eitaa logo
عاشقان ولایت روستای محمداباد
181 دنبال‌کننده
14.5هزار عکس
17.2هزار ویدیو
139 فایل
اهداف کانال،نشر مطالب مهدوی ،شهدایی،سیاسی ،تحلیلی بصیرتی در راستای جهاد تبیین و در امتداد خط سرخ شهیدان ❣️ان شاءالله لینک دعوت؛👇 @payegahhabibenmazaher
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فیلمی از لحظه التماس به 🔰 برشی از سخنرانی به مناسبت ۳۱شهریور، سالروز تولد فرمانده دلاور مدافع حرم شهید 💠 اندیشکده راهبردی سعداء 🆔 @soada_ir
امشب سخن ازجان جهان باید گفت توصیف رسول انس و جان باید گفت در شـــــام ولادت دو قــطب عالم تبریک به صــاحب الزمان باید گفت 🌺 (ص)🌿🌺 (ع)🌺 🌿🌺 @kodak_novjavan1399
هدایت شده از شهاب
امام جماعت دزد!!!! 🔷یکی از دوستان نقل می‌کرد که در یکی از کشورهای خارجی شخصی که حافظ قرآن کریم و عالم شریعت بود در یکی از مساجد مسئولیت امامت را پذیرفت و مردم محل از او استقبال بسیار زیادی کردند و هر خانواده تلاش می‌نمود که امام، میهمان خانه‌ی او شود خصوصا در ماه مبارک رمضان، از جمله یکی از مقتدیان در روزهای پایانی رمضان، امام را به افطار دعوت نمود. امام دعوت ایشان را اجابت نموده به خانه‌اش رفت و میزبان از امام به گرمی استقبال نموده و بی‌نهایت مورد عزت و اکرام قرار داد و امام بعد از افطار در حق میزبان و خانواده‌اش دعا نموده، مرخص شد. 🔷زمانی که خانم میزبان، نظافت خانه را شروع کرد به یادش آمد که در طاقچه سالن مقداری پول گذاشته بود، فورا وارد سالن شد ولی پولی ندید, تمام اطراف سالن را جستجو کرد اما پول را نیافت. 🔷وقتی که شوهرش از مسجد برگشت برایش جریان را گفت و سوال کرد آیا تو پول را از سالن برداشتی؟ شوهر جواب داد نه! بعد از فکر زیاد به این نتیجه رسیدند که به غیر از امام، هیچ کسی به خانه‌ی شان در این مدت نیامده است و همچنان یک دختر شیرخوار دارند که او از گهواره‌اش نمی تواند پایین بیاید به همین خاطرتنهامتهم همان امام است. آن شخص بسیار عصبانی شده گفت: چطور امکان دارد که امام چنین کاری را انجام دهد، در حالی که اورا به خانه‌ی خود دعوت کرده‌ام و به احترام ماه مبارک رمضان اورا اکرام و عزت نموده‌ام. او می‌بایست پیشوا و الگو باشد نه دزد! با وجود خشم و غضبش، آن قضیه را پنهان کرد و از روی حیا نتوانست با امام بخاطر پول، مواجهه و موضوع را مطرح کند و لکن از امام دوری می نمود تا مجبور به سلام دادن و سخن گفتن با او نشود. 🔷بعد از گذشت یک سال کامل دوباره ماه مبارک رمضان آمد و مردم با همان شور، شوق، علاقه و اخلاص امام را به خانه‌های شان جهت افطار دعوت کردند و زمانی که نوبت دعوت امام به خانه‌ی این شخص رسید ؛ قضیه سرقت پول به یادش آمد و با خانم خود مشورت کرد که آیا امام را دعوت کند یا خیر؟ از آنجایی که خانم آن شخص، یک زن صالح و نیکوصفتی بود شوهرش را تشویق نمود تا امام را دعوت کند و گفت شاید امام از روی احتیاج آن پول را برداشته باشد به همین خاطر او را باید مورد عفو و بخشش خود قرار دهیم، شاید که خداوند متعال ما را هم ببخشد. 🔷 او امام را به افطاری دعوت نمود ولی در پایان افطاری نتوانست خود را نگه دارد و امام را مورد خطاب قرارداد و گفت: امام محترم، شاید متوجه شده باشید که در طول یک سال گذشته رفتار من در قبال شما تغییر کرده؟ امام گفت: بلی، ولی من فراموش کردم علت آنرا جویا شوم؛ زیرا بسیار مشغول کار و تلاش بودم. آن شخص گفت: امام محترم! از شما یک سوال می کنم امید است که جواب واضح بدهید، یک سال قبل و در ماه مبارک رمضان خانم من مقداری پول را بالای طاقچه ی سالن پذیرایی گذاشته بود و فراموش کرده بود که آن‌را بردارد و لکن آن پول بعد از رفتن شما از نظر غایب شد و جستجوی بسیاری کردیم ولی نتوانستیم پیدا کنیم. حالا بگویید آیا شما آن را برداشته بودید؟ 🔷امام گفت: بلی! من آن را برداشته بودم. صاحب خانه از این جواب صریح، مبهوت، متعجب و حیران شد ولی امام سخنان خود را ادامه داده گفت: وقتی که در سالن تنها بودم دیدم پنجره باز است، باد تندی هم وزید و پول‌ها را پراکنده و پخش کرد به همین خاطر پول‌ها را جمع نمودم و دقت کردم که اگر پول‌ها را زیر فرش و یا روی طاقچه بگذارم ممکن است شما آن را پیدا نکنید و یا باز باد آنها را پراکنده کند ... در این موقع امام سر خود را اندوهگین تکان داده به گریه افتاد ... و در ادامه صاحب خانه را خطاب قرار داده گفت: به نظرت من برای چه چیزی اندوهگینم و گریه می‌کنم؟ 🔷حاشا که به خاطر تهمت دزدی که به من میزنی گریه ‌کنم، اگرچه این تهمت دردناک است و لکن من بخاطر این گریه می‌کنم که ۳۵۵ روز گذشت و هیچ یک از شما صفحه‌ای از قرآن کریم را هم نخواندید و اگر قرآن کریم را یک بار باز می‌کردید، البته پول را در آن پیدا می‌کردید. صاحب خانه با عجله قرآن کریم را آورده، باز کرد و پول ها را کامل در آن دید...!!!😥 این است حال برخی از ما مسلمانان که قرآن کریم را در طول یک سال، یکبار هم باز نمی‌کنیم ولی در عین حال خود را مسلمان هم می‌دانیم الهی! مارا از مسلمانان غافل و دور از قرآن‌کریم قرار مده و قرآن را در بین ما «مهجور» مگردان
49.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نماهنگ نگین خاتم 😍 🟢 ویژه ولادت پیامبر گرامی اسلام 🎙 با اجرای گروه سرود نجم الثاقب @kodak_novjavan1399
💚خداوندا ببخشایم 🙏اگر روزی خطا کردم 💚اگر من با گنه کردن جمالم را جلا کردم 💚اگر در شادکامی یاد هر کس میکنم جز تو 💚به هنگام گرفتاری فقط نامت صدا کردم 💚ببخشایم🙏 اگر چشمم به سمت و سوی دیگر رفت 💚هوس را بر تن ناموس مردم اقتدا کردم 💚نشد یکبار هم یادی کنم از عالم دیگر دو دستی تکیه بر این روزگار بی وفا کردم 💚دروغین من اگر نام ترا سوگند میخوردم 💚نمازم را اگر من با ریا کردن به پا کردم 💚ببخشایم🙏 اگر لایق نبودم در خلیف الله نمک خوردم،نمکدان را شکستم،کودتا کردم بدون ذره ای ایمان فقط گفتم مسلمانم فدای نیتی باطل اگر سیرت فدا کردم به پای من اگر هرجا دلی در سینه ای بشکست با نا حقی اگر اشکی ز چشمانی جدا کردم اگر از یاد خود بردم تمام بعد انسانی جواب خوب بودن با بدی کردن ادا کردم ببخشایم 🙏خداوندا،الا یا ایها الرحمان نسنجیده قضاوت را اگر در ابتدا کردم🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
💎 معرفی پیامبر! 💠 امام علی علیه‌السلام: «دودمان او (پيامبر صلى‌الله عليه و آله )، بهترين دودمان است و شجره‌اش بهترين شجره؛ [شجره اى كه ]شاخه‌هايش راست است و ميوه‌هايش آويخته. زادگاهش مكّه است و هجرتش به طَيْبه بود. در آن جا آوازه‌اش بلند شد و صداى [دعوت ]او به همه جا كشيده شد». 🔹«أُسرَتُهُ خَيرُ أُسرَةٍ وشَجَرَتُهُ خَيرُ شَجَرَةٍ، أغصانُها مُعتَدِلَةٌ وثِمارُها مُتَهَدِّلَةٌ، مَولِدُهُ بِمَكَّةَ وهِجرَتُهُ بِطَيبَةَ، عَلا بِها ذِكرُهُ، وَامتَدَّ مِنها صَوتُهُ» 📚 نهج البلاغة : خطبة ١٦١ پیشاپیش میلاد پیامبر مهربانی " اسوه اخلاق وصبر وحلم وهمچنین امام صادق ع موسس دانشگاه بزرگ فقه جعفری بر همه مبارک باشد...🌹🌹🌹...شیخ حکمتی پور..((( کارگروه علما وروحانیون بنیاد نیمروز سیستانیها )))
⁨از کجا به کجا رسیدیم در کانال با ما باشید. 🌎🌍 اخبار بیداری جهانی @bidari_jahani313 💡جهان برای ظهور در حال بیدارشدن است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💖 میلاد خاتم النبیین، رسول المرسلین، حضرت محمد ابن عبدالله بر همه مسلمانان جهان مبارکباد...✨✨✨ @rezvani_newesht
هدایت شده از عمار
🔻قصاص خواهیم کرد، از جایی که فکرش را می‌کنید و نمی‌کنید! جدید ترین طرح دیوارنگاره میدان فلسطین تهران با طرحی از فرار اشغالگران سرزمین‌های فلسطین به همراه شعار " قصاص خواهیم کرد، از جایی که فکرش را می‌کنید و نمی‌کنید!" @ammar1402bahman
هدایت شده از عمار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. ♨️ میلاد با سعادت پیامبر اکرم(صلوات الله علیه) و امام صادق(علیه السلام) مبارک باد اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم @ammar1402bahman
هدایت شده از خانم تحلیل گر
🔰رانت شهدایی 🔻وقتی به اسم و یاد و کنگره شهدا رانت می کنیم باید هم برکت و اثر گذاری نداشته باشه کارهامون !!!!!!! 🔸کنگره شهدای مـــازندران قراره مـهر مـــاه برگزار بشــــه و برنامه هایی رو تدارک دیدن تو استان مثلا بوی شهدایـــــی بگیره استان و مردم استـــان این عطـــر و بـــــو رو حس کنند بعد از چندماه به جای بو و عطر ایثار این شهدای عزیز بوی رانت و شــوآف و گزارش عملکرد بـی عمـــل برگزارکنندگان خفه مون کرد خصوصـا دربخش 🔻فرهنگ و هنر و رسانه به جای جریان سازی ،رانت سازی کردند! @ghazaleh_shabani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⁨این چی میگه دیگه.... شما باید پای ما يهوديان را ببوسید... در کانال با ما باشید. 🌎🌍 اخبار بیداری جهانی @bidari_jahani313 💡جهان برای ظهور در حال بیدارشدن است
هدایت شده از خادمان ظهور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💫✨✨💫 💢 سه دسته که از دیدار پیامبر در قیامت محروم خواهند بود...!! 🌸🌸🌸 🎙حجت‌الاسلام فرحزاد 🆔@Khademan_Zohoor313 ┈┉┅━━━━❀💌❀━━━━┅┉┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞نماهنگ|🌙حَضرَتِ ماه... 🔸همخوانی شاد و موزیکال به مناسبت ولادت با سعادت پیامبر اکرم 📌جدیدترین اثر: 💠گروه تواشیح نوجوانان تسنیم💠 🚧ضبط و تنظیم صدا و تدوین فیلم: 🎙استودیو قرآنی تسنیم 🏠تصویر برداری شده در عمارت تاریخی مجیر 🌀اشعار فارسی و عربی در مدح حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞نماهنگ|🌙قَمَر... 🔸همخوانی موزیکال عربی به مناسبت میلاد پیامبر اکرم 🌀نسخه زبان عربی نماهنگ حَضرَتِ ماه 📌اجرا: 💠گروه تواشیح نوجوانان تسنیم💠 🚧ضبط و تنظیم صدا و تدوین فیلم: 🎙استودیو قرآنی تسنیم 📽تصویر برداری شده در: 🏠عمارت تاریخی مجیر 📜برگرفته از اشعار شاعر معروف عرب: 🌀محمد البوصیری
Mohammad 03.mp3
4.44M
قطعه موزیک محمد ص شعروصدا: سایه ای چشمه زاینده درباورآینده ای خاتم پاینده...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⁨30 میلیارد و 300 میلیون دلار 8 میلیون سکه بهار آزادی و 60 تن طلا در کشور کم شده و کسی هم اجازه پیگیری آن را ندارد! لطفاً نشر بدید ؟؟ در کانال با ما باشید. 🌎🌍 اخبار بیداری جهانی @bidari_jahani313 💡جهان برای ظهور در حال بیدارشدن است
ریحانه تا من را دید دستهایش را بالا آورد، یعنی بغلم کن. محکم بغلش کردم. از این که حالش خوب شده بود خیلی خوشحال شدم، واقعا بچه که مریض می شود خیلی آزار دهنده وبهانه گیر می شود. اسباب بازیهاش را آوردم و کلی با هم بازی کردیم. بعد احساس کردم کلافس. لگن حمامش را پر از آب کردم تا حمامش کنم. چندتا از اسباب بازی هایش را داخل آب ریختم و با بازی شروع به شستنش کردم. کم‌کم خوشش امدو آرام گرفت. همیشه همین طور بود اولش استرس دارد ولی کم‌کم که بازی سرگرمش می کنم خوشش می آید. بعد از حمام، لباس هایش را پوشاندم و کمی سوپ به خوردش دادم. یادم افتاد ساعت داروهایش است. به سختی آنها را هم خورد وبعد شروع کرد به ریخت و پاش کردن. بعد از این که ریخت و پاش هایش را جمع کردم، دیدم به طرف اتاق پدرش رفت. من هم سراغ کتاب هاو جزوه های دانشگاهیم رفتم تا کمی درس بخوانم. بعداز نیم ساعت پدرش صدایم کرد. –ریحانه توی اتاق تنهاست من میرم بیرون خیلی زود برمی گردم. آقای معصومی کم‌کم باعصا می توانست راه برود. ولی معمولا از خانه بیرون نمی رفت. با تعجب گفتم: اگه خریدی یا کاری دارید به من بگید تا براتون انجام بدم. لبخندی زدوگفت: یه کار کوچیکه، زود میام.بالاخره باید کم‌کم عادت کنم. نگران نباشیدخوبم. فقط پای چپم کمی اذیت می کنه. بعد از رفتنش، داخل اتاق آقای معصومی که شدم دیدم ریحانه چندتا کتاب رااز قفسه درآورده اگر دیر می رسیدم، فاتحه ی کتاب ها رو خوانده بود. بعد از جمع و جور کردن اتاق،شیشه شیر ریحانه را دستش دادم و روی تختش خواباندمش. طولی نکشید که خوابش برد، من هم که خیلی خسته بودم در را بستم چادرم راکنارم گذاشتم و دراز کشیدم. نمی دانم چقدر خوابیده بودم که با صدای اذان از خواب بیدار شدم. باید نماز می خواندم وبه خانه می رفتم. چند تقه به در خوردو صدای آقای معصومی آمد. راحیل خانم تشریف بیارید افطار کنید. چادرم را سرم انداختم و در رو باز کردم، ولی نبود. سرم را که چرخاندم چشمم بر روی میز ناهار خوری که کنار آشپز خانه قرار داشت ثابت ماند. روی میز، افطار شاهانه ایی چیده شده بود. نان تازه، سبزی، خرما، زولبیا، شله زرد،عسل، مربا، کره... شله زرد راچه کسی درست کرده بود؟ با امدن آقای معصومی از سرویس بهداشتی با آستین بالا، فهمیدم وضو گرفته. وقتی تعجب من را دید گفت: می دونم امروز ریحانه خیلی خستتون کرده، رنگتون یه کم پریده، می خواهید اول افطار کنید بعد نماز بخونید. بی توجه به حرفش وبا اشاره به میز گفتم: کار شماست؟ با اشاره سر تایید کرد. خواستم تو ثواب روزتون شریک باشم. ممنون، خیلی خودتون رو زحمت انداختید.شعله زرد رو از کجا... حرفم را قطع کرد. وقتی گفتید روزه ایید، به خواهرم پیام دادم که اگه می تونه یه کوچولو درست کنه. وای خیلی شرمنده ام کردید، دستتون درد نکنه. این چه حرفیه در برابر محبت های شما که چیزی نیست. با گفتن من وظیفم بوده رفتم وضو گرفتم و نمازم را خواندم. کمی ضعف داشتم ولی دوست داشتم بعد از نماز افطار کنم. وقتی سر میز نشستم به این فکر کردم کاش خودش هم بود. خجالت می کشیدم بگویم خودش هم بیاید. اصلا اگر می آمد معذب می شدم. با صدایش از افکارم بیرون امدم. افطارتونو باآب جوش باز می کنید یا چایی؟ شما زحمت نکشید خودم می ریزم. بی توجه به حرفم فنجون را جلوی شیر سماور گرفت. فکر کنم چای خور نبودید درسته؟ بله.به خاطر ضررش نمی خورم. فنجان راکناردستم گذاشت. دوست ندارید بخورید یا به خاطر سفارش های مادرتون؟ خب قبلا می خوردم.ولی از وقتی مادرم از ضرر هاش گفته دیگه سعی می کنم نخورم. البته گاهی که مهمونی میریم اگه داخلش هل و دارچین یا گلاب ریخته باشن می خورم. چون اینا طبع سرد چایی رو معتدل می کنند. ابروهایش را بالا داد و همانطور که می نشست روی صندلی گفت: چه همتی! وقتی ادم اگاهی داشته باشه دیگه زیاد سخت نیست. همانطور که برای خودش و من شله زرد می کشید گفت:ولی از نظر من موضوع آگاهی نیست، راحت طلبیه. بیشتر آدم ها اگاهی دارند ولی همت و اراده ندارند برای ترکش. مثلا یکی می دونه یه تکلیفی به گردنش هست بایدانجام بده، ولی به خاطره تنبلی انجام نمیده. ــ بله درست می گید.خب ریشه ی این راحت طلبی کجاست؟ بیشتر بر می گرده به تربیت و خانواده، اکتسابیه دیگه.. بعد از خوردن چند جرعه آب جوش، کمی شله زرد خوردم، چقدر خوشمزه بود. واقعا دست پخت زهرا خانم عالیه. لبخند زد. خدارو شکر که خوشتون امد. بعد از خوردن افطار، شروع به جمع کردن میزبودم که دیدم ریحانه از خواب بیدار شد. تازگی ها یاد گرفته بود خودش از تختش پایین می آمد. بغلش کردم و بوسیدمش و چند لقمه ی کوچک با عسل در دهانش گذاشتم. بعد از تموم شدن کارم گفتم: –من دیگه باید برم.بابت افطاری واقعا ممنونم خیلی زحمت افتادید. 🍁به‌قلم‌لیلافتحی‌پور🍁 @kodak_novjavan1399