11.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 #رزمنده_شیر
📽 فیلمی زیبا و دیدنی از جبهه های حق علیه باطل و حال و هوای رزمندگان در دوران دفاع مقدس با نوحه ای بسیار شنیدنی و خاطره برانگیز از مداح باصفای جبهه ها #حاج_صادق_آهنگران
🎙... خیز ای رزمنده شیر
خانه از دشمن بگیر
امر فرموده چنین فرمانده ی کل قوا
یاور مستضعفان ، نور هدی ، روح خدا
هست کلید فتح قدس اندر زمین کربلا
از سر و جان بهر فتح نینوا باید گذشت
بهر آزادی قدس از کربلا باید گذشت
از کنار مرقد آن سر جدا باید گذشت...
🌸 یاد باد آن روزگاران یاد باد
#دفاع_مقدس
#رزمندگان_اسلام
#شهدا_راهتان_ادامه_دارد
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم
✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
💢 #حماسه_بدر
✍ خاطراتی مستند و میدانی از رزمندگان زنجانی #گردان_حر #لشگر_۳۱_عاشورا در عملیات عاشورایی #بدر
📌 #قسمت_۲۴
💠 #خط_صفین / روز دوم _ پاتک چهارم
🖌... تا آن لحظه فکر میکردم که در آن سوی پل بتنی رزمندگان باقی مانده از گردان حضرت علی اکبر (ع) در حال پدافند هستند. اما در کمال ناباروری دیدم که سنگرهای داخل کانال تا کیلومترها خالی از مدافع و رزمنده است. باور کنید کار خدا بود که تا آن لحظه گردان قیجی و غافلگیر نشده بود. خلاصه مدتی خمیده و نشسته داخل کانال راه پيمائی کردیم تا اینکه عاقبت به موقعیت مناسبی رسیده و درست مقابل تانک ها مستقر و آماده نبرد شدیم.
قرار بود گروه کوچک ما که شامل ده نفر رزمنده خسته و بی رمق و بی خواب بود با چند قبضه آر پی جی هفت و چند تيربار گرینوف و تعدای نارنجک دستی در مقابل قشون عظيم و مجهز دشمن که شامل صدها دستگاه تانک پیشرفته و هزاران نیروی پیاده و کماندو بود. جنگیده و ايستاده گی کند و اين عمل در نگاه آدمهای عاقل و پر تدبير کاری بس غير ممکن و عبث و در يک کلام ديوانه گی و خودکشی می نمود. اما از نظر بچه بسيجی هائی که مشق جنگ را در مکتبخانه عاشورا آموخته بودند. هيچگاه افزون بودن قدرت نظامی و بيشتر بودن تعداد نفرات دشمن ملاک برتری و پيروزی آنها نبود و در صحنه نبرد حرف اول را گروهی می زدند که نيروهایشان بـا خلوص نيت و ايمان قوی به راه و مرام و مسلک خود پيکار می کردند و از برای دست يابی به اهداف مقدس آئينی که برايش لباس رزم برتن کرده بودند . به سادگی از تمام هستی خود دست برداشته و به راحتی جان را نثار آرمانها و ارزشهای مقدس آن می کردند.
خط پدافندی گردان بشدت زیر آتش انواع ادوات سنگین و سبک بود و از جایی که ما مستقر بودیم بخوبی انفجارات و دود و آتش حاصل از آن را می دیدیم. دشمن هنوز از وجود گروه کوچک ما آگهی نداشت و برای همین هم هیچ آتشی به آن قسمت از کانال نمی ریخت. کاملاً در آرامش و امنیت بودیم و برای اینکه موقعیت مان لو نرود. همه در سنگرهای داخل کانال نشسته و کسی بالای خاکریز نمی رفت. آنقدر ساکت و بی حرکت نشسته و انتظار کشیدیم تا اینکه در نهایت صدای خش خش زنجیر تانکها قطع شد و خبر از توقف قشون دشمن داد.
تانک های عراقی که از سوی شهر همایون در حال پیشروی بودند تا اواسط میدان آمده و سپس بصورت اریب به سمت خط پدافندی ایستاده و مواضع دفاعی رزمندگان را زیر آتش مسلسل و توپ خود گرفته بودند. در خط پدافندی هم مثل دفعات قبل قشون اصلی دشمن وسط میدان ایستاده و تعدادی تانک در حال نزدیک شدن به کانال بودند که صد در صد از نوع تی ۷۲ بودند و ترسی از موشک و شکار شدن نداشتند. جای جالبش آنجا بود که تانکها به خط نزدیک می شدند و هر موشکی از داخل کانال سمت شأن شلیک می شد. آن نقطه از کانال چنان وحشیانه و بوسیله تانکهای اینطرفی کوبیده می شد که زمین و زمان تیره و تار می شد. تانکها فاصله زیادی با محل استقرارمان داشتند و برای همین هم سردار زلفخانی اجازه ورود به درگیری نداده و ما همچنان ساکت و در خفا و از فاصله بسیار دور نظارگر نبرد رزمندگان کم تعداد داخل کانال با قشون عظیم دشمن بودیم.
تانکهای مهاجم عراقی که تجربیات تلخی از یورش مستقیم گذشته داشتند. ديگر شهامت جلو رفتن و هجوم مستقیم به خط را نداشتند و با حرکات مارپیچ به کانال نزدیک می شدند و با شلیک اولین موشک از سوی رزمندگان ، سریع عقب می کشیدند و محل شلیک موشک از زمین و آسمان مورد حمله قرار می گرفت و تعداد زیادی گلوله تانک و خمپاره و راکت هلیکوپتر به آنجا اصابت می کرد .
فاصله زيادی با مواضع دفاعی گردان داشتیم و از حال و روز همرزمان هیچ خبری نداشتیم. اما از موقعیتی که بودیم میدان نبرد خوب دیده می شد. کانال و مواضع دفاعی گردان بطور يکسره با آتش شديد توپخانه و گلوله های مختلف خمپاره و مینی کاتیوشا زير آتش بود و مسلسل صدها دستگاه تانک خاکریز را میزدند و با گلوله های مستقيم توپ سنگرهای بالای خاکریز را هدف قرار می دادند. سنگرها يکی پس از ديگری با اصابت گلوله توپ تانک ها منهدم می شدند و گونی های پر ازخاک مانند پر در هوا به پرواز در می آمدند.
در مکانی دنج نشسته و نبردی را به تماشا نشسته بودیم که سراسر عشق و غیرت و مردانگی بود. این سوی میدان چهل یا پنجاه نفر آدم خسته و بی رمق با سلاح های سبک و آنطرف صدها تانک و هزاران نیروی پیاده و کماندو با پیشرفته ترین تجهیزات نظامی روز جهان و با پشتیبانی کامل هوایی و زمینی. دقایق هر کدام به اندازه ساعتی می گذشت و نگرانی و اضطراب در بین گروه کوچک مان موج می زد. همگی ساکت و بی سر و صدا لبه خاکریز نشسته و با ناراحتی فراوان اوضاع خطرناک و هولناک خط پدافندی و کانال را تماشا میکردیم...
🌀 #ادامه_دارد
🖍 خاطره از بسیجی جانباز #عباس_لشگری
#دفاع_مقدس
#عملیات_بدر
#رزمندگان_زنجان
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم
✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab