این شبها که ما راحت میخوابیم، چه چشمهایی تا صبح نخوابیدند و نمیخوابند ... چند روز است که نخوابیدهاند تا آرامش را در چهره مردم، در چهره خانوادهها، در چهره محلهها، در چهره شهرها و در چهره ایران عزیزمان ببینند.
ما نفهمیدیم و نمیفهمیم که چقدر سختی و خستگی پشت این کار عظیم بوده، اما آنها سرخوشند از اینکه مردم بدون دغدغه و با آرامش خاطر به زندگیشان میپردازند و شب، سر راحت بر بالینشان میگذارند.
آنها یک سوی ماجرایند و خانوادههای آنها که رنج دوری عزیزانشان و فشار و استرس جراحت و شهادتِ احتمالیِ ایشان را میکشند، یک سوی دیگر ماجرا ... و همه چقدر گمنام برای امام زمانشان سربازی میکنند.
خدا به حق این شبها که لطفش را شامل حال این کشور و این مردم کرده، لطف ویژهتری به حافظان امنیت و خانوادههایشان بکند 🤲 🤲 همه مدیون ایشانیم ...
#حمید_کثیری
7.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خبر اول؛
قرآن دست گرفتن رئیسجمهور در تایملاین عربی بازخورد مثبتی داشته که البته به وهابیها بسیار فشار وارد کرده! ولی اهل سنت از این موضوع بسیار خوشحال شدند.
اما هوشمندی تیم همراه رئیسجمهور در چه چیز بوده؟
👈 اینکه از قرآنی استفاده کردند که قرآن شناخته شده در دنیاست و چاپ عربستان است. این کار علاوه بر اینکه خباثت وهابیها در ادعای #قرآن_ایرانی رو خنثی کرد، همه ظرفیت جهان اسلام رو بهطور یکپارچه متوجه #قرآن_واحد مسلمانان کرد. کار حسابشدهای بود.
#حمید_کثیری
خبر دوم؛
بازگشت ۳۵۰۶ لوح مصادرهشده توسط آمریکا بعد از ۸۵ سال به کشور!
👈 بیش از ۸۵ سال از خروج گِلنبشتههایی که فقط برای مطالعه در اختیار دانشگاه شیکاگو قرار گرفته بود میگذره و حالا بعد از دهها سال، رایزنیهای وزارت امور خارجه و میراث فرهنگی به ایران برگشتند.
الواح هخامنشی که در تخت جمشید پیدا شده بود و جهت بررسی و یک دوره مطالعاتی سه ساله و به امانت به آمریکا فرستاده شد، اما با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، دولت آمریکا مانع از استرداد اونها شده بود ...
این لوحها عموماً با محتوای مدیریت منابع راهها، روابط اجتماعی، مایحتاج اساسی زندگی، دستمزدها، اقتصاد جامعه هخامنشی به خط میخی و زبان عیلامی و آرامی بودند که توسط هیئت ایرانی به کشور برگردانده شدند.
ظاهراً از سوی آمریکاییها و چند کشور اروپایی خیلی کارشکنی شد که این کار انجام نشه اما به هر حال با موفقیت انجام شد ... در واقع این چهارمین محموله از این لوحها بود که وارد کشور شد. قبلاً در سالهای ۱۳۲۷، ۱۳۲۹، ۱۳۸۳ و ۱۳۹۸ چهار محموله دیگر تقریباً بیکشمکش وارد شده بود، اما این محموله و سایر الواح باقی مانده با لابی صهیونیستها دچار چالش و توقیف شدند که البته در نقشهای که داشتند موفق نبودند.
#حمید_کثیری
20.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اینجا #غزه ...
و اینجا روزی زیباترین محله غزه بوده!
#حمید_کثیری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینجا دانشگاه هاروارد است که رتبه چهارم برترین دانشگاههای دنیا را داراست.
با خودم فکر میکردم که چرا قشر فرهیخته ما در دانشگاههای برتر کشور، تصویری که از خود ترسیم کرده در نقطه مقابل این جنس حرکات است؟ چرا گفتمان غالب وسطبازی در جریان فلسطین است؟!
#فلسطین از معدود مسئلههایی است که ظرفیت جمع شدن و بسیج عمومی در جهان اسلام را داشته و دارد. این ظرفیت امروز جهانی شده و انسانها را دور هم جمع کرده است، اما باز در کشور ما عدهای به خاطر مشکلشان با حاکمیت پشت به دین، انسان و آزادگی میکنند ... چرا؟! نمیدانم ...
#حمید_کثیری
با کسانی زندگی میکنیم که ضربهی ندیده و نخورده دختری در مترو را، باور میکنند؛ اما جنایت ۷۵ ساله اسرائیل را نه!
هر چند فهمیدهاند، اما به خاطر مشکل با تو نمیخواهند بپذیرند! و میگویند باور ندارند. دنیای عجیبی است ...
#حمید_کثیری
🔴 #موی_دماغ!!
🔴 خطای سهوی یا باور راهبردی؟
پزشکیان گفت: شهادتِ #شهید_سلیمانی ربطی به برجام نداشت و چون موی دماغ آمریکاییها در منطقه شد، او را شهید کردند.
فارغ از اینکه پزشکیان توهین کرد یا نه، این کلام حاوی چند نکته مهم است:
1️⃣ این جمله تلویحاً به آمریکاییها #حق میدهد که هر شخص سر راهشان را ترور کنند. پزشکیان در حال توجیه رفتار آمریکاییها بود ...
2️⃣ این جمله کتمان واقعیت بود! پزشکیان نگفت که آمریکاییها با تشکیل داعش پس از سوریه و عراق به دنبال حمله به ایران بودند.
پزشکیان نگفت مجاهدت شهید سلیمانی و مدافعان حرم باعث شد بلایی که سر سوریه و عراق آمد، سر ایران نیاید. پزشکیان نگفت که شهید سلیمانی در مقابل یک برنامه مهم علیه امنیت ملی و تمامیت ارضی کشور ایستاد و آن را خنثی کرد.
3️⃣ پزشکیان با نادیده گرفتن این موضوع، عملاً #اقدامات_امنیتساز نظام در منطقه را زیر سوال برد! عجیب بود ...
4️⃣ موی دماغ یک اشتباه لفظی مرتکب شده توسط پزشکیان نبود، بلکه #مدل_نگاه این جریان در مواجهه با تهدیدات را نشان میداد. مدلی که میگوید نباید موی دماغ زورگوها بشویم و خودمان و ژنرالمان را توسط امثال ظریف خلع سلاح کنیم!! مدلی که منطق قدرت را فهم نمیکند و به دنبال ذلت ایران است. مدلی که میگوید ما باید خوار و خفیف باشیم تا زنده بمانیم!
برایم عجیب بود که برخی اینها را ندیدند و این منطق را فهم نکردند!
بله، #موی_دماغ نشدن منطق و باور جریان غربگراست، حتی اگر شما را زبون و ذلیل کنند، حق تو را بخورند، به تو حمله کنند و بخواهند تکلیفت را یکسره کنند، باز هم دلیلی ندارد با ایشان مبارزه کنی ...
#حمید_کثیری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نگذاریم زحمات #شهید_خدمت با افتادن کشور دست جریان غربگرا هدر بره. جریانی که به جای میشود و میتوانیم قائل به نمیشود و نمیدانم و نگذاشتند است!
#حمید_کثیری
من از کودکی عاشقت بودهام 🖤❤️
#حمید_کثیری 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2151219200Cf6cb8914a4
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
- پژوهشی از سوی دانشگاه هاروارد که ۷۰ سال طول کشید!
- پژوهش روی ۴۵۴ نفر از کودکی
👈 کار کردن کودکان در خانه چه نقشی در ...
#حمید_کثیری
⚫️ پیامبر از زبان سیدالشهدا
🔴 اسطورهای در افق هستی
این عبارات زیبا، بخش کوچکی از ویژگیهای رفتاری پیامبر اکرم (ص) است که از زبان حضرت سیدالشهداء (ع) توصیف شده:
👈 «دائمُ الفکر» بود؛ همیشه در تفکر بود، هرگز از فکر کردن خسته نمیشد؛
👈 «مُتِواصِلُ الأحزانِ» بود؛ یعنی همواره در غمِ شیرینِ باوقاری فرو رفته بود و معلوم میشد که غم متصلی است و بخش اعظم این غم، در دل پیامبر(ص) بود؛ در حالیکه معمولاً بر لبش، لبخند جاری بود؛ اما غمِ سنگین و ریشهداری در دل همراه او بود. آیا غمِ ناشی از درکِ یک حقیقتِ بزرگ بود؟ غمِ مردم بود؟
👈 «لِیسَت لَهِ راحةٌ» هرگز پیامبر را بیدغدغه نمیدیدیم، همیشه دغدغهی چیزی داشت.
👈 «طَویلُ السَّکت» یعنی اهل سکوتهای طولانی بود.
👈 «لایَتَکَلَّمُ فی غَیرِ حاجَةٍ» جز زمانیکه لازم و مفید بود، سخن نگفت. بنای پیامبر بر سکوت بود، اِلّا وقتیکه حرف زدن، ضرورت و فایدهای میداشت.
👈 لَیِّن و اهل مدارا بود. اما تو خالی و بیاراده نبود. باوقار بود، در عین حال ترسناک هم نبود. پیامبر همیشه در بین ما حُرمت و ابهّت داشت، اما هیچوقت از او نمیترسیدیم.
👈 نعمت هرچند اندک، نزد او بزرگ بود. بدِ هیچکس و هیچچیز را نمیگفت. هرگز برای امر دنیوی و برای منافع خود عصبانی نشد. هرگز قاهقاه نخندید اما همواره تبسّم بر لب داشت، ظاهر و باطنش با مردم یکی بود. در خلوت و جلوَت یک شخصیت داشت.
👈 رفتارش در جامعه با مردم چگونه بود؟
بنای پیامبر بر دوستی و جذب و وحدت و محبت و اُلفت با مردم بود، نه ایجاد نفرت. «کانَ یُؤَلِّفُهُم و لایُنَفِّرُهُم».
👈 «مَن سَألَهُ حاجَةً لَم یَرجِع إلا بِها أو بِمَیسورٍ مِنَ القَولِ» هرکس به پیامبر رجوع میکرد و از او چیزی و کمکی میخواست، محال بود که بیجواب و با دست خالی برگردد. پیغمبر اگر داشت، میداد و اگر نداشت، او را با کلماتِ زیبا بدرقه میکرد، از او عذر میخواست، به او آرامش میداد و بهگونهای سخن میگفت که از دادنِ آن چیز هم نزد آن فرد عزیزتر بود.
👈 هیچکس از محضر(ص) پیامبر ناراحت بیرون نمیرفت، حتی دشمنانش وقتی نزد ایشان میرفتند و در ساحت قدس او قرار میگرفتند، از جلسه که بیرون میآمدند، نمیتوانستند از او متنفّر باشند.
👈 «و صارَ لَهُم أباً» برای مردم پدر بود «و صارَ عِندَه سِواء» و همۀ مردم بدون استثناء در چشم او مساوی بودند. برای هیچکس بیدلیل، احترامی بیش از بقیه یا بیاحترامی قائل نمیشد.
👈 اهل «تَسوِیَةُ النَّظَرِ و الإستِماعِ بَینَ الناس» بود. یعنی حتی نگاهش بین مردم به تساوی میچرخید و حتی به سخنان افراد که گوش میداد، بهطرز مساوی گوش میداد. تا این حدّ بر حقوقِ بشر تأکید و دقت داشت.
👈 مجلس پیامبر (ص) مجلس صدق، حلم، حیاء و امانت بود. در حضور او هیچوقت صدا بلند نمیشد. در مجلسی که او حضور داشت، همه متعادل بودند؛ همه بر اساس تقوا سخن میگفتند و همه متواضع بودند. به بزرگترها و مُسنّترها احترام میگذاشتند و با کوچکترها با مهربانی برخورد میکردند. «وَ یُوثِرونَ ذا الحاجةَ» و نیازمندان را بر خود مقدم میداشتند.
👈 چهرهی پیامبر(ص) شاد بود، ابرو گره نمیکرد، مگر آنگاه که بیعدالتی یا منکری را میدید.
👈 «سَهِلُ الخُلق» بود؛ یعنی خیلی راحت میشد با او رابطه برقرار کرد.
👈 «لَیسَ بِفَظٍّ و لاغَلیظٍ» خَشِن و تندخو نبود.
👈 «و لافَحّاشٍ و لاعَیّاب» هرگز فحش بر لب او جاری نشد، عیبگیر نبود، عیب مردم را تعقیب نمیکرد.
👈 «و لامَدّاحٍ» در عین حال اهل مبالغه در تمجید از افراد هم نبود.
✍حسن رحیمپور ازغدی | محمد پیامبری برای همیشه (ص ۲۹-۳۴)
پینوشت: تمام این جملات، ترجمه و توضیح فقراتی از روایت نسبتاً طولانیای است که در کتاب شریف «معانیالاخبار، ص۸۲» نقل شده است.
#حمید_کثیری 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2151219200Cf6cb8914a4
🔴 غافل!
نوشته حسن روحالامین
زمستان سال۱۳۷۶ بود، کلاس دوم راهنمایی بودم، در مدرسهای که مدیر به اصطلاح خوشفکری داشت که در اواسط سال تحصیلی اومده بودن بر اساس نمرهی امتحانات، انضباط و کارنامهی شبانهای هر شب که توسط والدین پر میشد (که در اون مثلاً ساعت خواب بعد از ساعت ۹ تخلف محسوب میشد) به دانشآموز درجه و رتبه میدادند.
به این صورت که دانشآموز عالی و درسخون و پسر خوب میشد (ساعی) دانشآموزی که مستعد بود و محتاج به تلاشی بیشتر میشد (کوشا) و زبالههای مدرسه هم میشدند (غافل) پس چی شد؟
بهترتیب شأنیت: ساعی، کوشا، غافل.
پس از تعیین سطح توسط شورای مدرسه شما کارت خودت رو باید به جلوی لباست با سنجاق وصل میکردی و اگر جوری قرار میگرفت که دیده نمیشد تخلف محسوب میشد! مثل پلاک ماشین، حالا شما حساب کنید نوجوونی که عرض شونش ۴۵ سانته یک کارت پرسشدهی مثلا ً ۱۸ سانتی رو روی سینهش که سطح و شأن اجتماعیش رو نشون میداد باید نگه میداشت.
من توی درجهبندی توی دستهی (غافل) قرار گرفتم. روزهای اول خیلی باهاش کلنجار رفتم تا دیده نشه، مثلاً پشت کارت غافل کارت دانشآموزیم رو میذاشتم و میچرخوندمش به سمت کارت دانشآموزی تا کمتر آبروریزی بشه که اینجا هم با برخورد خشن ناظم مواجه میشدم که چرا کارتت پیدا نیست ...
چند هفته گذشت دیدم نمیشه باید خودم رو از این ذلت نجات بدم با کلی تلاش و زود خوابیدن و چند امتحان نمره بالاتر گرفتن شایستهی درجهی کوشا شده بودم که وقتی رفتم برای تعویض کارت کسی پاسخگو نبود، متوجه شدم که سیاست عوض شده رتبهبندی این جوری شده بود؛
به ترتیب از عالی به نازل: (ممتاز) (ساعی) (کوشا)
اینجوری عملاً همون غافل محسوب میشدم.
این خاطرات رو مدتها بود میخواستم بگم. یک بار یادمه توی مدرسه دارالفنون، دوستانی از آموزش و پرورش محبت کرده بودند و برای من نکوداشتی گرفته بودند. با لوح کاغذ A4 و از من خواستن که بیام بالا و صحبت کنم. من حوصله نداشتم ولی برای اینکه نگن متکبری، رفتم اونجا و گفتم زمانی که من بچه بودم و به مدرسه میرفتم هیچ احساس احترامی دریافت نمیکردم. از دم در مدرسه که وارد میشدم در سطل اشغال، تخته سیاه، میزها، معلم، دانشآموزها، همه و همه بهم با زبون بیزبون میگفتن خاک بر سرت کنن، ریاضی بلد نیستی، زبانت خوب نیست، دیکته بلد نیستی، اما هیچ وقت کسی نیومد بگه چقدر خوب طراحی میکنی حتی معلم هنر!
حالا شماها هر چی به من بگید استاد هنرمند فلان و چنان من، همون حرفای بچیگیم رو باور دارم همون خاک بر سرت رو!
آدمها در کودکی همان آدمهای بزرگسالیان با تجربهی کمتر.
وقتی در اول دوران حیات من رو به اسمی بخوانی من با همون اسم خودم میشناسم. تصویر پست هم کارنامه سال آخر هنرستان من هست، سال ۱۳۸۲
و حالا در سن نزدیک به چهل سالگی وقتی یه نفر تحقیرم میکنه و نادیدهام میگیره برام یادآور دوران نوجوانی و باورهای پایهای هست که توی اون دوران به مغز استخونم رسوخ کرد و به خودم میگم در گوشی راست میگه ...
#حمید_کثیری 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2151219200Cf6cb8914a4