11.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨ ماجرای حضور ناگهانی #حاج_قاسم سلیمانی در مجلس خواستگاری فرزند شهید
🌷 #ماه_شعبان
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
⛔️ کودک سفیدپوست
مردی همسرش را نزد خلیفه دوم برده و گفت:
خودم و زنم سیاه هستیم و او پسری سفید به دنیا آورده.
خلیفه رو به جمع کرده و نظر ایشان را خواست؛ همه گفتند زن باید سنگسار شود.😱
مأموران اجرای حکم که زن را میبردند، در میانه راه با امیرمؤمنان (ع) برخورد کردند و حضرت ماجرا را پرسیدند و آنان شرح ماوقع گفتند.
حضرت (ع) رو به مرد کرده و پرسیدند:...
برای ادامه داستان واقعی کلیک کنید👇
http://eitaa.com/joinchat/711917615C57c733ee60
سی سال است نخوابیدهام...
نامه ای زیبا از شهید حاج قاسم سلیمانی خطلب به فرزندش:
عزیزم من متعلق به آن سپاهی هستم که نمی خوابد و نباید بخوابد.
🌺ولادت اباعبدالله الحسین (ع) و روز پاسدار مبارک🌺
#سپاه
بعدازشهادت آقا محسن ؛
دیدم علی همش میوفته!
میخواستم ببرمش دکتر...
شب محسن اومد تو خوابم بهم گفت :
خانم!علی چیزیش نیست🙂💔
منو میبینه میخواد بغلم کنه نمیتونه!🥺
+بهنقلازهمسرشهید
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
🟢 ایشون شھید عبدالڪریم حسین زاده هستند کہ متاسفانه نہ وارثے دارند و نہ خواهر وبرادرے💔
همہ اعضاے خانوادشون فوت شدند حتے بـرادر زادهای چیزی هم ندارند کہ براشون یہ خیرات ڪنن . . .
شھید مستجـاب الدعـوه هست :)🧡
ایشون یکے از مظـلـومترین شھداے دفاع مقدس هستند و مثل مادرشون حضرت زهـرا هنوز گمنـام هستند🥀
شھید عبدالڪریم حسین زاده متولـد شهرستان شوشتـر اسـتان خوزستـان . . .
خـتم صـلوات بـرای شادی روح شھید و بہ نیت استجـابت دعـا یا حـاجـات بہ واسطہ شھید⇣
#عبدالکریم_حسینزاده
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
🌸این آب همان کمپوت هاست
بیچاره تدارکاتچی ها!
از شوخی های بچه ها لحظه ای در امان نبودند. امان از وقـتی کـه یکی از این برادرها مجروح می شد یا اتفاقی برایش می افتاد. هرکس از راه می رسید چیزی می گفت
از قبیل: اینا خون نیست؛ می دونی چیه؟ دیگری حرفش را تکمیل می کرد که: معلومه؛ آب کمپوت های آلبالو و گیلاسه که خودشون می خوردند و به ما نـمی دادند! و سومی: دیدید از کجاتون در اومد. چقدر بگیم حـق وناحق نکنید!
مـجروح با آن حال نزار نه می توانست بخندد نه می توانست گریه کند.
#طنز_جبهه 😂
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
🌸امام جماعت
عبا و عمامه را برداشتم و مرتب كردم و گذاشتم كنار ستون و رفتم كه دوباره وضو بگیرم. سر فرصت وضو گرفتم و برگشتم. نزدیك سنگر كه رسیدم دیدم صدای مكبر می آید: سمع الله لمن حمده!
بله، اشتباه نمی كردم، نماز جماعت می خوانند، اما با چه كسی؟ غیر از من ، گردان روحانی دیگری نداشت. با احتیاط داخل شدم. به سجده كه رفتند، دقت كردم دیدم مثل این كه عبا و عمامه ی من بیچاره است كه امام جماعت پوشیده
الله اكبر، این جایش را دیگر نخوانده بودم. فكر همه چیز را می كردم جز این كه در یك چشم به هم زدن در روز روشن عبا و عمامه ام را تك بزنند و جای من بایستند در محراب و نماز جماعت بخوانند! دیگر فایده ای نداشت. باید به روی خودم نمی آوردم و قضیه را جدی نمی گرفتم، جبهه بود دیگر، باید با پشت جبهه تفاوت هایی می كرد!
#طنز_جبهه 😂
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa