💢هر آدمی یه عطر خاصی داره
ولی چه خوب میشه
آدم بوی پسر فاطمه رو بده...
🔹 #شهید_سبحان_جمالی
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
💢 #مرزبان
🔹 مرزبان اگر نباشد امنیت کشور مختل میشود او باید باشد تا در هیاهوی شهر امنیتی هم باشد
کـه با اطمینانی آرام بـخـش به زنـدگی مان ادامـه دهـیم ...
🔹سبحان از تـمام آرزوهایـش گـذشـت
برای امنیت شهر ما ن، امنیت کل کشورمان شهید مرزبان سبحان جمالی شهادت مبارک
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
رفتنت رفتن جان بود
خودت میدانی 🥀
تو میروی به سلامت
چیزی نمانده تا داغ دل تازه شود...
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
💢خاکی مثل جناب سرهنگ
🔹یک روز با هم به فروشگاه ارتش رفتیم که خرید کنیم. مسئول فروشگاه بلند شد و گفت: از طرف من به جناب سرهنگ سلام برسانید. با اشاره به اکبر گفتم: جناب سرهنگ ایشان هستند، اسم شان را می شناختند ولی چون اهل تظاهر نبود کسی چهره ایشان را نمی شناخت.
🔹بعد این اتفاق به ایشان گفتم: ببین اسمتان بیشتر از خودتان کار می کند. درست مانند امیرالمومنین که شبها به یتیمان سر می زد و هیچ کس نفهمید علی است بعد از شهادتش دیدند آن کسی که شب ها کمک می کرد نیامد. ما هم بعد از شهادت شهید تازه افرادی آمدند و کارهایی که انجام داده بود را گفتند و من که همسرش بودم تا آن زمان خبر نداشتم.
🔹شهید اکبر نجفی معاون حفاظت اطلاعات کرمانشاه چهاردهم آذرماه ۷۵ توسط ضدانقلاب ترور گردید
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
💢 #زندگینامه
🔹 محمد صادق در سال 1339 در نجف آباد و در خانواده ای فقیر دیده به جهان گشود و تنها پنج سال به تحصیل مشغول بود در دوران انقلاب خیلی فعالیت میکرد در تظاهرات شرکت می کرد که یک بار توسط مأمورین دستگیر شد ولی موفق به فرار شده بود.
🔹 او پس از دوره ی آموزش سربازی به مشهد اعزام شد و در سرخس مشغول انجام وظیفه شد و داوطلبانه به جبهه اعزام شد.
🔹وی فردی بسیار خوشرو بود در میان مردم جاذبه و محبوبیت داشت به ائمه اطهار علاقه خاصی داشت به صله ارحام اهممیت می داد.
🔹او همیشه به افراد کم درآمد و مستضعف کمک می کرد. همه خواهران و برادران دینی خود را به عفت و پاکدامنی ترغیب می کرد.
🔹 نماز و قرآن خواندنش ترک نمی شد، می گفت که نماز نخواندن باعث فساد در جامعه می شود.
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سخـٺاستامّـا
گذشٺـندازهـرآنچہڪہ
قلبشـانراوصـلِزمـینمیڪرد!
اینقانـونِپـروازاسـت..
گذشٺـنازدنیـابرا؎رهــاشـدن(:✋🏻
#شهیدانه
#شهید_مرتضی_کریمزاده
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
#شهیدانه
💢یک روز که با آقای رجایی در خیابان عینالدوله بودیم، به ایشان گفتم: دایی جان، مشکلی برای من پیش آمده که به مقداری پول احتیاج دارم. گفت: برو منزل، توی کتری مقداری پوله، هر چقدر که نیاز داشتی بردار.
🔹وقتی به منزل آمدم و به حاج خانم گفتم، ایشان هم مثل همسرشان با کرامت و بزرگواری خاصی چون میخواستند پول را به دست من ندهند تا مبادا در من ایجاد احساس خاصی بشود، گفتند: از هرجا که خودشون گفتند، بردارید. پول را برداشتم. پس از مدتی که خواستم پول را در موعد مقرری که گفته بودم، به ایشان برگردانم، گفتم: دایی جون، پولتون حاضره. گفت: مگه شما پول رو از من گرفتی که میخوای به من بدی؟
🔹از هرجا که برداشتی، دوباره همونجا برگردون و سر جای خودش بذار. ایشان حتی در پس گرفتن پول، اینطور لطیف و بزرگوارانه برخورد میکرد و حتی از من نپرسید چقدر پول برداشتهای!
رفیق مثل شهدا زندگی کنیم
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
13.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢دلنوشته فرزندان شهید مالک رسولی نیک در یادواره شهدای شهرستان شادگان استان خوزستان
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🕌قسمٺ #صدوده
رو به من و به هوای حضرت سکینه(س) عاشقانه زمزمه کرد
_یک ساله با بچه ها از #حرم #دفاع میکنیم، تو این یکسال هیچی ازشون
نخواستم...
از شدت تپش قلب، قفسه سینه اش میلرزید و صدایش از سدّ بغض رد میشد
_وقتی سیدحسن گوشی رو قطع کرد، فهمیدم گیر افتادین. دستم به هیچ جا نمی رسید، نمیدونستم کجایید. برگشتم رو به حرم گفتم 😭"سیده! من این یکسال هیچی ازتون نخواستم، ولی الان میخوام. این دختر دست من #امانته، #منِ_سُنی #ضمانت این دختر #شیعه رو کردم! #آبروم رو جلو شیعه هاتون بخر!😞😢
و دیگر نشد ادامه دهد که مقابل چشمانم به گریه افتاد،.. 😭
خجالت میکشید اشکهایش را ببینم که کامل به سمت حرم چرخید و همچنان با اشک هایش با حضرت درددل میکرد...
شاید حالا از مصیبت سیدحسن میگفت که دوباره ناله اش در گلو شکست و باران اشک از آسمان چشمانش میبارید...😭😞
نگاهم از اشک مصطفی تا گنبد حرم پر کشید و تازه میفهمیدم #اعجازی که خنجرشان را از تن و بدن لرزانم دور کرد، #کرامت_حضرت_سکینه(س)💚😢 بوده است،..
اما نام ابوجعده🔥😥 را از زبانشان شنیده و دیگر میدانستم عکس مرا😧 هم دارند که آهسته شروع کردم
_اونا از رو یه عکس منو شناختن!😥😨
و همین یک جمله کافی بود تا تنش را بلرزاند.. که به سمتم چرخید وسراسیمه
پرسید
_چه عکسی؟
وحشت آن لحظات دوباره روی سرم خراب شد..
و نمیدانستم این عکس همان #راز بین مصطفی و ابوالفضل است... 😑
که به سرعت از جا بلند شد،..
موبایلش📱 را از جیبش در آورد و از من فاصله گرفت تا صدایش را نشنوم،
اما انگار با ابوالفضل تماس گرفته بود😥 که بلافاصله...
ادامه دارد....
🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🕌قسمٺ #صدونه
همین اندازه نفسم یاری کرد..
وخواستم پیاده شوم که دلواپس حالم صدا زد
_میتونید پیاده شید؟
صورتم را نمیدیدم اما از سفیدی دستانم میفهمیدم صورتم مثل مرده شده و دیگر خجالت می کشیدم کسی نگرانم باشد..
که بی هیچ حرفی در ماشین را باز کردم و پیاده شدم...
خانوادههای زیادی گوشه و کنار صحن نشسته و من تنها از تصور حال مادر و خواهر سیدحسن میسوختم..
که گنبد و گلدسته های بلند حرم حضرت سکینه(س) در گریه چشمانم پیدا بود و در دلم خون میخوردم..💚😭
کمر مادرش را به دیوار سیمانی صحن
تکیه دادم..
و خودم مثل جنازه روی زمین افتادم تا مصطفی برگشت...
چشمانش از شدت گریه..
مثل دو لاله پر از خون شده بود و دلش دریای درد بود که کنارمان روی سر زانو
نشست..
و با پریشانی از مادرش پرسید
_مامان جاییت دردمیکنه؟😥
و همه دل نگرانی این مادر، #امانت_ابوالفضل بود که سرش را به نشانه منفی تکان داد و به من اشاره کرد
_این دختر رنگ به روش نمونده، براش یه آبی چیزی بیار از حال نره!
چشمانم از #شرم این همه #محبت_بی_منت
به زیر افتاد..
و مصطفی فرصت تعارف نداد که دوباره از جا پرید و پس از چند لحظه با بطری آب برگشت...
در شیشه را برایم باز کرد و حس کردم از سرانگشتانش محبت می چکد که بی اراده پیشش درددل کردم
_من باعث شدم...😓😢
طعم تلخ اشکهایم را با نگاهش میچشید و دل او برای من بیشتر لرزیده بود که میان کلامم عطر عشقش پاشید
سیده سکینه شما رو به من برگردوند!
نفهمیدم چه میگوید، نیمرخش به طرف حرم بود..
و حس میکردم تمام
دلش به سمت حرم میتپد که رو به من...
ادامه دارد....
🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
YEKNET.IR - shoor - hafteghi 26 mehr 1402 - hanif taheri.mp3
3.86M
⏯ #شور احساسی
🍃تا ترک نشه قرار هیئتم هر هفته
🍃اون راهی رو من میرم که هر کسی نرفته
🎙 #حنیف_طاهری
👌بسیار دلنشین
🔻کانال کشکول معنوی🔻↙️
🕋 @kashkoolmanavi 🕋