مدرس این کارگاه تصویرگر کتاب «تا لانهٔ مورچیلوها»ست 😍 باید کتاب رو دیده باشید تا بدونید چی میگم...
کتاب تا لانهٔ مورچیلوها جای خود...
مدرس این کارگاه روانشناسه و من خیلی قبلتر از طراحیهاش روی کاغذ، طرحهایی رو که روی دل و روح خودم کشیده رو دیدهم! 💙🦋 تمام رنگهای تیرهای رو که تبدیل به رنگ روشن کرد...
خلاصه که آره! خیلی پیشنهاد میکنم. مطمئنم توی این کارگاه هم نکات تخصصی یاد میگیرید، هم دلتون رنگیرنگی میشه انشاءالله 🥲🥰
@pelak13
معنی فاصلهها چیست؟ برایم بنویس!
درد این واژهسرا چیست؟ برایم بنویس!
تو برایم بنویسی به یقین میفهمم
حرمت عشق کجا هست؟ برایم بنویس...
💚🌱 و اگه بگم با این قلم و با نوشتنت میتونی لبخند روی لب امام زمان علیهالسلام بیاری چی؟
یا بگم شاید قلم زدن تو باعث بشه فرزند خودت یا شخص دیگهای، بره بهسمت یار امام زمان بودن؟
🦋 البته به خیلی چیزا بستگی داره، ولی شروعش شاید اینجاست...
+ کلیک
@pelak13
میخواستم غر بزنم و بگویم که...
به خودم حق میدادم غمگین باشم که...
زمان جلسه رسید، تصمیم گرفتم بعداز جلسه بنویسم.
اما در جلسه فهمیدم باید برای مسائل مهمتری دغدغه داشت، پس حالا فعلاً مهم نیست که...!
الان مهم این است: خدا ما را از منصب خدمت به خودش و دینش -در هر قالبی که هست- دور نیندازد؛ حتی اگر که... .
@pelak13
هدایت شده از 🇵🇸•نجواگرافی•🇮🇷
کیست در شأنِ تو بانو؟
بی گمان تنها علی
قدرِ زر زرگر شناسد،
قدرِ زهرا را علی!(:♥️🌱
| -عیدکممبروک |
| -مرجالبحرینیلتقیان |
@najvagraphy | نجوا
پلاک ۱۳
کفشم را بهجای کفش خودش برداشته بود. آن روز حدس زدم کفش خودش کدام است، چون کفشهایمان خیلی شبیه هم بودند. حق داشت واقعاً!
حالا آمدهام، میبینم کفش را که برگردانده، یک هدیه و یادداشت هم داخلش گذاشته! میتوانست هدیه ندهد، چون حتی یک درصد هم لازم نبود. میتوانست هدیه بدهد، اما آن را به دست خودم دهد. میتوانست هدیه را در کفش بگذارد و یادداشت ننویسد. یا حداقل یادداشت در برگهٔ زردرنگ نباشد! 💛
القصه بعضی آدمها در محبت کردن چقدر خوشسلیقهاند! 🧡 تکتک ابعاد این کار برایم پر از مهربانی بود... 🌱 این هم از شگفتانهٔ امشب، بعداز جلسهٔ قرآن.
و اما جلسهٔ قرآن...
@pelak13
نهاینکه بگویم الان در فضا سیر میکنم یا عمیقترین بهرهها را بردهام و همهچیز را فهمیدهام. نه! اما دلم آرام است...
جلسهٔ قرآن یعنی این بار تو سکوت کنی و از او بخواهی حرف بزند. کار تو دل سپردن باشد. آنجا که باید سرزنش بشوی، دل بسپری و بپذیری. آنجا که از امید میگوید، دل بسپری و ادامه دهی...
یک روز به خدا خواهم گفت که من اگر از قرآنت فهم درستی هم نداشتم، باری، روبهروی آن زانو زدهام و در مقابل سرزنشهایش سر خم کردهام. کم است اما تو بدان که موضع قلب ما نسبت به قرآن عزیزت چیست... .
@pelak13