💠🌷
💠 #امام_حسین علیه السلام
💠اى پیروان من! هرگاه آب گوارا نوشیدید، مرا یاد کنید و هرگاه داستان غربت غریبى یا شهادت شهیدى را شنیدید، بر من بگریید...
📚 #خصائص_الحسینیه / ۹۹
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
-
#اربابدلمحسین
🍃هر کجا مینگرم ، عکس حرم میبینم
این درِ خانه ی عشق است ، دویدن دارد
🍃دَمِ محشر که حسین بن علی وارد شد
حال و روزِ دلِ عُشّاق ، چه دیدن دارد...
-
السلامعلیکیااباعبدالله
•••|↫ #امام_حسینی
#لبيڪیامہدےعج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهداامامزادگانعشقاند...
🌸🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کربلا فقط ۱ سلام 💔🚶♂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خط خوۇن نقطھ...👊🏻
حآج قآسم سلېماني🥀
#استوۇری
🌹 از فرماندهان برجسته دوران دفاع مقدس بود. شهرت وی به ایمان و آراستگی ظاهری او در بین هم رزمایش در جنوب زبانزد خاص و عام بود.
خانوادهای ولایی و متدین داشت. از آن روز که با جان و دل به مناطق عملیاتی اعزام شد، جزء فرماندهان تلاشگر و با ایمان منطقه جنوب بود.
🌹دقت و بردباری او در کارهای سخت به ویژه توانمندی تجزیه و تحلیل امور محوله ماموریت های قرارگاه جنوب، او را از فرماندهان برجسته و آگاه به منطقه عملیاتی و دشمن پشتیبانی اطلاعاتی و عملیاتی رزمندگان نموده بود.
او در ماموریت های اطلاعاتی و به ویژه نقشه ریزی و طرح ریزی های عملیاتی استعداد فوق العاده ای داشت.
🌹مردی آسمانی که شاید باور کردنش امروز سخت باشد که چه طور آن جوان که د ر۲۰ سالگی به شهادت رسید، مسئولیت عملیات یکی از مهم ترین قرارگاه های عملیاتی را به عهده داشته است و در قرارگاه نصر به عنوان معاون فرماندهی همچون شهید حسن باقری مشغول بود.
سرزمین های داغ جنوب شاهد تلاش های شبانه روزی این فرمانده دلیر و شجاع قرارگاه جنوب کشور بود.
"شهید مسعود پیش بهار"
🍃🍃🍃
هرکسی با هر شهیدی خو گرفت
روز محشر آبرو ازاو گرفت
📎تعریف میکرد تو حلب شبها با موتور حسن غذا و وسائل مورد نیاز به گروهش میرسوند.
ما هر وقت میخواستیم شبها به نیروها سر بزنیم با چراغ خاموش میرفتیم .
یک شب که با حسن میرفتیم غذا به بچه هاش برسونیم .
چراغ موتورش روشن میرفت .
چند بار گفتم چراغ موتور رو خاموش کن امکان داره قناص ها بزنند . .
خندید . من عصبانی شدم با مشت تو پشتش زدم و گفتم مارو میزنند .
دوباره خندید . و گفت:«مگر خاطرات شهید کاوه رو نخوندی .
که گفته شب روی خاک ریز راه میرفت و تیر های رسام از بین پاهاش رد میشد
نیروهاش میگفتن . فرمانده بیا پایین . تیر میخوری .
در جواب میگفت . اون تیری که قسمت من باشه هنوز وقتش نشده .
حسن میخندید و میگفت نگران نباش اون تیری که قسمت من باشه .
هنوز وقتش نشده .
و به چشم دیدم که چند بار چه اتفاقهای براش افتاد . و بعد چه خوب به شهادت رسید .
راوی:🌷شهیدمصطفی صدرزاده🌷
شهیدحسن قاسمی دانا
🥀نوای شعر
✨عشق یعنی رقص تن در خون خود
دیدن حق رفتن از درون خود
عشق بازی کارهر عاشق که نیست
تیشه با عشق بر تن بیستون خود
#شبتون_شهدایی
خانمایی که بی زبونن و بلدنیستن خیلی شیک ومحترمانه و بدون دعوا جواب حرفی رو بدن بیان😉👇
فن جواب دادن درجا و بدون فكر😌
شناخت وقت سكوت و جواب ندادن🤭
فن تمام كردن بحث بدون جارو و جنجال😉
http://eitaa.com/joinchat/3459514378Ca66f30224f
👈🏻اینجاازهر زن بی زبون یه بلای ناگهانی البته باسیاست میسازه☝🏻