eitaa logo
عشـ∞ـق‌ یـعـنے یـه‌ پـلاڪ
8.8هزار دنبال‌کننده
13.1هزار عکس
7.4هزار ویدیو
149 فایل
آسمونی شدن نه بال میخواد و نه پر. دلی میخواد به وسعت خود آسمون. مردان آسمونی بال پرواز نداشتن، تنها به ندای دلشون لبیک گفتندوپریدن تبلیغ وتبادل👇 https://eitaa.com/joinchat/2836856857C847106613b 🤝
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴مقصران شلیک به فرهنگ و ناموس مردم ✅آقای نماینده؛ پرتاب ماهواره‌ی مایه‌ی شماتت دشمنان نسبت به توانمندی‌های متخصصان برجسته ایرانی شد؛ اما چرا هیچگاه دنبال پرسشگری از آن و یا مقصران عدم راه اندازی و شلیک به فرهنگ و ناموس مردم و مسئولیت‌های حقوقی مترتب بر آن نبودید؟ ...........☆💓☆............. @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti @ebrahim_navid_shahadat ...........☆💓☆..................
✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺 پارسال بود قبل از محرم من دوسال بود که حاجتی داشتم ولی برآورده نمی شد دیگه تحملم تمام شده بود وچون حاجتم رو از امام حسین(ع) خواسته بودم وبرآورده نشده بود از امام حسین(ع) گله گذاری کردم خیلی ناراحت بودم حتی در محرم هم که مجلس میرفتم فقط برای همراهی با خانواده بود ولی هنگامی که سینه زنی آغاز میشد من هیچ اشتیاقی به سینه زدن نداشتم به همین صورت گذشت تا شب پنجم محرم از شب پنجم به بعد کم کم با خودم گفتم نکنه باز کم کاری از خودم باشه نه از امام حسین(ع) این حالت تا شام غریبان ادامه داشت در شب شام غریبان حزن عجیبی دلم رو گرفته بود وعلاوه بر این حزن یک حس دیگه هم داشتم با وجود این که خونه بودم ولی احساس می کردم در یک بیابان تاریک وبسیار سرد هستم وتحیر عجیبی داشتم نمی دونستم باید چه کار کنم ولی یک صدایی بهم می گفت تنها راه نجاتت امام حسین(ع) است تا این صدا رو درونم احساس کردم رفتم اتاقم شروع کردم خلوت کردن با امام حسین(ع) آن شب گذشت اربعین شد با چند تن از دوستانم رفتیم کربلا معلی ظهر اربعین کربلا بودیم آفتاب تیزی می تابید رفتیم تا به محل اسکان رسیدیم من کم کم گرما زده شدم سرم گیج می رفت هر دو پایم زخم بود حرارت تمام بدنم رو گرفته بود مرغ خیالم رفت عاشورا 61 هجری با خودم می گفتم من که الان در امنیت هستم اینه حالم پس امام حسین(ع) در عاشورا چه کشید که هم تشنه بود هم همین گرما رو تحمل می کرد وهم سنگینی زره وخستگی جنگ رو تحمل می کرد حالم خراب شد و این فکر تا آخر سفر رهام نکرد شب آخری که کربلا بودیم رفتیم بین الحرمین چه باصفا بود انگار تمام غصه هام تموم شده بود ، خیلی زیبا بود همه مردم با زبان های مختلف با امام حسین(ع) حرف می زدند زبان ها فرق می کرد ولی انگار همه به امام حسین(ع) التماس می کردن سفر کربلاشون تموم نشه وجالب اینه بعد از مدت کوتاهی آن مشکل دوسالم حل شد🍃 ✍شما هم میتونید اگه دلنوشته یا خاطره ای اینچنین دارید برای ما بفرستید تا در کانال قرار بدیم😊 ...........☆💓☆............. @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti @ebrahim_navid_shahadat ...........☆💓☆..................
از زبان مورچه.mp3
3.78M
حاج آقای عالی ...........☆💓☆............. @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti @ebrahim_navid_shahadat ...........☆💓☆..................
عشـ∞ـق‌ یـعـنے یـه‌ پـلاڪ
&راوی زینب& توسکا بامن همراه شد تا منو برسونه تا رسیدیم سرکوچه دنیا سرم خراب شد دوتا آقا با لبا
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ بسم رب الشهدا نامه باز کردم با همون خط اول اشکم شروع شد بسم رب الشهدا والصدیقین چشم مخصوص تماشاست اگر بگذارند وتـــماشای تـــــو زیباست اگر بگذارند مــــن ازاظهار نظرهای دلــــم فهمـــیدم عشق هم صاحب فتواست اگـر بگذارند دل سر گشته! من این همه بیهوده مگرد خانه دوست همین جاست اگر بگذارند سند عقل مشاء است همه می دانند عشق اما فقط از ما است اگر بگذارند غضب آلــــوده نگاهم نکنید ای مــــردم! دل من مال شماهاست اگر بگـــذارند سلام زینب قشنگم این نامه در حالی مینویسم که یکی دو ساعت به عملیات مانده و تو اورا زمانی میخانی که اسیر یا شهید شدم و امیدوارم دومی باشد چرا که امتحان اسارت امتحانی سخت است و من ترس مردودی و شرمندگی دارم زینب عزیزاز تر جانم حرفهای مفصل را در نامه ای که خانم رضایی به دستت میرسانند اما در این نامه میخوام در این بانوی محترم بگویم این خواهر گرامی بانوی صبور است همان سنگ صبور از سال ۹۲که لیاقت مدافع بی بی شدن نگرانیم تو بودی اما این بار که آمده ام دل از تو کندم برای آن که نگران صبر و تحمل تو بودم این خواهر گرامی انتخاب کردم تا بعد از من مراقب تو باشد توکل کن به درگاه خداوند و دست به دست خانم رضایی بده تا ادامه این راه زینب وار طی کنه حرفهایم در آن نوشتم امیدوارم خیلی زود با این خواهر بزرگوار دوست شوی تا خیالم راحت باشد دوست دار تو برادرت حسین وقتی نامه ای حسین عزیزم تموم شده بود دم خونه بودم زنگ زدم وارد خونه شدم میخاستم برم تو اتاقم -سلام مامان : سلام زینب جان حسین که رفته توهم که میای میری تو اتاقت من دلم به کی خوش باشه ؟ زینب :😭😭من خوبم مامان :الله اکبر مشخصه زینب امروز یه خانمی اومده بود خونه میگفت از طرف حسین اومده برگشتم کامل سمت مامان یعنی پریدم سمتش -اسمش چی بود؟ مامان: بهار رضایی -رضایی ؟ شماره نداد ؟ هیچی نگفت ؟ مامان: آروم باش چرا تو اتاقه دویدم سمت اتاقم شماره خانم رضایی گرفتم -سلام ببخشید خانم رضایی خانم رضایی: سلام زینب قشنگم خوبی خانم گل ؟ با حرف اول خانم رضایی اشکم دراومد -ممنون 😭😭 خانم رضایی:الهی من بمیرم برای دلت ناهار خوردی؟ -نه خانم رضایی: عزیزدلم ناهارت بخور استراحت کن ساعت ۶میام دنبالت -آخه خانم رضایی:آخه بی آخه ناهارت کامل میخوریا یاعلی -چشم یاعلی نام نویسنده :بانوی مینودری ...........☆💓☆............. @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti @ebrahim_navid_shahadat ...........☆💓☆..................
✨🍃✨🍃✨🍃✨🍃✨🍃✨🍃 ای صبا گر بگذری بر کوی مهر افشان دوست بار ما را گو سلامی دل همیشه یاد اوست ...........☆💓☆............. @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti @ebrahim_navid_shahadat ...........☆💓☆.................. ✅انتشار فقط با لینک مجاز است👆
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 ⭕️ ۴۰۰ نفر از اساتید حوزه علمیه قم به رئیسی نامه نوشتند که بخاطر عدم راه اندازی شبکه ملی،حمایت از زیر ساخت شبکه‌های خارجی،سنگ اندازی در توسعه پیام‌رسانهای داخلی، معطل ماندن دستورات رهبری،زمینه سازی نفوذ فرهنگی و رها کردن فضای مجازی، آقای جهرمی و فیروزآبادی رو بازداشت و محاکمه کنید! ...........☆💓☆............. @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti @ebrahim_navid_shahadat ...........☆💓☆..................
15.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دخترخانمی که به وسیله یک کتاب یا حجاب آشنا شد🍃😍 ...........☆💓☆............. @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti @ebrahim_navid_shahadat ...........☆💓☆..................
سه دقيقه در قیامت 52.mp3
38.82M
🔈 شرح و بررسی کتاب 🔈 تجربه نزدیک به مرگ جانباز مدافع حرم ...........☆💓☆............. @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti @ebrahim_navid_shahadat ...........☆💓☆..................
عشـ∞ـق‌ یـعـنے یـه‌ پـلاڪ
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ بسم رب الشهدا #رمان #هادی_دلها #قسمت_5 نامه باز کردم با همون خط اول اشکم شروع شد
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ بسم الرب الشهدا ساعت شش غروب بود آماده جلوی در ساختمان منتظر خانم رضایی بودم پنج دقیقه بعد خانم رضایی رسیدن خانم حدودا ۲۹-۳۰ساله با چهره کاملا معمولی ولی یه مهربونی که کاملا مشخص بود تانشستم تو ماشین دستاش باز کرد به آغوشش پناه بردم شاید حدود یک ربع بیست دقیقه فقط تو آغوشش گریه کردم خانم رضایی :آروم شدی عزیزم ؟ فقط با اشک نگاهش کردم خانم رضایی:میبرمت یه جایی که بوی حضور حسین بده بعداز گذشت ۴۵دقیقه روبروی معراج الشهدا نگه داشت وارد که شدیم خیلی داشتن میمودن سمتم ولی بهار مانع شد به سمت حسینه معراج الشهدا راهنماییم کرد حسینه ای هنوز پرچم عزای اباعبدالله الحسین روی دیوارهاش خودنمایی میکرد خانم رضایی با یه باکس جلوم نشست در دیوارای معراج حسین قبل محرم با بچه ها سیاه پوش کرد 😭 اینکه چطوری تو رو سپرد دست من بمونه برای بعد 😔 اما فعلا فقط میخام امانتهای دستم بهت بدم به بچه ها گفتم نیان اینجا خودم ی ساعت دیگه بهت سر میزنم این باکس همون امانتهای که حسین چندروز قبل از اعزام بهم داد گفت اگه اتفاقی براش افتاد یک هفته بعد از اعلام خبر بهت بدم خودش از حسینه رفت بیرون باکس باز کردم یه نامه بود یه بسته بود نامه باز کردم بسم رب الشهدا و الصدیقین ما را بنویسید فدای سرِ زینب آماده ترین افسر رزم آورِ زینب باید به مسلمانی خود شک کند آنکه یک لحظه ی کوتاه شود کافرِ زینب کافیست که با گوشه ی ابرو بدهد اذن فرماندهی کل قوا؛ مادرِ زینب از بیخ درآورده و خواهیم درآورد چشمی که چپ افتد به دور و برِ زینب آن کشور سوریه و این کشور ایران مجموع دو کشور بشود کشورِ زینب رهبر بدهد رخصت میدان؛ بگذاریم مرحم به سر زخم دل مضطرِ زینب سلام خواهر گلم زینب قشنگم تو این دو سالی که لیاقت مدافع بی بی جانم بودم تمام نگرانیم تو بودی، خواهرجانم تو انقدر بچه حساسی بودی که هیچوقت نتونستم از سوریه بهت بگم وقتی بعد از شهادت آقاسید محمدحسین اونقدر نگرانت بودم که نمیتونم بیان کنم زینبم این نامه زمانی میخونی اسیر یا شهید شدم که امیدوارم شهید باشه زینبم بعداز رفتنم اونقدر حرف میشنوی دوست دارم زینب وار ادامه بدی و به حرفای خانم رضایی گوش بدی و باهش هم قدم بشی برای شناخت بقیه شهدا امیدوارم تو سوریه چیزای که مد نظرم برات بتونم یادگاری بخرم همراه این نامه یه تابلو هست بزن تو اتاق خوابت دوست دارم پیکرم هیچوقت برنگرده اگه برنگشت قرارمنو تو هرموقعه دلت گرفت قعطه ۵۰بهشت زهرا مزار شهید میردوستی دوست دارم گل نازم ....فردا ظهر❤️ نام نویسنده :بانوی مینودری ...........☆💓☆............. @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti @ebrahim_navid_shahadat ...........☆💓☆..................
❣ 🍃 برای آنکه دلش را جلا کند 🌷یا آنکه فکر سینه ی پرمبتلا💔 کند 🍃باید بلافاصله بعد بیدارباش 🌷بایک رو به سوی شما کند😍 🌸🍃 🌹🍃🌹🍃 ...........☆💓☆............. @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti @ebrahim_navid_shahadat ...........☆💓☆..................
سلام دوستان😊✋ طاعاتتون قبول درگاه حضرت حق ان شاءالله🌹 از امروز در قسمت پست صوتی قرار pdf یکسری از کتابهای صوتی براتون بزاریم☺️ اُمیدوارم حتما بخونید و دنبال کنید🍃 چون فایل صوتی حجم کمتری دارن و به صرفه تر هم هستن😉 کتابهایی از شهدا و بزرگان🌺 امروز کتاب خاطرات شهید صیاد شیرازی رو براتون ارسال میکنیم. صیاد دلها رو همه میشناسیم ولی چه خوبه که بهتر و دقیق تر بشناسیم😊 آیت الله بهاالدینی در باره شهید صیاد شیرازی فرمودند : اگر صیاد شدید هم دنیا را دارید هم اخرت.... درضمن اگه مطالبی مفید و دقیق درباره ظهور ویا معادو قیامت دوست دارید بخونید حتما به دیگر ما سر بزنید☺️ آیدی کانالها در بیو همین کانال موجوده😉 بریم سراغ پارت اول کتاب صیاد دلها👇👇