیتی 🤓 ✅ مطالب متنوع📚 ✅ گلچین شده سخنان بزرگان🧑🏻‍💼 ✅ اخبار روز🕵🏋 ✅ آشپزی👩🏻‍🍳🍡 باهم یادبگیریم و مطلع بشیم🖐 استفاده از مطالب کانال با ذکر صلوات 🥰 با این ایدی میتونیم باهم در ارتباط باشی @Yamahdiii14
مشاهده در ایتا
دانلود
پدرم می‌گفت به اندازه‌ای به بچه‌هات پول بده تا یه کاری بکنن، نه به اندازه‌ای که هیچ کاری نکنن..! شبیه اکثر پدرا 😊 💕❤️💕
✅برڪتــــ تا چه زمانے ادامه دارد؟ ✍ پیــامبر اڪرم صلی‌الله‌علیــه‌وآله : تا وقتے مــردم امــر به معــروفــــ و نهے از منڪر مےڪنند و یڪدیگــر را در نیڪے و تقــوا، یــارے مےرســانند، در خــیـر و نیڪےاند، آن‏گاه‌ڪــه چنین نڪــنند، برڪت‏ها از آنان گرفتـہ مـےشــود و بعضـے بر بعضےدیگــر مسلـط مےگــردند و در زمیــن و در آسمـــان، هیـــچ یـــاورے نخــواهنــد داشــتــــــ . 📚 تهذیــبــــ الأحڪـام ج6 ص181 💕💚💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ذهن ما باغچه است گل درآن باید کاشت گر نکاری علف هرز درآن می روید زحمت کاشتن یک گل سرخ 😴کمتر از زحمت برداشتن هرزگی آن علف است👌 💕💚💕
🔻 رهبر معظم انقلاب: ✅ بصیرت یعنی؟ 🔸شناخت زمان؛ 🔸شناخت نیاز؛ 🔸شناخت اولویت؛ 🔸شناخت دشمن؛ 🔸شناخت دوست؛ 🔸 شناخت وسیله هائی که درمقابل دشمن باید بکار برد؛ ✅✅ این شناخت ها "بصیرت" است 💕💜💕
🌼🌿 👈 تو گناه را ترک کن، خدا تربیتت می کند رجبعلی خیاط می گوید: «در ایّام جوانی دختری رعنا و زیبا از بستگان، دلباخته مَنْ شد و سرانجام در خانه ای خلوت مرا به دام انداخت، با خود گفتم: «رجبعلی! خدا می تواند تو را خیلی امتحان کند، بیا یک بار تو خدا را امتحان کن! و از این حرام آماده و لذّت بخش به خاطر خدا صرف نظر کن. سپس به خداوند عرضه داشتم: «خدایا! من این گناه را برای تو ترک می کنم، تو هم مرا برای خودت تربیت کن!» آن گاه یوسف گونه پا به فرار می گذارد و نتیجه این ترک گناه، باز شدن دیده برزخی او می شود؛ به گونه ای که آنچه را که دیگران نمی دیدند و نمی شنیدند، می بیند و می شنود و برخی اسرار برای او کشف می شود. 📗 ، ص79 ✍ محمد محمدی ری شهری 💕💙💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مرا عهدیست باجانان که تاجان در بدن دارم هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم صفای خلوت خاطر از آن شمع چو گل جویم فروغ چشم و نور دل از آن ماه ختن دارم
اگر نمی‌توانی به کسی امید بدهی نا امیدش نکن اگر شنونده خوبی هستی رازدار خوبی هم باش اگر نمی‌توانی زخمی را مرحم کنی، نمک هم نباش یک کلام انسان باش 💕🧡💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⛱خوشبختی سه ستون دارد: فراموش کردن تلخی های دیروز غنیمت شمردن شیرینی های امروز امیدواری به فرصت های فردا الهی همیشه غرق خوشبختی باشید 💕❤️💕
⛱فکر نکن اگه تو زندگی مشکلی نداشته باشی خوشبختی. نه! خوشبختی یعنی اینکه تو بلد باشی چه جوری با مشکلت برخورد کنی! 💕💚💕
📌 زندگی دیگران را نابود نکنیم ... 💠 جوانی از رفیقش پرسید : کجا کار می‌کنی❓ _ پیش فلانی + ماهانه چند می‌گیری❓ _ء ۵۰۰۰ + همه‌ش همین ؟ ۵۰۰۰ ❓ چطوری زنده‌ای تو ؟ صاحب کار قدر تو رو نمی دونه❗️ خیلی کمه‼️ 👈 یواش یواش از شغلش دلسرد شد و درخواست حقوق بیشتر کرد . صاحب کار هم قبول نکرد و اخراجش کرد . قبلا شغل داشت ، اما حالا بیکار است... 💠 زنی بچه‌ای را به دنیا آورد،زن دیگری گفت : به مناسبت تولد بچه‌تون ، شوهرت برات چی خرید❗️ _ هیچی❗️ + مگه میشه⁉️ یعنی تو براش هیچ ارزشی نداری⁉️ 👈 بمب را انداخت و رفت... ظهر که شوهر به خانه آمد ، دید که زنش عصبانی است و ... . کار به طلاق کشید و تمام. 💠 پدری در نهایت خوشبختی است، یکی می‌رسد و می‌گوید : پسرت چرا بهت سر نمی‌زند❗️ یعنی آنقدر مشغوله که وقت نمیکنه⁉️ 👈 صفای قلب پدر را تیره و تار می‌کند 🔺 این است ، سخن گفتن به زبان شیطان... ❗در طول روز خیلی سؤال ها را ممکن است از همدیگر بپرسیم : 🔸 چرا نخریدی❓ 🔸 چرا نداری❓ 🔸 چطور این زندگی را تحمل می‌کنی یا فلانی را❓ 🔸 چطور اجازه می دهی❓ ممکن است هدفمان صرفا کسب اطلاع باشد ، یا از روی کنجکاوی یا فضولی ... اما نمی‌دانیم چه آتشی به جان شنونده می‌اندازیم‼️ ♦« کور » وارد خانه‌ی مردم شویم و « کـَر » از آنجا بیرون بیاییم❗️ ♦مُفسد نباشیم... 💕💜💕
پروانه های وصال
#افزایش_ظرفیت_روحی 125 🔸 اگه انسان نماز رو هم از سر ادب بخونه دیگه نمازش به تاخیر نمی افته. دیگه ن
126 ...خود ما هم باید سعی کنیم که نمازمون رو از سر "ادب" بخونیم. وقتی انسان تمام رفتارهاش رو از سر ادب انجام بده دیگه محاسبه نمیکنه که آیا الان ضرورت داره من نماز اول وقت بخونم یا نه! ✅ کارهای خوب رو به طور خودکار انجام میده و کارهای بد رو به طور خودکار ترک میکنه. ❇️ در واقع رفتار مودبانه موجب میشه که خوب بودن برای انسان کار راحتی بشه و طبیعتا رنج خاصی از دینداری نخواهد برد و همش لذت خواهد بود.☺️❤️
🍘 😋 2 عددسینه مرغ 1 عددهویج 2 عددپیاز 1 ق س پنیر پیتزا 1 ق س شیر 1 ق س پودر نان خشک به میزان لازم نمک و فلفل 🔸سینه مرغ را چرخ کنید و در ظرفی جدا بریزید. یکی از پیازها و هویج را خرد کنید و با هم تفت دهید حالا پیاز و هویج را با یک عدد پیاز رنده شده و مقداری نمک و فلفل به گوشت مرغ اضافه کرده، خوب مخلوط کنید. پودر نان باگت، پنیر پیتزا و یک قاشق شیررا به گوشت مرغ اضافه کنید و خوب هم بزنید تا مواد به خورد هم بروند. مایه کتلت را بگذارید یک ساعت در هوای آشپزخانه بماند. حالا از موادتان اندازه یک ق غ بردارید و در روغن داغ، روی حرارت کم سرخ کنید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸رسول خدا(ص)فرمود: ❤️هر کس در هر کجا که باشد اگر بر نماز جماعت مداومت کند،مانند برق سریع و درخشان همراه نخستین گروه بهشتیان از روی صراط میگذرد. 📗ثواب الاعمال ، ص 343 💕💚💕
📚 ﺑﺮﮔﻪ ﺍﯼ ﺩﺭ ﺧﻴﺎﺑﺎﻥ ﻧﺼﺐ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﺁﻥ ﺍﯾﻦ ﺟﻤﻠﻪ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ 💥 "ﻣﺒﻠﻎ 20 ﻫﺰﺍﺭ ﺗﻮﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﮔﻢ ﮐﺮﺩم ﻭ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻧﯿﺎﺯ ﺩﺍﺭﻡ، ﻫﺰﯾﻨﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻧﺪﺍﺭﻡ؛ ﻫﺮ ﮐﺴﻰ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩ ﺑﯿﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﺁﺩﺭﺱ ﻓﻼﻧﯽ ﮐﻪ ﺷﺪﯾﺪﺍ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻧﯿﺎﺯ ﺩﺍﺭﻡ ." 🔹ﺷﺨﺼﯽ ﺑﺮﮔﻪ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﺪ ﻭ ﻣﺒﻠﻎ 20 ﻫﺰﺍﺭﺗﻮﻣﺎﻥ ﺍﺯ ﺟﯿﺒﺶ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺁﺩﺭﺱ ﻣﻰ ﺑﺮﺩ . ﻣﯽ ﺑﯿﻨﺪ ﭘﯿﺮﺯﻧﯽ ساکن ﻣﻨﺰﻝ ﻫﺴﺖ . شخص ﭘﻮﻝ ﺭﺍ ﺗﺤﻮﻳﻞ ﻣﻴﺪﻫﺪ، ﭘﯿﺮﺯﻥ ﮔﺮﻳﻪ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ﻭ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ ﺷﻤﺎ ﻧﻔﺮ ﺩﻭﺍﺯﺩﻫﻤﯽ ﻫﺴﺘﯿﺪ ﮐﻪ ﺁﻣﺪﯾﺪ ﻭ ﺍﺩﻋﺎ ﻣﻴﻜﻨﻴﺪ ﭘﻮﻟﻢ ﺭﺍ ﭘﻴﺪﺍ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻳﺪ . 🔹جوان ﻟﺒﺨﻨﺪﻯ ﺯﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺧﺮﻭﺟﯽ ﺣﺮﮐﺖ ﻛﺮﺩ، ﭘﻴﺮﺯﻥ ﻛﻪ همچنان ﺩﺍﺷﺖ ﮔﺮﻳﻪ ﻣﻴﻜﺮﺩ ﮔﻔﺖ : ﭘﺴﺮﻡ، ﻭﺭﻗﻪ ﺭﺍ ﭘﺎﺭﻩ ﻛﻦ، ﭼﻮﻥ ﻣﻦ، ﻧﻪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺍﻡ ﻭ ﻧﻪ ﺳﻮﺍﺩ ﻧﻮﺷﺘﻨﺶ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﻡ، ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻫﻤﺪﺭﺩﻯ ﺷﻤﺎ ﺑﺎ ﻣﻦ، ﻣﻦ ﺭﺍ ﺩﻟﮕﺮﻡ ﻭ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﮔﻰ ﺍﻣﻴﺪﻭﺍﺭ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺍﻳﻦ بزرگترین ﺧﻴﺮ ﺩﻧﻴﺎ ﺑﺮﺍﻯ ﻣﻦ است. 🔅 ﺑﻪ ﻛﺴﻰ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺯﻣﻴﻦ ﺍﺳﺖ ﺭﺣﻢ ﻛﻨﻴﺪ، ﺗﺎ ﻛﺴﻰ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺭﺣﻢ ﻛﻨﺪ . 💕💜💕
✨﷽✨ ✍تب تند بیماری کرونا این روزا خیلی منو به فکر انداخته. این چند روز کاملا فهمیدم که اگه بدونیم چیزی به ما آسیب میزنه با همه وجود سعی می ‌کنیم از اون دور بشیم. اما یه سوال! مگه نمیشه گفت گناه برای روح مثل کرونا برای جسمه؟ همون قدر خطرناک و حتی مُسری.مگه گناه روحمون رو آلوده به عفونت و زندگی مون رو مختل نمیکنه؟ پس چرا وقتی برای کرونا نگرفتن، مدام دست هامون رو می‌شوریم، فکری برای ضدعفونی کردن روحمون از گناهان نمی‌ کنیم؟ اگه برای کرونا نگرفتن از افراد مشکوک به بیماری، فاصله می ‌گیریم، چرا برای آلوده نشدن روحمون، از همنشینی با گناهکارا خودداری نمی کنیم؟ انگار بیماری روح رو بی‌ اهمیت تر از بیماری جسم می ‌دونیم و باور نداریم که آلودگی روح هم، اول از ویروس غفلت و گناه شروع میشه و بعد گناه آروم آروم تمام وجودمون رو می ‌گیره. باور کنید که روح هم مثل جسم حتی شاید بیشتر، به مراقب و مداوا احتیاج داره! چون همون طور که ویروس کرونا جسم رو ضعیف می ‌کنه، ویروس گناه هم روح رو ضعیف می ‌کنه. 💕💙💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ریشه انسانها ، فهم آنهاست یک سنگ به اندازه ای بالا می رود ، که نیرویی پشت آن باشد. با تمام شدنِ نیرو ، سقوط و افتادن سنگ طبیعی است ولی یک گیاه کوچک را نگاه کن ؛ که چطور از زیر خاک ها و سنگ ها سر بیرون می آورد و حتی آسفالت ها و سیمان ها را می شکند و سربلند می شود . هر فردی به اندازه این گیاه کوچک ریشه داشته باشد از زیر خاک و سنگ از زیر عادت و غریزه و از زیر حرف ها و هوس ها سر بیرون می آورد و با قلبی از عشق افتخار می آفرینید . ریشه ما ، همان " فهم " ما است. 💕❤️💕
پروانه های وصال
‍ ‍ ‍ ‍ #رمان_بانوی_پاک_من #قسمت_بیست_و_چهارم تا آخرشب،سوار همه وسایل شد ولی من ترن رو که سوار شدم
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ "زهرا" تاوقتی برسیم‌خونه از ذوق عروسک داشتم سکته میکردم.خیلی نرم و بانمک بود.اما وقتی رسیدم خونه،توخلوت شبانه ام کلی پشیمون شدم از اینکه سبک بازی دراوردم و کلی شوق از خودم نشون دادم.باخودم گفتم نکنه عمه و کارن فکر کنن من دختریم که برعکس ظاهرم خیلی سبک و جلفم. کلافه شده بودم و نمیدونستم چیکار کنم.از خدا کلی طلب بخشش کردم و پشیمون شدم.نباید این کارا رو میکردم.خیلی پشیمون بودم و نمیدونستم چجوری جبران کنم. شب با فکرای درهم خوابیدم و نفهمیدم چجوری خوابم برد. صبح روز بعد موقع صبحانه بابام رفتار دیشبم رو بهم تذکر داد و گفت از دختر خانمی مثل تو بعیده این رفتارا منم کلی شرمنده شدم و قسم خوردم دیگه تکرار نشه. امروز کلاس نداشتم و گفتم درس بخونم برای امتحان فردام.امروز قراربود برن سینما و بعدشم برن رستوران شام بخورن اما من گفتم نمیرم و تو خونه میمونم.برای تنبیه کردن خودم باید میموندم توخونه و از فیلم مورد علاقه ام میزدم. شب موقع رفتن مامانم اینا کلی دپرس بودم و ناراحت اما بازم نرفتم. گوشیم زنگ خورد. _جانم آتی. _سلام گلی خوبی؟ _سلام عزیزم توخوبی چه خبرا؟ _ممنون خوبم واسه فردا گفتم من نمیام کار دارم برام حاضری بزن‌ _امتحانو چیکار میکنی؟میان ترمه ها _نمیتونم بیام واقعا کاردارم.بعدا میگم حالا. _باشه عزیزم برات حاضری میزنم. _مرسی خانمی فعلا _خداحافظ 🍃 بامــــاهمـــراه باشــید🌹
پروانه های وصال
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ #رمان_بانوی_پاک_من #قسمت_بیست_و_پنجم "زهرا" تاوقتی برسیم‌خونه از ذوق عروسک داشتم سکته می
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ اون شب مامان اینا خیلی خوشحال و شاد برگشتن و گفتن که کلی بهشون خوش گذشته.تو دلم خودمو لعنت میکردم بخاطر رفتار بچه گانه ام.شاید به ذهن کارن خطور نکنه که به این خاطر نیومدم اما عمه حتما متوجه میشه. باخودم گفتم زهرا تو قرار نیست با حرف مردم زندگی کنی پس خودتو عذاب نده.تو پشیمون شدی و همینم برای خدا بسه.مهم خداست که میبخشه نه بنده خدا. رفتم تو تخت خوابم و با ذکر آروم شدم و خوابیدم. صبح زود بیدارشدم و جزوه به دست از خونه زدم بیرون.تارسیدن به دانشگاه یه دور دیگه ام خوندم و خیالمو راحت کردم.فقط باید زنگ میزدم به آتنا و میپرسیدم ازش که چرا نیومده. وارد دانشگاه که شدم نسترن،یکی از هم کلاسیا اومد جلوم و گفت:مبارکا باشه خانم دوستتون داره عروس میشه. باتعجب گفتم:عروس؟!؟! _بعله مگه خبر نداشتی؟همه دانشگاه میدونن چطور تو نمیدونی؟ با بهت نگاهش کردم وگفتم:نمیدونم. _آی آی آتنا بی معرفت دوست صمیمیش رو خبر نکرده.خلاصه تبریک میگم فعلا وقتی ازم دور شد با قیافه ای وا رفته رو نزدیک ترین نیمکت نشستم.آتنا داشت ازدواج میکرد و من خبر نداشتم؟چرا من باید آخر ازهمه بفهمم؟منی که دوست صمیمیش بودم! ازش دلخور شدم اما باخودم گفتم حتما دلیلی داره بهتره بعد امتحان بهش زنگ بزنم.از قران و ائمه یاد گرفته بودم کسی رو زود قضاوت نکنم. امتحانمو که دادم اومدم بیرون دانشگاه و شماره آتنا رو گرفتم. _جونم دوست جونی؟ _سلام عروس خانم چطوری؟ صداش درنیومد.میدونستم حتما کلی شرمنده شده.برای همین به روش نیاوردم و با شوخی گفتم:ترسیدی ازت شیرینی بخوام نامرد که خبرم نکردی؟ _بخدا آجی اصلا خبری نیست تازه امشب خاستگاریه.برای همین موندم خونه کمک کنم به مامانم.خبر چطوری به گوشت رسید؟ _مثل اینکه یکی کل دانشگاه رو پر کرده.ازدواج دانشجویی همینه دیگه. بعدم خندیدم. _بخدا شرمندتم زهراجون اصلا هیچی نشده بود که بهت بگم.میخواستم امشب بعد رفتنشون بگم که خبردار شدی.مسبب این اتفاقو میکشم بخدا _حرص نخور تپلی من فداسرت فعلا به علیرضا جون برس که بدجور خرابته. بعدم زدم زیر خنده اما کنترل کردم خودمو.یکم دیگه که حرف زدیم،خداحافظی کردم و اومدم برم داخل دانشگاه که یکی جلوم سبز شد. _به به خانم باقری.احوال شما؟ از پسرای دانشکده بود و خیلی پاپیچ میشد. با چادر رومو گرفتم و گفتم:ممنون خوبم.امرتون؟ _منم خوبم مرسی ممنون لطف دارین. فکر میکرد به این ادا اصولاش میخندم. خیلی جدی گفتم:حالتونو نپرسیدم گفتم امرتون؟ _عرضی نیست بانو.خواستم احوالی بپرسم. اگه بحث آبرو و احترام نبود جواب دندون شکنی بهش میدادم. ازجلوش رد شدم و وارد دانشگاه شدم. 🍃 بامــــاهمـــراه باشــید🌹