پل های پشت سرت راخراب نکن...
متعجب خواهـــی شد
اگر بدانی
بارها ناچار خواهی بود
از همان رودخانه
عبور کنی...
🍂🍁🍂🍁
چیز های خوب
نصیب کسانی میشود
که باور دارند
چیزهای بهتر
نصیب کسانی میشود
که صبورند
و بهترین چیز ها
نصیب کسانی میشود
که تسلیم نمی شوند..
🍂🍁🍂🍁
#با_شهدا
🌷 شهید حسن باقری
🔷اگرازدستِکسۍناراحتهستید
دورڪعتنمازبخوانیدوبگوئید:
خدایا،اینبندھۍتوحواسشنبود!
منازاوگذشتم،توهمبگذر
🍂🍁🍂🍁
#کلام_امام
🌷 با شنیدن پیام شهیدان باید انگیزه و تلاش را بیشتر کنیم.
🔻 رهبر انقلاب :
شهیدان به ما میگویند: راه خدا خوف و حزن ندارد، ترس و اندوه ندارد؛ در راه خدا بایستی ثابتقدم بود، بایستی با قدرت حرکت کرد، باید با وسوسههای دشمنان متزلزل نشد. ملّت ایران با شنیدن #پیام_شهیدان باید اتّحاد خود، اتّفاق خود، انگیزهی خود، تلاش خود را بیشتر کند. ۱۴۰۰/۸/۳۰
🍂🍁🍂🍁
گاهی اوقات خدا می بینه که تو
از چی ناراحت میشی
عمدا هم به همون گیر میده..
میخوادکهراحتطلبیتُ کناربگذاری ...
#استادپناهیان🌿
🍂🍁🍂🍁
از هر چیز تعریف کردند،
بگو کار خداست،
مال خداست.
نکند خدا را بپوشانی
و آن را به خودت
یا غیر خودت نسبت دهی؛
که ظلمی بزرگ تر از این نیست
حاج اسماعیل دولابی🪴🌿
🍂🍁🍂🍁
💐پیامبر اکرم(ص):
✅خداوند به مردی که بر بداخلاقی همسرش صبر کند ثواب حضرت داوود (ع)
و زنی که بر بداخلاقی همسرش صبر کند ثواب آسیه را عطا می کند.
📚بحارالانوار،ج103،ص247
🍂🍁🍂🍁
پروانه های وصال
#مدیریت_زمان 78 🔶 همیشه مراقب باشیم وقتمون رو از بین نبریم و وقت دیگران رو هم الکی نگیریم. سعی کن
#مدیریت_زمان 79
✅ واقعا اسلام اصیل آموزه های فوق العاده ای در مورد استفاده از زمان داره.
⭕️ مثلا میفرماید اگه کسی نان خودش رو از بیرون منزل تهیه کنه فقیر میشه...
🔹بعد وقتی شما بخوای نون بپزی چقدر مشکلات داره و چند ساعت باید خمیر رو بذاری تا آماده پختن بشه و کلی صبر داشته باشی و...
اما شما ببینید که سبک زندگی ها چقدر مخدوش هست! طرف پاش رو انداخته روی پاش و زنگ میزنه تا بقالی محل با پیک موتوری نون رو بیاره درب منزلش! خیییلی تنبل رو راحت طلب!
🔸واقعا دیگه از این آدم چی باقی میمونه؟ آیا میشه انتظار داشت روح سالمی داشته باشه؟
پروانه های وصال
📖📖📖📖📖📖📖📖📖📖📖📖 بسم رب الشهدا مجنون من کجایی؟ #قسمت پنجاه پنجم بالاخره روز سی ام رسید چون تعداد پی
📖📖📖📖📖📖📖📖📖📖📖📖
بسم رب الشهدا
مجنون من کجایی؟
#قسمت پنجاه ششم
هفت روز از دفن شهدا میگذره
وقتی به همسرای شهدا نگاه میکنی
میبنی همه تو اوج جوانی
تنها شدن
داشتیم از مزار شهدا برمیگشتیم
که یه دفعه فرحناز گفت : رقیه میای بریم کربلا ؟
-هان 😳😳
چی😳😳
کجا؟
فرحناز: إه توام کربلا میای؟
-آخه چه جوری؟
فرحناز: میریم این دفتر زیارتی اسم مینویسیم میریم
البته من پاسپورت دارم تو باید بگیری
از فردا میفتیم دنبال کاراش
-اوووم باشه اما بذار اول با مادر جون مشورت کنم
فرحناز: باشه
رسیدم خونه
شماره مادرجون گرفتم
-سلام مادر خوبید؟
مادرجون:ممنون دخترم
بچه ها خوبن
-الحمدالله
مادر زنگ زدم اگه شما اجازه بدید منو بچه ها با فرحناز و پسرش بریم کربلا
مادرجون :اجازه نمیخاد که التماس دعا
بافرحناز رفتیم عکس گرفتم
فرم گذرنامه پرکردم
همه مدارکم کامل بود
خانمی که مدارک چک میکرد بهم گفت خانمی رضایت محضری همسرتون نیست
هاله اشک چشمامو پوشند
فرحناز: خانمی شوهرش اسیره
خانمه:اسیر😳😳😳
اسیر کجاست ؟
فرحناز :اسیر داعش
خانم:وای الهی
خدا بهت صبر بده
پس یه مدرک بیارید که اسیر هستن
مدارکمون کامل شد
باید صبر کنیم تا گذرنامه بیاد بریم ویزا و ثبت نام
نویسنده بانو......ش
#یا_امام_رضا
تو ضمانت نکنی در شبِ قبرم چه کنم
بارِ عصیانِ مرا جز تو کسی ضامن نیست!
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
پروانه های وصال
📖📖📖📖📖📖📖📖📖📖📖📖 بسم رب الشهدا مجنون من کجایی؟ #قسمت پنجاه ششم هفت روز از دفن شهدا میگذره وقتی به ه
📖📖📖📖📖📖📖📖📖📖📖📖
بسم رب الشهدا
مجنون من کجایی؟
#قسمت پنجاه هفتم
تو فرودگاه منتظر بودیم تا شماره پرواز خونده بشه
دست مامانم رفت رو قلبش
جلوی پاش زانو زدم
-مامان خوبی؟
مامان :آره عزیزم
-جان رقیه خوبی؟
مامان:آره برو عزیزم
اونجا برای من دعاکن
رفتم سمت حسنا دستش فشار دادم
حسنا مراقب مامان باش
حسنا:مطمئن باش عزیزم
پروازما به سمت قطب عاشقی به حرکت درامد
چشم دوختم از دریچه ی کوچک هواپیما به ابرهایی که برفراز زمین بود سیدمن الان کجای این زمین خاکیه تو چه حال و روزیه خدایا قرار بود باهم بریم پیش ارباب اما الان تنها دلتنگشم بهم برش گردون😭
اول رفتیم نجف اشرف
هتل تا حرم خیلی نزدیک بود
بعد از تعویض لباسای بچه ها و پوشیدن لباس سیاه خودمون راهی حرم شدیم
وارد که شدیم چشمون به یه ایوان طلایی افتاد
هق هق میکردم
سید جات خالی بود
قرار بود باهم بیایم
اما الان تو اسیر داعشی
و سرانجام این اسارت مشخص نیست
سه روز حضورمون تو نجف مثل برق باد گذشت
راهی کربلا شدیم بهشت که میگن کربلاست
سیدعلی ،فاطمه سادات و کاوه (پسر فرحناز )تو بین الحرمین باهم بازی میکردند
اول رفتیم زیارت آقا قمربنی هاشم بعد امام حسین
آقا خودت بهم صبر و قرار بده
طاقت زندگی بدون سید رو ندارم اقاجان بی پدر بزرگ شدم سایه پدرم رو از سر بچهام کم نکن
تمام سفر اشک اه بود😢😭
سفرکربلا تموم شد و ما الان تو فرودگاه نجف آماده پرواز به ایرانیم
نویسنده بانو....ش
#یا_امام_رضا
تو ضمانت نکنی در شبِ قبرم چه کنم
بارِ عصیانِ مرا جز تو کسی ضامن نیست!
بامــــاهمـــراه باشــید🌹