eitaa logo
دل باخته
1.4هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
2.5هزار ویدیو
1 فایل
این کانال در راستای ترویج فرهنگ ایثار و شهادت و پیشبرد اهداف و آرمان های والای انقلاب اسلامی و پاسداری از حریم ولایت و رهبری فعالیت می کند. بسیجی دل باخته حق و اهل ولایت است . از وبلاگ دل باخته دیدن فرمائید 🅱 Pcdr.parsiblog.com
مشاهده در ایتا
دانلود
14.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 📽 تصاویری بسیار دیدنی و خاطره برانگیز از عملیات غرورآفرین با گفتاری زیبا و شنیدنی از سید شهیدان اهل قلم 🎙 : ‌‌عقل گفت : کنج عافیت و سلامت را رها کردن و گام در راهی چنین پر مخاطره نهادن شرط مصلحت نیست...! عشق بانگ برآورد : "الرحیل" ، که دنیا خانه فناست و به هیچکس وفا نمی کند و چون طوفان ابتلائات برخیزد خانه سست بنیاد عافیت را در هم می پیچد و ویران می کند ، زمین سیاره رنجی است که جز اهل صبر و رضا در آن مأمنی نمی جویند. دنیا نه جای درنگ است و نه جای فراغت ، بلکه محمل رنجی است که آدمی پای بر آن می نهد تا روح ، در کشاکش ابتلائات عظیم ، راهی بسوی عالم قُرب بجوید و مُهیای رجعت شود. عقل گفت : اکنون زمان مبارزه و جنگ و جهاد است و در جنین عرصه ای سخن از عشق و محبت گفتن خطاست...! عشق پرسید : چیست که تو را از دیار مألوف و خانه امن بیرون کشانده و در کوه و بیابان در زیر تازیانه سرما و گرما ، در دامن رنج و خطر افکنده است ، درنگ نکردم و برخاستم و در هیاهوی نبرد و در میان غرش سلاح ها به دامن عشق در آویختم و فرشتگان که تاب تماشای نور عشق نداشتند ، در پس حجاب عقل پنهان شدند. سوخته دلی و سوخته جانی را جز از بازار پر آتش عشق نمی‌توان خرید. چرا که جز پروانگان بی‌پروای عشق ، کسی جرات بال سپردن به شعله این شمع را ندارد.... 🌸 یاد باد آن روزگاران یاد باد... ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
35.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 📽 روایتی از حماسه ماندگار و لحظات شهادت شهید سید حسین علم الهدی و یاران دلاورش از زبان هم‌رزمان و سید اهل قلم و خاطراتی شنیدنی از مقام معظم رهبری در خصوص این شهید والامقام 🌸 یاد باد یاد مردان مرد... ✍ فرازی زیبا از وصیتنامه شهید سیدمحمدحسین علم الهدی : حال می فهمم که علی ابن ابیطالب چگونه میفرماید: سجده های نماز ، حرکت اوّل خم شدن روی مهر ، این معنا را میدهد که خاک بوده ایم، حرکت دوّم این معنا را دارد که از خاک برخاسته ایم ، متولّد شدیم. حرکت سوّم رفتن دوباره به خاک به این معناست که دوباره به خاک برمیگردیم مرگ. و حرکت چهارم به این معناست که دوباره زنده می شویم. حیات قیامت... 🌺 روحش شاد و یادش گرامی 🇮🇷 ۱۸ اردیبهشت ۱۳۶۱ سالروز آزادسازی شهر هویزه از بند متجاوزین بعثی عراق در مرحله دوم عملیات غرورآفرین گرامی باد. ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
13.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 💠 قسمت هشتم 📽 تصاویری بسیار دیدنی و خاطره برانگیز از لحظات آغازین عملیات غرورآفرین و تصاویری دیدنی از نبرد نزدیک و جانانه رزمندگان اسلام با متجاوزین بعثی عراق در این عملیات شکوهمند 🌸 یاد باد یاد مردان مرد... 🇮🇷 عملیات  یکی از بزرگ‌ترین عملیات‌های رزمندگان اسلام در دوران دفاع مقدس بود که دهم اردیبهشت ۱۳۶۱ در محور اهواز ، خرمشهر و دشت آزادگان با هدف آزادسازی شهر خرمشهر آغاز گردید و طی چهار مرحله عملیات هجومی در سوم خرداد ماه ۱۳۶۱ منجر به آزادی شهر خرمشهر شده و ضمن خسارات و تلفات سنگین به ماشین جنگی بعث عراق ، حدود ۱۹ هزار نفر از نیروهای دشمن به اسارت رزمندگان اسلام در آمدند. 🌺 یاد باد آن روزگاران یاد باد ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
💢 ✍ خاطراتی بسیار زیبا و شنیدنی از رزمندگان سلحشور در عملیات غرورآفرین ( آزادی خرمشهر ) 💠 قسمت چهارم 🖌... در گرماگرم نبرد با تانک ها بودیم که یک لحظه چشام به سیمای نورانی حسن آندی افتاد که در آن ظلمات شب همچون خورشید می درخشید ، چهره اش به قدری زیبا و نورانی شده بود که در آن تاریکی قیافه اش را به وضوح می دیدم. با شور و هیجان عجیبی تکبیر می گفت و بی ترس و واهمه به سمت تانک ها حمله ور می شد. رفتار و حرکاتش واقعاً عجیب و غریب شده بود و برای همین هم جلو رفته و از دستش گرفته و گفتم: حسن آقا ! چی شده ؟ چرا چنین می کنی ؟ کجا می روی؟ گفت: نباید بگزاریم این تانک ها فرار کنند. حرفش تمام نشده هم دستش را از دستم بیرون کشیده و شتابان به راهش ادامه داد. در حالی که بلند بلند تکبیر می گفت، رفت بالای یکی از تانک ها، سریع نارنجکی داخلش انداخت و برگشت.نارنجک منفجر شد و تانک از حرکت باز ایستاد. با این حرکت روحیه بخش برادر آندی رزمندگان بقدری به وجد آمدند که یکی پس از دیگری حمله بردیم طرف تانک ها و در فاصله زمان بسیار کوتاهی موفق به از کار انداختن چندین دستگاه تانک دشمن شدیم. در گرماگرم جنگ و گریز چند نفری از هم‌رزمان توانمند مثل حسن آندی ، علی یوسفی ، مسعود منتجب نیا و…را گم کرده و دیگر ندیده و نفهمیدم کجا رفتند. نبرد به شدت ادامه داشت تا اینکه یک لحظه همه جا ظلمات شد و آنچنان تاریکی میدان نبرد را فراگرفت که دیگر هیچ جا دیده نشد، عجیب بود که حتی یک منور هم در آسمان روشن نمی شد. ناگهان در آن تاریکی متوجه تانکی شدیم که چراغ خاموش به ما نزدیک می شد. دور و برم را نگاه کردم و رزمنده دلاور مصطفی حمیدی را دیدم که آرپی جی به دست دارد به سمتم می آید. گفتم: مصطفی تانک را بزن. مصطفی بی درنگ تانک مهاجم را نشانه گرفت. چشم دوخته بودم به او، قلبم به شدت می زد. آیا مصطفی موفق به زدن تانک می شود یا نه؟ تانک عراقی خیلی نزدیک شده بود. صدای مصطفی را می شنیدم که زیر لب زمزمه می کرد: و ما رمیت اذا رمیت ولکن الله رمی... موشک آرپی جی را شلیک کرد و در آن تاریکی محض موشک مثل تیری که از چله رها شده باشد، مستقیم رفت و درست خورد بین برجک و بدنه تانک . برجک از تانک جدا شد و از شدت انفجار زمین زیر پایمان به شدت لرزید. به قدری این صحنه زیبا و تماشایی بود که محو تماشاش شده و از دور و برم بی خبر بودم. یک لحظه دیدم چیزی نمانده که برجک تانک بیفتد روی سرمان. سریع از صحنه دور شدیم. مهارت مصطفی حمیدی در شلیک آرپی جی همه مان را در حیرت فرو برد. شکار تانک با آن کیفیت ، آن هم در دل تاریک شب ، اتفاق بسیار نادری بود. جایی را که گلوله آرپی جی مصطفی خورد را در اصلاح نقطه ثقل تانک می گویند که حتی تانک تی-۷۲ هم از از آن نقطه آسیب پذیر است. تانک در آتش می سوخت و اطرافش را روشن کرده بود. کریم بیات سعی می کرد نیروها خیلی پخش نشوند. ما در یک ساعت اول درگیری حدود بیست یا سی تانک دشمن را از رده خارج کردیم و طولی هم نکشید که کم کم از فشار تانک ها کاسته شد. تانک ها شروع به عقب نشینی کرده و در کمال ناباروری از کمند تانک ها رها شدیم. ولی با این وجود از همه سو گلوله و ترکش می بارید و ده ها و شاید صدها تیربار و مسلسل ضدهوایی بر سرمان آتش می ریختند؛ آن هم چه آتشی! هنوز تا رسیدن به محل الحاق یگان ها فاصله زیادی داشتیم ، دوباره به راهمان ادامه دادیم. مقداری رفته بودیم که این بار توپ ۵۷.م.م ضد هوایی دشمن و چند تیربار و پدافند ۲۳.م.م سد راه مان شدند. لوله هاشون را پایین آورده بودند و تیر مستقیم می زدند. ما هم به سویشان آتش گشودیم ، اما کاری از پیش نبردیم. مصطفی را پیدا کردم و گفتم: چاره ای بیندیش. شعار مصطفی در هدف گیری با آرپی جی همان آیه شریفه «وما رمیت اذا رمیت ولکن الله رمی» بود، شاید هیچ کدام مان تاثیر این آیه را به اندازه مصطفی درک نکرده بودیم. اینجا صحنه ای زیباتر از صحنه شکار تانک خلق کرد. چشم دوخته بودم ببینم این بار با آرپی جی چه میکند. موشک آرپی جی را شلیک کرد و در آن تاریکی گلوله رفت و درست داخل لوله توپ ۵۷ منفجر شد. با دیدن این صحنه تکبیر بود که از حنجره هامان بیرون زد و دشت را پر کرد. همه این ها را لطف و عنایت خداوند نسبت به رزمندگان اسلام می دانستیم. در آن لحظات احساس و پرخطر، حس می کردم که دست غیبی ما را هدایت میکند. امکان نداشت کسی بتواند در روز روشن کاری را که مصطفی انجام داد را انجام دهد و چنین صحنه زیبایی را بیافریند. این فقط لطف و عنایت خاص خداوند متعال بود. 🌀 🖍 راوی خاطرات سردار سرتیپ حاج محمدتقی اوصانلو از فرماندهان سلحشور و حماسه ساز در دوران دفاع مقدس ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
💢 🌹یاد مردان خطر کرده بخیر یاد یاران سفر کرده بخیر یاد مردانی که چون شیران روز حمله فتح و ظفر کرده بخیر یاد آن شور آفرینان نبرد یاد حمله ها در آن شب های سرد یاد کردستان و یاد کاوه ها که ز ما دفع خطر کرده بخیر یاد آن عشاق و خونین جامه ها یاد آن سوز و گداز و ناله ها یاد یارانی که در پیکارها ترک پا و ترک سر کرده بخیر یاد نصر و کربلای چهار و پنج یاد شب های عملیات و رنج یاد فاو و بدر و خیبرها بخیر یاد آن الله اکبرها بخیر... 🌸 یاد باد آن روزگاران یاد باد ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab