پروانه های وصال
✿❀ ﴾﷽﴿ ❀✿ ❀✿ #رمان_قبله_من #قسمت_سی_ام #بخش_اول ❀✿ حرفهایش تسلے عجیبےبرای دلم است.گرم و ارام نگاهش
✿❀ ﴾﷽﴿ ❀✿
❀✿
#رمان_قبله_من
#قسمت_سی_ام
#بخش_دوم
❀✿
_ دخترعمو!...دوست دارید اسطوره باشید؟!
گنگ بھ جلد ڪتاب زل میزنم: یعنے چی؟..چطوری؟
_ راحتھ . ولے اول باید بخواید!...گرچھ ممڪنھ اوایلش سخت باشھ .
_ میخوام!
تبسم گرمے لبهایش را میپوشاند: بهتره خوب فڪر ڪنید...یهو تصمیم نگیرید...چندروز فرصت میدم..ڪتاب رو تموم همراهش فڪر ڪنید! ...
_ اخھ ...
_ تصمیم عجولانھ پایھ های سستے داره!...زود میشڪنھ ... میخوام ازریشھ محڪم ڪارڪنید!..
_ خب...
_ میدونم میخواید چے بگید! راجب بھ ترستون... بهتون اطمینان میدم ڪھ عمر نیستید!!
ازجا بلند مے شود و نگاهم میکند. نگاهش عجیب و پراز درد است. خبری از یحیـے خشڪ و جدی باان نگاه های چپ و از خود راضی نیست. نمیفهمم چرا دوست دارم ساعتها به نگاهش خیره شوم ! دربرهوت دست و پا میزنم. برهوت میان محیای قبل و بعد...و یڪ موجود ڪھ هرگاه تصویرم را در چشمانش مے بینم ، دلم اشوب میشود.
❀✿
"حسین دیگر هیچ نداشت ڪھ فدا ڪند، جز جان ڪھ میان او و ادای امانت ازلے فاصلھ بود"
.
.
ده ها بار این جمله را تڪرار میڪنم...
بغض میڪنم و اشک درچشمانم حلقھ میزند
ڪتاب را مے بندم.. چقدر ممڪن است ڪھ یڪ جملھ ثقیل باشد!؟...بھ چھ حد!؟ با ماژیڪ مشڪے جملھ را روی یڪ برگھ ی آچهار مینویسم و ڪنارتخت، روی دیوار با چسب نواری میچسبانم و بھ ڪلماتش دخیل میبندم . مگر میشود امام باشے و هیچ نداشتھ باشے!؟... چقدر باید دنیا باتو ڪج خلقی ڪند ڪھ همھ هستے ات را ازدست بدهے!؟... دستم راروی ڪلمھ ی حسین میڪشم و بے اراده اشک مے ریزم.این ڪتاب چھ بود ڪھ واقعھ ی جانسوز ڪربلارا با دیدگاهی جدید روایت ڪرد و جملاتش را مثل خوره به جانم انداخت؟! ازدرڪش عاجزم!!.. ڪسے باشے ڪھ ڪائنات بند حرڪت چشمان تو باشد، ڪسے باشے ڪھ بایڪ اشاره توان ڪن فیڪون داشته باشے ، آنوقت بھ برهھ ای اززمان برسے ڪھ با تمام عظمتت بالای بلندی بایستے و قطعھ قطعھ شدن رویایت را ببینے!بھ تماشای فریادهای وا اماه بایستے و لاحول ولا قوه الا باالله بگویے! تو ڪھ هستے حسین؟ ڪھ هستے ڪھ از یڪ ظهرتا غروب محاسنت بھ سپیدی نشست!!... ڪھ هستے که باان وجود اذلے ات بھ بالای بالین فرزند اڪبرت رسیدی و ندانستے چطور جسم رشیدش را بھ خیمھ برگردانے!! اینها روضه نیست...درداست .درڪے ندارم... گریھ ام شدید مے شود و بھ هق هق مے افتم!
چقدر مغرور بودم... چطور فڪر میڪردم هرچھ میگویم درست است.بھ چھ چیزخودم مینازیدم؟!
چطور جلوی خدا گردن ڪشے ڪردم و مثل اسبے وحشی تاختم؟ ! بادست گلویم رافشار میدهم و چشمانم را میبندم...
_ باڪے لج میڪنے محیا!! باخدا؟!یا باخودت؟! بس ڪن ... چشم باز میڪنم و دوباره بھ برگه نگاه میڪنم.چقدر عجیب ڪھ تنها فاصله میان خدا و حسین ، جانش بوده.یعنے ڪھ او جان را مزاحم تلقے میڪرده در مقابل رسیدن بھ معشوقھ اش!!.. دیگر هضم این جملھ برایم جز ناشدنے هاست!!ازروی تخت بلند مے شوم و درحالیڪھ بھ هق هق افتاده ام،ازاتاق بیرون میروم. هیچ ڪس نیست.
❀✿
💟 نویسنــــــده:
👈 ڪپے تنها با ذڪر #نام_نویسنده مورد رضایت است👉
❀✿
رمان های عاشقانه مذهبی
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
پروانه های وصال
✿❀ ﴾﷽﴿ ❀✿ ❀✿ #رمان_قبله_من #قسمت_سی_ام #بخش_دوم ❀✿ _ دخترعمو!...دوست دارید اسطوره باشید؟! گنگ بھ ج
✿❀ ﴾﷽﴿ ❀✿
❀✿
#رمان_قبله_من
#قسمت_سی_ام
#بخش_سوم
❀✿
پدرم همراه عمو بھ محل ڪارش رفتھ تا ڪمے سرڪ بڪشد. یحیی ماشینش را ڪارواش برده. یلدا هم بایڪے از دوستانش بھ ڪافھ رفتھ. مادرم و اذر هم بھ بهشت زهرا رفتھ اند. من مانده ام و یڪ حوض بزرگ.محیا کوچولو و حوضش ڪھ دران #خون موج میزند! به سمت دستشویـے مے روم تا صورتم را بشورم. انقدر گریھ ڪرده ام ڪھ مغزم در ڪاسھ ی سرم میجوشد و تیرمیڪشد.دردستشویے راباز میڪنم، سرم گیج میرود و تلو میخورم. دستم رابھ دیوار میگیرم و روی زمین ڪنار در میشینم. سرم را بین دودستم میگیرم و صدایم را برای ازاد ڪردن بغض بعدی بلند میڪنم. دودستم راروی چشمانم میڪشم و اشڪ هارا ڪنار میزنم. تار مے بینم و سرم روی تنم سنگینے میڪند! بھ اطراف نگاه میڪنم و بادیدن در نیمھ باز اتاق یحیے بھ فڪر میروم. روزی ڪھ بھ اتاقش رفتم و... آن نامھ..و امدن بـے موقع یلدا!... چقدر دوست داشتم بخوانمش. فرصت خوبے است... چراڪھ نھ؟!!...بھ سختے مے ایستم و تلو تلو خوران بھ طرف اتاقش مے روم. دررا بااحتیاط باز میڪنم و یڪ قدم برمیدارم.چشم میگردانم و بادیدن چفیھ روی ڪتابخانھ بے اختیار میان گریھ لبخند میزنم. با پشت دست اشڪهایم را پاڪ میڪنم و بھ سمت کتابخانھ اهسته قدم برمیدارم. دست دراز میڪنم و بھ نرمے چفیه را ڪنار میزنم. پاڪت نامھ بھ نگاهم دهن ڪجے میڪند.باعجلھ برش میدارم و درش را باز میڪنم. برگه رااز داخلش بیرون میڪشم و خطوط را اززیر نگاهم میگذرانم.ڪلمھ ی #مرگ چندین بار دران تڪرار شده.اخرش را نگاه میڪنم.. " این صرفا یڪ #وصیت_نامھ نیست... "....
گیج یڪ قدم عقب میروم. وصیت نامھ اش را نوشتھ؟!... دوباره جملاتش را مرور میڪنم. اتاق دور سرم میچرخد... " الیـــــس اللــــھ بڪاف عبدھـــ ؟
سلام بھ عزیزان دلم ڪ هر یڪ بھ نوبھ ی خودشان برای من زحمت بسیار ڪشیدند.
امروز در بیست و دوم مهرماه سال .... قلم دست گرفتم تا فریضھ ی دینے و واجب خود را ادا ڪنم. خدا را گواه میگیرم ڪھ از سال پیش میل بھ دنیا و زندگے درمن ازبین رفتھ و هرلحظھ ڪسے را طلب میڪنم ڪھ برای هر نفس و جانے ڪافیست و سیراب ڪننده ی روح البشر است! میخواهم من را بابت تمام ازارهای خواستھ و ناخواسته ام حلال و برایم ازذات مقدس الهے طلب عافیت ڪنید. ترسے نیست جز ازسراشیبـے قبر، پس میخواهم زمانے ڪھ وجودم از دنیا وداع ڪرد و تمام اقوام و مال و دارایـے ام از اطراف قبرم پراڪنده شدند برایم قران و زیارت عاشورا بخوانید.
مادر و خواهرانم گریه نڪنند و صورت نخراشند چرا ڪھ درڪربلا زینب صبوری نمود و اجازه نداد ڪھ صدای نالھ اش را نامحرمان بشنوند. هیچ ارامشـے جز مرگ نیست و چھ سعادتے ڪھ گر اخرین نفس بھ شهادت ختم شود....
"
صدای چرخاندن ڪلید در قفل در مرا ازجا میپراند. برگھ را تا میڪنم و درپاڪت میگذارم. قلبم دیوانھ وار خودش را بھ دیواره ی سینھ ام میڪوبد. اب دهانم را قورت میدهم و چفیھ راروی پاڪت میندازم. درخانھ باز و پاهایم سست مے شود.چندقدم عقب میروم.
دستم راروی سینھ ام میگذارم و نفسم را حبس میڪنم. سرڪے از لای درنیمھ باز میڪشم... یحیے است!!!... گیج چرخے میزنم و بھ اطراف نگاه میڪنم. اگر مرا ببیند حتما ناراحت میشود. چطور از اتاق بیرون بروم؟!!... صدای صاف ڪردن گلویش بنددلم را پاره میڪند. لبم را میگزم و بااسترس عرق پشت لبم را پاڪ میڪنم.
نگاهم بھ ڪمدش مےافتد،فڪر احمقانھ ای در ذهنم جرقھ میزند. دوباره ازلای در بیرون را دید میزنم. بھ اشپزخانھ مے رود و بعد از چندثانیھ صدای باز شدن دریخچال را مے شنوم. اشپزخانھ بھ اتاقش دید دارد.نمیتوانم بیرون بروم .چاره ای نیست! بااحتیاط درحالیڪھ لب پایینم را بھ دندان گرفتھ ام در ڪمدش را باز میڪنم و بین لباسهایش مے روم. با سرانگشت در را میڪشم و بھ سختے مے بندم و درتاریڪے محض فرو میروم. استین ڪت سفیدش روی بینے ام مےافتد و عطسھ ام میگیرد. سرم را پایین میندازم و دودستم را روی دهانم فشار میدهم. ارام عطسه میڪنم و باپشت دست قطره اشڪے ڪھ از چشمم امده را پاڪ میڪنم.. روی چمدانش میشینم ،چشم راستم را مےبندم و از شڪاف باریڪ در بیرون رانگاه میڪنم ، خدا ڪند سراغ ڪمدش نیاید...
❀✿
💟 نویسنــــــده:
#میم_سادات_هاشمی
❀✿
👈 ڪپے تنها با ذڪر #نام_نویسنده مورد رضایت است👉
❀✿
رمان های عاشقانه مذهبی
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃آثار عجیب نماز شب
🎤آیتالله ناصری رحمت الله علیه
🖤التماس دعای فرج ان شاءالله🖤
🕊✨ أللَّہُمَ؏َـجِّڸْ لِوَلیِڪَ ألْفَـرَج بحق سیدتنا حضرت زینب سلام الله علیها✨🕊
هدایت شده از پروانه های وصال
بیا باور کنیم دنیا هنوز مثل شب زیباست
زمینش هست خدایش مهربان با ما
از غم سرودیم و باغصه سر کردیم
رهایش کن و بگذر
بیا باورکنیم دنیا،برای زندگى زیباست
🌟شبتون بخیر و آرام🌟
🌸بردبار باش!
کیف ها توی کیف فروشی ها اگر خوش فرم وخوش قواره اند به خاطر اینست که پراز کاغذ باطله اند .
اگر آن کاغذ باطله ها را بیرون بریزی از فرم و قیافه می افتند و کاغذ ها هم دیگر زباله اند و باید دور ریخته شوند .
خشم و عصبانیت چیزی شبیه همان کاغذ باطله است .
اگر فرو ببری شکل و شخصیت ، پیدا میکنی.
وگرنه بیرون بریزی از شکل و شخصیت و معنویت می افتی .
پس خشمت را فرو ببر تا شخصیتت حفظ شود...
─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸از مژده ی حبیب
💫دلم شاد و خرم است
🌸وز نسخه ی طبیب
💫تنم ایمن از بلاست
🌸پنجم شهریور
💫روز بزرگداشت دانشمند
🌸نامی ایران
💫محمد بن زکریای رازی
و روز داروسـازی گرامی باد 🌸
🌸🍃
#سلام آقای غریبم
صبحتبخیرمولای خوبم
#یوسف ترین
نشانہے یعقوبِ #اهل بیٺ
شد پاره پاره قَلب زلیخا
#ظهور ڪن
با پرچَمے ڪه
نام #حسین اسٺ نقشِ آن
با مَشڪ #ساقے
از دلِ دریا ظهور کن
السّلامُ عَلَیْڪَ یا صاحِبَ الزَّمانِ
اَلسَّلامُ عَلَیْڪَ یا خَلیفَةَ الرَّحْمانِ ،
اَلسَّلامُ عَلَیْڪَ یا شَریڪَ الْقُرْآنِ ،
اَلسَّلامُ عَلَیْڪَ یا إِمامَ الْإِنْسِ وَالْجانِّ
🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷ســــلام
🌸صبحتون بخیر
🌷امـروزتـان شـاد
🌸آرزومندیم
🌷سرای قلبتون پراز عشق
🌸مهربانی روشنی زندگیتون
🌷راهتون سـبز و پـرگـل
🌸لبتون همیشه خنـدون
🌷و دعای خـیر
🌸همراه زندگیتون باشـه
🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
2 جا سکوت کن:
1_کاری که به تو ربطی ندارد
و هیچ اطلاعی در
موردش نداری زیرا
ممکن است ندانسته
تهمت بزنی و قلبی بشکنی
2_در پیشگاه خداوند
سکوت کن تاصدای
خداوند بزرگ را بشنوی
او میگوید من کنارت هستم🌸
🌸🍃
🌷 فریاد اعتراض قرآن بر ۹ گروه
🌷۱.وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ............۱ هُمَزَه
وای بر هر عیبجوی مسخرهكننده
🌷۲.ویل لکل افاک اثیم..........۷و۸جاثیه
وای بر هر دروغگوی گناهکار،
🌷۳.ویل للمطففین.................۱مطففین
وای بر کم فروشان؛که کمِ کارمیگذارند
🌷۴.ویل للکافرین من عذاب شدید..۲ابراهیم
وای برکافرین، که عذاب شدیدمیشوند
🌷۵.فَوَيْلٌ لِلْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِكْرِ اللَّهِ...۲۲ زمر
وای بر آنان که دربرابر ذکر خدا، قساوت قلب دارند
🌷۶.ویل للمشرکین..................۶ فصلت
وای برمشرکین
🌷۷.ویل للذین ظلموا..............۶۵ زخرف
وای برستمگران
🌷۸.ویل للمصلین............ماعون
وای برنمازگزارانی که گاهی نمازنمیخوانند
🌷۹.ویل للذین یکتبون بایدیهم....۷۹بقره
وای برآنانکه خودشان مینویسندوبه خدانسبت میدهند
💕💝💕💝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 ما هر چه داریم از شهادت سیدالشهداست
🔹سیدالشهدا برای ما امنیت و همۀ نعمتها را آورده است. کلّ نظام جمهوری اسلامی صدقهٔ سر امام حسین علیه السلام است.
🔹هیچوقت حسین(ع) را فراموش نکنید، کم نگذارید برای امام حسین(ع)...
🔻اربعین خودش مجلس روضه گرفته
🎙 استاد پناهیان
#اربعین
#امام_حسین
#محرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #امام_زمان (عج) 1200 سالشه، پس چرا پیر نمیشه؟🎙مثال جالب استاد قرائتی
🌹🍃سلامتی و تعجیل در فرج #امام_زمان علیه السلام و شادی ارواح طیبه #شهدا و #حاج_قاسم صلوات🌸 اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُمْ 🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 شرح حدیث اخلاق از #امام_سجاد(ع) توسط حضرت آیتالله #امام_خامنهای
▫️ آثار دنيوی و اخروی سخن نیکو:
🔸افزايش رزق
🔹تأخير در اجل انسان
🔸محبوبيت درميان خانواده
🔹ورود به بهشت
#محرم ۱۴۴۴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مرحوم آیت الله ناصری: امام زمان هم درتظاهراتهای قبل انقلاب شرکت میکردند
🔹این انقلاب، انقلاب امام زمانی است، این نعمت الهی را خدا هدایت کرده است.
باورکن....
در تقدیر هر انسانی معجزه ای ازطرف خدا تعیین شده که قطعأ در زندگی،
در زمان مناسب نمایان خواهد شد!
یک شخص خاص..
یک اتفاق خاص..
یا یک موهبت خاص..
منتظر اعجاز خدا در زندگیت باش،بدون ذره ای تردید!
زندگی درست مثل نقاشی کردن است..
خطوط را با امید بکش..
اشتباهات را با آرامش پاک کن..
قلم مو را در صبر
غوطه ور کن...
و با عشق رنگ بزن...
💕❤️💕❤️
🔰 بر فقرا لازم است سالی یکبار به زیارت حسین(ع) بروند، اغنیا دوبار
🔹امام صادق(ع): بر ثروتمند لازم است که سالی دوبار به زیارت حسین(ع) برود و بر فقیر سالی یکبار.
🔻تهذیبالأحکام، ج۶، ص۴۳
#اربعین #حدیث_اربعین
31.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌مرحبا به مردم عراق!
🔹 ملت عراق در اربعین، شایستگی خود را برای مقدمهسازی پایتخت حکومت جهانی امامزمان(ع) نشان دادهاند؛ مرحبا به مردم عراق!
🔹 پیشبینی امام خمینی(ره) دربارۀ دوستی و اتحاد دو ملت ایران و عراق بر محور عتبات مقدسه و قدرت عظیمی که این اتحاد تولید میکند
🔹 اربعین موجب عزت و سرافرازی مردم عراق و حفظ استقلال این کشور شد
#اربعین
99.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فیلم کامل قسمت هفتم
▪️این قسمت: مادرانه
▫️تجربه گر: خانم سعادت علیاری
بخش اول
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠ماجرای زنی که مرگ را تجربه کرد و با دعای مادر به دنیا بازگشت
▪️این قسمت: آرام
▫️تجربهگر : خانم محمدزکی