eitaa logo
عشـ∞ـق‌ یـعـنے یـه‌ پـلاڪ
8.8هزار دنبال‌کننده
12.9هزار عکس
7.3هزار ویدیو
149 فایل
آسمونی شدن نه بال میخواد و نه پر. دلی میخواد به وسعت خود آسمون. مردان آسمونی بال پرواز نداشتن، تنها به ندای دلشون لبیک گفتندوپریدن تبلیغ وتبادل👇 https://eitaa.com/joinchat/2836856857C847106613b 🤝
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺"هوس" نیست!! ⚠️حق الناس یعنی؛ با بدحجابی... تو کسی زلزله ۱۰ ریشتری به پا کنی..... ولی آوار برداریش بیفته گردن همسرش! @banomahtab به مابپیوندین👆(درایتا) ♻️
آقا پسر مذهبی شما هم خود نمایی لطفا ممنوع‼️ #از_لاک_جیغ_تا_خدا @banomahtab به مابپیوندین👆(درایتا) ♻️ #حامی_ایتا
چادرت هدیه زهراست حواست باشد🌸🍃 هر کسی لایق این پوشش زهرایی نیست🌸🍃 #از_لاک_جیغ_تا_خدا @banomahtab به مابپیوندین👆(درایتا) ♻️ #حامی_ایتا
عشـ∞ـق‌ یـعـنے یـه‌ پـلاڪ
#شکلات"پارمیدا" تبلیغ جنسیِ سخیفی را در سایت "آپارات" بارگذاری کرده ❌❌❌از گذاشتن کلیپ معذوریم کپش
🔴 به خاطر این زن، شکلات بخرید! 📝 🔹 با انتشار تبلیغی از یک کارخانه شکلات‌سازی ، می‌شود مطمئن بود که مدعیان پرسروصدای حقوق زن در ایران، در سیاره دیگری زندگی می‌کنند. مدام از حقوق زن، گرامی داشته شدن نقش زن، توجه به خواسته‌های زنان و این دست عنوان‌های دهن پرکن صحبت می‌کنند. آنقدر هم سر و صدای تاییدی که از هم می گیرند زیاد است که اگر زنی با لباسی مختص یک مهمانی زنانه، چهره‌ای تمام آرایش‌کرده و قاب بسته دوربین که تجدید رژلبش را نشان می‌دهد جلوی دوربین‌ها «کت واک» برود فقط با آرزوی اینکه از او عکس بگیرند، یک لحظه فکر نمی‌کنند که گویا این کار خلاف همه شخصیت و هویتی است که برای زن دم از آن می زنند! 🔸زن ویدئوی مذکور وقتی می‌بیند لباس و آرایش روشنش توجه عکاسان را جلب نکرده، در کادر بسته صورت با رژلبی قرمز شکلات مورد نظر را می‌خورد، لباس مشکی می‌پوشد و این بار عکاس‌ها به دنبال او کشیده می‌شوند! یعنی می‌شود همین‌قدر بی‌ارتباط، از جاذبه‌های ظاهری و جنسی یک زن برای تبلیغ شکلات استفاده کرد و صدای هیچ مدعی حقوق زنی هم درنیاید. 🔺و البته این تبلیغ شکلات اولین نمونه از این تناقض نیست. اهالی شبکه‌های اجتماعی به‌خوبی احساس می‌کنند که‌ موجی به راه افتاده که در آن از زنان سلبریتی اینستاگرام که چهره‌ای جذاب دارند و بعضاً در صفحات خود عکس‌های نامناسب شخصی هم به اشتراک می‌گذارند، برای تبلیغ محصولاتی که در مغازه‌ها و فروشگاه‌ها دست‌ به‌ دست می‌شود استفاده می‌کنند. ◀️ ماجرای استفاده از جذابیت‌های زنانه در تبلیغات مجازی دو سر دارد. یک‌سر آن شرکت‌هایی هستند که انگار در خلاقیت‌های تبلیغاتی به ته خط رسیده‌اند. پس چه‌بهتر که درجایی که نظارت درست و درمانی روی آن وجود ندارد محصول خود را پشت چهره و اندام چند زن قایم کنند تا بلکه در سایه جذابیت‌های آن‌ها فروشی بیشتر نصیب‌شان بشود و اگر این تعریف استفاده ابزاری از زن نیست، پس چیست؟ ◀️ سمت دیگران زنان و دخترانی هستند که حاضر می‌شوند سوژه این سوءاستفاده‌ها باشند. زنانی که خود را مدرن، مستقل، برابر با مردان و تصمیم‌گیرنده برای زندگی خودشان می‌دانند اما اجازه می‌دهند آن چیزی که آن‌ها را به بقیه معرفی می‌کند صرفا صورت آرایش‌کرده و کمر باریک‌شان باشد. این دسته از زنان و حامیان رسانه‌ای و فرهنگی آن‌ها هرروز دم از حقوق بربادرفته زنان ایرانی می‌زنند. صدایشان بلند است که حق‌ و حقوق زنان در این کشور رعایت نمی‌شود. دغدغه‌شان این است که به زن مثل مرد بها و حق انتخاب داده نمی‌شود و سطح مطالبات زنان را به مسائلی مثل برداشتن روسری از سر یا نمایش پد بهداشتی تقلیل می‌‌دهند. اما پای عمل که می‌رسد خودشان را به سطحی‌ترین و جنسیت‌زده‌ترین شکل ممکن به جامعه عرضه می‌کنند. «ببینید من چقدر جذاب و زیبا هستم، پس از شکلات‌های این شرکت بخرید!» برای منافع مالی و جنسی عده‌ای خاص و صاحب سرمایه از زن استفاده ببریم؟ به تن او لباس جذب و جذاب بپوشانیم، بگوییم تن صدایت را نازک کن و خلاصه هرچه در آستین‌ داری رو کن تا به‌ وسیله زنانگی تو من به هدفم برسم. و از آشفته‌بازار فضای مجازی استفاده می‌کند و عرف و شرع را زیر سؤال می‌برد و برخوردی هم با او نمی‌شود . اما روی صحبت این نوشته با زنان و دخترانی است که در حرف، برای جنس زن بهترین‌ها را می‌خواهند اما در عمل خودشان بدترین‌ها و سطحی‌ترین‌ها را از زن بودن به نمایش می‌گذارند. 💢 تبلیغ مبتذل این شکلات بنا به هر دلیلی امروز از صفحه اینستاگرام این شرکت حذف شد. اما اینکه از جایگاه زن سوءاستفاده شد تا با نمایش جذابیت‌های زنانه، فقط باعث فروش بیشتر یک کالا بشود و صدای اعتراض هیچ طرفدار حقوق زنی هم این وسط شنیده نشد، موضوعی است که از حافظه تاریخی زنان ما پاک نخواهد شد. @banomahtab به مابپیوندین👆(درایتا) ♻️
عشـ∞ـق‌ یـعـنے یـه‌ پـلاڪ
#هو_العشق🌹 #پلاڪ_پنهاݩ #قسمت31 #فاطمه_امیرے_زاده کمیل برگه را برمیدارد و از جایش بلند می شود ؛ ــ
🌹 از اتاق خارج شد و در را بست،امیرعلی به طرفش آمد و بعد از سلام واحوالپرسی دستی بر روی شونه اش گذاشت: ــ اینا چی میگن؟ کمیل در حالی که به سمت در میرفت جوابش را داد: ــ کیا؟ ــ بچه های اینجا ــ چی میگن؟ ــ یکی از متهم هارو بردی تو اتاقت،موقع بازجویی شنود و دوربینو خاموش کردی. کمیل با اخم نگاهی به امیرعلی انداخت و گقت: ــ بچه های اینجا همیشه اینقدر فضولن ــ فضول نیستن،اما غیر عادی بود چون اولین باره اینکارو میکنی کمیل با عصبانیت غرید: ــ به اونا مربوط نیست،بهشون بگو هر کی سرش تو کار خودش باشه ،والا اینجا جایی ندارن ــ چقدر زود عصبی میشی کمیل ــ امیرعلی ،تو این وضعیت بحرانی کشور ،به جای اینکه تو فکر امنیت مردم باشن دارن فضولی میکنن ــ هستن،باور کن گروه خودت یک هفته است حتی به خونه هاشون سر نزدن شبانه روزی دارن کار میکنن ــ من باید برم اما برمیگردم،کسی حق نداره بره تو اتاقم ،هیچکس امیرعلی،اینجارو میسپارم به تو تا بیام .برگشتم یه گزارش کامل از مناطقی که زیر نظر ما هستن روی میزم باشه ــ باشه حتما،برو بسلامت سوار ماشین شد و از آنجا دور شد،به سمت آدرسی که سمانه برای او نوشته بود رفت،خیابان ها شلوغ بود،مثل اینکه طرفداران رئیس جمهور سعی نداشتند،جشن هایشان را به پایان برسانند!! کل خیابان ها بسته شده بودند،ترافیک سنگینی بود،صدای بوق ها و صدای جیغ و سوت های طرفداران و صدای دادهای معترضانه ی راننده های ماشین ها،در سرش می پیچیدند و سردردش را بیشتر می کردند، سرش را میان دستانش گرفت و محکم فشرد اما فایده ای نداشت،سرش را روی فرمون گذاشت و چشمانش را بست،آنقدر سردرد داشت،که دوست داشت چندباری سرش را روی فرمون بکوبد،با صدای بوق ماشین عقبی سرش را بالا برد ،مسیر باز شده بود. روبه روی کافی نت پارک کرد،سریع پیاده شد و وارد کافی نت شد.... @banomahtab به مابپیوندین👆(درایتا) ♻️
🌹 عصبی سوار ماشین شد ،با عصبانیت چند مشتی پشت سرهم بر روی فرمون کوبید: ــ لعنتی لعنتی کم کم دارد همه چیز پیچیده می شود ،و کار را برای او سخت تر می کند،نمی دانست چطور باید امشب به سمانه بگوید باید در بازداشگاه بخوابد، فقط فکر کردن به این موضوع،حالش را خراب می کرد.... ماشین را سریع روشن کرد و به طرف خانه رفت،باید از اوضاع آنجا باخبر می شود،حدس می زد،الان همه به هم ریخته و نگران هستند،امشب ساعت۹مراسم خواستگاری بوده،و نیامدن سمانه به خانه اوضاع را بهم ریخته بود. جلوی در خانه شان پارک کرد،سریع در را باز کرد و وارد خانه شد ، با ورودش متوجه گریه ی مادرش و صغری شد،فرحناز خانم با گریه قضیه نیامدن سمانه، را برای صغری تعریف می کرد،که حتما بخاطر پایش نتوانسته بود به خانه ی خاله اش برود. ــ سلام هردو با صدای سلام کردن کمیل برگشتند،کمیل نگاهی در چشمان سرخشان انداخت و پرسید: ــ اینجا چه خبره؟ ــ مادر ،سمانه کمیل که سعی کرد خود را نگران نشان دهد روبه مادرش گفت: ــ سمانه چی مادر؟حرف بزنید ‌دیگه! ــ سمانه نیست،گم شده از صبح رفته بیرون تا الان نیومده ــ یعنی چی؟؟ ــ نمیدونم ،هیچی خبری ازش نداره،اقا محمود و یاسین و محسن دارن دنبالش میگردن،خالت داغون شده ،محمد هم داره میگرده ولی پیداش نکردن. ــ ای بابا،شاید رفته خونه دوستش،جایی؟؟ اینبار صغری با صدایی که از گریه، گرفته بود گفت: ــ سمانه دوستی نداره که بره خونشون ،تو دانشگاه همیشه باهم بودیم کمیل از جایش بلند شود؛ ــ من برم ببینم چی از دستم برمیاد ،شاید شب هم برنگشتمـ ــ باشه مادر،خبری شد خبرمون کن بعد از خداحافظی ،ازخانه خارج شد تا سوار ماشینش شد ،گوشیش زنگ خورد با دیدن اسم دایی محمد،حدس میزد خبردار شده: ــ بله ــ سمانه پیش توه؟ ــ آره محمد با نگرانی پرسید: ــ حالش چطوره؟ ــ به نظرتون چطور میتونه باشه؟ ــ کجایی الان؟ ــ دارم میرم محل کار ــ باشه منم میام،اما نمیخوام سمانه منو ببینه ــ باشه ــ کجاست الان؟ ــ تواتاقم محمد غرید: ــ کمیل،میدونی اگه بفهمن ــ میدونم ،اگر بفهمن پروندشو از من میگیرن،اما حالش خوب نبود دایی،نمیتونستم بزارم بره تو بازداشگاه محمد که از احساس خواهرزاده اش با خبر بود،و صدای داغونش از حال بدش خبر می داد، دیگر حرفی نزد. ــ دایی داری میای ،برام قرص مسکن بیار سرم داره میترکه ــ باشه دایی جان،به خودت فشار نیار،من الان میام خداحافظ ــ خداحافظ @banomahtab به مابپیوندین👆(درایتا) ♻️
🌹 تقه ای به در زد و وارد اتاق شد،سمانه با دیدن کمیل از جابرخاست و منتظر به کمیل خیره ماند،امیدوار بود کمیل خبر خوبی داشته باشد اما کمیل قصد صحبت کردن نداشت. ــ چی شد؟میتونم برم؟ ــ بشینید سمانه بر روی صندلی نشست،کمیل بر روی صندلی پشت میزش نشست و روبه سمانه گفت: ــ نه نمیتونید برید،من بهتون گفتم تا وقتی که این قضیه روشن نشه،شما اینجا میمونید ــ بلاخره بزارید به خانوادم خبر بدم،میدونید الان حالشون داغونه؟؟ ــ آره میدونم ،اما نباید خبردار بشن ،نه فقط خانوادت بلکه هیچ کس دیگه ای سکوت کرد اما با یادآوری اینکه محمد نزدیک است و سمانه نباید اینجا باشد لب باز کرد و گفت: ــ یه چیز دیگه ــ چی؟ ــ امشب نمیتونید اینجا باشید ــ پس کجا برم؟ ــ بازداشگاه به چهره حیرت زده سمانه نگاهی انداخت اما نتوانست تحمل کند،سرش را پایین انداخت و خیره به پوشه ی آبی رنگ روی میز ادامه داد: ــ اگه اینجا بمونید،همه میفهمن که رابطه خانوادگی داریم،اینطور پرونده رو ازم میگیرن،میدونم که چند روز دیگه میفهمن ولی تا اونموقع میتونم مدرک بی گناهیتو پیدا کنم. سرش را بالا آورد اما سمانه همچنان با چشمان اشکی ،به لیوان روی میز خیره بود. ــ باور کنید مجبورم باز صدایی نشنید،کلافه از جایش بلند شد،شروع کرد قدم زدن با صدای لرزان سمانه به طرفش برگشت: ــ کی باید برم ــ همین الان سمانه از جایش برخاست و به طرف در رفت،کمیل تماسی گرفت و خانم شرفی را به اتاقش فراخواند. شرفی به طرف سمانه آمد و بازویش را محکم گرفت که سمانه بازویش را کشید و با اخم گفت: ــ خودم میام تا شرفی میخواست اعتراض کند،با صدای مافوقش سکوت کرد!! ــ خودشون میان خانم شرفی سمانه و شرفی از اتاق خارج شدند ،کمیل خودش را روی صندلی چرخانش انداخت و دستانش را کلافه در موهایش فرو برد و ارام زمزمه کرد: ــ مجبورم سمانه مجبورم @banomahtab به مابپیوندین👆(درایتا) ♻️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
11.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴فرق است بین روز زن در دنیا و ایران مطالبه زنان در اروپا در روز جهانی زن برای مقابله با آزارهای جنسی است! یعنی شما تصور کنید! اگر ولنگاری در ایران آزاد بود؛ به جای اینکه زنی، در روز جهانی زن در متروی تهران بیحجابی زنان را مطالبه کند، باید در متروی مختلط حفاظت از اندامهای زنان را مطالبه میکرد... #از_لاک_جیغ_تا_خدا @banomahtab به مابپیوندین👆(درایتا) ♻️ #حامی_ایتا
عشـ∞ـق‌ یـعـنے یـه‌ پـلاڪ
🔴فرق است بین روز زن در دنیا و ایران مطالبه زنان در اروپا در روز جهانی زن برای مقابله با آزارهای ج
دشمن میدونه از چه راهی وارد شه اول تز روشنفکری را وارد جامعه میکنه که هر کسی باهر عقیده ودیدگاه وباید به نظرش احترام بگذاریم ونظر وعقیده هر کس براش محترمه وما حق نداریم نظرمونو غالب کنید خوب این تفکر یه جاهایی خوبه وقتی مربوط به زندگی خصوصی کسی میشه ولی وقتی این عقیده به جامعه کشیده میشه و برای جامعه مضر هست دیگه احترام به عقیده اون طرف معنی نداره همینطوری امر به معروف ونهی از منکر را درجامعه کمرنگ وکمرنگ تر کردند تا جایی که امروز افرادی به خودشون اجازه میدهند با گل دادن ترویج بی حجابی کنند وهیچ کس نطق نکشه مطمعن باشید این حرکت از مترو واتوبوس شروع شد وبه بقیه محیط ها کشیده خواهد شد وقتی یک نفر پیدا نشد اعتراض کنه ویک نفر جرأت دفاع از قانون را نداشت مؤمن بی بخار شدیم حاضر نیستیم بخاطر دینمون از آبرومون بگذریم قطعا بانوانی تواین کلیپ بودند که از این کار ناراضی بودند اما چی شده که کسی دیگه جرأت نداره از حقی دفاع کنه باید مشخص شه این افراد از طرف چه کسی یا کسانی گماشته شدند برای ترویج بی عفتی امروز پر از بغضم دلم میخواد فریاد بزنم اما نمیدونم سر کی سر مسئولین که با بی کفایتی هاشون جامعه را به فنا کشوندن سر مومن های بی عرضه سر .... امروز پراز بغضم😔 @banomahtab به مابپیوندین👆(درایتا) ♻️
6.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
احیای #امر_به_معروف #دختران_انقلاب و کار زیبای ارزشی،افرین به تو بانوی مسلمان با این منش اسلامی و فاطمه گونه👏👏 کارشون عالی بود. آفرین خواهر به این میگن روش درست..👌👌👌 #از_لاک_جیغ_تا_خدا @banomahtab به مابپیوندین👆(درایتا) ♻️ #حامی_ایتا