eitaa logo
عشـ∞ـق‌ یـعـنے یـه‌ پـلاڪ
8.8هزار دنبال‌کننده
13هزار عکس
7.4هزار ویدیو
149 فایل
آسمونی شدن نه بال میخواد و نه پر. دلی میخواد به وسعت خود آسمون. مردان آسمونی بال پرواز نداشتن، تنها به ندای دلشون لبیک گفتندوپریدن تبلیغ وتبادل👇 https://eitaa.com/joinchat/2836856857C847106613b 🤝
مشاهده در ایتا
دانلود
13.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 جشن تولدی متفاوت از جنس پدر 🔹 فرمانده انتظامی رومشکان در برنامه‌ای جالب و خوب اقدام به جشن تولد برای کمیل فرزند شهید ایوب رومیانی از شهدای مدافع امنیت کرد. 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
💢صبر زینبی "من به فدای خواهر حسین" 🔻وداع خواهرانه شهید سرگرد رضا مداح از شهدای حادثه تروریستی گلزارشهدای کرمان 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
_پـروردگـارـا وـاژه شهـیـد چیست..؟! ڪہ روے هر جـوانے میگذاری این چنین زیـبا مےشود...!) "🚶🏻‍♂ 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
سخـٺ‌است‌امّـا گذشٺـند‌از‌هـر‌آنچہ‌ڪہ‌ قلبشـان‌راوصـل‌ِزمـین‌میڪرد! این‌قانـون‌ِپـرواز‌اسـت.. گذشٺـن‌ازدنیـابرا؎رهــا‌شـدن(:✋🏻 شهید مهدی دامن باغ 🌺شادی روحش صلوات 🌺 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
5.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢والله هر کسی تیر به سمت این نظام انداخت آواره شد... 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ملیکا مثل ارتین با پدرو مادر خود خدا حافظی کرد 😭 دختر اگر یتیم شود پیر می‌شود از زندگی بدون پدر سیر می‌شود 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
🔸مادر شهیده فائزه رحیمی: "چادراتون رو محکم‌تر سر کنید تا دشمنان ببینند و بمیرند" 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
غیر از خیال جانان در جان و سر نباشد...♡ 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
🌟🌟۷ نماز ظهر را پشت سر حامد خوندیم بعد نماز رو کردم به حامد و محسن گفتم:نزدیک بود سه تایی جانباز اعصاب و روان بشیم... تماس گرفتند و گفتند:خوبید؟سلامتید؟حامد گفت خداروشکر هرسه خوبیم و چیز خاصی نشده.روی لب های حامد لبخند نشست و مکالمه را قطع کرد.پرسیدم :چی شده؟ فردا ماشین می‌فرستند و میتونیم نوبتی برای زیارت حرم بی بی جانم بریم. خیلی دلتنگ زیارت بودم.باید با لباس شخصی از خانه بیرون میزدیم.ته دلم غصه میخوردم که نزدیک ترین فاصله به حرم بی بی جانم هستیم اما بعد از نزدیک یک ماه فرصت کردیم برای زیارت بیاییم.مامور به تکلیف بودیم و سرباز. وارد صحن اصلی شدیم .صلابت حرم خانم حضرت زینب س دنیایی از آرامش را در خودش داشت به قول بچه ها یک زیارت نمکی و کوچولو کردیم و راه افتادیم. شب سرمان خلوت تر شد با خانه تماس گرفتم.فقط احوال پرسی کردم. بعدازظهر صدای تیراندازی نزدیک ترشد. بچه ها اعلام کردند در یکی از ساختمان‌های روبرو تردد مشکوکی دیدند،نسبت به یکی از ساختمان‌های کنار سفارت حس خوبی نداشتم ،خم شدم تا سلاحم و آماده کنم که صدای سوت یک گلوله دقیقا از کنار سرم رد شد.در کمتر از ثانیه اگر خم نشده بودم گلوله به گیج گاهم خورده بود. گلوله دوم به لبه دیوار خورد موقعیتم و کمی تغییر دادم .متوجه شدم کجا موضع گرفته. کمی صبر کردن.نفسم را حبس کردم.به محض اینکه از جای خودش تکان خورد زدم.برگشتم داخل خانه حامد گفت:چی شده ،برایش تعریف کردم.چشمم به دفترچه یادداشتم افتاد و فکری به ذهنم رسید. قراری با خود گذاشتم:خاطراتم را برای خانواده ام به عنوان یادگاری بنویسم تا اگر قسمتم شهادت شد ،براشون یک یادگاری داشته باشم.خیلی چیزها میتونست یادگاری بشه؛اما فقط کتاب را میشه تنها خوند و من تو این تنهایی ها فرصت داشتم یک دل سیر کنارشون باشم. ))بسم الله الرحمن الرحیم. یادگاری هدیه به پدر،مادر و برادرم آقا روح الله)) 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
📌 مادر چهارشهید از ساوه اُمُّ البَنین ایران شد 🔹️ حاجيه خانم فاطمه عباسي ورده (مادر مكرمه شهيدان؛ «احمد»؛ «علي»؛ «يونس» و «محمّد» جوادنيا) متولد ورده ساوه است؛ اما بعد از ازدواج به تهران آمده است ◇ از حاج علی اکبر همسرش می‌گوید که اولین اذان‌ سحرهای ماه رمضان در محله و مسجد را او می‌گفته که سال ۷۵ به رحمت خدا می‌رود ◇ این مادر شهید درباره فرزندانش مي‌گويد: احمد از قبل از انقلاب فعالیت می‌کرد. یادم هست یک شب که دیر آمد ساعت دو نیمه شب بود؛ اما من بیدار بودم. دنبالش تا اتاق رفتم و دیدم چیزی را لابلای روزنامه‌ پنهان می‌کند. در صندوق گفتم باز کرد، دیدم قوطی رنگ است و او شب‌ها «مرگ بر شاه» را دیوارنویسی می‌کند. ◇ احمد به پاوه رفت و در سال ۵۹ به دست کومله‌ها شهید می‌شود. ◇ مادر تا خبر شهادت احمد را می‌شنود نه شکایت می‌کند نه حتی گریه: «من سریع سجده شکر به جا آوردم؛ چون احمد بالاخره به آرزویش رسید.» ◇ بعد از شهادت احمد ، علی و یونس ۱۸ و ۱۶ ساله هم بهانه جبهه گرفتند تا دو سال بعد این دو برادر هم به برادر بزرگترشان بپیوندند: «علی و یونس هر دو برای عملیات فتح خرمشهر رفته بودند. علی شب شهید شده بود و یونس صبح؛ اما چون یونس جلوتر بود، جنازه‌اش چند روز دیرتر و موقع مراسم ترحیم علی رسید.» ◇ محمد پسر ته‌تغاری و شوخ طبع خانواده هم پنج سال بعد به شهادت رسید تا بالاخره مادر خود را «ام‌البنین ایران» کند. ◇ مادر شهیدان جوادنیا بهترین لحظات زندگی‌اش را دیدار با امام(ره) و حضور رهبر معظم انقلاب در منزل خودشان می‌داند 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
📝میدانید چرا به شهدای هویزه مظلوم می‌گویند؟ 🥀تنها دلیل آن این بود که کفر ونفاق یک قیچی درست کردند وسر بچه های امام را زدند😭 🥀با شروع جنگ تحمیلی از بهترین یاران وفرزندان امام ودر آن شرایط سخت وحساس در این شد جمع شدند وحماسه بزرگ آفریدند .خواست خدا این بود که هویزه بسان کربلای معلا با خون شیعه ها معروف ومشهور شود😔😭 ❤شادی ارواح شهدا ی هویزه صلوات❤ 《 اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم ♡》 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa