‌ #نوای_عشق #منطق_الطیر #قسمت_نوزدهم 🔥 شیطان و بت زر 💫 #حکایت_سیمرغ #عطار_نیشابوری #پادکست مرغان قاف دانند آیین پادشاهی 🦋 🔥@pasdarane_harime_eshgh 💎 ره چنان رو که رهروان رفتند... ‌

‌ مرغی دیگر گفت: با رهزنی شیطان چه سازم؟! هر چند عزم کوی آن شاه کنم رهزن من شود چون پیرویش نکنم؛ وسوسه‌ی او دل مرا به تشویش اندازد! چه کنم از رهزنی او خلاص گردم؟ ‌ #شیطان #وسوسه

‌ #آیات_معرفتی #تذکر_سلوکی #احکام_باطنی 🔰 وَلَوْ تَرَىٰ إِذِ الْمُجْرِمُونَ نَاكِسُو رُءُوسِهِمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ رَبَّنَا أَبْصَرْنَا وَسَمِعْنَا فَارْجِعْنَا نَعْمَلْ صَالِحًا إِنَّا مُوقِنُونَ 💠 و کاش هنگامی را که مجرمان پیش پروردگارشان سرهایشان را به زیر افکنده اند میدیدی که می گویند: پروردگارا، دیدیم و شنیدیم؛ ما را باز گردان تا کار شایسته کنیم، چرا که ما یقین داریم. 📖 سوره سجده آیه ۱۲ #مجرم #پشیمانی ____ 💎 ره چنان رو که رهروان رفتند... 🔥@pasdarane_harime_eshgh

می گویند روز قیامت روز پشیمانی و روز حسرت خوردن است . خدای متعال از سر لطف و محبت و مهربانی اش به ما از قبل قیامت تذکر میدهد که به جای آنکه در آن روز سخت و طاقت فرسا حسرت بخوری، حال که فرصت داری بیدار شو و به یقین خودت عمل کن. #حسرت #بیداری

‌ #روایت_معرفتی #حدیث_نور 💢 فضائل حضرت زهرا سلام الله علیها 🔰 رسول گرامی اسلام فرمود: ای فاطمه! هر کس بر تو درود فرستد، خدا او را می آمرزد و در هر جای بهشت که باشم او را به من ملحق میکند. 📚 بحارالانوار ج 21 ص41 #صلوات #شفاعت 💎 ره چنان رو که رهروان رفتند... 🔥@pasdarane_harime_eshgh

در این ایام فاطمیه که در ظرف محبت حضرت فاطمه هستیم نهایت استفاده را ببر؛ خود را در دستان پر مهر مادر بینداز تا همیشه در جوار پیامبر و اهل بیت علیهم السلام باشی. #فاطمیه #ظرف_محبت

‌#نوای_عشق #قصة_العشق 🔥 علـی بـن فضیـل بـن عیاض و حکایت شنیدن آیه عذاب 📚 پاسداران حریم عشق ج۶ ص۳۸۶ #پادکست #قرآن #تدبر 🔖 پست مشترک با کانال تدبر انفسی https://eitaa.com/tadabbor_anfosi 💎 رَه چنان رو که رهروان رفتند... ____ 💠 داستان‌هایی از حالات عاشقان و دلدادگان عشق الهی 🔥@pasdarane_harime_eshgh

‌ #نوای_عشق #منطق_الطیر #قسمت_بیستم 🏛 کاخ گلخن پ.ن: گُلخَن: جایی که خس و خاشاک در آن ریزند #حکایت_سیمرغ #عطار_نیشابوری #پادکست مرغان قاف دانند آیین پادشاهی 🦋 🔥@pasdarane_harime_eshgh 💎 ره چنان رو که رهروان رفتند... ‌

‌ مرغی دیگر گفت: مرا کاخی است بس زیبا، چشم خلق از آن خیره شده، چگونه از آن دست کشم و حال آن که شادی من با آن است. در آن قصر بر مرغان سلطنت می‌کردم، حال به چه امیدی قدم بدین راه پر خوف و خطر نهم؟! هیچ عاقل رفت از باغ ارم تا گزیــند در سـفر داغ الــم ‌

‌ هدهد گفت: ای نامردِ پست همت! دنیای دون، همه گلخن است؛ قصر تو گوشه ای از آن. تو را با گلخن چه کار؟ چنان چه قصر تو بهشت باشد، چون اجل در پیش است، آن در نظر جز زندان نباشد. گـر نبودی مرگ را در خلـق دست لایق افتادی در این منزل نشست ‌