هدایت شده از MESBAHYAZDI.IR
💠 خاطره ویژه | امانت
🔸️تقریباً چهلوپنج دقیقهای به اذان مغرب و عشا مانده بود. رفته بودم منزل حاجآقا به ایشان سری بزنم. تنها بودند؛ حتی حاجخانم هم نبودند. حاجآقا داشتند پاهایشان را چرب میکردند. سالها بود زانودرد و پادرد همپایشان شده بود. دکترها روغنهایی را تجویز کرده بودند و باید هر روز پایشان را چرب میکردند.
🔸️احوالپرسی همیشگی و خوشوبشی کردیم. حاجآقا همچنان مشغول بودند که از من خواستند چیزی برایشان بیاورم. میخواستند بگویند متکا را بیاور که کلمهاش یادشان نیامد! چند ثانیه کشید. مقداری که گذشت متوجه شدم و متکا را برایشان آوردم.
🔸️سرشان را انداخته بودند پایین. غرق فکر شدند. چند دقیقهای سکوت شد. رو کردند به من و بغضآلود و با صدای لرزان گفتند: «آدم گاهی اوقات کلمه به این سادگی که شاید هزاران بار در طول زندگی با آن سروکار داشته، یادش میرود، اگر روزی به ما گفتند که خدایت کیست و یادمان رفت آن موقع چه خاکی بر سر کنیم؟ اگر گفتند که امامت کیست و یادمان رفت، اگر گفتند کتابت چیست و یادمان رفت! آنجا باید چه کنیم؟»
آن بغض سنگین اشک شد و کمکم از چشمانشان سرازیر شد.
🔸️ این سؤال را تکرار کردند. گفتند: «چه کار کنیم؟» فکر میکردم این پرسش مقدمه توضیحی است، اما دیدم ادامه دارد. باز هم مرتب از من پرسیدند.«به نتیجه ای رسیدی؟ فکر کردی؟» همزمان خودشان هم حال معنوی دیگری پیدا کرده بودند که لحظهبهلحظه تشدید میشد.
ادامه دارد...
🌙 @mesbahyazdi_ir
هدایت شده از MESBAHYAZDI.IR
🔺️ (ادامه)
🔸️نزدیک اذان شد. از وضو که برگشتند دوباره با بغض و اشک پرسیدند: «خب! به نتیجه ای رسیدی چه کار کنیم؟» مات و مبهوت مانده بودم. رفتند سمت چوبلباسی. عطرهای دمدستیشان را آنجا میگذاشتند. صدای اذانشان در خانه پیچید. وقتی نزدیک سجاده شدند، بغض صدایشان ترکید. به پهنای صورت اشک میریختند. گفتند: «شما که جوابی به این سؤال ندادی! اگر پرسیدند اسم خدایت کیست اگر یادمان رفت چه کنیم. اما فکر میکنم این «علی علی» گفتنهای ما در طول زندگی که هر جا توانستیم و از دستمان برآمد، مدام گفتیم «علی علی» این «علی علی» گفتنها ما را رها نمیکند. ما را ول نمیکنند. امیرالمؤمنین (علیه السلام) به جایش میآیند و جواب این «علی علی» گفتنها را میدهند. اگر هم یادمان برود به ما یادآوری میکنند.»
🔸️بعد بلافاصله گفتند: «اگر در این دنیا ایمانمان را امانت بدهیم دست امیرالمؤمنین (علیه السلام) به شرطی که ایمان را خراب نکرده باشیم، بگوییم این امانت خدمت شما آن لحظه و جایی که من احتیاج دارم، این را به من برگردانید؛ بعید میدانم امیرالمؤمنین کسی باشد که بخواهد از امانت نگهداری نکند و حتماً آدم امینی است. مهم این است که ما ایمانمان را امانت دهیم. این علی علی گفتنها آنجا کار خودش را میکند.»
🔸️مشغول نماز مغرب شدیم. نماز عجیبی شد. ادعا ندارم همیشه با ایشان بودهام و حالاتشان را دیدهام، اما در سنوسال خودم و در موقعیتهایی که با حاجآقا ارتباط داشتم، کمتر چنین نمازی از ایشان دیده بودم. با حال و پر اشک. بین هر آیه سوره حمدشان گریه میکردند.
🔸️بین دو نماز بحث را ادامه دادند و تأکید کردند روی اینکه آدم ایمانش را بسپارد به دست آنها، آنها شب اول قبر برگردانند.
🔺️خاطره ای از نوه آیت الله مصباح یزدی(قدس سره)
#خاطره
#امام_علی
🌙 @mesbahyazdi_ir
پلاک ۱۳
🔺️ (ادامه) 🔸️نزدیک اذان شد. از وضو که برگشتند دوباره با بغض و اشک پرسیدند: «خب! به نتیجه ای رسیدی چ
ولی کاش اینو حتماً بخونید 🥺❤️
هدایت شده از طوطی تر
بچه ها اگه کسی بهتون گوش نمیده، باهاش حرف نزنید! شاید کلیشه ای به نظر بیاد ولی خیلی مهمه، حرف زدن با فردی که علاقه ای به موضوع مورد علاقه ی شما نداره هم باعث میشه حس کنید اون موضوع احمقانه اس و هم اون فرد فک میکنه شما احمقید. حتی اگه مهمترین فرد زندگی تونه!
قرار نیس افراد مهم زندگی تون بتونن توی تک تک موضوعات مهم ساپورتتون کنن، گاهی باید بگردید و شخصیو پیدا کنید برای اشتراک گذاری لحظات خاص زندگی تون، لحظاتی که هرکسی درکش نمیکنه.
•شیمبله•
🗣 @tootiter
پلاک ۱۳
بچه ها اگه کسی بهتون گوش نمیده، باهاش حرف نزنید! شاید کلیشه ای به نظر بیاد ولی خیلی مهمه، حرف زدن با
جملهٔ آخر، یعنی «لحظاتی که هرکسی درکش نمیکنه»، دقیقاً خیلی از حرفاییه که اینجا میزنم 🧡 ممنونم که آدمای امنی هستید... 🧡
@pelak13
حالا عکس که جُدا. 💚
ولی من تازه با این گروه آشنا شدهم، خیلی کارشون درسته، اگر تمایل داشتید، لینکش:
https://eitaa.com/joinchat/2873557323Ca4263eb8b4
هدایت شده از استاد علی صفایی حائری
📜 #متن |🔰دل های شکسته
❤️🩹 اگر بچۀ شما هنگام شستن قورى، آن را بشكند و در جواب شما كه مى پرسى: قورى كو؟ با قدرت جواب دهد كه شكستم!
❤️🩹 هنگامى كه مى گويى چرا شكستى؟ مى گويد: خب، ديگر شكست! در اين صورت او را رها نمىكنى و بر او سخت مىگيرى.
❤️🩹 ولى اگر ببينى كه با شكستن قورى، همۀ وجود او شكسته است و نمى تواند سرش را بلند كند؛ يعنى تفريط كرده، ولى احساس شكستگى و شرمندگى مى كند، تو با او چه مى كنى؟
❤️🩹 تنبيه براى اين است كه او بشكند. تندى براى اين است كه بفهمد بدى كرده است، ولى وقتى كه او خود شكسته است، حتى به او پاداش هم مى دهى و از او دلجويى هم مىكنى و به او مىگويى عيبى ندارد.
❤️🩹 ما با مكتبى روبرو هستيم كه از تفريط، اميد مزد و پاداش دارد و از طاعت هاى چند هزار ساله، انتظار هبوط و رجم.
❤️🩹 با اين تحليل، خيلى از چيزها به هم مىخورد.مسائل شكل جديدى مىگيرد و وضعيت ديگرى مىطلبد؛ كه از تو، نه طاعت و نه عصيان، كه انكسار و شكستگى مىخرند.
❤️🩹 ...و خدا در دلهاى شكسته جاى دارد!
❛❛ عینصاد
📚 #اخبات | ص ۴۷
#⃣ #بریده_کتاب #سیر_و_سلوک
🎧 نسخهٔ کتاب صوتی 👉🏻
📱نسخهٔ کتاب الکترونیکی 👉🏻
📖 نسخه کتاب چاپی 👉🏻
👤: @ad_Einsad