مردم هر وقت کار تون جایی گیر کرد ،امام زمان تون رو صدا کنید یا خودش میاد ، یا یکی رو میفرسته که کارتون رو راه بندازه...
#شهید_محمدرضا_تورجیزاده
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
✍مقید بود هر روز زیارت عاشورا را بخواند ، حتی اگر کار داشت و سرش شلوغ بود سلام آخر زیارت رو می خواند
✍دائما می گفت ، اگر دست جوان ها رو بزاریم توی دست #امام_حسین ، همه مشکلاتشان حل می شود و امام با دیده لطف به آنان نگاه می کند
شهید_ابراهیم_هادی🕊🌹
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
عشـ∞ـق یـعـنے یـه پـلاڪ
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹 🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق 🕌قسمٺ #پنجاه_وچهار بلافاصله ماشین را
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🕌قسمٺ #پنجاه_وپنج
کتش را درآورد..
و دوباره به سمت ماشین برگشت. روی صندلی نشست و اینبار کامل به سمتم چرخید،..
صورت سفیدش از ناراحتی گل انداخته بود، رگ پیشانی اش از خون پُرشده و میخواست حرف دلش را بزند..
که #به_جای_چشمانم به دستان لرزانم خیره ماند و با صدایی گرفته گواهی داد
_وقتی داشتن منو میرسوندن بیمارستان، تو همون حالی که حس میکردم دارم میمیرم، فقط به شما فکر میکردم! شب پیشش خنجر رو از رو گلوتون برداشته بودم و میترسیدم همسرتون...
و نشد حرفش را تمام کند،..
یک لحظه نگاهش به سمت چشمانم آمد و دوباره #نجیبانه قدم پس کشید، به اندازه یک نفس ساکت ماند و زیر لب زمزمه کرد
_خدا رو شکر میکنم هر بلایی سرتون اورده، هنوز زنده اید!
هجوم گریه گلویم را پُر کرده..😣😭
رفیقش به سمت ماشین برگشته و دلش میخواست پای دردهای مانده بر دلم بنشیند که با دست اشاره کرد منتظر بماند و رو به صورتم اصرار کرد
_امشب تو حرم چی کار داشتید خواهرم؟همسرتون خواست بیاید اونجا؟
اشکم تمام نمیشد..
و با نفسهایی که از گریه بند آمده بود، ناله زدم😭😩😭😭
_سعد شش ماه تو خونه #زندانیم کرده بود! امشب گفت میخواد بره ترکیه، هر چی التماسش کردم بذاره برگردم ایران،😭🇮🇷 قبول نکرد! منو گذاشت پیش ابوجعده🔥😭😰 و خودش رفت ترکیه!
حرفم به آخر نرسیده،...
انگار دوباره خنجر سعد🔥 در قلبش نشست که بی اختیار فریاد کشید
_شما رو داد دست این مرتیکه؟😡
و سد صبرش شکسته بود...
ادامه دارد....
🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🕌قسمٺ #پنجاه_وشش
سد صبرش شکسته بود که پاسخ اشکهایم را با داد و بیداد میداد
_این تکفیری با چندتا #قاچاقچی_اسلحه از مرز عراق وارد سوریه شده! الان چند ماهه هر غلطی دلش میخواد میکنه و داریا رو کرده انبار باروت!😡🗣
#نجاست_نگاه نحس ابوجعده😈👹 مقابل چشمانم بود..
و خجالت میکشیدم به این مرد #نامحرم بگویم برایم چه خوابی دیده بود که از چشمانم به جای اشک، خون میبارید..😞😭
و مصطفی ندیده از اشکهایم فهمیده بود امشب در خانه آن نانجیب چه دیده ام که گلویش را با تیغ غیرت بریدند و صدایش زخمی شد
_اون مجبورتون کرد امشب بیاید حرم؟😡😡
با کف هر دو دستم جای پای اشک را از صورتم پاک کردم،..😭😭
دیگر توانی به تنم نمانده بود تا کلامی بگویم..
و تنها با نگاهم التماسش میکردم که تمنای دلم را شنید و مردانه امانم داد
_دیگه نترس خواهرم! از همین لحظه تا هر وقت بخواید رو چشم ما جا دارید!
کلامش عین عسل کام تلخم را شیرین کرد؛..
شش ماه پیش سعد 🔥از دست او فرار کرده و با پای خودش به داریا آمده بود..
و حالا باورم نمیشد او هم اهل داریا باشد تا لحظه ای که در آرامش منزل زیبا و دلبازشان🏠 وارد شدم...
دور تا دور حیاط گلکاری🌸🌼 شده و با چند پله کوتاه به ایوان خانه🌱🍃متصل میشد...هنوز طراوت آب به تن گلدانها مانده و عطر شب بوها در هوا میرقصید..
که مصطفی با اشاره دست تعارفم کرد و صدا رساند
_مامان مهمون داریم!
تمام سطح حیاط و ایوان با لامپهای مهتابی روشن بود، از درون خانه بوی غذا میآمد..
و پس از چند لحظه زنی میانسال🌺 در چهارچوب در خانه پیدا شد..
و با دیدن من، خشکش زد. مصطفی قدمی جلو رفت..
ادامه دارد....
🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
خدایا شاهدی که لباس مقدس سپاه را
به این عشق و نیت به تن کردم که برای من
کفنی باشد آغشته به خون.
خدایا همیشه نگران بودم که عاملی باشم
برای ریخته شدن اشک چشم امام عزیز.
اگر در این مدت بر این نعمت بزرگ شکری
در خور نکردم و یا از اوامرش تمردی نمودم
بر من ببخش...
شهید#محمدرضا_تورجیزاده🌷🕊
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
💢'گذری بر زندگی شهید حاتم
🔹شهید حاتم سعادت یار در سال 1353 در شهرستان بیجار در یک خانواده ساده، مومن و متدین متولد شد که از همان روزهای کودکی زیرک و باهوش و دارای اعتقادات اسلامی بود. او همراه پدر ومادر و 4 برادرش زندگی ساده ای را می گذراند . وی جهت گذراندن خدمت مقدس سربازی به منطقه مهران اعزام گردید و در تاریخ 1372/08/17 بر اثر اصابت گلوله به درجه رفیع شهاددت رسید .
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔یادت باشد چه کسانی خود را میسوزانند تا تو روشن بمانی...!
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
💢گذری بر زندگی شهید
🔹شهید علیرضا دلکآبادی در سال 1327، در یکی از روستاهای سبزوار و در خانوادهای مذهبی و متوسط چشم به جهان گشود و از همان کودکی مشقت فراوان کشید. وی بهدلیل شغل آزادش، زیاد مسافرت میکرد و بنابراین با افراد گوناگون و دردهای آنان آشنا میشد و این آشنایی به تجربهاندوزی و درک و شناخت موضوعها و مشکلهای اجتماعی در وی منجر میگردید. او در سال 1349 ازدواج کرد و حس مسئولیت نسبت زندگی باعث شد با تلاشی بیش از پیش به تأمین نیازهای خانواده بپردازد و در کنار آن از سال 1351 فعالیتهای مذهبی و سیاسی خود، بهویژه پخش اعلامیه و نوارهای کاست مذهبی را نیز با جدیت آغاز کرد. شهید دلک آبادی در سال 1358 عضو کمیتة انقلاب اسلامی شد و با شروع جنگ تحمیلی داوطلبانه به جبهه رفت و سرانجام در 16 آبان 1359، به درجة رفیع شهادت رسید. از این شهید والامقام، سه فرزند به یادگار ماند.
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
8.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 ملاقات با مادر بعد از ۳۴ سال
جانباز جنگ تحمیلی براثر موج انفجار حافظه اش از بین میره و بعداز 34 سال بر اثر زمین خوردن در آسایشگاه حافظه اش کامل بر می گرده و معلوم میشه اهل روستایی در کردستان... 😭😭😭.
هر زمین خوردنی آسیب نیست، درد داره ولی نتیجه خوبی داره،
این جانباز اواخر جنگ از ناحيه سر مجروح می شود و تمام حافظه اش را از دست میده، حتى نام و نشانىاش را .
٣٠ سال هم در يك آسايشگاه روان درمانى بسترى ميشه تا اینکه يك روز از پله هاى آسايشگاه با سر به پايين پرت میشه و سرش به نبش پله اصابت مى كنه و بعداسمش بخاطرش مياد. توسط بخش نيكوكارى دنبال خانواده اش می گرده و در نهايت درشهرى از توابع كردستان خانواده اش را پيدا مى كنند.
با برادرش تماس مى گيرند، و حالا دراين فیلم لحظه ورود این جانباز را به منزل و ملاقات با مادر و خانوادهاش راببینید. الله اکبر
حال دل پدر و مادر شهدا ، جانبازان ، مفقودین و آزادگان که چگونه روزگار گذراندند فقط خدا میداند و بس.
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
🌷مادرم مىدانى كه درخت تنومند اسلام هرچقدر توسط خون شهيدان آبيارى شود تنومندتر مىگردد و اين را مىدانى كه ما امانت خداييم و روزى به سوى او باز خواهيم گشت پس چه بهتر كه با خون خود اين درخت تنومند را آبيارى نماييم و جان خود را به بهاى بهشت به خداى تعالى بفروشيم. البته در صورتى كه خريدار خواسته باشد و من نيز قصد دارم كه با شهادتم دين خدا را يارى كنم و اميدوارم كه خداوند متعال آن را قبول نمايد.
"شهید سیدحسین ميرطالبی پور"
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
🌷داشتم خونه رو مرتب می کردم
حسین گوشهی آشپزخونه نشسته و به نقطهای خیره شده بود. اونقدر غرق افکار خودش بود که هر چی صداش کردم، جواب نداد،رفتم جلوش و گفتم:
حسین... حسین ... کجایی مادر؟!
یهو برگشت و بهم نگاه کرد
گفتم: حسین جان! کجایی مادر؟!
خندید و گفت: سر قبرم بودم مامان...
از تعجب خندهام گرفت.
بهش گفتم: قبرت؟!.. قبرت کجاست مادر جون؟!
گفت: بهشت زهرا سلام الله علیها ردیف ۱۱ قطعه ۲۴ شماره ۴۴
چیزی نگفتم و گذشت ...
🌷وقتی شهیــــد شد و دفنش کردیم به حرفش رسیدم؛ با کمال تعجب دیدم دقیقاً همون جایی دفن شده که اون روز بهم گفته بود ، پشتم لرزید، فهمیدم اون روز واقعاً سر قبرش بوده...
"شهید محمدحسین فهمیده"
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
12.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃🌷#سلام_ما به لبخندشهیدان🌷
به ذکرروی سربندشهیدان
🍃سلام مابه گمنامان لشگر
به تسبیحات یازهرای معبر
🍃همانهایی که عمری نذرکردند
اگررفتنددیگربرنگردند
#سلام_بر_شهدا.....🌷
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa