امروز تو برنامهٔ محفل، یه تازه مسلمون که ایرانی نبود میخواست دربارهٔ «امتحان الهی» صحبت کنه. چون به زبان فارسی کامل مسلط نبود، بهجاش گفت خدا ازمون «تست ایمان» میگیره. به نظرم معادل بسیار خوبی بود! ❤️
البته من موافق جایگزین کردن اصطلاحات نیستم. چون زبان عربی زبان دقیقی هست و ریشهٔ لغوی خیلی از اصطلاحات دینی، میتونه ما رو تا حد زیادی به حقیقت اون اصطلاح برسونه.
اما برای شروع و برای ایجاد ارتباط، این اصطلاحات که ذهن رو نزدیکتر میکنه عالیه.
تست ایمان!
@pelak13
اول دبیرستان که بودم، یه دبیر عربی فوقالعاده داشتم. به قدری این خانوم کاربلد بود که درسهاش بعد از حدود ۱۰ سال هنوز یادمه. یه رویکرد عجیب داشت که دقیق نمیدونم چقدر درست باشه، اما به هر حال، قبل از این که متن عربی درس جدید رو تدریس کنه، یکی دو نفرو میبرد پای تخته، اون درس رو ازشون میپرسید و در خلال همین پرسش، تدریس هم میکرد. اشخاص متعدد نبودند، شاید ۳، ۴ نفر.
اون ۳، ۴ نفر اعتراض نداشتند، پیشخوانی میکردند و جواب میدادند. یه بار یکی از دانشآموزها که اهل درس خوندن نبود، اعتراض کرد که چرا قبل از تدریس میپرسید؟!
مطمئن نیستم که شیوهٔ جواب دبیرمون درست بوده باشه، شاید لازم بود مراعات بیشتری کنه، ولی جوابش کوبنده بود: «من از کسانی میپرسم که میدونم جواب میدن، بنابراین خانوم فلانی، شما میتونید مطمئن باشید که از شما هرگز قبل از تدریس نخواهم پرسید!» ...
حالا بعضی وقتا، یه سری مشکلات برای بعضی اشخاص پیش میاد، که من با خودم میگم خدایا، اون بندهت چطور این سختی رو تحمل میکنه آخه؟! بعد پای حرفهای اون بندهش که میشینم، میبینم داره میگه «الحمدلله» ... هر بار، هر بار متن مشابهی توی ذهنم میاد، که خدا بهم میگه من میدونم از هر بنده چه سطح امتحانی بگیرم که بتونه جواب بده!
البته بعضی وقتا هم توی امتحانات الهی (تست ایمان!) رد میشیم، اما خب... مشکل از عدم تناسب امتحان با شخص نیست، چون خیلیا دقیقاً توی همون موقعیت موفق شدند. خیلی جالبه که خدا اینقدر متناسب با ظرفیت آدما تستشون میکنه!
+ لاٰ يُكَلِّفُ اَللّٰهُ نَفْساً إِلاّٰ وُسْعَهٰا (بقره: ۲۸۶)
خدا هیچکس را جز به اندازهٔ توانش تکلیف نمیدهد.
@pelak13
محفل رو میبینم و به این فکر میکنم که یه مستندساز زندگیشو به خطر میندازه، میره با کسی که قرآن رو سوزونده و کسی که کاریکاتور پیامبر رو کشیده مصاحبه میکنه، یه عده برای ترویج قرآن پول خرج میکنن و برنامه میسازن، یه عده صبح تا شب برای بر پا داشتن دستورات قرآن تلاش میکنن و از همنوعشون دستگیری میکنن، بعد ما؟
ما هیچ، ما نگاه. نسبت ما با قرآن چیه؟ کاش یه نسبتی باهاش پیدا کنیم.
@pelak13
همیشه این ور و اون ور میگن برای امام زمان علیهالسلام کار کنید. اما دقیقاً چیکار؟! شما میدونید؟ امشب یه مکالمهٔ درجه یک داشتم و به یکی از جوابهای عینی این سؤال رسیدم.
بهم گفت: «ایجاد آمادگی مسئولیت پذیرفتن» یکی از مهمترین مواردیه که باید انجام بدیم. ظهور همراه با تحولات زیاد برای تغییر دنیای پر از ظلم به دنیای پر از عدله. این تحولات، یک عالم تلاطم داره که اونجا کلی اتفاقات مختلف محتمله.
همه که قرار نیست برن جنگ. اگر خانوم باشی؟ اگر از نظر بدنی امکانشو نداشته باشی؟ ... ممکنه امام زمان علیهالسلام برای اون شرایط، ازت بخوان شهر محل سکونتت رو عوض کنی! این یک مثاله، ولی ممکنه. شاید یه بخشی از داراییت رو ازت بخوان که بدی. شاید بخوان از یک نفر توی خونهت پذیرایی کنی. اینا عجیب نیست. ببینید در زمان جنگ مردم از چه چیزهایی میگذرن، بهجز جان؟ حالا وقتی ابعاد تغییر زیادتره...؟
پس یکی از مهمترین آمادگیها برای ظهور، اینه که خودت رو مسئولیتپذیر بار بیاری، خودت رو تربیت کنی. حالا این تربیت ابعاد مختلف داره؛ دلبسته نبودن به اموال، تنبل نبودن، صبور بودن و... همهش لازمه. و البته یک رکن مهم دیگه هم داره و اون تثبیت اعتقاداته، که چون و چرا نیاری و یهو نگی اصلاً کی گفته من باید گوش بدم به این موارد؟
یه طوری خودت رو بار بیاری که مثل اصحاب خاص ائمه، اگه امام علیه السلام یه دستوری دادند، در جا دستور رو بپذیری و نخوای تااازه اونجا با خودت کلنجار بری، تازه شک کنی، تازه فکر کنی... نه، اینجا قبل ظهور کلنجار رفته باشی، شکهات رو به یقین تبدیل کرده باشی، فکراتو کرده باشی. اونجا در لحظه بگی چشم.
داشتم فکر میکردم چقدر جالبه که به اتفاقات زندگی به چشم تمرین نگاه کنیم. اون چیزی که از دست میدیم اگر تمرین وابستهنبودن باشه، اون فشاری که تحمل میکنیم اگر تمرین صبور بودن باشه، واقعاً قشنگه! البته به شرط این که وقتی شرایطش پیش میاد، هی نخوایم از زیرش در بریم و هی غر بزنیم...
منتظر بودن البته ابعاد دیگهای هم داره. مثلاً انجام واجبات و ترک محرمات خیلی مهمه، عمل به وظایفی که بهتناسب جایگاهمون داریم مهمه، دعا کردن مهمه و... ولی من این بُعد رو تا حالا نشنیده بودم و واقعاً برام جالب بود.
ماه رمضان داره تموم میشه و علیالقاعده همهمون احساس خسران داریم. چون هرچقدر از این ماه استفاده کرده باشی کمه. همیشه کمه. اما هنوز هست! چقدر خوب میشه که به خدا بگیم این دم آخری، به من توفیق بده بتونم خودمو برای ظهور تربیت کنم، که بدون توفیق از جانب خدا، قدم از قدم نمیتونیم برداریم. بهبه. چه دعایی ❤️❤️❤️
@pelak13
هرچند در برابرت از ذره کمتریم
از دلخوشان آن نگه ذره پروریم
ای مهربان ترین پدر، ای آبروی ما
ما را ببخش، ناخلف و آبرو بریم…
ما را ببخش، گرچه که دور از تو سالهاست
سنگیندلیم گاهی و گاهی سبکسریم
مایی که بی تو شیخ و فقیهیم و مدعی
خود هاج و واج ماندهٔ معروف و منکریم
معصوم مردمیم! ولی در خفای خویش
درگیر توبههای مدام و مکرریم
ما را سر نگاه به صوم و صلاه نیست
دلبستگان جلوهٔ محراب و منبریم
ایمانمان قویست! به قدری که آخرت
اصلا بعید نیست بفهمیم کافریم!
کاهیم و در توهم خود کوهی استوار
سنگیم و در تصور خود در و گوهریم
اما بگو اگر تو نباشی که بشنوی
از دست خود شکایت خود را کجا بریم؟
باید به جز تو با که بگوییم الغیاث؟
مایی که سخت بی کس و بی یار و یاوریم
یکبار اگر که رد شدهایم از برابرت
لطفی کن و دومرتبه مگذار بگذریم...
~ علیرضا نورعلیپور
@pelak13
چراغونیهای عید رو نگاه میکردم که چه دلانگیزن... یهو توجهم به بکگراند منظره جلب شد: «آسمون»! داشتم فکر میکردم اگه این بکگراند بزرگ و قشنگ نبود، چراغونیها اونقدرم جلوه نداشت. بعد به این فکر کردم چرا خیلی وقتا حواسم به بکگراندِ مهمتر از اشیاء نیست؟
و متأسفانه چقدر آشناست این بیتوجهی!
@pelak13