eitaa logo
{ پاسدار حرم }
1.8هزار دنبال‌کننده
7.4هزار عکس
1.5هزار ویدیو
215 فایل
سردار دلها : خدایا برای دفاع از دینت، دویدم و افتادم و بلند شدم.... مرا پاکیزه بپذیر. #کپی_مطالب_آزاد ارتـباط‌بــاخــادم‌ڪانال💖 @seyyed400 ارتباط با ادمین تبادل و تبلیغات ارزان💖 @Abolfazlesmaeili87 کانال اطلاعات و شرایط💖 @pasdareharam35
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✋ ✨صبح ست دلم هواییِ کرب‌وبلاست ازجانب قلبِ من بر آن خاڪ ســلام ✨ السلام علی الحسینــــــ و علی علی ابن الحسین و علی اولاد الحسینـــــ و علی اصحاب الحسین ♥️° ღ °| @az_karbala_ta_shahadat
6.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📻قسمت هشتم ☀️ابر مَرد 🔹مجموعه کلیپ برش‌هایی پرجاذبه و زیبا از زندگانی حاج قاسم سلیمانی. ღ °| @az_karbala_ta_shahadat
. . 🍃🌹 حِكْمَةٌ بَالِغَةٌ ۖ فَمَا تُغْنِ النُّذُرُ این آیات، حکمت بالغه الهی است؛ امّا انذارها (برای افراد لجوج) نمی‌دهد! . . [سورهٔ‌القمر،آیهٔ۵] ღ °| @az_karbala_ta_shahadat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣‌☀️ 💠امام حسین علیه السلام میفرمایند: 🌹از نشانه های نادانی، جدل با بی فکران است. ‌ 🍃‌تحف العقول: ۲۴۸📚 ‌ ღ °| @az_karbala_ta_shahadat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5873235161574803549.mp3
3.99M
🌹تندخوانی جزء شانزدهم ⚜استاد معتز آقائی ღ °| @az_karbala_ta_shahadat
‍💠 به مناسبت سالروز تاسیس مسجد مقدس به امر امام عصر علیه السلام (17 رمضان) بازسازی مسجد تازه شروع شده بود. برای بنایی، آب را از قم می آوردند. سخت بود. قرار شد به حفر چاه. رفت تهران. با یک شرکت حفّاری صحبت کرد. چک داد تا بیایند و چاه حفر کنند. جایی از زمین جمکران، برای حفر چاه انتخاب شد. قرار شد از شنبه شروع کنند. شب جمعه، در صحن مسجد، مشغول راز و نیاز بود که دستی بر شانه اش نشست. قاصدی بود از طرف صاحب مسجد؛ حضرت، پیغام داده بودند که: «آنجا نه! آنجا بعدها بخشی از مسجد میشود. به آب هم نخواهد رسید!» قاصد حجت خدا، جای دیگری را برای حفر چاه نشانش داد. صبح شنبه شد. از مهندسان حفاری انکار که جای تازه مناسب نیست. از او اصرار که فقط همین جا! تعهد داد و مسئولیت همه چیز را بر عهده گرفت. چند روز بعد، مهندس ها آمدند سراغش؛ خوشحال و حیرت زده! آسانتر از همیشه به آب رسیده بودند. آب که جاری شد، ماند تامین مبلغ چک. متوسل شد به صاحب جمکران! روز قبل از موعد چک، اتفاقی افتاد. صاحب شرکت حفاری و پسرش آمدند مسجد. مشتاق اینکه بدانند کار چه کسی بوده، جانمایی تازه چاه. از حاج آقای لطیفی نسب شنیدند که: «این مسجد صاحب دارد.» گفتند: پس این چاه هم هدیه ما به مسجد جمکران. چک را پس دادند و گره،گشوده شد. 📚 راه وصال، ص119. ღ °| @az_karbala_ta_shahadat