پلاک ۱۳
حق پیروز است اما با فداکاری ها و شکرگزاری ها 🔸️بخواهید و نخواهید، حق پیروز میشود. از شما توقعی نیس
نگرانی ما این نیست که آیا حق پیروز میشه یا نه؟
چون در روایات بهمون وعده دادند که حق در نهایت پیروزه.
نگرانی ما اینه که اون روزی که حق پیروز شد، از ما بهعنوان یاریکنندگان حق یاد میکنند یا تماشاکنندگان یا...!؟
@pelak13
هنوز دو سالش هم نیست. این یکی- دو روز، گاهی میخواست یه کار جدید بکنه، دوست داشت کنارش باشم. من فکر میکردم فقط میخواسته فلان وسیله رو بهش بدم، پا میشدم که بیام، غر میزد. بعد که کنارش مینشستم کاری بهم نداشت ها، فقط میخواست بشینم که اگه از کاری که داره میکنه حس غریبگی میگیره، از من حس امنیت بگیره تا اون جبران بشه.
برام جالب بود؛ چون متوجه شدم حس منم به بعضی از آدمها همینطوره؛ از حضورشون امنیت میگیرم، بدون هیچ حرفی، بدون هیچ کاری.
یه وقتایی فکر میکنم بچهها خیلی به احوال خودشون آگاهتر از ما هستند...
@pelak13
وقتی کسی رو خوب میشناسی ولی دربارهش یه چیزی میشنوی که خلاف اخلاقشه، علیالقاعده صبر میکنی تا ببینی قضیه برات حل میشه یا نه. مثلاً تو مطمئنی فلانی راستگو هست؛ حالا اگر یه حرف بهظاهر دروغ ازش نقل کنن، سریع قبول نمیکنی. صبر میکنی ببینی ماجرا چی بوده یا دفاع اون شخص از خودش چیه.
یا مثلاً مطمئنی خوشاخلاقه، یهو میبینی یکیو کتک زده! تعجب میکنی اما این تعجب رو سریع به قضاوت نمیرسونی و صبر میکنی تا مشخص بشه، شاید واقعاً اون شخصی که کتک خورده، حقش بوده! شناخت و مهری که نسبتبه اون آدم داری، بهت این صبر رو میده.
چرا دربارهٔ خدا اینطور نیستیم؟ چرا اگه یه جایی ببینیم داره ظلم اتفاق میفته و ظاهراً بیعدالتی شده، صبر نمیکنیم تا ابعاد دقیق ماجرا رو بفهمیم و سریع میگیم پس کو عدالت؟ یا چرا بهمحض اینکه یه آیهٔ قرآن بهنظر عجیب میاد، یه قضاوت روش میچسبونیم و نمیریم دنبال معنایی که شاید مخفی باشه؟
بهنظرم مشکل از همون «شناخت» و «مهر» هست. نه اونقدر وقت گذاشتیم که با کسب علم، خدا رو بهتر بشناسیم، نه اونقدر به نعمتها و خصوصیاتش فکر و دقت کردیم و باهاش حرف زدیم که مهر زیادی ازش توی دلمون باشه! آره دیگه. شناخت و مهر که نباشه، آدمیزادِ عجول فقط میخواد زود رأی نهاییش رو بکوبه روی میز و بره!
~ من مینویسم شناخت و مهر، تو بخون «معرفت».
@pelak13
استاد میگه با خودتون نگید باید بفهمم تا قرآن رو بخونم. سعی کنید بفهمید ولی اصل رو اتفاقاً بذارید روی خوندن. میدونید اونی که باید نگران باشه که چقدر به مفاهیم توجه داره کیه؟ کسی که از مرحلهٔ انس گذشته، یعنی قرآن رو همیشه و زیاد میخونه. این آدم باید توی مرحلهٔ اول متوقف نشه و بره مرحلهٔ بعد؛ که علاوه بر خوندن، دنبال فهم هم باشه.
ولی کسی که هنوز با قرآن انس نداره و عادت نداره قرآن بخونه، اینکه «بفهمم چی میخونم» براش یک فریبه. چرا؟ چون قضیه سخت میشه و کلاً ولش میکنه. چون باید دلبستهش باشی که دنبال فهمش بری.
بعد استاد یه مثال جالب میزنه، اینکه وقتی یه چیزی رو سوزوندین، مرد جنگی هم بیاد نمیتونه ته قابلمه رو تمیز کنه. ولی کافیه وقتی ظرف میشورید قابلمه رو بذارید زیر دستتون، کمکم آب نفوذ میکنه و اون جرم خودش کنده میشه.
آب پاککنندگیش رو بلده، تو فقط کثیفیها رو در معرض آب قرار بده، حتی اگه بهنظرت اومد که سخته تغییر کنه.
@pelak13
پلاک ۱۳
یادت به خیر ای رفته از چشم و نگاهم... ❤️🩹
مرا که از ندیدنِ تو خستهام، ببخش!
گفت: از کار کردن خسته شده بودم؛ برای همین تصمیم گرفتم یه هدف گرونقیمت برای خودم بذارم تا انگیزه بگیرم!
ظاهراً استدلالش خوبه و مشکل رو برطرف کرده... ولی حقیقت اینه که تا وقتی بند اینطور اسباب باشیم، در جا میزنیم. شاید از نظر مالی پیشرفت کنیم، ولی روح و دل معیارهای سختگیرانهتری دارن و با این چیزها اطمینان و ثباتی رو که میخوان بهدست نمیارن.
اثر مسکّن موقته، باید دنبال درمان بود. درمان چیه؟ ایجاد ریشههای معرفتی برای تکتک کارهای روزمره...
@pelak13
لِكُلِّ اِجْتِمَاعٍ مِنْ خَلِيلَيْنِ فُرْقَةٌ
وَ كُلُّ اَلَّذِي دُونَ اَلْوَفَاةِ قَلِيلٌ
وَ إِنَّ اِفْتِقَادِي وَاحِداً بَعْدَ وَاحِدٍ
دَلِيلٌ عَلَى أَنْ لاَ يَدُومَ خَلِيلٌ ... 🖤
• از عاشقانههای امیرالمؤمنین برای حضرت زهرا علیهماالسلام
• اجتماع هر دو دوستى تبدیل به فراق مىشود؛ اما هر جداییای غير از مرگ، ناچیز است. از دست دادنِ یکی پساز دیگری دلیلی بر اين است که هيچ دوستى باقى نمیماند.
• بحارالانوار، ج۷۵، باب۱۶
@pelak13