eitaa logo
عشـ∞ـق‌ یـعـنے یـه‌ پـلاڪ
8.9هزار دنبال‌کننده
12.7هزار عکس
7.2هزار ویدیو
149 فایل
آسمونی شدن نه بال میخواد و نه پر. دلی میخواد به وسعت خود آسمون. مردان آسمونی بال پرواز نداشتن، تنها به ندای دلشون لبیک گفتندوپریدن تبلیغ وتبادل👇 https://eitaa.com/joinchat/2836856857C847106613b 🤝
مشاهده در ایتا
دانلود
💌چہ‌حسے‌دارے‌وقتے‌تو‌مهمونے‌خصوصے‌ خدا‌دعـــوت‌میشے؟🙂 خیلے‌حس‌خوبیہ‌نہ...؟ میدونستے‌نمازشب‌یعنے‌دعــــوت‌شدݧ بہ‌مهمونے‌‌خصوصےخــُـــدا...⁉️دقت‌کردے؟ خدابہ‌هربهونہ‌اے‌بیدارت‌میڪنہ‌تا‌نماز‌شب‌بخونے یکے‌باپریدݧ‌ازخواب...↯ یکے‌هم‌بایہ‌صدایی‌کہ‌میگہ‌پاشو‌اے‌بنده‌خوب‌مݧ پاشو‌عزیزم؛میخوام‌بیاے‌باهم‌حرف‌بزنیم😍 ⇦اگہ‌خـــــدا‌تومهمونے‌دعــــوتت‌ڪرد موقع‌قنوتِ‌نما‌ز،وِترنیازے‌نیست‌... هے‌تسبیح‌رانگاه‌ڪنےتاببینے‌۳۰۰‌تاشده‌یانہ خواهش‌میڪنم‌ایݧ‌عشق‌بازے‌رو‌باصرفا‌ یه‌نماز‌خوندݧ‌اشتباه‌نگیر...❌ ارتباط‌دلے‌مهمہ‌یکے‌بگو‌العفو‌ولے‌دلے‌بگو دوست‌خوبم نمازشب‌نباید‌تبدیݪ‌بہ‌مسئولیت‌بشہ‌واست❌ نماز‌شب‌باید‌برات‌حاݪت‌عشق‌بازے‌باشه💓 اصلا‌بجاے‌العفو‌خوندݧ‌دعاے‌فرج‌بخوݧ تازه‼️ میتونے‌بہ‌هر؛زبونے‌‌ڪہ‌دلت‌میخواد‌تو‌قنوت‌ حرف‌بزنے‌یعنے‌هم‌ترڪی‌،هم‌شماݪی‌،هم‌لرے‌ هم‌فارسے‌...باخدا‌راحت‌باش😇 ↳⋮❥⸽‹ @𝓹𝓮𝓵𝓪𝓴_𝓼𝓱𝓸𝓱𝓪𝓭𝓪𝓪
ماجرای همسر شهیدی که سر حاج قاسم داد کشید😭😭😱😱😱همسرشهید علی سعد دیدار با پیکر علی بعد از ۴ سال در معراج *این پیکر همسر من نیست وقتی مسئولین معراج جعبه چوبی پوشیده شده در پرچم ایران را جلویم گذاشتند، شروع کردند به باز کردن در تابوت. دو نفر از دوستانم که آنها هم همسرانشان همچنان مفقود الاثر هستند، همراهم آمده بودند. داخل تابوت کفنی بود که طولش به یک متر هم نمی‌رسید. چند جایش نوشته بودند: علی سعد. به یکی از دوستانم نگاه کردم و گفتم: معصومه اینکه پیکر علی نیست! چرا به من دروغ می‌گویند؟ علی قدبلند و چهار شانه است. فکر می‌کنم این پیکر یک رزمنده دیگر باشد. مسئول معراج در حال باز کردن بندهای کفن بود. با صدای لرزان گفتم: لطفاً باز نکنید، آن پیکر همسر من نیست. او که مردی مسن بود، فهمید حال من بد است. گفت: دخترم می‌شود بنشینی و صلوات بفرستی؟ آرام باش. همین کار را کردم و کمی به خودم آمدم. تصور می‌کردم لااقل الان که بندها باز شود، صورت علی را می‌بینم، اما وقتی پارچه باز شد تنها با چند استخوان مواجه شدم. (علی سال ۱۳۹۴ در خان طومان سوریه به شهادت رسیده بود، اما بدنش در منطقه ماند و پیکرش چهار سال بعد در فروردین سال ۹۸ توسط گروه تفحص کشف شد.)*هدیه‌ای از طرف علی آن آقا گفت: این علی شماست. دوست دیگرم که متوجه حال من شده بود، گفت: «بعد از چهار سال مفقودی توقع داشتی پیکر علی چطور بیاید؟ آرام باش و با او صحبت کن.» روی پیشانی جمجمه علی، سربند یا زهرا(س) بسته شده بود. آن مرد برای اینکه مرا آرام‌تر کند، گفت: چون خانم خوبی بودی و شلوغ کاری نکردی این سربند را باز می‌کنم و به تو می‌دهم. از طرف شهید یادگاری نگهدار. جمجمه علی را در آغوش گرفتم و تنها یادم می‌آید آن لحظه با فریاد خدا را صدا کردم و دیگر چیزی یادم نمی‌آید. *علی را به خاک سپردیم فردا ظهرش پیکر که چه عرض کنم، استخوان‌های علی را آوردند خانه و بعد از تشییع حرکت کردیم به سمت فرودگاه. علی وصیت کرده بود در زادگاهش، شهرکی نزدیکی دزفول به خاک سپرده شود. به فرودگاه اهواز که رسیدیم تعدادی سرباز آمدند و سلام نظامی دادند و احترام گذاشتند و روز بعد در کنار مزار «اسحاق نبی» جایی که خود علی وصیت کرده بود، به خاک سپرده شد. *من حسین پورجعفری هستم چند ماه گذشت تا اینکه حاج قاسم خودش گفته بود می‌خواهد یک دیدار خصوصی با خانوده شهید سعد داشته باشم. اواخر مهر سال ۹۸ بود. من معاون مدرسه بودم. یک روز که مدرسه تعطیل شد، خواستم به خانه بیایم که گوشی‌ام زنگ خورد. آقایی که بعدا شناختم و فهمیدم شهید پورجعفری بود، گفت: «سلام خانم سعد!» گفتم: «امرتان را بفرمایید.» گفت: «من حسین پورجعفری هستم، از دفتر حاج قاسم تماس می‌گیرم.» اول فکر کردم شاید کسی دارد مزاحمت ایجاد می‌کند. آقای پورجعفری گفت: «حاج قاسم می‌خواهد با شما صحبت کند.» بلافاصله حاج قاسم گوشی را گرفت شروع کرد به حال و احوال کردن. تا صدایش را شنیدم، با ناراحتی زیاد گفتم: «سلام حاجی! دستت درد نکنه!» حاج قاسم گفت: «می‌دانم دلت پر است، اما صبر کن می‌خواهم چیزی به تو بگویم.» گفتم: «مگر چیزی هم باقی مانده؟» گفت: «آره، پنجشنبه می‌خواهم بیایم خانه شما، هستین؟» گفتم: «بله.» گفت: «پنجشنبه ساعت ۹ صبح می‌آیم.»* گفتم: حاجی این چه کاری بود؟ پنجشنبه ۲ آبان ۹۸ از ساعت ۹ منتظر بودم. حدود ساعت یازده و نیم حاجی همراه شهید پورجعفری آمدند خانه ما. فکر کردم ناهار می‌مانند. برای همین کمی قورمه سبزی درست کرده بودم، میوه، شیرینی، چای، دمنوش و همه چیز آماده کرده بودم. تا چشمم به حاج قاسم افتاد، شروع کردم گریه کردن. و با عصبانیت و داد گفتم: «حاجی این چه کاری بود؟ شما ۴ سال به من گفتی علی اسیر است، برمی‌گردد. این دیگر چه اسارتی بود؟» گفت: «دخترم! مگر علی اسیر نبود؟» گفتم: «اما شما به من گفتی او زنده است.» گفت: «مگر غیر از این است که شهدا زنده هستند؟ این آیه قرآن است، من از خودم نمی‌گویم.»
روزے‌گلستان‌مےشود آباد‌مےگردد‌بقیع...🕊 به‌امید‌اون‌روزِزیبا، با‌هم‌و‌از‌صمیم‌قلب‌زمزمه‌کنیم:🙃 {اللهم عجل لولیک الفرج}♡ ان‌شاءللّٰه ↳⋮❥⸽‹ @𝓹𝓮𝓵𝓪𝓴_𝓼𝓱𝓸𝓱𝓪𝓭𝓪𝓪
🕊 (س) شهید ڪه شد جنازه اش موند تو منطقہ حاج حسین خرازے منو فرستاد تا دنبالش بگردم،رفتم منطقه ،همه جا روآب گرفتہ بود ،هرچےگشتم اثرےاز علےنبود!!💔 خبرش روڪہ به حاجےدادم باورش نشد، خودش اومد بازهم گشتیم،فایده نداشت، جنازه اش موند ڪه موند......علے دوسال قبل توی بقیع متوسل شده بود به بانوے مدینه حضرت زهرا (س)خواسته بود شهید ڪہ شد بےمزار بمونہ شبیہ بی بی ،حاجتش‌را‌گرفت ،همون طور ڪه میخواست گمنـــام‌باقےموندوبدون مزار.......ـ 💔 شھید سردار جاوید الاثر شھیدعلے قوچانے فرمانده تیپ ـ یکم لشڪر ۱۴امام حسین(ع) تاریخ ولادت :1342 تاریخ شھادت:1364 محل شھادت :سه راه ام القصر عملیات والفجرهشت 🍀 ↳⋮❥⸽‹ @𝓹𝓮𝓵𝓪𝓴_𝓼𝓱𝓸𝓱𝓪𝓭𝓪𝓪
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امیرالمومنین علیه السلام می فرمایند :هيچ بي شرمي و وقاحتي چون بهتان زدن نيست. 🎙حجت‌الاسلام‌دانشمند 🍀 ↳⋮❥⸽‹ @𝓹𝓮𝓵𝓪𝓴_𝓼𝓱𝓸𝓱𝓪𝓭𝓪𝓪
•﷽‌• سلام بر ابراهیم؛ نقش ابراهیم هادی در شفا گرفتن یک پسر ۹ ساله آن شب کتاب را شروع کردم، با خاطرات این شهید خیلی گریه کردم. آخر شب بود که کتابم را بستم و زیر بالش گذاشتم، همین‌طور با این شهید درددل کردم تا خوابم برد پهلوان بسیجی «ابراهیم هادی» از بنیانگذاران گروه چریکی شهید اندرزگو در جبهه گیلانغرب است. خبرگزاری میزان بُرش‌هایی از زندگی این قهرمان غریب کشورمان را که در کتاب «سلام بر ابراهیم ۲» گردآوری شده است، منتشر می‌کند. ماجرای ما از پانزده سال قبل آغاز شد. زمانی که باردار بودم. ماه‌های آخر بارداری حال و شر ایط من بد شد. ماه هشتم بارداری بودم که دکتر گفت: بچه در شکم شما مرده! شوکه شدم، خیلی گریه کردم. سراغ چند پزشک دیگر و .. گفتند: یک درصد احتمال دارد بچه زنده باشد. در همین شرایط نیز باید سریع سزارین کنیم و بچه را درآوریم. آن شب متوسل به امام رضا (ع) شدم. گفتم: فرزندم را از شما می‌خواهم. اگر پسر و زنده بود نامش را رضا می‌گذارم. عمل جراحی انجام شد. ناباورانه فرزندم سالم به دنیا آمد. ولی وزن او نهصد گرم بود. با نذر و نیاز این بچه بزرگ شد، اما با مشکلات. دیر زبان باز کرد. سه سالگی راه افتاد. پسرم مراحل رشد را طی کرد. اما ضعف جسمی همواره با او بود. تا پایان دوره راهنمایی این وضع ادامه داشت. برای ورود به دبیرستان به دلیل دور بودن، همسرم مخالفت کرد و گفت: فرزند ما مشکل داره و نمی‌تونه این مسیر طولانی رو بره. سال تحصیلی شروع شد و رضای ما خانه‌نشین شد. خیلی برایش ناراحت بودم. خودش هم خیلی اذیت می‌شد. نمی‌دانستم چه کنم. آن ایام به کلاس‌های جامعه القرآن کهنوج می‌رفتم. مسئول آنجا یک روز برای ما در مورد شهدا صحبت کرد و کتاب یک شهید را به ما داد و گفت: حتما این کتاب را بخوانید. برای دهه فجر مسابقه کتابخوانی داریم. نام کتاب سلام بر ابراهیم بود. آن شب کتاب را شروع کردم، با خاطرات این شهید خیلی گریه کردم. آخر شب بود که کتابم را بستم و زیر بالش گذاشتم، همین‌طور با این شهید درددل کردم تا خوابم برد... به محض اینکه خوابم برد احساس کردم درب اتاق باز شد! شهید ابراهیم هادی وارد شد، درحالیکه یک کاسه در دست داشت. من با تعجب نگاه می‌کردم. شهید جلو آمد و کاسه را در مقابل من گرفت. داخل کاسه چند برگه بود. مثل حالت قرعه‌کشی. یکی از این برگه‌ها را برداشتم. روی آن نوشته بود: «دخیلش کن» با تعجب گفتم: دخیلش کنم. به کی؟ به کجا؟ ابراهیم هادی گفت: به همان کسی که فرزند نهصد گرمی شما را به اینجا رساند. به امام رضا (ع). از خواب پریدم. با خودم گفتم: چطور پسرم را دخیل کنم. چطور رضا را به مشهد ببرم. اصلا شرایط مالی خانواده ما خوب نبود. گفتم: خدایا با کدام پول پسرم را مشهد ببرم. اما با خودم گفتم: خدا وسیله‌ساز است. حتما خودش کمک می‌کند. صبح فردا به جامعه القرآن آمدم. خوابم را برای مسئول موسسه تعریف کردم. گفت: انشاالله خیر است. حتما برو مشهد. گفتم: آخه شرایط مالی نداریم. از طرفی چند بار تا حالا این بچه را بردم مشهد اما تغییری نکرده. مسئول موسسه گفت: اگر خدا بخواهد شرایط سفر جور می‌شود. این بار که مشهد رفتی به امام رضا (ع) بگو من را ابراهیم هادی فرستاده. هرچه شما امام رئوف (ع) بخواهید ما قبول می‌کنیم. روز بعد خبر دادند که از طرف سازمان تبلیغات،‌ چند نفر از اعضای هیئت را به مشهد می‌برند. ما هم اسم نوشتیم. چند روز بعد،‌به طرز عجیبی نام ما هم در قرعه‌کشی برای مشهد انتخاب شد! هفته بعد ناباورانه در حرم امام رضا (ع) بودم. همراه با پسرم رضا که مشکل حرکتی داشت. رو به حرم آقا گفتم: من رضا را خدمت شما آوردم. من حواله شده از طرف شهید ابراهیم هادی هستم. هرطور صلاح می‌دانید ... به لطف خدا و عنایان امام رضا (ع) بعد از سفر مشهد، روز به‌روز حال پسرم بهتر شد. او به دبیرستان رفت و درسش را ادامه داد و اکنون در کارهایش موفق است. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ↳⋮❥⸽‹ @𝓹𝓮𝓵𝓪𝓴_𝓼𝓱𝓸𝓱𝓪𝓭𝓪𝓪
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام زمانم♥️ اے وارث ذولفقار مولا برگرد اے نور دو ݘشم آݪ طاها، برگرد ماشعلہ به شعلہ سوختیم از غم یاس اے منتقم حـضرت زهࢪا، برگرد...🍃 مادر جاݧ! یاریماݧ نما ڪہ ما نیز مدافع حریم امام زمانماݧ باشیم 🌱 ↳⋮❥⸽‹ @𝓹𝓮𝓵𝓪𝓴_𝓼𝓱𝓸𝓱𝓪𝓭𝓪𝓪
•﷽• عَجیب‌دِلم‌گـِرفتہ... دݪم‌یك‌دنیآ‌میخواهَد‌شبیہ‌دنیآی‌شما ڪہ‌همه‌چیزش بوے‌خـُــدا‌بدهـَـد . . شُھداگاهے‌نِگاهے . . !💔 #سردار_دلھا #حاج_قاسم ↳⋮❥⸽‹ @𝓹𝓮𝓵𝓪𝓴_𝓼𝓱𝓸𝓱𝓪𝓭𝓪𝓪
بچہ هاے تفحص تلاش زیادے ڪردند اما شهیدے پیدا نمےشد 💔یکے از دوستان نوار مرثیه ایام فاطمیه راه گذاشت اشڪ همہ جارے شد😓 🌱آن روز ، رمز حرڪت ما نام مقدس مادر رزمندگان بود .مشغول جستجو بودیم ڪہ یڪ دفعہ استخوان یڪ بند انگشت نظرم را جلب ڪرد🍃 با سر نیزه مشغول ڪندن شدم ،یڪ تڪه پیراهن از زیر خاڪ نمایان شد مطمعن شدم شهیدے در اینجااست ،باذڪر یازهرا(س)خاڪ ها را ڪنار زدیم .متوجہ شدیم شهید دیڱرے هم درڪنارش قرار دارد بہ طورے ڪہ صورت هایشان روبہ همدیگر بود .🍃 🌱وقتے پیڪر شهدا را خارج ڪردیم باڪمال تعجب مشاهده ڪردیم ڪه پشت پیراهن هر دو شهید نوشتہ شده بود"" مےروم تا انتقام سیلے حضرت زهرا (س)بگیرم"" ↳⋮❥⸽‹ @𝓹𝓮𝓵𝓪𝓴_𝓼𝓱𝓸𝓱𝓪𝓭𝓪𝓪
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شھادت دو پاسدار حیݧ درگیرے سپاه با اشرار در زاهداݧ🖤 به گزارش روابط عمومے قرارگاه قدس سپاه، چھارم دی‌ماه، حیݧ انجام ماموریت نیروهاے قرارگاه قدس نیروے زمینے سپاه علیہ اشرار مسلح، دوتݧ از نیروهاے قرارگاه، پاسداراݧ حیݧ درگیرے با اشرار مسلح‌به‌شھادت‌رسیدند. 🥀 🥀 ↳⋮❥⸽‹ @𝓹𝓮𝓵𝓪𝓴_𝓼𝓱𝓸𝓱𝓪𝓭𝓪𝓪
بِـسم‌ربّـــ‌شاه‌خراساݧ♥ ؏اشقے‌با‌دݪ‌بیدار‌صفایی‌داڕد صُحبتــ‌ازݪحظہ‌دیدار‌صفایی‌داڕد دࢪدݪ‌ڪعبہ‌مقصود‌بہ‌عشق‌حرمیݧ‌ بوسہ‌اے‌برحـــَرم‌یار‌صفایی‌دارد✨ السَلامُ‌علیك‌یا‌غریب‌الغربا💚🌿 🦋ذڪرروز‌چھارشنبہ:⇩ -یا‌حَیُّ‌یا‌قَیّومْ🌱 ﴿إۚی‌زنده‌و‌پاینده﴾ ⊰۱۰۰مرتبہ⊱...🦋 ↳⋮❥⸽‹ @𝓹𝓮𝓵𝓪𝓴_𝓼𝓱𝓸𝓱𝓪𝓭𝓪𝓪
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸••شھیدانه••🌸 بہ فڪر[مثل شھدا مُردن] نباش! بہ فڪر[مثل‌شھدا زندگےڪردن] باش! دوستـــ دارم‌ مثݪ‌ طُ‌ باشم♡ 🎙استاد‌‌عالے ↳⋮❥⸽‹ @𝓹𝓮𝓵𝓪𝓴_𝓼𝓱𝓸𝓱𝓪𝓭𝓪𝓪
🕊 مے دانے ؟اشڪ علاج است.آن دم ڪه با عطر نام حــُـــسین (؏)در آمیزد.ڱاهے باید نشست ڪنج دنج اتاق دݪ وبهشتے عاشقانه ساخت تنها بہ عشق حــُـــسین(؏) بهشتے عاشقانہ ،براےاشڪ براے التیام‌و،رهایی بہ دور از تمام خستگے ها ورنج هاے دنیا.تمام دلبستگےهاےفانےو آمال بے اساس گاهے باید نشست ڪنج دنج اتاق دݪ...↯ وخلوتے عارفانه ساخت.خلوتے عارفانہ براےاشڪ .براےتفڪر وتعمق براے ڪاوش درڪردار ورفتار وخواستہ ها واندوختہ‌ها، ڱاهے بایدنشست‌واشڪ ریخت براے این خود درمانده .براے نرسیدن ها وجاماندگےهایش.باید اشڪ ریخت💔 ویارے طلبیدودل را سبڪ ڪردوآنڱاه این اشڪ با مسمّا؛قِداستےبی مانند مےیابد ڪه بہ عشق حــُـــسین (؏)مزیَّن گردد مگر نه اینڪه نام حـــُــسین (؏) اعجاز مےڪند اعجازےعاشقانہ .❤️😍 و ڪه چہ زیباست ،تجلےمنتهاےاین اعجاز آنجا ڪه سجاد درواپسین لحظه هاےتنفس دراین قفس،،سراز زمین برمےکندوبا ادبےعاشقانه ،ذڪر حـــُــسین(؏)بر لب جارےمیسازد... و ڪه چه زیباست ،تجلےاین اعجاز ❣ 🥀شهیدمدافع‌حرم‌سجادعفتے🥀 تاریخ شهادت 29آذر1394خانطومان سوریه🌿 🌱 ↳⋮❥⸽‹ @𝓹𝓮𝓵𝓪𝓴_𝓼𝓱𝓸𝓱𝓪𝓭𝓪𝓪
حواست باشه! دیر نرسی به{ملاقات}✨ نماز،غذای‌روحه🌿 نزار‌سرد‌بشه!😉 ↳⋮❥⸽‹ @𝓹𝓮𝓵𝓪𝓴_𝓼𝓱𝓸𝓱𝓪𝓭𝓪𝓪
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بہ‌صحݧ‌فڪرمےڪنم... تمــٰام شـــھر، 🌸 مےشـَود معَطـرازخیـٰاݪ‌مݧ... نسیمے ازبهشت‌رابہ‌خـٰانہ مےبرم... 💚 ↳⋮❥⸽‹ @𝓹𝓮𝓵𝓪𝓴_𝓼𝓱𝓸𝓱𝓪𝓭𝓪𝓪
بصیرت یعنی اینکه بدانیم شمری که سر از امام حسین(ع) برید، همان جانباز جنگ صفین است که تا مرز شهادت هم رفت. 9دی، روز بصیرت و میثاق امت با ولایت گرامی باد. 🌿♥️ذڪررو‌پنج‌‌شنبھ:‌‌‌⇩ -لٰا‌إلٰہَ‌إلَّااللهُ‌الْمَلِکُ‌الْحَقُّ‌الْمُبینْ🎈 ﴿خدائی‌جز‌آن‌خدایِ‌یکتا‌کہ سلطانِ‌حق‌و‌آشکار‌أست‌نخواهد‌بود﴾ ⊰۱۰۰مرتبہ⊱...
گاهی به مهارت حرمله می‌اندیشم... به غلط می‌گویند که او ماهر بوده است...☝️ او فقط هدف های روشنی داشته است... _چشم عباس🥀 _سینه‌ی حسین 🍂 _گلوی علی اصغر💔 فقط تو بودی که خوب فهمیدی تیری که در گلوی علی بود، سه شعبه داشت...🏹 از جنس تیرهایی که من با گناهانم،به سمتِ مهدیِ‌فاطمه پرتاب میکنم...😔💔 {اللهم عجل لولیک الفرج} #امام_حسین ↳⋮❥⸽‹ @𝓹𝓮𝓵𝓪𝓴_𝓼𝓱𝓸𝓱𝓪𝓭𝓪𝓪
حماسہ ۹دے نماد عزت ، استقلال وبصیرت هاے مردمے کہ تا پاے جان براے حفظ اصول اسلامےوآرمان هاےانقلاب اسلامے ایستادند وبا صداےرسا اعلام ڪردند ڪه اگر دشمن دربرابر دین آنها بایستد در برابر تمام دنیاے آنها خواهند ایستاد. ↳⋮❥⸽‹ @𝓹𝓮𝓵𝓪𝓴_𝓼𝓱𝓸𝓱𝓪𝓭𝓪𝓪
@pelak_shohadaa.mp3
8M
|•🎙♥️ 🌟رسالت‌امام‌حسین‌علیه‌السلام، {تغییرمبداءمیل‌انسانهاست...}💫 ودرتمام‌تاریخ،این‌کشتی‌نجات، قلوب‌بسیاری‌از‌انسانهای‌عالم راباخویش‌به‌سمت{ساحلِ‌؏شق}، حرکت‌داده‌است.🌁 ↳⋮❥⸽‹ @𝓹𝓮𝓵𝓪𝓴_𝓼𝓱𝓸𝓱𝓪𝓭𝓪𝓪
❣ 📖 السَّلاَمُ عَلَى الْقَائِمِ الْمُنْتَظَرِ وَ الْعَدْلِ الْمُشْتَهَرِ... سلام‌برقیام‌ڪننده اےڪہ‌جهـٰاݧ ݘشم‌بہ‌راه‌اوست...↯ وعـدالتےڪہ‌زبـانزَدهمگاݧ اسٺ🍀 🦋ذڪرروزجمعہ:⇩ -أللّٰهُمَّ‌صَلِّ‌عَلیٰ‌مُحَمَّدٍ‌وَ‌آلِ‌ مُحَمَّدٍ‌وَعَجِّلْ‌الْفَرَجَهُمْ {‌‌‌خدایا‌درود‌فرست‌بر‌محمد‌و‌خاندانِ‌محمد}🦋 ↳⋮❥⸽‹ @𝓹𝓮𝓵𝓪𝓴_𝓼𝓱𝓸𝓱𝓪𝓭𝓪𝓪
💥 یہ‌ چیز؎ بھت میگم خوب بہش فڪࢪ ڪن‼️ اگࢪ نمے‌تونے لبخند بڪاࢪ؎ ࢪو؎ لبا؎ مهد؎ فاطمہ🌱 حداقل چشامشو گࢪیون نڪن... :) 🌱 ↳⋮❥⸽‹ @𝓹𝓮𝓵𝓪𝓴_𝓼𝓱𝓸𝓱𝓪𝓭𝓪𝓪
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
راه‌را‌با‌این‌ستارگان‌، میتوان‌پیدا‌ڪرد💫 سربند‌یا‌زهرا‌ رو‌از‌دست‌شهدا‌بگیر‌و‌شروع‌کن‌به‌ قدم‌برداشتن‌درراه‌هایی‌ که‌آنها‌قدم‌برداشتند...🕊 با‌ما‌ایتایی‌متفاوت‌را‌تجربه‌کنید😍 🌱 ↳⋮❥⸽‹ @𝓹𝓮𝓵𝓪𝓴_𝓼𝓱𝓸𝓱𝓪𝓭𝓪𝓪
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀پاسدار شهید ابراهیم تبرته شهید مدافع‌وطن از تکاوران سپاه پاسداران بود که هفتم دی‌ماه۱۴۰۰ حین انجام ماموریت در مناطق مرزی استان کرمانشاه به درجه رفیع شهادت نائل آمد.💔 ↳⋮❥⸽‹ @𝓹𝓮𝓵𝓪𝓴_𝓼𝓱𝓸𝓱𝓪𝓭𝓪𝓪
((قطره اے دلتنگی)) 💔 بـه جز از بودن آه و غم و اشڪ من برای تو چه ڪردم آقا؟😔 در همه عمر نشد یار شوم و به جز آن ، خود ِ دردم آقا. تو اگر نورے و خورشید ، پر گرمایے، من سیاهم ، شب ِ سردم آقا. تو بهارے، همه جا با تو بهشت است، ولی من خزانم ، برگ زردم آقا. نڪند خسته شوے از من و این بار گناه، نڪـنی دورم و طردم آقا.🍂 تو بگو با دل گم گشته ی خود چه کنم ، یار تو گردم آقا ؟🥀 💚 ‌ ↳⋮❥⸽‹ @𝓹𝓮𝓵𝓪𝓴_𝓼𝓱𝓸𝓱𝓪𝓭𝓪𝓪
{"بسمـــ‌ ربِّ‌شھـدا‌♡"‌‌‌‌‌} ݘشمانمــ ‌را‌بازمیکنمــ ‌وبہ‌آسمـٰاݧ‌‌مینگرمــ آسمـاٰݧ‌هم‌رنـڱ‌خوݧ‌گرفتہ‌🍁 آسمـٰاݧ‌هم‌بازباݧ‌بے‌زبانے‌میگوید شھدا‌شرمنده‌ایم😔 🦋✨ذڪرروزشنبہ:⇩ -یارِّبَ الًّعالَمین ‌‌‌﴿اے پروردگار جهانیان ﴾ ۱۰۰مرتبه..✨🦋 ↳⋮❥⸽‹ @𝓹𝓮𝓵𝓪𝓴_𝓼𝓱𝓸𝓱𝓪𝓭𝓪𝓪
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بعضے انسانها به زمین آمده‌اند تا زمین قابل تماشا شود...🌱 آمده اند ڪــہ تاریخ؛ شڪـوه شرافت و آزادگی‌شان را به نظاره بنشیند... آمده اند تا آبرو و اعتبار دنیا باشند اصلا زمین، از آمدن بعضی انسانها به خود می بالد...🌱 ↳⋮❥⸽‹ @𝓹𝓮𝓵𝓪𝓴_𝓼𝓱𝓸𝓱𝓪𝓭𝓪𝓪