eitaa logo
پیامکی از بهشت
31 دنبال‌کننده
111 عکس
35 ویدیو
1 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🍃🌹🍃🌹 ! یادتان باشد که ستون به ستون را مدیون قطره قطره خون شهیـــــــدانید ! وقتی چشمتان به گنبد زیبای آقا افتاد، یاد کنید از آنانی که با حسرت پشت پیراهن هایشان می نوشتند : یا زیارت یا شهادت ! میان ِ هروله های بین_الحرمین ، یاد کنید از شهـــــــدایی که در آرزوی زیارت ِ شش گوشه ی اربابـــ پرپر شـــدند ... ! نمیدانم از کدام مرز میگذرید ! اما ؛ یاد کنید از شهـــدای مفقودالاثر در مرزهای مهران ... چذابه ... حاج عمران ... شلمچه ... .سردشت...... ! شادی روح و ┅═ೋ❅🌹❅ೋ═┅ @dashtejonoon1 ┅═ೋ❅🌹❅ೋ═┅
🌺🌿🌺🌿🌺 من از شما یه سوال دارم . برای چی رفتید جنگ که بشین ، مگر ما از شما خواسته بودیم ؟ می دونم : رفتید که من راحت باشه ، رفتید که من راحت شب سر به زمین بزارم .... رفتید که من راحت درس بخونم ... رفتید که من راحت هیئت بگیرم ... رفتید که اصلا من باشم ... رفتید که (شیعه) پا برجا باشه ... ولی : بیاید ببینید : که چجوری داریم خودمون به حراج می زاریم . چجوری داریم با دل شما و آقا مونو می شکنیم . ای دارم می میرم، دارم می کنم از این همه مردم . ای بیاید ببینید چجوری شما مورد تمسخر بعضیا قرار می گیرند که میگن میخاست ... آی اونی که این حرفو می زنی اگر که الان یه خواب خوش نداشتی ... اگر که تو الان نمی تونستی با ماشین مدل بالات تو خیابونا راحت ویراج بدی و کنی ... بیاید ببینید چجوری با لباسای آنچنانی دارن شما رو زیر پا می زارن ... بیاید ببینید چجوری با مجلسای شبانه ، دل رو می کنند ... بیاید ببینید چجوری داریم با کارامون می کنیم ... حرف آخر : شرمند ه ایم ... کنید ... می دونم در حق شماها کردیم ولی بازم کنید . @dashtejonoon1 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹 🌹 🌹 توکل از بالاترین مراتب است و با توکل می توان مشکل ترین موانع را از سر راه ترقی و تکامل انسان ها برداشت . اگر با توکل به خدا وارد هر کاری شدیم ، خود وسیله ی تحقق بخشیدن بخواست خداوند متعال شده ایم . 🕊 🕊 🌹 🌹 ✋ ✋ 🌺 🌺 🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹 @dashtejonoon1 🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹
🌾🌿🌾🌿🌾 نگاهش به توست.. مبادا غافل شوی و گناه کنی! مبادا ادعای عاشقی کنی و دلش را به درد آوری! نگاهش به توست.. مراقب کارهایت باش! ╭─═ঊঈ🌾ঊঈ═─╮ @dashtejonoon1 ╰─═ঊঈ🌿ঊঈ═─╯
[ Photo ] °|♧🌸🍃🌸 خاطرات ⚘بسم رب الشهدا و الصدیقین⚘ یکی از برادرهام شده بود. قبرش اهواز بود. برادر دومیم توی اسلام آباد بود. وقتی با خانواده ام از اهواز برمی گشتیم ، رفتیم سمت اسلام آباد. نزدیکی های رسیدیم به لشکر. هم می آمد. من رفتم ، اجازه بگیرم برویم تو . توی چادرش بود. بهش که گفتم؛ گفت « قدمتون روی چشم . فقط باید بیاین توی همین چادر ، جای دیگه ای نداریم.» صبح که داشتیم راه می افتادیم، بهم گفت« برو رو پیدا کن ،ازش تشکر کنم.. توی این ور و اون ور می رفتم تا آقا مهدی را پیدا کنم. یکی بهم گفت «آقا مهدی حالش خوب نیست؛ خوابیده.» گفتم « چرا ؟» ... گفت « دیشب توی چادر جا نبود. تا بخوابد، زیر بارون موند، سرما خورد... شادی روح و ─═इई🍃🌸🍃ईइ═─ @dashtejonoon1
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹 شهدا کارش نداشته باشــــید! بُلندش نکنید بگذارید باشد می‌خواهد بلند گریه کند... گاهی خیلی برای فرزندش تنگ می‌شود... شادی روح و 🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹 @dashtejonoon1 🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
🌺🌹🌼🕊🌼🌹🌺 ‌ در اهواز مسئول انتقال بودم. یک روز پیرمردی مراجعه کرد و گفت: فرزندم شده و در اینجاست ، با تعجب سراغ لیست رفتم . اما هر چه گشتیم مشخصات او نبود. پیرمرد اصرار می کرد که آمده تا را با خودش ببرد! من هر چه می گفتم که چنین مشخصاتی در میان نداریم بی فایده بود. پیرمرد مرتب اصرار می کرد. یادم افتاد چند در مقر داریم . نا خود آگاه پیرمرد را به کنار بردم . شش را دید اما واکنشی نشان نداد ، اما با دیدن هفتم جلو آمد فریاد زد : الله اکبر... این من است ، بعد هم او را در کشید و را صدا می کرد. اما این هیچ عامل مشخصه ای نداشت ! نه پلاک، نه کارت ونه... پیرمرد گفت : عزیزان ، این من است می خواهم او را با خودم به شهرمان ببرم. از خدا خواستم خودش ما را کمک کند. با دقت یکبار دیگر نگاه کردم. در میان بقایای پیکر تکه های لباس و یک کمربند بود. کمربند پر از گل بود. نا امید نشدم باید نشانه ای پیدا میکردم روی لباس هیچ نشانه ای نبود . به سراغ کمربند رفتم. آن را برداشتم وشستم. چیز خاصی روی آن نبود. بیشتر دقت کردم ناگهان آثار چند حرف انگلیسی نمایان شد. چهار بار کلمه m کنار هم نوشته شده بود این یعنی اسم که پدرش ساعتی پیش برای ما گفته بود: پدرش این نشانه را هم گفته بود این که اسم خود را اینگونه می نوشته ، با لطف خدا و تلاش بسیار فهمیدیم این حروف را خود نوشته و ما خوشحال از اینکه این به آغوش خانواد اش باز گشته . پیکر را با گلاب شستیم و در پارچه سفیدی قرار دادیم و روز بعد هم به سوی فرستادیم . اما این پدر از کجا می دانست که پیش ماست!!! منبع: کتاب کرامات شهدا شادی روح و 🌺🌹🌼🍀🌼🌹🌺 @dashtejonoon1 🌺🌹🌼🍀🌼🌹🌺
💡 مقام معظم رهبری شهدا مایه‌ی رونق حیات معنوی‌اند در کشور. حیات معنوی یعنی روحیه، یعنی احساس هویّت، یعنی هدفداری، یعنی به سمت آرمانها حرکت کردن، عدم توقّف؛ این کار شهدا است.
🍀🌾🍀🌾🍀 می گفت: مدتها بعد از در رویایی او را دیدم. درون قطار با آسیه نشسته بودم. بیرون پنجره، بود که بر صورتش داشت. او مرا محو خود کرده است. کسی در ایستاده بود. به او افتاد. خدا می داند چقدر از دیدنش شدم. بود. به من اشاره کرد و با رسا گفت: نباش، من دارم . فردای آن روز بی منتظر خوابم بودم. ساعت نه صبح از تماس گرفتند و گفتند یک بسیجی به نام به منتقل شده که احتمال می دهیم متعلق به خانواده شما باشد. با خانواده برای راهی شدیم. گفته بودند باید او را کنم. باورش خیلی سخت بود. به طور کامل ، استخوان هایش در هم و متعددی بر نشسته بود. وقتی چشمم به ، که قبلا خورده بود افتاد پیدا کردم که خودش است. بعد از دیدن دیگه آرام و قرار نداشتم. بار دیگر در به آمد و گفت: چرا اینقدر ناراحتی؟ من از اینکه تو با دیدن اذیت شدی ناراحتم! بعد با حالتی خاص گفت: باور کن قبل از تعداد زیادی را منهدم کردم و لحظه ی هیچ چیز نفهمیدم. چرا که در کنارم بود و بالای نشسته بودند!" 📚کتاب وصال، صفحه ۸۵ الی ۸۶ تعجیل در فرج و سلامتی و شادی روح و ══✙❆🌾❆✙══ Join➟@dashtejonoon1
بروید به امان ، من نشسته ام کنار تمام و شما هم به رسم گاهی کنید به ... 🌷🌷🌹🌹🌹🌷🌷 @dashtejonoon1 🌷🌷🌹🌹🌹🌷🌷
🕊🌹🌸🕊🌸🌹🕊 مراسم هـیئـت که تمـام شـد، بـه سمت حیـاط امامـزاده رفتیم شور و اشـتیاق عجیبی داشـت و تاکیـد می کرد که به حرفـش گوش بدهـم، بـا انگشت اشـاره کـرد و گفـت که وقـتی شـدم مـرا آن‌جـا دفـن کنـید. مـن که بـاورم نمی‌شـد، حرفـش را جـدی نـگـرفـتـم، نـمـی‌دانـسـتـم که آن لحظـه شنونـده وصیت پسـرم هسـتم و روزی شاهد دفـن او در آن حیاط می‌شـوم. 🕊🌹🌸🕊🌸🌹🕊 @dashtejonoon1 🕊🌹🌸🕊🌸🌹🕊
🌹🕊🕊💐🕊🕊🌹 سلام بر آنهایے ڪہ به ياد بےنشانشان حتے براے هم نشـانے نگذاشتنــد ... شادی روح و 🌹🕊🕊💐🕊🕊🌹 @dashtejonoon1 🌹🕊🕊💐🕊🕊🌹