eitaa logo
عشـ∞ـق‌ یـعـنے یـه‌ پـلاڪ
8.8هزار دنبال‌کننده
12.8هزار عکس
7.2هزار ویدیو
149 فایل
آسمونی شدن نه بال میخواد و نه پر. دلی میخواد به وسعت خود آسمون. مردان آسمونی بال پرواز نداشتن، تنها به ندای دلشون لبیک گفتندوپریدن تبلیغ وتبادل👇 https://eitaa.com/joinchat/2836856857C847106613b 🤝
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⇣•🕊⃟💚• دوࢪےودوستےسرم نمیشه‌و...😔💔 هیچ‌ڪجا‌واسݦ‌حـ🕌ـرݦ‌نمیشه‌و... از‌تو‌دورم‌باورم‌نمیشه‌و... دارم‌میمیرم🙃🥀 °•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•° ʝσɨŋ»http://eitaa.com/joinchat/4128309256Ceb3eab9e2f
عشـ∞ـق‌ یـعـنے یـه‌ پـلاڪ
⇣•🕊⃟💚• دوࢪےودوستےسرم نمیشه‌و...😔💔 هیچ‌ڪجا‌واسݦ‌حـ🕌ـرݦ‌نمیشه‌و... از‌تو‌دورم‌باورم‌نمیشه‌و... دارم‌م
‌••🍃📸•• اربعیــن گذشت! حالا ڪم‌ڪم، تمـامِ خستـه‌گان آرام‌ می‌گیرند، جز بانوے خسته‌اے 💔 ڪه دیگر رمقے برایش نمانده… وسَلامٌ‌عَلَی‌قَلبِ‌زَینَبِ‌الصَّبور...🌱
طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن.pdf
16.45M
‌‴📚● {ڪتاب:طڔح‌ڪلے‌اندیشہ‌اسلامےدڔ‌قرآن} کتاب«طڔح کلےاندیشہ‌اسلامےدڔقرآن» اولیݩ‌ڪتاب‌دوڔه‌آموزشےمعاڔف‌انقلاب اسلامے مجموعہ‌سخنڔانے‌هاےمقام‌معظم‌رھبڔے🎙🗒 °•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•° ʝσɨŋ»http://eitaa.com/joinchat/4128309256Ceb3eab9e2f
Mehdi Rasooli - Shokoohe Ghoran [SevilMusic].mp3
12.18M
○°࿇🖤°○شکـوه‌ قرآن‌ یاحسـیݩ‌ سنوند‌ےدݦ‌ شهـ🕊ـیدان‌ یاحسـیݩ‌ سنوندے °•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•° ʝσɨŋ»http://eitaa.com/joinchat/4128309256Ceb3eab9e2f
وقت نماز شد✨ نمازمونو با امام زمانمون بخونیم😍 یا علی‌(علیه السلام)بگو✨
عشـ∞ـق‌ یـعـنے یـه‌ پـلاڪ
رمان دمشق‌ شهر عشق❤️🌿 #قسمت_پنجاه_دوم 💠تا سحر گوشم به لالایی گلوله ها بود، چشمم به پای پیکر ابوا
رمان دمشق‌ شهر عشق❤️🌿 💠ما چند زن گوشه حرم دست به دامن حضرت زینب س و خط آتش در دست سردار سلیمانی بود که تنها چند ساعت بعد محاصره حرم شکست 💠معبری در کوچه های زینبیه باز شد و همین معبر، مطلع آزادی همه مناطق سوریه طی سال های بعد بود تا چهار سال بعد که داريا آزاد شد 💠در تمام این چهار سال با همه انفجارهای انتحاری و حملات بی امان تکفیری ها و ارتش آزاد و داعش، در زینبیه ماندیم و بهترین برکت زندگی مان، فاطمه و زهرا بودند که هر دو در بیمارستان نزدیک حرم متولد شدند 💠حالا دل کندن از حرم حضرت زینب س سخت شده بود و بیتاب حرم حضرت سکینه س بودیم که چهار سال زیر چکمه تکفیری ها بود و فکر جسارت به قبر مطهر حضرت دل مان را زیر و رو کرده بود. 💠 محافظت از حرم حضرت سکینه س در داريا با حزب الله لبنان بود و مصطفی از طریق دوستانش هماهنگ کرد تا با اسکورت نیروهای حزب الله به زیارت برویم. 💠فاطمه در آغوش من و زهرا روی پای مصطفی نشسته بود و میدیدم قلب نگاهش برای حرم حضرت سکینه س می لرزد تا لحظه ای که وارد داريا شدیم. 💠از آن شهر زیبا، تنها تلی از خاک مانده و از حرم حضرت سکینه س فقط دو گلدسته شکسته که تمام حرم را به خمپاره بسته و همه دیوارها روی هم ریخته بود. 💠با بلایی که سر سنگ و آجر حرم آورده بودند، میتوانستم تصور کنیم با قبر حضرت چه کرده اند و مصطفی دیگر نمی خواست ان صحنه را ببیند که ورودی حرم رو به جوان محافظمان خواهش کرد : «میشه برگردیم؟» 💠 و او از داخل حرم باخیر بود که با متانت خندید و رندانه پاسخ داد :«حیف نیس تا اینجا اومدید، نیاید تو؟» 💠دیدن حرمی که به ظلم تکفیری ها زیر و رو شده بود، طاقتش را تمام کرده و دیگر نفسی برایش نمانده بود که زهرا را از آغوشش پایین آورد و صدایش شکست : «نمی خوام ببینم چه بلایی سر قبر اوردن!» 💠و جوان لبنانی معجزه این حرم را به چشم دیده بود که امیرالمؤمنین ع را به ضمانت گرفت : «جوونای شیعه و سنی تا آخرین نفس از این حرم دفاع کردن، اما وقتی همه شهید شدن، امام على ع خودش از حرم دخترش دفاع کرد!» 💠 و دیگر فرصت پاسخ به مصطفی نداد که دستش را کشید و ما را دنبال خودش داخل خرابه حرم برد تا دست حیدری امیر المؤمنین علیه را به چشم خود ببینیم. 💠بر اثر اصابت خمپاره ای، گنبد از کمر شکسته و با همه میله های مفتولی و لایه های بتنی روی ضریح سقوط کرده بود 💠 طوری که تکفیری ها دیگر حریف شکستن این خیمه فولادی نشده و هرگز دستشان به قبر مطهر حضرت سکینه س نرسیده بود. 💠مصطفی شبهای زیادی از این حرم دفاع کرده و عشقش را هم مدیون حضرت سکینه س می دانست که همان پای گنبد نشست و با بغضی که گلو گیرش شده بود، رو به من زمزمه کرد : «میای تا بازسازی کامل این حرم داریا بمونیم بعد برگردیم زینبیه؟» 💠 دست هر دو دخترم در دستم بود، دلم از عشق حضرت زینب س و حضرت سکینه س می تپید و همین عطر خاک و خاکستر حرم مستم کرده بود که عاشقانه شهادت دادم : «اینجا می مونیم و به کوری چشم داعش و بقیه تکفیری ها این حرم رو دوباره میسازیم ان شاء الله!» ✍نویسنده:فاطمه‌ولی‌نژاد °•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°• ʝσɨŋ»http://eitaa.com/joinchat/4128309256Ceb3eab9e2f.👆
|●‌🌼🌿●| من آن ابرم که☁️ بارانش«تو»هست🌧🌂 همان یوسـف که کنعـانش‌«تو»هستے مسافــر میشـوم🚶🏻‍♂ تا آخرِ عمـــر در آن راهی که🛣 پایانش«تو»هست...😍 اَلّلهُمَّـ‌عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج♥️ °•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•° ʝσɨŋ»http://eitaa.com/joinchat/4128309256Ceb3eab9e2f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
● ○🖤○● اے کـاش کبوتـࢪ حࢪیمـت باشـم یـا هـم نفـس صبـح و نسیـمت باشـم از چشـم دلـم بیـا و بࢪدار حجـاب تا زائـࢪ چشـمان ࢪحیمت باشـم °•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°• http://eitaa.com/joinchat/4128309256Ceb3eab9e2f
عشـ∞ـق‌ یـعـنے یـه‌ پـلاڪ
● ○🖤○● اے کـاش کبوتـࢪ حࢪیمـت باشـم یـا هـم نفـس صبـح و نسیـمت باشـم از چشـم دلـم بیـا و بࢪدار حجـاب
•°🖤🏴°• [ صفـر۱۴۴۲ ] [ امام‌رضـا{عݪیہ‌اݪسݪام} ] اربعین ڪرب و بݪایے نشدم اما ڪاش ؛ آخر ماه صفر زائر مشہد باشم...! اݪسݪام‌عݪیڪ‌یاعݪےبن‌موسے‌اݪرضا♥️
•|○🖇🕰♡ ↯حی‌علی‌خیرالعمݪ➣ ♢پیامبرصلی‌اللّه‌عَلیه‌ِوآله : اگر شخصۍ بدون هیچ عذرۍ نماز اوݪ وقت را نخواند نماز نفرینش مۍڪند!😥 و مۍگوید: مرا ضایع ڪردۍ،❌ خدا تو را ضایع ڪند... 📚الكافي‌ج‏٣ص٢۶٨ 🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
[●📱ღ ●] مـہم تـڔیـن مشکـݪ خانواده دڔ ایڔان حݪ مسئله مدیڔیت هست⏰•‴ مدیریت ها جابه جا شده↻" نقش مرد رو زن بازی میکنه😑 نقش زن رو مرد بازی میکنه...😶 °•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°• http://eitaa.com/joinchat/4128309256Ceb3eab9e2f
••♥️🗝↷ °.• ࢪفیق‌تاحالافکࢪڬࢪدۍاصلابࢪاۍچۍ آفࢪیده‌شدۍ🧐 هدف‌ازخلقت‌همہ‌ماهاچیہ؟! اومدیم‌تواین‌دنیاڬہ‌ࢪاحت‌باشیم‌وهیچ سختۍنکشیم!😐✋🏻 یااومدیم‌ڬہ‌هدف‌اصلیمون‌ࢪوبشناسیم‌وبہ سمتش‌بࢪیم؟(خـدا)✔️ ★اول‌از‌همه‌به‌خودم‌میگم!★ °•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•° ʝσɨŋ»http://eitaa.com/joinchat/4128309256Ceb3eab9e2f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
°•'🥀🕊| اڵتماسٺ‌میڪنم🙏🏻 بنویس‌شهـید‌میشود...🦋💫 بازهم‌بگوێم؟مثڵ‌ساڵ‌قبڵ؟!😞💔↬ ... ❥ °•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°• ʝσɨŋ»http://eitaa.com/joinchat/4128309256Ceb3eab9e2f
•⏰🧡° نمازبخوان...🤲🏻📿 قبل‌ازاینڪہ‌بڕتونمازبخوانند⚰
●|°∞ღ°|●↯ باسلام‌و‌عࢪض‌خدمت‌بہ‌همࢪاهان‌ھمیشگے🌿 زیاࢪت‌نیابتےاین‌هفتہ‌دࢪخدمت‌شهداے شهࢪکنگاوࢪاستان‌کࢪمانشاه‌هستیم لطفانام‌شهدایےڪہ‌دوست‌داریدبہ نیابت‌ازشمازیارت‌بشہ‌بہ‌لینڪ‌زیࢪ پیام‌بدید📲 👇🏾👇🏾👇🏾 [https://harfeto.timefriend.net/484472695] 《اسامےشـ🦋ـهدا》 1⃣سجاد حبیبی(از شهدای مدافع حرم) 2⃣مراد عباسی فر(از شهدای مدافع حرم) 3⃣سعید قارلقی(از شهدای مدافع حرم) 4⃣غلامرضا زارعی 5⃣نوروز علی عظیمی 6⃣مجید حق شناس باتشکراز همراهےشماعزیزان یاعلے✋🏾❤️
●𖠄🔖●`♢ امام‌علی‌علیه‌السلام دࢪباࢪه‌یتیمان ازخدا‌بتࢪسیدمبادا‌گرسنہ‌بمانند🥣 ودࢪجامعہ‌ی‌شما‌تباه‌شوند!"^🥀 °•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•° ʝσɨŋ»http://eitaa.com/joinchat/4128309256Ceb3eab9e2f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
13.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
○•🌺 ⃟✨•○" ⸙مسئولے ڬہ دغدغہ مهدویـټ نداشتہ باشـد جایگاه او سطڶ اشغاڶ هسټ😐🗑 ⸙دینداڔے بدوݩ مهدویـټ دینداڔے باطڶہ🎈🚫 ‌°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°• http://eitaa.com/joinchat/4128309256Ceb3eab9e2f
•|🦋✨|• دیدی وقتی رفیقت پیامتو دیر سین میکنه چقدر ناراحت میشی؟!☹ حالا فکرشو کن..😔🥀 خدا اون بالا پیام فرستاده منتظرته..🥀 ولی دیر سین میکنی.. دلش میشکنه😭💔
✍... طرفداران یڪ تیم یا یڪ باشگاه براے ابراز علاقہ و یا نشاݧ دادن حمایتشاݧ از آن تــــــیم لباسے بہ رنگ، نشان آن باشگاه به تن مے ڪنند. پرسپولیسے❤ قـــــــــــرمز استقلالے💙 آبے آنها به آن رنگ شناختہ می شوند کہ طرفدار ڪدام تیم هستند.؟ دختران هم اگر مے خواهند ، به دوستے و شہرت با حضرت زهرا (س) شناختہ شوند چادرے باشند بہتر است😉... در آســــــــــماݧ ها به فرشته بودن شناختہ شوے ، زیباتر است... ماہ چادرے✨ 🌸 °•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°• http://eitaa.com/joinchat/4128309256Ceb3eab9e2f
مهدی+رسولی-+هر+کی+داره+امید+شفا-+شهادت+امام+رضا98.mp3
2.56M
>°💔⃟🥀°< هࢪڪی‌داࢪه‌امید‌شفـا🤲🏻 از‌همہ‌عاݪم‌میشہ‌جدا↻🌏 با‌ڪوݪہ‌باࢪی‌نذر‌ونیاز میشہ‌دَخیݪ‌امام‌ضا؏♥️"•` ‌°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°• http://eitaa.com/joinchat/4128309256Ceb3eab9e2f
{~•°🥀°•~} خوشا آنانکه جانان میشناسند طریق عشق و ایمان میشناسند بسی گفتیم و گفتند از شهیدان شهیدان را شهیدان میشناسند 🍃 ابادی🕊 نیابتی http://eitaa.com/joinchat/4128309256Ceb3eab9e2f
{~•°🥀‌‌‌°•~} خوشا آنان که با عذت ز گیتی بساط خویش برچیدند و رفتند ز کالاهای این آشفته بازار شهادت را پسندیدند و رفتند شهیدم🍃 زاده🕊 نیابتی http://eitaa.com/joinchat/4128309256Ceb3eab9e2f
{~•°🥀‌‌‌°•~} روزی که دلم شهید مذهب بشود خون رگ غیرتم لباب بشود آموختم از مدافعان حرمت باید که سرم فدای زینب بشود 🍃 🕊 نیابتی http://eitaa.com/joinchat/4128309256Ceb3eab9e2f
- 🤲🏼' :) ❆حضرت امام صادق(ع) : شیعیان ما را در اوقات نماز آزمایش کنید که چقدر به فکر نمازشان هستند👌🏼📿 نمازت‌سردنشہ‌مومن↬❥
♥️هوالمحبوب♥️ 💌 🕗 ♦️ وسعت سرسبز باغ در گرمای دلچسب غروب، تماشاخانه‌ای بود که هر چشمی را نوازش می‌داد. خورشید پس از یک روز آتش‌بازی در این روزهای گرم آخر بهار، رخساره در بستر آسمان کشیده و خستگی یک روز بلند بهاری را خمیازه می‌کشید. ♦️دست خودم نبود که این روزها در قاب این صحنه سِحرانگیز، تنها صورت زیبای او را می‌دیدم! حتی بادی که از میان برگ سبز درختان و شاخه های نخل ها رد می‌شد، عطر عشق او را در هوا رها می‌کرد و همین عطر، هر غروب دلتنگم می‌کرد! ♦️ دلتنگ لحن گرمش، نگاه عاشقش، صدای مهربان و خنده های شیرینش! چقدر این لحظات تنگ غروب سخت می‌گذشت تا شب شود و او برگردد و انگار همین باد، نغمه دلتنگی‌ام را به گوشش رسانده بود که زنگ موبایلم به صدا درآمد. ♦️همانطور که روی حصیر کف ایوان نشسته بودم، دست دراز کردم و گوشی را از گوشه حصیر برداشتم. بعد از یک دنیا عاشقی، دیگر می‌دانستم اوست که خانه قلبم را دقّ‌الباب می‌کند و بی‌آنکه شماره را ببینم، دلبرانه پاسخ دادم :«بله؟» ♦️با نگاهم همچنان در پهنه سبز و زیبای باغ می‌چرخیدم و در برابر چشمانم، چشمانش را تجسم می‌کردم تا پاسخم را بدهد که صدایی خشن، خماری عشق را از سرم پراند :«الو...» ♦️هر آنچه در خانه خیالم ساخته بودم، شکست. نگاهم به نقطه‌ای خیره ماند، خودم را جمع کردم و این بار با صدایی محکم پرسیدم :«بله؟» ♦️ تا فرصتی که بخواهد پاسخ بدهد، به سرعت گوشی را از کنار صورتم پایین آورده و شماره را چک کردم، ناشناس بود. دوباره گوشی را کنار گوشم بردم و شنیدم با همان صدای زمخت و لحن خشن تکرار می‌کند :«الو... الو...» ♦️از حالت تهاجمی صدایش، کمی ترسیدم و خواستم پاسخی بدهم که خودش با عصبانیت پرسید :«منو می‌شناسی؟؟؟» ♦️ ذهنم را متمرکز کردم، اما واقعاً صدایش برایم آشنا نبود که مردّد پاسخ دادم :«نه!» و او بلافاصه و با صدایی بلندتر پرسید :«مگه تو نرجس نیستی؟؟؟» ♦️از اینکه اسمم را می‌دانست، حدس زدم از آشنایان است اما چرا انقدر عصبانی بود که دوباره با حالتی معصومانه پاسخ دادم :«بله، من نرجسم، اما شما رو نمی شناسم!» ♦️ که صدایش از آسمان خراش خشونت به زیر آمد و با خنده‌ای نمکین نجوا کرد :«ولی من که تو رو خیلی خوب می‌شناسم عزیزم!» و دوباره همان خنده‌های شیرینش گوشم را پُر کرد. ♦️ دوباره مثل روزهای اول مَحرم شدن‌مان دلم لرزید که او در لرزاندن دل من به‌شدت مهارت داشت. ♦️چشمانم را نمی‌دید، اما از همین پشت تلفن برایش پشت چشم نازک کردم و با لحنی غرق ناز پاسخ دادم :«از همون اول که گوشی زنگ خورد، فهمیدم تویی!» ♦️ با شیطنت به میان حرفم آمد و گفت :«اما بعد گول خوردی!» و فرصت نداد از رکب عاشقانه‌ای که خورده بودم دفاع کنم و دوباره با خنده سر به سرم گذاشت :«من همیشه تو رو گول می‌زنم! ♦️همون روز اولم گولت زدم که عاشقم شدی!» و همین حال و هوای عاشقی‌مان در گرمای عراق، مثل شربت بود؛ شیرین و خنک! ♦️ خبر داد سر کوچه رسیده و تا لحظاتی دیگر به خانه می آید که با دستپاچگی گوشی را قطع کردم تا برای دیدارش مهیا شوم. ♦️از همان روی ایوان وارد اتاق شدم و او دست‌بردار نبود که دوباره پیامگیر گوشی به صدا درآمد. در لحظات نزدیک مغرب نور چندانی به داخل نمی تابید و در همان تاریکی، قفل گوشی را باز کردم که دیدم باز هم شماره غریبه است. ♦️ دیگر فریب شیطنتش را نمی‌خوردم که با خنده‌ای که صورتم را پُر کرده بود پیامش را باز کردم و دیدم نوشته است ♦️«من هنوز دوستت دارم، فقط کافیه بهم بگی تو هم دوستم داری! اونوقت اگه عمو و پسرعموت تو آسمونا هم قایمت کنن، میام و با خودم می‌برمت! ـ عَدنان ـ » ♦️برای لحظاتی احساس کردم در خلائی در حال خفگی هستم که حالا من شوهر داشتم و نمی‌دانستم عدنان از جانم چه می خواهد؟ ♦️در تاریکی و تنهایی اتاق، خشکم زده و خیره به نام عدنان، هرآنچه از او در خاطرم مانده بود، روی سرم خراب شد. ♦️حدود یک ماه پیش، در همین باغ، در همین خانه برای نخستین بار بود که او را می‌دیدم. ♦️ وقتی از همین اتاق قدم به ایوان گذاشتم تا برای میهمان عمو چای ببرم که نگاه خیره و ناپاکش چشمانم را پُر کرد، طوری که نگاهم از خجالت پشت پلک‌هایم پنهان شد. کنار عمو ایستاده و پول پیش خرید بار انگور را حساب می‌کرد. ♦️عمو همیشه از روستاهای اطراف آمِرلی مشتری داشت و مرتب در باغ رفت و آمد می‌کردند اما این جوان را تا آن روز ندیده بودم. ✍نویسنده: فاطمه ولی نژاد °•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°• ʝσɨŋ»http://eitaa.com/joinchat/4128309256Ceb3eab9e2f.👆
سلام علیکم🌹 💠امشب راس ساعت ۲۱ ⏰ در ڪانال هیئت مجازے داریم منتظر حضور گرمتون هستیم 😊👇 °•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•° ʝσɨŋ»http://eitaa.com/joinchat/4128309256Ceb3eab9e2f 💠با موضوع: اخلاقی امام حسن علیه السلام