#رمان_بانوی_پاک_من🥀
#قسمت_هفتاد
خیلی دلخور بودم از اینکه کارن اینجوری شبم رو خراب کرده. اون اگه واقعا دوسم داشت به این شرطم عمل میکرد و با هم ازدواج میکردیم.
اما لجبازی کرد و منو با یک دنیا فکر تنها گذاشت.
دیگه از اتاقم بیرون نرفتم و ده دقیقه بعد متوجه رفتنشون شدم.
کاش دیگه برنگرده و منو هوایی کنه.
کاش از ذهنم بتونم بیرونش کنم.
کاش دیگه کارنی نباشه که قلبم واسش بتپه.
منه بچه مذهبی رو چه به عاشق شدن؟
اه مگه من چیکارکردم؟
مگه من دل ندارم؟
خب منم دوست دارم با اونی که دوسش دارم ازدواج کنم.
نه ازدواج قبلیش، نه بچه اش...هیچی برام مهم نبود جز دین و اعتقادش.
کاش میتونستم راضیش کنم بیاد به راه حق.
راه خدایی که منو امام زمانی کرد.
راه خدایی که تو مشکلات دستمو گرفت و تنهام نذاشت.
چند روزی گذشت و خانوادم دیگه حرفی از کارن و شب خاستگاری نزدن.
منم درگیر امتحان های میان ترمم بودم و زیاد وقت فکر کردن و فلسفه بافی نداشتم.
یک شب که مشغول دوره کردن کتاب فلسفه اسلامی بودم، گوشیم تک زنگ خورد و بعدم براش پیامک اومد.
فکر کردم آتناست و بازم درد و دلش باز شده اما درکمال تعجب دیدم کارنه.
پیامشو باز کردم و با اشتیاق خوندم.
"سلام بانو. خوبی؟ ما رو نمیبینی خوش میگذره؟ خواستم بگم من خیلی به شرطت فکر کردم با خودم گفتم نمیزارم به هیچ وجه همچین دختر پاکیو از دست بدم که مدت هاست دنیای من شده. ما فرداشب برای قرارای اصلی میایم خدمتتون. مواظب خودت باش بانوی پاک من. شبت قشنگ"
اصلا باورم نمیشد. یعنی به همین زودی شرطمو قبول کرد؟ یعنی با هم ازدواج میکنیم؟ یعنی میشم همسرش؟ مادر محدثه؟
دیگه سر از پا نمیشناختم و هی دور خودم دور میزدم. از خوشحالی واقعا نمیدونستم چیکار کنم.
فرداشب رسید و من با یک تیپ متفاوت جلو کارن حاضر شدم.
شلوار کتون سفید با مانتو یخی نسبتا کوتاه همراه با روسری ساتن لیمویی رنگم که صورتمو شفاف تر و روشن تر نشون میداد.
چادر حریرمو انداختم رو سرم و رفتم به استقبالش.
منو که دید کپ کرد. لحظاتی خیره شد به من و بعد گفت:ماه شدی بانو.
از خجالت لپام گل انداخت. نمیتونستم تو صورتش نگاه کنم.
نشست و منم رفتم پیش بقیه نشستم.
کارن گفت که شرطمو انجام داده و الان با شرایط کامل اومده خاستگاری.
همون شب قرار عقد رو گذاشتن برای ازدواج حضرت خدیجه و پیامبر که خیلی مبارک و میمون بود.
عروسیم نداشتم فقط یک عقد مختصر بود و بعد میرفتم خونه کارن.
تو این یک هفته کلاسامو تعطیل کردم و فقط با مامان و گاهی هم با کارن میرفتیم خرید.
از لباس و لوازم آرایش گرفته تا نقل و نبات و شکلات.
خلاصه که روز عقدم خیلی زود رسید. همون روز با مامان رفتم ارایشگاه و اصلاح کردم.
خیلی فرق کرده بودم اصلا انگار یک زهرای دیگه شدم.
خوشحال بودم که قراره همه زیبایی هام رو برای همسرم به نمایش بزارم.
یکهو اما دلم گرفت. کاش لیدا هم بود. هرچند اگر بود این ازدواج صورت نمیگرفت.
از ارایشگاه کارن اومد دنبالمون و با عمه رفتیم خرید حلقه.
کارن وقتی منو دیده بود کلی شکه شده بود و هی دم گوشم زمزمه های عاشقانه میکرد.
#نویسنده_زهرا_بانو
#کپی_با_ذکر_نویسنده_جایز_میباشد🍃
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
🏒30 سال بازی بس است...
💥سی سال است که تیم روحانی در حال مذاکره است. این تیم نه تنها دائما به منافع کشور ضربه زدهاند بلکه همیشه منتقد نظام بودهاند و هرگز پاسخگوی مردم نبودهاند. آیا وقت تحقیق و تفحص از نتایج 30سال مذاکره این تیم نرسیده است❓
💎 #محاکمه_ظریف و #محاکمه_روحانی اولین کاری است که برای اصلاح گذشته باید صورت بپذیرد.
هدایت شده از پروانه های وصال
🍃🍂دعــــــــــــــاے
جــــــوشن کبیــ2⃣2⃣ـــر🍂🍃
💦بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم💦
🌸✨ یَا مَنْ أَظْهَرَ الْجَمِیلَ یَا مَنْ سَتَرَ الْقَبِیحَ یَا مَنْ لَمْ یُؤَاخِذْ بِالْجَرِیرَةِ یَا مَنْ لَمْ یَهْتِکِ السِّتْرَ یَا عَظِیمَ الْعَفْوِ یَا حَسَنَ التَّجَاوُزِ یَا وَاسِعَ الْمَغْفِرَةِ یَا بَاسِطَ الْیَدَیْنِ بِالرَّحْمَةِ یَا صَاحِبَ کُلِّ نَجْوَى یَا مُنْتَهَى کُلِّ شَکْوَى سبحانک یا لا اله الا انت الْغَوْثَ الْغَوْثَ خَلِّصْنا مِنَ النّارِ يا رَب ✨
💦بنام خداوند بخشنده بخشایشگر💦
🌸✨اى آنكه زيبايى را پديدار نمود،
اى آنكه زشتى را پوشاند،
اى آنكه بر گناه سرزنش نكرد،
اى آنكه پرده درى ننمود،
اى كه چشم پوشیت بزرگ،
اى كه در گذشتنت نيكو،
ای آمرزشت فراگير،
اى دستت گشوده به مهر،
اى شنواى هر نجوا،
اى پناهگاه هر گلايه
🍃پاک و منزهی تو
ای که جز تو
فریاد رس فریاد رس، ما را از آتش برهان اى پروردگار من✨
〰🔱خـــــــــواص این بنــــد🔱〰
◀️قبل از رفتن سراغ انجام کاری خوانده شود نافع است ▶️
@parvaanehaayevesaal💕
هدایت شده از پروانه های وصال
🍃🍂دعــــــــــــــاے
جـــــــــوشن کبیــ3⃣2⃣ــــر🍂🍃
💦بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم💦
🌸✨ یَا ذَا النِّعْمَةِ السَّابِغَةِ یَا ذَا الرَّحْمَةِ الْوَاسِعَةِ یَا ذَا الْمِنَّةِ السَّابِقَةِ یَا ذَا الْحِکْمَةِ الْبَالِغَةِ یَا ذَا الْقُدْرَةِ الْکَامِلَةِ یَا ذَا الْحُجَّةِ الْقَاطِعَةِ یَا ذَا الْکَرَامَةِ الظَّاهِرَةِ یَا ذَا الْعِزَّةِ الدَّائِمَةِ یَا ذَا الْقُوَّةِ الْمَتِینَةِ یَا ذَا الْعَظَمَةِ الْمَنِیعَةِ سبحانک یا لا اله الا انت الْغَوْثَ الْغَوْثَ خَلِّصْنا مِنَ النّارِ يا رَب ✨
💦بنام خداوند بخشنده بخشایشگر💦
🌸✨ اى صاحب نعمت فراوان،
اى صاحب رحمت فراگير،
اى صاحب بخشش پیشینه،
اى صاحب حكمت دیرینه،
اى صاحب نيروى پرتوان،
اى دارای برهان قاطع،
اى صاحب كرامت هويدا،
اى صاحب عزّت پايدار،
اى داراى توان استوار،
اى صاحب عظمت ماندگار
🍃پاک و منزهی تو
ای که جز تو معبودی نیست
فریاد رس فریاد رس،
ما را از آتش برهان اى پروردگار من🍃
〰🔱خـــــــــواص این بنــــد🔱〰
▶️برای بیداری دل در عبادت▶️
هدایت شده از پروانه های وصال
🍂🍁🍂🍁🍂
خوبیهای همسرت را
برای کودک بگو؛
با این کار هم احساس
بالندگی به فرزندت دست میدهد
و هم همسرت
ارزش و جایگاه خودش
را پیدا میکند.🍁🍂
@parvaanehaayevesaal💕
الهی در این لحظات
نزدیک افطار
جویبار محبتت را
همیشه بر روح و جانمان
جاری کن!
و نورایمانت
را بر قلبمان بتابان
و بخششت را
چون کوهی محکم
تکیه گاهمان کن!
آمین
طاعاتتون قبول و التماس دعا🌹
💕❤️💕
ايدل بسوز تاشب احيانيامده
تقدير ماهنوز به دنيانيامده
فرقي نكرده ايم زاحيا سال پيش
گويي به ماقباله تقوانيامده
باحال انتظار
به سوي توبه شتاب كنيم
شتاب كن تاكه يوسف زهرانيامده
💕❤️💕
هدایت شده از پروانه های وصال
🌹 @parvaanehaayevesaal💕
بعضی وقتا آدما الماسی تو دست دارن، بعد چشمشون به یه گردو می افته دولا میشن تا گردو رو بردارن، الماسه می افته تو شیب زمین، قل میخوره و تو عمق چاهی فرو میره، میدونی چی می مونه؟ یه آدم...، یه دهــــــن بـــاز....، یه گـــــــردوی پـــــوک .... و یه دنیـــــاحســـــــرت....،
مواظب الماسهای زندگیمون باشیم، شاید به دلیل اینکه صاحبش هستیم وبودنش برامون عادی شده ارزشش رو از یاد بردیم.
الماسهای زندگی: پدر ، مادر ،همسر، فرزند، سلامتی، سرفرازی، خانواده، دوستان خوب، کار، عشق و ...هستند.
─┅─═इई 🌺🌼🌼🌺ईइ═─┅─
هدایت شده از پروانه های وصال
#نیایش_شبانه_با_حضـــــرت_عشق ❤✨❤
خدایا 🙏
آرامش راهمچون دانہ های برف❄️
آرام و بیصدا ❄️
بہ سرزمین قلب کسانی💕
کہ برایم عزیزند بباران🌨❄️🌨
و عزیزانم را از #بلاهای_طبیعی مصون بدار🙏
آمین یا رَبَّ 🙏
یڪ شب پر از آرامش ✨
یڪ دل شاد و بے غصـہ💫
و یڪ دعاے خیر از تـہ دل✨
نصیب لحظههاتون...💫
در این شب زمستانی✨
خونہ دلتون گرم ❤
#شبتـون_سرشار_از_آرامش_الهی ⭐️
@parvaanehaayevesaal💕
#روز_هفدهم
امشب شبی ست ویژه،بینِ دو صبحِ امیّد
شامی که بر جنونم ، حق زد نشانِ تایید
سرگیجه دارم امشب ، بینِ دو قصه گیرم
دیشب، طلوع یک ماه، فردا،غروب خورشید
😔😔😔😔
@parvaanehaayevesaal💕
🌹 @parvaanehaayevesaal💕
خدایا
شب را در سکوت و تاریکی
آفریدی تا همه
از هیاهو و شلوغی روز
به آرامش برسند.
خدایا
آرامش حقیقی،
خیالی آسـوده
و خوابی آرام
نصیب همـه بگردان🙏
شبتـون بخیـر 🌙