eitaa logo
شهر پاسخ 🌍
10.8هزار دنبال‌کننده
1هزار عکس
2.4هزار ویدیو
41 فایل
💠 شهر پاسخ؛ تأملی در دل‌مشغوله‌های ذهنی 🔍 اینجا هر سوالِ بی‌پاسخ شما را با استناد به منابع معتبر، تحلیل می‌کنیم! ✅ مزایای عضویت: - پاسخ‌های مستند و بدون حاشیه - فضای امن برای پرسش‌های چالشی - دسترسی به تحلیلهای کارشناسی 📢پاسخ به شبهات
مشاهده در ایتا
دانلود
خلاصه جلسه قبل ششمین جایی که خداوند حضرت موسی علیه السلام را نگه داشت، نگه داشتن زبان نجار بود، مادر موسى طبق الهام الهى، تصمیم گرفت کودک را به دریا بیفکند،به طور محرمانه به سراغ یه نفر نجار مصرى که از فرعونیان بود آمد و از او درخواست یک صندوقچه کرد. نجار گفت:صندوقچه را براى چه میخواهى؟ یوکابد که زبان به دروغ عادت نکرده بود گفت: من از بنی اسرائیلم، نوزاد پسرى دارم، میخواهم نوزادم را در آن مخفى نمایم. نجار مصرى تا این سخن را شنید، تصمیم گرفت این خبر را به جالادان برساند، به سراغ آنها رفت چند مأمور را دید....ادامه داستان @darshainabazqoran
💢مادر حضرت موسی علیه السلام نوزاد خود را در میان آن صندوق گذاشت، صبحگاهان هنگامی که خلوت بود، کنار رود نیل آمد و آن صندوق را به رود نیل انداخت، امواج نیل آن صندوق را با خود برد، این لحظه براى مادر حضرت موسى علیه السلام، لحظه اى بسیار حساس و پرهیجانى بود، اگر لطف الهى نبود، مادر فریاد میکشید و از فراق نور دیده اش، جیغ می زد و در نتیجه جاسوسان متوجه می شدند، ولى خطاب آمد وَ لا تَخافى وَ لا تَحزَنِى (نترس و محزون نباش، ما موسی را به تو بازمیگردانیم قلب مادر را آرام کرد،چه بهتر که در اینجا رشته سخن را به پروین اعتصامى بدهیم:💢👇👇👇 @darshainabazqoran
این شعر حکیمانه پروین اعتصامی را چند بار بخوانید فوق العاده است من هروقت میخوانم لذت میبرم👌👌👇👇👇
   مادر موسی، چو موسی را به نیل در فکند، از گفتهٔ رب جلیل خود ز ساحل کرد با حسرت نگاه گفت کای فرزند خرد بی‌گناه گر فراموشت کند لطف خدای چون رهی زین کشتی بی ناخدای گر نیارد ایزد پاکت بیاد آب خاکت را دهد ناگه بباد وحی آمد کاین چه فکر باطل است رهرو ما اینک اندر منزل است پردهٔ شک را برانداز از میان تا ببینی سود کردی یا زیان ما گرفتیم آنچه را انداختی دست حق را دیدی و نشناختی در تو، تنها عشق و مهر مادری است شیوهٔ ما، عدل و بنده پروری است نیست بازی کار حق، خود را مباز آنچه بردیم از تو، باز آریم باز سطح آب از گاهوارش خوشتر است دایه‌اش سیلاب و موجش مادر است رودها از خود نه طغیان میکنند آنچه میگوئیم ما، آن میکنند ما، بدریا حکم طوفان میدهیم ما، بسیل و موج فرمان می‌دهیم نسبت نسیان بذات حق مده بار کفر است این، بدوش خود منه به که برگردی، بما بسپاریش کی تو از ما دوست‌تر میداریش نقش هستی، نقشی از ایوان ماست خاک و باد و آب، سرگردان ماست قطره‌ای کز جویباری میرود از پی انجام کاری میرود ما بسی گم گشته، باز آورده‌ایم ما، بسی بی توشه را پرورده‌ایم میهمان ماست، هر کس بینواست آشنا با ماست، چون بی آشناست ما بخوانیم، ار چه ما را رد کنند عیب پوشیها کنیم، ار بد کنند سوزن ما دوخت، هر جا هر چه دوخت زاتش ما سوخت، هر شمعی که سوخت کشتئی زاسیب موجی هولناک رفت وقتی سوی غرقاب هلاک تند بادی، کرد سیرش را تباه روزگار اهل کشتی شد سیاه طاقتی در لنگر و سکان نماند قوتی در دست کشتیبان نماند ناخدایان را کیاست اندکی است ناخدای کشتی امکان یکی است @darshainabazqoran
از اینجا پروین اعتصامی رحمه الله علیها گریزی میزنند به سر گذشت نمرود که چی بود و چه لطفها که خداوند بهش نکرد ولی چی شد با دقت بخوانید و لذت ببرید👇👇👇
بندها را تار و پود، از هم گسیخت موج، از هر جا که راهی یافت ریخت هر چه بود از مال و مردم، آب برد زان گروه رفته، طفلی ماند خرد طفل مسکین، چون کبوتر پر گرفت بحر را چون دامن مادر گرفت موجش اول، وهله، چون طومار کرد تند باد اندیشهٔ پیکار کرد بحر را گفتم دگر طوفان مکن این بنای شوق را، ویران مکن در میان مستمندان، فرق نیست این غریق خرد، بهر غرق نیست صخره را گفتم، مکن با او ستیز قطره را گفتم، بدان جانب مریز امر دادم باد را، کان شیرخوار گیرد از دریا، گذارد در کنار سنگ را گفتم بزیرش نرم شو برف را گفتم، که آب گرم شو صبح را گفتم، برویش خنده کن نور را گفتم، دلش را زنده کن لاله را گفتم، که نزدیکش بروی ژاله را گفتم، که رخسارش بشوی خار را گفتم، که خلخالش مکن مار را گفتم، که طفلک را مزن رنج را گفتم، که صبرش اندک است اشک را گفتم، مکاهش کودک است گرگ را گفتم، تن خردش مدر دزد را گفتم، گلوبندش مبر بخت را گفتم، جهانداریش ده هوش را گفتم، که هشیاریش ده تیرگیها را نمودم روشنی ترسها را جمله کردم ایمنی ایمنی دیدند و ناایمن شدند دوستی کردم، مرا دشمن شدند کارها کردند، اما پست و زشت ساختند آئینه‌ها، اما ز خشت تا که خود بشناختند از راه، چاه چاهها کندند مردم را براه روشنیها خواستند، اما ز دود قصرها افراشتند، اما به رود قصه‌ها گفتند بی‌اصل و اساس دزدها بگماشتند از بهر پاس جامها لبریز کردند از فساد رشته‌ها رشتند در دوک عناد درسها خواندند، اما درس عار اسبها راندند، اما بی‌فسار دیوها کردند دربان و وکیل در چه محضر، محضر حی جلیل سجده‌ها کردند بر هر سنگ و خاک در چه معبد، معبد یزدان پاک رهنمون گشتند در تیه ضلال توشه‌ها بردند از وزر و وبال از تنور خودپسندی، شد بلند شعلهٔ کردارهای ناپسند وارهاندیم آن غریق بی‌نوا تا رهید از مرگ، شد صید هوی 👌آخر، آن نور تجلی دود شد 👌آن یتیم بی‌گنه، نمرود شد رزمجوئی کرد با چون من کسی خواست یاری، از عقاب و کرکسی کردمش با مهربانیها بزرگ شد بزرگ و تیره دلتر شد ز گرگ برق عجب، آتش بسی افروخته وز شراری، خانمان‌ها سوخته خواست تا لاف خداوندی زند برج و باروی خدا را بشکند رای بد زد، گشت پست و تیره رای سرکشی کرد و فکندیمش ز پای پشه‌ای را حکم فرمودم که خیز خاکش اندر دیدهٔ خودبین بریز تا نماند باد عجبش در دماغ تیرگی را نام نگذارد چراغ ما که دشمن را چنین میپروریم دوستان را از نظر، چون میبریم 👏آنکه با نمرود، این احسان کند 👏ظلم، کی با موسی عمران کند این سخن، پروین، نه از روی هوی ست هر کجا نوری است، ز انوار خداست  @darshainabazqoran
💢وَأَوحَينا إِلىٰ أُمِّ موسىٰ أَن أَرضِعيهِ ۖ فَإِذا خِفتِ عَلَيهِ فَأَلقيهِ فِي اليَمِّ وَلا تَخافي وَلا تَحزَني ۖ إِنّا رادّوهُ إِلَيكِ وَجاعِلوهُ مِنَ المُرسَلينَ ما به مادر موسی الهام کردیم که: «او را شیر ده؛ و هنگامی که بر او ترسیدی، وی را در دریا (ی نیل) بیفکن؛ و نترس و غمگین مباش، که ما او را به تو بازمی‌گردانیم، و او را از رسولان قرار می‌دهیم!»💢 👏👏👌👌✅✅لطفا ۲۰بار خوانده بشود إِنّا رادّوهُ إِلَيكِ وَجاعِلوهُ مِنَ المُرسَلينَ که ما او را به تو بازمی‌گردانیم، و او را از رسولان قرار می‌دهیم 👌👌خداوند به مادر حضرت موسی علیه السلام الهام کرد تو موسی تحویل بده ما نبی تحویلت میدهیم. @darshainabazqoran
برای امروز کافیست ان شاالله فردا وارد جریانِ گرفتن ِحضرت موسی علیه السلام میشویم که چطور شد که فرعون حضرت موسی علیه السلام را گرفت👌👌👌 ومن الله التوفیق پایان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠دعای روز ششم ماه مبارک رمضان خدایا! مرا در این روز به واسطه ارتکاب عصیانت خوار مساز و به ضرب تازیانه قهرت کیفر مکن و از موجبات خشم و غضبت دور گردان به حق احسان و نعمت‌های تو به خلق؛ ای منتهای آرزوی مشتاقان @darshainabazqoran
06.pdf
1.31M
متن و ترجمه جزء ششم قرآن کریم @darshainabazqoran
Tahdir joze6.mp3
3.98M
🎼 استادمعتزآقایی تلاوت‌ جزء ششم @darshainabazqoran