🌹فرزند خردسالمان از شدت تب، تشنج کرد. غلامرضا با دست پاچگی او را بنا زد و به خیابان دوید.
🌹ماشین جهاد سازندگی که معمولا برای انجام کارهای اداری در اختیارش بود جلوی در خانه پارک بود
🌹گمان کردم از شدت عجله اتومبیل یادش رفته. داد زدم: «ماشین اینجاس. کجا داری میری؟» همان طور که می دوید تا خود را به خیابان اصلی برساند، گفت: اون بیت الماله. با تاکسی میریم بیمارستان».
🌹از شدت ناراحتی و عصبانیت سرش داد زدم و پرخاش کردم. کمی درنگ کرد تا خشم و خروشم فرو نشست. . آن وقت به نرمی و ملاطفت گفت: «من چطور میتونم از همه ی مردم حلالیت بگیرم؟»
✍راوی: همسر شهید
#شهید_غلامرضا_نوروزی_نژاد🌹
ـ ـ ـــــ❁ـــــ ـ ـ
یڪےازهمرزمـٰانشحـٰاجقـٰاسم
میگفت:
گفـتم:حـٰاجےدستتتونروبندـٰازید
دورگردنمنبـٰاهمعڪسبگیریم
حـٰاجےگفتمندستموبندـٰازمدور
گردنت خطریہهـٰاگفتمچراحـٰاجے
گفتاخہمندستمودورگردنهرڪے اندـٰاختمشهیدشدجزخودمویكدنیـٰا
حرفシ...!💔
شہیدحاجقاسمسلیمانۍ 🌱◖
ـ ـ ـــــ❁ـــــ ـ ـ
#الّلهُـمَّ_عَجِّـلْ_لِوَلِیِّکَــ_الْفَـرَجْ
‹🦋🕊›
••
شهادت !
همیناسٺدیگر . . !
بہناگہ،پنجرهایبازمیشود
بہسمٺِبهشٺ . .
مهمتوییڪہچقدر
ازدلبسٺگےهایاینطرفِپنجره
دݪڪَنـدهای(:♥️
••
🦋⃟🕊¦⇢ #تلنگرانه••
• ـ ـ ـ ـــــ𖧷ـــــ ـ ـ ـ •
•| #شهیدانه🕊☁️|•
••شهادتِشهیددستهیچڪسنیست؛
فقطدستخودشاست،
شهیدتانخواهدشهیدشود،
شهیدنمۍشود...!
#شہیدمحمودرضابیضایـی🕊
💢 #اطلاعیه_مهم 💢
سلامرفقا
پازلفعالیتما
برایتکمیلشدننیازمندهمکاریشماست
برایادامهفعالیتکانالهای
شهداییومذهبیوفرهنگیمون
نیازبهکمکچندادمینداریم
کهبتونندتوزمینه
تهیهمطلبوویرایشمتنوتصویروکلیپ
بهمایاریبرسونند
آیدی جهت هماهنگی👈 @mosafer_110
•🌱السَّـلاَمُعَلَیْـڪَیَـآبَقِیَّـةَاللَّهِفِـیأَرْضِـهِ🌱•
حرفاشونکهناراحتتکرد،
صبورباشツلبخندبزنوعبورکن...
⌊✨⌋↬#احیا_شویم
#دلیC᭄
اَللّهُمَّالرزُقناڪَربَلافییَومِاَربَعین💔(:
عاقبتنوڪرِخودرابہحـرمخواهـےبُرد...
شکندارمبخُداازڪرَمَتمعلوماست!
❍°آقـٰابیـٰاجھـٰانَـمبۍتـو #الـف نَـدارَد؛•••♥️"
℘•آنقَـدربۍخیـٰالآمـدَنطَبیـبشـدیـم
ڪِهفَـرـٰاموشۍ
به؏ـمقلَحظـههـٰایمـٰانسِـرایَـتڪرد!
ـوَحـٰالامـٰامانـدهـایـمویـكدُنیـٰاـاضطـرار
پُشـتدرهـٰایۍبَستـه🔗ـ!
🔖⃟ 🌱
#اللهمعجللولیڪالفرج
❣ #عند_ربهم_یرزقون
پسرم؛ تو به اندازه کافی جبهه رفتی. دیگه نرو؛ بزار اونایی برن که تا حالا نرفتن.
⚘چیزی نگفت و یه گوشه ساکت نشست.
صبح که خواستم نماز بخونم اومد جانمازم رو جمع کرد، بهم گفت:
“پدر جان! شما به اندازه کافی نماز خوندی بذارین کمی هم بینمازها، نماز بخونن"
خیلی زیبا منو قانع کرد و دیگه حرفی برای گفتن نداشتم.
🌹 شهید حسین مشتاقی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری_موشن
▪️چمران در این دنیا شرف را بیمه کرد...
#شهید_چمران