وقتی کسی رو خیلی دوست دارم، نه تنها موقع خداحافظی باهاش دلتنگش میشم، بلکه حتی میتونم قبلاز خداحافظی دلتنگ باشم... با خودم حسابوکتاب میکنم دفعهٔ بعد کِی میبینمش؟ و این فاصلهٔ زمانی، هرچقدر هم باشه، زیاده...
پس عجیب نیست اگه از همین الان دلتنگ ماه رمضونم... ماهی که وعدهٔ دیدارش یک سال بعده و حتی معلوم نیست باشیم یا نه... که من حتی در آغوش تو دلتنگ توام گاهی ❤️🩹
~ اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ مِنْ أَلِيفٍ آنَسَ مُقْبِلاً فَسَرَّ، وَ أَوْحَشَ مُنْقَضِياً فَمَضَّ
~ سلام بر تو، همدمی که چون رو کند، مونس گردد و مسرور و شاد کند، و زمانی که پشت کند، به وحشت اندازد و دلها را به درد آورد.
@pelak13
💛 در روز عید فطر، امام حسن علیهالسلام از کنار گروهی عبور کردند که مشغول بازی و خنده بودند، بالای سر آنها ایستاد و فرمود:
💫 «إِنَّ اللّه َجَعَلَ شَهْرَ رَمَضانَ مِضْمارا لِخَلْقِهِ فَيَسْتَبِقُونَ فيهِ بِطاعَتِهِ إلى مَرْضاتِهِ، فَسَبَقَ قَوْمٌ فَفازُوا وَقَصَّرَ آخَرُونَ فَخابُوا، فَالْعَجَبَ كُلَّ العَجَبِ مِنْ ضاحِكٍ لاعِبٍ فِي اليَوْمِ الَّذي يُثابُ فيهِ الُمحْسِنُونَ وَيَخْسَرُ فيهِ المُبْطِلُونَ، وَأيْمُ اللّه ِ لَوْ كُشِفَ الغِطاءُ لَعَلِمُوا أَنَّ الُمحْسِنَ مَشْغُولٌ بِإحْسانِهِ وَالمُسى ءَ مَشْغُولٌ بِإساءَتِهِ» ثُمَّ مَضى.
💫 خداوند ماه رمضان را ميدان مسابقه و بهرهبردارى براى مخلوق خويش قرار داده كه با اطاعت و بندگى بر يكديگر پيشى و سبقت گيرند و خشنودى خدا را به دست آورند، گروهى سبقت جستند و مسابقه را بردند و گروهى ديگر عقب ماندند و متضرر شدند. شگفت و تعجب از آنانى است كه در روز پاداش گرفتنِ نيكوكاران و زيان ديدن بىهدفان، به خنده و لهو و لعب پرداختهاند. به خدا قسم اگر حجابها بركنار شود، خواهيد ديد نيکرفتار به نيكى خويش مشغول است و بدكردار به رفتار بدش گرفتار.
... سپس عبور کرد...
• تحف العقول عن آل الرسول، ص۲۳۶
@pelak13
پلاک ۱۳
💛 در روز عید فطر، امام حسن علیهالسلام از کنار گروهی عبور کردند که مشغول بازی و خنده بودند، بالای سر
میدونیم که قرار نیست زندگی خشکی داشته باشیم، بدون خنده، بدون تفریح... این رو از توصیهها و سیرهٔ ائمه علیهمالسلام میفهمیم. اما دربارهٔ نحوهٔ استراحت و تفریح، نکاتی وجود داره؛ مثلاً میزان تفریح یا کیفیت تفریح (که همراه با کارها و حرفهای بیهوده نباشه) مهمه.
حالا یه نکته که من از این کلام میفهمم، غفلتزا نبودن تفریحه. تفریح نباید باعث بشه از ظرفیت معنوی زمان (و احیاناً مکانی) که در اون هستیم، غافل بشیم. خصوصاً اعیاد، این خطر ما رو بیشتر تهدید میکنه. حالا نهاینکه تمام روز رو به عبادت بگذرونیم، خب هرکس یه ظرفیتی داره. ولی حیفه در حد توان خودمون از زمان استفاده نکنیم و از دستش بدیم بههرحال...
امیدوارم خدا توفیق بندگیش رو بهمون بده، عیدتون مبارک عزیزای دل ❤️✨
کنج گوهرشاد4_5926999845653976906.mp3
زمان:
حجم:
5M
همچو باران،
چو ابر بهاران...
@pelak13
هنگامی که یکی از شما بخواهد از پرودگارش درخواستی داشته باشد و به او عطا شود، باید از مردم مأیوس شود و امیدی جز به خدا نداشته باشد. زمانی که خدای عزّوجل این را از دلش بداند، هر چه از خدا بخواهد به او عطا کند.
~ امام صادق علیهالسلام
~ ما چون ز دری پای کشیدیم، کشیدیم
امید ز هرکس که بریدیم، بریدیم! 🌿
@pelak13
قبلاً فکر میکردم چطوریه که آدمهایی که دوستشون دارم، اینقدر عطرهاشون خوشبوئه؟
اخیراً متوجه شدم اینکه اون عطرها رو دوست دارم دقیقاً بهخاطر خود آدمهاست. چون وقتی عطرشون رو عوض میکنن، عطر جدید رو هم مثل قبلی دوست دارم!
ترسناکه، نیست؟
دل اینطور میتونه ما رو به یه سمت بکشه، بدون اینکه دقیق متوجه بشیم چرا داریم به اون سمت میریم.
واقعاً ترسناکه.
~ حُبُّکَ لِلشَّیْ ءِ یُعْمِی وَ یُصِمُ
~ علاقهٔ تو به چیزی، (تو را) کور و کر میکند.
• رسول اکرم(ص) | من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۳۸۰
~ قضیه وقتی ترسناکتر میشه که: کلیک
@pelak13
داشتم فکر میکردم خوشحال کردن من کار سختی نیست! میتونی یه شعر از حافظ (یا اگه سخته، سعدی! 😂) برام بخونی و خوشحالم کنی، میتونی برام قلب زرد بذاری و خوشحالم کنی، میتونی وقتی حرف میزنم به چشمام نگاه کنی و خوشحالم کنی.
بعد با خودم گفتم چی باعث شده فکر کنی مردم رسالت دارن تو رو خوشحال کنن، که حالا به شیوهش فکر میکنی؟! 👀🥶 و با اینکه خورد توی پرم، به این سؤال، جدی فکر کردم... چرا ما باید از آدمها توقع داشته باشیم خوشحالمون کنن؟ چرا خودمون پیشفرض خوشحال نباشیم؟ اینطوری زندگی خیلی راحتتره، حتی اگه کسی موقع حرف زدن بهت نگاه نکنه، ایموجیهاش فقط گیاه (🍀☘🌿🌱🤣) باشه و اهل شعر هم نباشه.
جدی میگم.
@pelak13
یک/ بابت بعضی از کارهایی که بر عهده دارم، نگرانم. آیا میتوانم خوب انجامشان بدهم؟ این سؤال مثل یک عینک جلوی چشمم را گرفته و نمیگذارد گلهای مسیر را خوب ببینم. اگر نمیتوانم عینک را دور بیاندازم، کاش حداقل بتوانم گاهی آن را از روی چشمم بردارم...
دو/ خوب شد کسی از حسهایی که دارم خبر ندارد. دلم میخواست مثل دختربچهای گریه کنم، بهانه بگیرم، خواستهام را بلندبلند بگویم و از تو چه پنهان، پا پس نکشم و بجنگم. اما مثل خانمی بزرگسال، لبخند زدم، سکوت کردم، باران را تماشا کردم و نجنگیده سلاح انداختم و رفتم... نمیدانم اسمش غرور است یا نه، ولی بگو چه سود از جنگیدن برای چیزی که صلح در آن اصالت دارد؟ به فرض برنده هم بشوی...
سه/ گنگ نوشتن هم مزایای خودش را دارد. هم سکوت نکردهای و از حرفهای نگفته فرو نپاشیدهای، هم کسی نمیداند بر دلت چه گذشته است و چرا. شاید روزی برگردی و ببینی خودت هم به خاطر نمیآوری ماجرا چه بوده است. خدا کند.
#الحمدلله_علی_کل_حال ❤️
@pelak13