18.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 #عملیات_بدر
🌀 #قسمت_اول
📽 فیلمی زیبا و خاطره برانگیز از لحظه اعزام رزمندگان سلحشور و حماسه ساز #استان_زنجان به منطقه عملیاتی شرق دجله عراق برای آغاز مرحله دوم عملیات عاشورایی #بدر
♦️ ۲۰ اسفندماه ۱۳۶۳ ، جزایر مجنون عراق ، رزمندگان گردان حضرت حر #لشگر_۳۱_عاشورا
🌺 یاد باد آن روزگاران یاد باد
😞 لازم به ذکر است که تعداد زیادی از این دلاور مردان رزمنده در عملیات عاشورایی بدر به درجه رفیع شهادت نائل آمده و عده کثیری هم زخمی و یا اسیر نیروهای بعثی عراق شدند.
🍁... پیر ما گفت شهادت هنر مردان است
عقل نامرد در این دایره سرگردان است
پیر ما گفت که مردان الهی مردند
که به دنبال رفیق ازلی میگردند...
#دفاع_مقدس
#عملیات_بدر
#رزمندگان_زنجان
#نام_شهدا_فراموش_ناشدنیست
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم
✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
25.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 #کربلای_۵
🌀 قسمت دوازدهم
📽 فیلمی زیبا و خاطره برانگیز از سرزمین خونرنگ #شلمچه و حال و هوای رزمندگان اسلام در عملیات عاشورایی #کربلای_پنج
♦️ #عملیات_کربلای_۵ در دیماه ۱۳۶۵ با رمز مبارک یا زهرا (س) در منطقه عمومی #شلمچه انجام گردید. ایثار و فداکاری رزمندگان اسلام در این عملیات بحدی بود که عراقیها و کشورهای حامی صدام را به ترس و وحشت انداخت .
🌺 یاد باد آن روزگاران یاد باد
#دفاع_مقدس
#عملیات_کربلای_۵
#رزمندگان_اسلام
#شهدا_راهتان_ادامه_دارد
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم
✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
14.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 #وقت_جنگه
📽 تصاویری دیدنی و خاطره برانگیز از جبهه های حق علیه باطل و رزمندگان سلحشور اسلام با سرودی زیبا و حماسی به زبان شیرین لری تقدیم به رزمندگان غیرتمند هشت سال دفاع مقدس
🎙 دایه دایه وقت جنگه
وقت دوستی با تفنگه....
🌺 یاد باد آن روزگاران یاد باد
👌 بسیار تماشایی و شنیدنی ، حتماً ببینید
#دفاع_مقدس
#رزمندگان_اسلام
#نام_شهدا_فراموش_ناشدنیست
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم
✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
💢 #حماسه_بدر
✍ خاطراتی مستند و میدانی از رزمندگان زنجانی #گردان_حر #لشگر_۳۱_عاشورا در عملیات عاشورایی #بدر :
📌 #قسمت_پنجم
💠 #شب_حمله
🖌... فاصله زیاد بود و در تاریکی شب نمی شد تشخیص داد که نیروهای خودی هستند یا دشمن ، برای همین خیلی یواش و بی سر و صدا بالای سرشان رفته و هر کدام گوشه ای سنگر گرفته و برادر ندرلو چندباری رمز عمليات را فریاد زده و با شنيدن نام مقدس یا زهرا (س) از خودی بودن شأن مطمئن شده و با خوشحالی فراوان به کمک شأن شتافته و با استفاده از قبضه سلاح هایمان یک به یک شأن را از داخل کانال پر از لجن بیرون کشیدیم .
سردار میرزاعلی رستمخانی فرمانده تيپ اول لشگر ۳۱ عاشورا و سردار رسول وزيری فرمانده گردان حر و معاونين شجاع شأن سردار رضا زلفـخانی و سردار عباس تاران (خدادوست) و پاسداران دلاور احد اسکندری ، خليل آهومند ، کريم آقامحمدی ، فرامرز گنجی ، رضا رسولی و بسيجيان دلیر برادران حاج حسن راشاد ، مصطفی جلدی ، سعيد تقيلو ، يوسف قربانی ، سيد داود طاهری ، مهدی حيدری ، مصطفی مرادی ، صمد_محمدی و چند عزیز ديگر که نامشان را نمی دانستم با لباس ها و تجهيزات خيس و بدبو از کانال خارج و یک گروه بیست یا بیست و پنج نفره تشکیل شد .
وقت تنگ بود و دشمن در حال پیشروی ، برادران ندرلو و محمدی سریع وضعيت خطرناک منطقه و حرکت تانک ها و نقشه دشمن برای محاصره دوباره رزمندگان را برای سرداران رستمخانی و وزیری توضيح داده و قرار شد که سریع به سمت تانک ها رفته و تا رسیدن نیروهای پشتیبان جلوی پیشروی آنان را بگیریم .
شتابان راهی پائین منطقه شده و بعد از طی مسافتی ، به نزدیکی رودخانه دجله رسيده و بنا به دستور پشت خاکريز بلندی در روبروی رودخانه مستقر شدیم . سردار رستمخانی با تعدادی از همراهان و چند بیسیمچی از گروه جدا و جهت شناسائی منطقه و یافتن اطلاعاتی از وضعيت نيروها و آرایش تانک های دشمن به سمت رودخانه رفتند . قرار بود بعد از بازگشت سردار رستم خانی به گروه های چندنفره تقسیم و از چند سمت مختلف به تانکهای عراقی حمله کنیم .
از شدت آتش باری دشمن کاسته و از شر تیرها و ترکش ها خلاص و منطقه نسبتاً ساکت و آرام شده بود . از سمت مقابل صدای حرکت خشن و رعب آور تعداد زیادی تانک به گوش می رسید که بدليل تاريکی منطقه به هیچ عنوان قادر به ديدن شأن نبودیم .
همگی با همتی عالی و قلب هائی پراميد ، آماده نبرد و مقابله با تانکهای دشمن بودیم و برای آغاز حملات ثانیه شماری می کردیم . ناگهان فضای تاریک منطقه همچون روز روشن شد و دیواره خاکريز از سمت مقابل مورد اصابت متوالی گلوله های مستقيم توپ قرار گرفت . دوباره گلوله باران میدان آغاز و باران تیر و ترکش ها شروع به باریدن کرد . شدت انفجارات بقدری زیاد بود که در یک لحظه همه جا تیره و تار شده و خاکریز و اطرافش در ابری سياه از دود و خاکستر فرو رفت .
رگبار مسلسل های سنگین و سیل گلوله های سرخ رسام اجازه سر بلند کردن را به کسی نمی دادند و همه اجباری از تاج خاکریز پائین کشیده و در دیواره آن پناه گرفته بودیم ، از اوضاع مقابل هیچ اطلاعی نداشتم و همین امر باعث دلهره و نگرانی ام شده بود . با اینکه کار بسیار خطرناکی بود ، اما برای رفع دل شوره و اضطراب یواش بالای خاکریز کشیده و از تاج خاکریز نگاهی به جلو انداختم و با صحنه ای مواجه شدم که تمام تنم لرزید. در چندصد متری خاکريز ، تعداد بیشماری تانک با نورافکن های روشن در ستونهای افقی و عمودی آرايش جنگی گرفته و همزمان به سمت مان تیراندازی میکردند . تعداد تانک ها بقدری زیاد بود که تمام دشت مقابل و جناحین چپ و راست شو پوشانیده بودند.
خوشبختانه بچهها از آن طرف کانال تعداد زیادی موشک آر پی جی همراه خود آورده بودند که با خیال راحت می توانسیم مدتی مشغول شأن کنیم ، اما با این وجود تعداد تانک ها بقدری زیاد بود که اگر تمام موشک ها را هم به هدف میزدیم ، بازم بقیه شأن تار و مارمان میکردند . گلوله باران خاکريز مدتی ادامه یافته و سپس غرش وحشتناک تانکها فضای منطقه را پرکرده و صدای خشن زنجیرها خبر از آغاز یورش دشمن داد .
با رسیدن تانکهای عراقی به تيررس موشک ها ، همه آر پی جی زنهای گروه بلند شده و هر کدام از گوشه ای از خاکریز تانکی را نشانه رفته و با ذکر مبارک سبحان الله شليک کردیم . فاصله بقدری کم بود که بسیاری از موشک ها به تانک های ردیف اول خورده و منفجر شدند . اما در کمال ناباروری صدمه ای به تانک ها وارد نکرده و تانک ها غرش کنان و رگبار زنان به سمت خاکریز آمدند . تانکها از نوع تی ۷۲ ضد موشک بودند که تنها راه از کار انداختن شأن زدن برجک يا شنی و یا انداختن نارنجک داخل کابین شأن بود که آن هم کار هر کسی نبود...
🌀 #ادامه_دارد
🖍 خاطره از بسیجی جانباز #عباس_لشگری
#دفاع_مقدس
#عملیات_بدر
#رزمندگان_زنجان
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم
✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab