گریههای غریبانه دختران شهید قنبری در مراسم تشییع پدر💔
شهید مدافع امنیت🕊
❣خاطرهای از شهید منصور ملکپور
اولین روزهای جنگ بود که با منصور ملکپور و تعداد دیگری از بچههای رزمنده در یکی از مقرهای سپاه واقع در دبیرستانی در محله زیتون کارمندی اهواز مستقر شده بودیم. ۹ مهر ماه بود حدود ساعت ۱۰ شب که شهید علی غیور اصلی به من دستور داد ظرف ۱۰ دقیقه نیروها را آماده و به خط نمایم .بدون اینکه اطلاع داشته باشیم ما را به سمت حمیدیه جادهای که دست عراقیها بود حرکت دادند. فاصله حمیدیه تا اهواز حدود ۲۰ کیلومتر بود؛ و این به معنی نزدیک شدن نیروهای عراقی به اهواز بود..منصور ملک پور آرپیجیزن گروه بود ؛و طبق پیش بینی و دستور شهید غیور اصلی به مقابله با نیروهای عراقی پرداختیم.منصور در آن عملیات نقش مهمی در انهدام تانکهای دشمن داشت.با اجرای کمین در منطقه حمیدیه نه تنها عراق از حمله به اهواز بازماند؛ بلکه همان شب عقب نشینی کردند. بلافاصله اعلام کردند که عراقی ها به سمت خرمشهر رفتهاند؛ و میخواهند آنجا را تصرف نمایند. من و شهید ملک پور به بهبهان بر نگشتیم. از بین ما ،منصور که از نظر سنی از همه کوچکتر بود؛ اولین داوطلبی بود که برای دفاع از خرمشهر نام نویسی کرد. از طریق ماهشهر و دریا به آبادان رفتیم؛ روز بعد که اوضاع کمی آرام شد؛ وارد شهر خرمشهر شدیم. منصور خیلی شجاع و از نظر اخلاقی نمونه بود .همیشه لبخند بر لب داشت؛ با بچه ها صمیمی و اهل بگو و بخند بود.
راوی: یوسف متانت
شهید#منصور_ملک_پور🕊🌹
توی مقر تخت هایمان کنار هم بود. ساعتم یک ربع قبل از اذان صبح زنگ می زد. زودتر بلند می شدم برای نماز شبی، دعایی، چیزی
علی توی خواب و بیداری فحش می داد. پتویش را می کشید روی سرش و می گفت” عجب گیری کردم از دست شما بچه حزب الهی ها. نمی گذارید بخوابم.”
ساعت خودش سر اذان زنگ می زد . بعضی شب ها تنها می خوابید ، توی چادر فرماندهی. یک شب یواشکی خودم را رساندم دم چادرش. چراغ خاموش بود اما صدای مناجاتش را می شنیدم.
تازه فهمیدم همه این کارهاش فیلم بوده برای مخفی نگه داشتن نماز شب هاش.
شهید #علی_محمودوند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 صلابت مادر شهید قنبری در مراسم تشییع صبح امروز فرزندش در ایذه
شهید مدافع امنیت🕊🌹
❣فرازی از وصیت نامه شهید جمال شریعت جعفری: این دنیا گذرگاهی است که مدت زمانی کوتاه در آن هستیم؛ پس چرا مغروریم و زندگیمان با ذلت و خواری باشد. اگر در نبرد با دشمنان اسلام کشته شویم، پیروزیم و به معراج رسیدهایم و اگر بکشیم هم پیروزیم و در آن دنیا جاودان و سربلند هستیم. شهادت مقام و مرتبهای است بلند و کسی که به خداوند و جهان آخرت ایمان دارد از مرگ هراسی ندارد؛ چون میداند مرگ نیستی و نابودی نیست. شهادت در راه خدا افتخار است و من با آگاهی و اخلاص و صادقانه و با شکیبایی آن را پذیرفته و به زندگی جاودانه آخرت افتخار میکنم.
شهید#جمال_شریعت_جعفری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️ اعتراض مجری آمریکایی به کسانی که سگشون رو دخترم یا پسرم خطاب میکنن
🔹 مجری:
مردهایی که فقط دنبال رابطه هستن، شما رو گول زدن و جای خالی حس مادریتون رو با یک سگ پر کردن
7.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️عاقبت بخیر شدن چه جوریه؟!
+ پیکرت روی دستای مردم کشورت تشییع بشه.
پیش بینی هفت روزه وضع هوای استان مازندران
براساس تجزیه و تحلیل آخرین نقشه هاي پيـش يابـي هواشناسـي، وضعيت جوي استان مازندران از روز سه شنبه 23/3/1402 تا دوشنبه 29/3/1402 به شرح زير پيش بيني ميشود. ضمناً تغییرات احتمالی در بولتن پیش بینی روزهای آینده لحاظ خواهد شد.
سه شنبه تا پنجشنبه 23 تا 25/3/1402:
صاف تا نیمه ابری -
در ساعات بعدازظهر و شب با رشد ابر در در مناطق غربی و ارتفاعات استان با وزش باد و رگبار و رعدوبرق پراکنده
جمعه و شنبه 26 و 27/3/1402 :
نیمه ابری گاهی ابری با وزش باد ، رگبارورعدوبرق پراکنده و کاهش نسبی دما
یکشنبه 28/3/1402:
صاف تا نیمه ابری با افزایش نسبی دما
دوشنبه 29/3/1402:
صاف تا نیمه ابری – در بعدازظهر با رشد ابر در ارتفاعات با احتمال رگبار پراکنده
🦋💐💚💐 💐💚💐🦋
رمان شب #بدون_تو_هرگز 25
"شروع انقلاب 🇮🇷 "
🔹با اون پای مشکل دارش، پا به پای همه کار می کرد ...
برمی گشت خونه اما چه برگشتنی ...
💢 گاهی از شدت خستگی، نشسته خوابش می برد ...
🌺 می رفتم براش چای بیارم، وقتی برمی گشتم خواب خواب بود ...
🌷نیم ساعت، یه ساعت همون طوری می خوابید و دوباره می رفت بیرون ... 😌
🔸هر چند زمان اندکی توی خونه بود ... ولی توی همون زمان کم هم دل بچه ها رو میبرد ...
💞 عاشقش شده بودن ...
مخصوصا زینب ...
❤️ هر چند خاطره ای ازش نداشت اما حسش نسبت به علی، قوی تر از محبتش نسبت به من بود ...
🔴 توی التهاب حکومت نوپایی که هنوز دولتش موقت بود ... آتش درگیری و جنگ شروع شد ...
⭕️ کشوری که بنیان و اساسش نابود شده بود ...
ثروتش به تاراج رفته بود ...
ارتشش از هم پاشیده شده بود ... حالا داشت طعم جنگ و بی خانمان شدن مردم رو هم می چشید ...
✅ و علی مردی نبود که فقط نگاه کنه ...
و منم کسی نبودم که از علی جدا بشم ...
#انقلاب_اسلامی
📝(نوشته همسر وفرزند شهید سیدعلی حسینی)🥀