eitaa logo
عاشقان ولایت روستای محمداباد
179 دنبال‌کننده
14.5هزار عکس
17.2هزار ویدیو
139 فایل
اهداف کانال،نشر مطالب مهدوی ،شهدایی،سیاسی ،تحلیلی بصیرتی در راستای جهاد تبیین و در امتداد خط سرخ شهیدان ❣️ان شاءالله لینک دعوت؛👇 @payegahhabibenmazaher
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از عمار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍🏻 اونجایی که سنگ رو پرتاب کرد و بعدش عاجزانه به دشمن خیره شد و سرش رو تکون داد، دل آدم فرومی‌ریزه! واقعا پرچمداری کردی بانو حریف طلبیت رو عشقه گنگ فلسطینی❤️ @ammar1402bahman
Copy of قرب به اهل بیت ۳۲.m4a
1.46M
چرا در ۲۴ ساعت شبانه‌روز، قلب من هوس خیلی چیزا و آدما به سرش می‌زنه ولی اساساً دلتنگ کسی در آسمون (انبیاء/ معصومین/ ملائک/ اولیاء و ...) نمیشه؟ مجموعه قرب به اهل بیت (علیهم‌االسلام) ۳۲ آیت‌ الله جوادی آملی استاد شجاعی | استاد فرحزادی حجم تقریباً ۱ مگابایت 🆔 @ch1405
هدایت شده از عمار
🔴امیرکبیر ۳ سال صدارت کرد، رئیسی ۳ سال رئیس‌جمهور بود. امیرکبیر خزانه را خالی تحویل گرفت، رئیسی هم همین‌طور. امیرکبیر از ثروتمندان مالیات گرفت، رئیسی هم از صاحبان خانه‌ها و اتومبیل‌های لوکس. امیرکبیر کارخانه‌های متعدد راه‌ انداخت، رئیسی هم کارخانه‌های تعطیل شده را فعال کرد. ✍🏻دانیال معمار @ammar1402bahman
هدایت شده از زنجان سیاسی
📢 سیزده توصیه امروز رهبر معظم انقلاب به دولت چهاردهم 🔹۱. شکر الهی برای نعمت خدمت به مردم 🔸۲. شناسایی ظرفیت‌های انسانی و طبیعی کشور؛ شرط کارآمدی کارگزاران 🔹۳. انتخاب همکاران با این خصوصیات: جوان، مؤمن، انقلابی، متعهد و پرانگیزه 🔸۴. خردمندانه شدن حکمرانی در صورت رجوع به کارشناس 🔹۵. حضور در بین مردم و رفتن به سفر استانی 🔸۶. تهیه پیوست عدالت برای هر قانون و تصمیم مهم دولت 🔹۷. رعایت اولویت‌ها در کارهای زیرساختی از جمله انرژی هسته‌ای و کارهای فوری از جمله گرانی و تورم 🔸۸. حکمرانی قانون‌مند در فضای مجازی؛ دستیابی به فناوری و لایه‌های زیرساختی هوش مصنوعی 🔹۹. جدی گرفتن تولید ملی به عنوان کلید حل مشکلات اقتصادی 🔸۱۰. علاج پیری زودهنگام جمعیت کشور 🔹۱۱. نهراسیدن از مانع در کارها 🔸۱۲. امید نبستن به دشمن و منتظر موافقت دشمنان نماندن برای برنامه‌ها 🔹۱۳. رسیدگی هر چه بیشتر به معنویت خود در دوران مسئولیت
هدایت شده از داستانهای آموزنده
🔴 ✍هر وقت دلش می گرفت به کنار رودخانه می آمد. در ساحل می نشست و به آب نگاه می کرد… پاکی و طراوت آب، غصه هایش را می شست. اگر بیکار بود همانجا می نشست و مثل بچه ها گِل بازی می کرد. آن روز هم داشت با گِل های کنار رودخانه، خانه می ساخت. 🔹جلوی خانه باغچه ایی درست کرد و توی باغچه چند ساقه علف و گُل صحرایی گذاشت. ناگهان صدای پایی شنید برگشت و نگاه کرد. زبیده خاتون (همسر خلیفه) با یکی ازخدمتکارانش به طرف او آمد. به کارش ادامه داد. 🔸همسر خلیفه بالای سرش ایستاد و گفت : بهلول، چه می سازی؟ بهلول با لحنی جدی گفت : بهشت می سازم. همسر هارون که می دانست بهلول شوخی می کند، گفت : آن را می فروشی؟! 🔹بهلول گفت : می فروشم. - قیمت آن چند دینار است؟ - صد دینار. زبیده خاتون گفت : من آن را می خرم. بهلول صد دینار را گرفت و گفت : 🔸این بهشت مال تو، قباله آن را بعد می نویسم و به تو می دهم. زبیده خاتون لبخندی زد و رفت. بهلول، سکه ها را گرفت و به طرف شهر رفت. بین راه به هر فقیری رسید یک سکه به او داد. وقتی تمام دینارها را صدقه داد، با خیال راحت به خانه برگشت. 🔹زبیده خاتون همان شب، در خواب، وارد باغ بزرگ و زیبایی شد. در میان باغ، قصرهایی دید که با جواهرات هفت رنگ تزئین شده بود. گلهای باغ، عطر عجیبی داشتند. زیر هر درخت چند کنیز زیبا، آماده به خدمت ایستاده بودند. 🔸یکی از کنیزها، ورقی طلایی رنگ به زبیده خاتون داد و گفت : این قباله همان بهشتی است که از بهلول خریده ای !!! وقتی زبیده از خواب بیدار شد از خوشحالی ماجرای بهشت خریدن و خوابی را که دیده بود برای هارون تعریف کرد. 🔹صبح زود، هارون یکی از خدمتکارانش را به دنبال بهلول فرستاد. وقتی بهلول به قصر آمد، هارون به او خوش آمد گفت و با مهربانی و گرمی از او استقبال کرد. بعد صد دینار به بهلول داد و گفت : یکی از همان بهشت هایی را که به زبیده فروختی به من هم بفروش! 🔸بهلول، سکه ها را به هارون پس داد و گفت : به تو نمی فروشم !!! هارون گفت : اگر مبلغ بیشتری می خواهی، حاضرم بدهم. بهلول گفت : اگر هزار دینار هم بدهی، نمی فروشم!!! هارون ناراحت شد و پرسید : چرا؟ 🔹بهلول گفت : زبیده خاتون، آن بهشت را ندیده خرید، اما تو می دانی و می خواهی بخری، من به تو نمی فروشم! به کانال داستانهای آموزنده بپیوندید 👇👇👇👇👇👇 @Dastanhaeamozande
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
࿐᪥•💞﷽💞•᪥࿐ @Quran124 ࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐ شمره، زمانه ات را بشناس (قسمت ۲۵) 🎙 😱 اگر سر ناموس👆 خودت چنین بلایی را می‌آوردند چه می‌کردی؟! اگر دختر و خواهر خودت بود چه حالی داشتی؟! 🔺پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آلهه فرمودند: مَنْ سَمِعَ رَجُلاً یُنادى یا لَلْمُسْلِمینْ فَلَمْ یُجِبْهُ فَلَیْسَ بِمُسْلِم. هر کس صداى مظلومى را بشنود که از مسلمانان کمک مى طلبد، و به کمک او نشتابد مسلمان نیست. (الکافی: ج ‏۲، ص ۱۶۴) 👆👆👆👆👆آتش به اختیاران جوان سراسر کشور امثال این جنایات داعش های اسراییلی را به زبان های مختلف برای تمام مردم دنیا به ویژه خبرنگاران و اصحاب رسانه کل دنیا و سلبریتی ها اعم از ورزشکاران ، فعالین حقوق بشر و تمام تیک آبی های پیج های بزرگ ارسال کنید و از همه بخواهید برعلیه آمریکا و اسراییل قیام کنند(لطفا هرکس حداقل برای ۱۱۰ نفر برای کل دنیا ارسال نماید) يرتكب الاحتلال الصهيوني الإرهابي الآن مجازر كبرى ومروعة بحق النازحين الفلسطينيين العزل في غزة، وسقوط عشرات الشهداء والجرحى. The terrorist Zionist occupation is now committing major and horrific massacres against the defenseless displaced Palestinians in Gaza, and there are dozens of martyrs and injuries. ┄┅═✧❁💐❁✧═┅┄ 🌺 تقدیمی اندیشکده «عرفان، قرآن، اخلاق، سیاست و اجتماع»
هدایت شده از کشکول‌‌وار
✔️*عبرتی شگفت انگیز از گردش روزگار* ▪️در زمان به قدرت رسیدن صدام در عراق، از جمله احزاب مخالف صدام، حزب سوسیالیست بود که صدام دستور قلع و قمع اعضای آن را به برادر ناتنی خود *برزان تکریتی* سپرده بود. ▪️ یکی از دستگیرشدگان این حزب، *میاده* زن جوان ۲۲ ساله و شوهرش بودند که هر دو به اعدام محکوم شدند. ▪️*میاده* نُه ماهه باردار بود و روزهای آخر بارداری خود را طی می‌نمود که قبل از اعدام نامه‌ای برای *برزان تکریتی* برادر صدام می‌نویسد، و از او در خواست می‌کند که اعدامش را تا زمان تولد بچه به تأخیر بیاندازند. *برزان* قبول نکرد و در جواب نامۀ *میاده* نوشت: جنین داخل شکمت هم باید بمیرد و با تو دفن گردد .... ▪️*میاده‌* که روزهای آخر بارداری را طی می‌کرد، در روز موعود به پای چوبۀ دار رفت و التماس‌های او تاثیری در تاخیر حکم اعدامش نداشت. ▪️خانم *میاده* در حین اعدام، بالای دار وضع حمل کرد و فرزند پسری با بند ناف به روی تخته، به پایین افتاد. *رضیه* زنِ زندانبان، با اشارۀ رییس زندان، طفل را در لباس‌های مادرش پیچیده و به گوشه‌ای منتقل کرد!!! ▪️ آقای *برزان* برادر ناتنی صدام پس از اجرای حکم اعدام از رییس زندان، حال و روز خانم *میاده* و جنین‌ش را جویا شد و گزارش خواست. رییس زندان نیز در گزارش نوشت: جنین با مادر در چوبۀ دار ماند تا مُرد ... ▪️رییس و پزشک زندان و *رضیه* زنِ زندانبان، با هم، هم‌قسم شدند که همدیگر را به *برزان تکریتی* نفروشند و توافق کردند که *رضیه* نوزاد را به خانه‌اش ببرد و با راضی کردن شوهرش شناسنامه برای کودک بگیرد. از آن‌ پس، همه نوزاد را *ولید* می‌خواندند. سال‌ها گذشت و *ولید* بزرگ شد. ▪️برادر خانم *میاده* (دایی واقعی ولید) در آلمان زندگی می‌کرد و سال‌ها پیشتر، خبرهایی درباره‌ی خواهرزاده‌اش *ولید* از *رضیه* زنِ زندانبان دریافت کرده بود. ▪️او در سال ۲۰۰۳ میلادی و پس از سقوط رژیم بعثی صدام به عراق برگشت تا یادگار خواهرش *میاده* را پیدا و با خود به آلمان ببرد و از روی آدرس و نشانی‌هایی که *رضیه* داده بود او را یافت. ▪️*ولید* قبول نکرد که، به آلمان مهاجرت کند و گفت: *رضیه* مثل مادرم هست، او جان مرا نجات داده و زحمت بسیاری برای من‌ کشیده، هرگز تنهایش نمی‌گذارم. این اتفاق زمانی بود که *رضیه* بازنشسته شده بود. ▪️خانم *رضیه* با خواهش از مسوولین، *ولید* را به جای خود، به عنوان زندانبان و مأمور زندان استخدام می‌کند. ملت عراق ، افراد حزب بعث را یکی پس از دیگری دستگیر می‌کردند، از جمله دستگیر شدگان *برزان تکریتی* برادر ناتنی صدام بود. ▪️از قضای الهی، *ولید* پسر خانم *میاده* ، مسئول مستقیم سلول *برزان تکریتی* شد و همانجا بود که قصۀ مادر و فرزند درون شکمش را برای *برزان* تعریف کرد و گفت: حال آن فرزند من هستم!. ▪️آقای *برزان* با شنیدن این داستان از زبان *ولید* ، از خود بیخود شد و به زمین افتاد ... پس از صدور و تأیید حکم اعدامِ *برزان* ، *ولید* به عنوان زندانبان، مأمور اجرای اعدام او شد و با دست خود *طناب دار* را بر گردن *برزان* انداخت. 💥بدین‌سان دست حق و عدالت، ستمگر بی‌رحم را از جایی که گمان نمی‌کرد، به سزای اعمالش رساند. یقیناً روزگار به گردن‌کِشان و ظالمان مهلت می‌دهد تا شاید برگردند، ولی فراموشی در کار روزگار و در جزاء و کیفر أعمال ستمگران و دیکتاتورها وجود نخواهد داشت. ✍برگرفته از نوشته‌های *پاریسولا لامپوس* معشوقۀ صدام حسین رئیس جمهور معدوم عراق. 🌿آنقدَر گرم است بازارِ مکافات عمل* چشم اگر بینا بود، هرروز، روز محشر است*    ((صائب تبریزی)) ═━⊰⊰❀🕊️☀️🕊️❀⊱⊱━═ 💠کشکول‌وار؛کانالی‌همگانی ‌‌🌸🍃 ‌‌@kashkoolvar
هدایت شده از اخبار سیاسی
29.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
توصیه امروز آیت‌الله جاودان به جوانان درباره رهبر انقلاب کار سیاسی‌ عین دیانت است 🇮🇷اخبار سیاسی https://eitaa.com/akhbaresiasi313
کنفرانس بصیرتی ۱۴۰۳/۰۶/۰۷ ✍️مهدی اسلامی مدیر کانال آنتی فتنه موضوع : ظریف، خادم یا خائن؟ بسم‌الله الرحمن الرحیم و افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد سلام علیکم جمیعا عرض ادب و احترام دارم خدمت همه شما عزیزان امشب میخوام مطلبی که بشدت منو نگران کرده و مهم هم هست پیرامون برگشت ظریف رو در چند جمله باهاتون درمیان بگذارم در مباحث قبل عرض کردم که این قهر کردن ها و برگشتنهای ظریف قطعا عامدانه داره صورت میگیره در مرحله اول انحراف افکار عمومی است که در ماجراهای دیدار بشار اسد با رهبر انقلاب شاهدش بودیم در مرحله دوم اینکه ظریف انسان بسیار سیاستمدار و دیپلماته میدونه در یک لحظه چیکار کنه که براحتی بتونه از زیر یک تعهد خارج بشه در استعفای اخیرش اعلام کرده که فقط یک وزیر که اولویت اول شورای راهبردی بوده وزیر شده و ۶ نفر دیگه اولویتهای دوم و سوم بودن و جالبتر اینکه خودش اذعان داشته که نتوانستیم به وعده هایی که دادیم پیرامون سن پایین وزرا و استفاده از جوانان و زنان و ... جامه عمل بپوشانیم در متن برگشتش هم میگه ۷۰ درصد وزرا رو شورای راهبردی دولت تعیین کرده از ۱۹ وزیر یک اولویت اولی و ۶ اولویت دو و سوم میشه ۷۰ درصد؟ آمار دادنشون هم شبیه آمار دادن برای برجامه و چیزی که منو خیلی نگران کرده اینه که ظریف دقیقا زمانی که باید مسئولیت وزرایی که شورای راهبردی دولت تعیین کرده رو به عهده بگیره از این سمت کنار میکشه تا با زیرکی پزشکیان در مجلس و نوشتن وزرا به پای رهبری همه چیز گردن حضرت آقا بیفته و بعد از گرفتن رأی اعتماد حالا برگشته و مدال افتخار اون رو به گردن خودش آویزان میکنه این حرکات از ظریف اصلا بعید نیست او بارها و بارها برجام رو به رهبری نسبت داد تا جایی که حضرت آقا فرمودن ملت چشم دارن و میبینند که موضع رهبری نسبت به برجام چه بود و چه خط قرمز هایی رو اعلام کرده بود و متاسفانه تیم مذاکره کننده نتونست از اون خط قرمزها دفاع کنه و از اون عبور کرد این رفت و برگشتهای ظریف بسیار دقیق و از روی حساب و کتابه ظریف عادت کرده که جوری رفتار کنه که تبعات برخی تصمیم سازی های اون ، به گردنش نیفته شخصیتی مرموز که بعدها ابعاد دیگری از شخصیتش را خواهید شناخت به امید روزی که منافقین رسوا شوند والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته ✍️ مهدی اسلامی          ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━━━ لطفا عضو بشید  :     Eitaa.com/efshagari57
✔️*عبرتی شگفت انگیز از گردش روزگار* ▪️در زمان به قدرت رسیدن صدام در عراق، از جمله احزاب مخالف صدام، حزب سوسیالیست بود که صدام دستور قلع و قمع اعضای آن را به برادر ناتنی خود *برزان تکریتی* سپرده بود. ▪️ یکی از دستگیرشدگان این حزب، *میاده* زن جوان ۲۲ ساله و شوهرش بودند که هر دو به اعدام محکوم شدند. ▪️*میاده* نُه ماهه باردار بود و روزهای آخر بارداری خود را طی می‌نمود که قبل از اعدام نامه‌ای برای *برزان تکریتی* برادر صدام می‌نویسد، و از او در خواست می‌کند که اعدامش را تا زمان تولد بچه به تأخیر بیاندازند. *برزان* قبول نکرد و در جواب نامۀ *میاده* نوشت: جنین داخل شکمت هم باید بمیرد و با تو دفن گردد .... ▪️*میاده‌* که روزهای آخر بارداری را طی می‌کرد، در روز موعود به پای چوبۀ دار رفت و التماس‌های او تاثیری در تاخیر حکم اعدامش نداشت. ▪️خانم *میاده* در حین اعدام، بالای دار وضع حمل کرد و فرزند پسری با بند ناف به روی تخته، به پایین افتاد. *رضیه* زنِ زندانبان، با اشارۀ رییس زندان، طفل را در لباس‌های مادرش پیچیده و به گوشه‌ای منتقل کرد!!! ▪️ آقای *برزان* برادر ناتنی صدام پس از اجرای حکم اعدام از رییس زندان، حال و روز خانم *میاده* و جنین‌ش را جویا شد و گزارش خواست. رییس زندان نیز در گزارش نوشت: جنین با مادر در چوبۀ دار ماند تا مُرد ... ▪️رییس و پزشک زندان و *رضیه* زنِ زندانبان، با هم، هم‌قسم شدند که همدیگر را به *برزان تکریتی* نفروشند و توافق کردند که *رضیه* نوزاد را به خانه‌اش ببرد و با راضی کردن شوهرش شناسنامه برای کودک بگیرد. از آن‌ پس، همه نوزاد را *ولید* می‌خواندند. سال‌ها گذشت و *ولید* بزرگ شد. ▪️برادر خانم *میاده* (دایی واقعی ولید) در آلمان زندگی می‌کرد و سال‌ها پیشتر، خبرهایی درباره‌ی خواهرزاده‌اش *ولید* از *رضیه* زنِ زندانبان دریافت کرده بود. ▪️او در سال ۲۰۰۳ میلادی و پس از سقوط رژیم بعثی صدام به عراق برگشت تا یادگار خواهرش *میاده* را پیدا و با خود به آلمان ببرد و از روی آدرس و نشانی‌هایی که *رضیه* داده بود او را یافت. ▪️*ولید* قبول نکرد که، به آلمان مهاجرت کند و گفت: *رضیه* مثل مادرم هست، او جان مرا نجات داده و زحمت بسیاری برای من‌ کشیده، هرگز تنهایش نمی‌گذارم. این اتفاق زمانی بود که *رضیه* بازنشسته شده بود. ▪️خانم *رضیه* با خواهش از مسوولین، *ولید* را به جای خود، به عنوان زندانبان و مأمور زندان استخدام می‌کند. ملت عراق ، افراد حزب بعث را یکی پس از دیگری دستگیر می‌کردند، از جمله دستگیر شدگان *برزان تکریتی* برادر ناتنی صدام بود. ▪️از قضای الهی، *ولید* پسر خانم *میاده* ، مسئول مستقیم سلول *برزان تکریتی* شد و همانجا بود که قصۀ مادر و فرزند درون شکمش را برای *برزان* تعریف کرد و گفت: حال آن فرزند من هستم!. ▪️آقای *برزان* با شنیدن این داستان از زبان *ولید* ، از خود بیخود شد و به زمین افتاد ... پس از صدور و تأیید حکم اعدامِ *برزان* ، *ولید* به عنوان زندانبان، مأمور اجرای اعدام او شد و با دست خود *طناب دار* را بر گردن *برزان* انداخت. 💥بدین‌سان دست حق و عدالت، ستمگر بی‌رحم را از جایی که گمان نمی‌کرد، به سزای اعمالش رساند. یقیناً روزگار به گردن‌کِشان و ظالمان مهلت می‌دهد تا شاید برگردند، ولی فراموشی در کار روزگار و در جزاء و کیفر أعمال ستمگران و دیکتاتورها وجود نخواهد داشت. ✍برگرفته از نوشته‌های *پاریسولا لامپوس* معشوقۀ صدام حسین رئیس جمهور معدوم عراق. 🌿آنقدَر گرم است بازارِ مکافات عمل* چشم اگر بینا بود، هرروز، روز محشر است*    ((صائب تبریزی)) ═━⊰⊰❀🕊️☀️🕊️❀⊱⊱━═ 💠کشکول‌وار؛کانالی‌همگانی ‌‌🌸🍃 ‌‌@kashkoolvar