eitaa logo
عشـ∞ـق‌ یـعـنے یـه‌ پـلاڪ
8.9هزار دنبال‌کننده
12.8هزار عکس
7.2هزار ویدیو
149 فایل
آسمونی شدن نه بال میخواد و نه پر. دلی میخواد به وسعت خود آسمون. مردان آسمونی بال پرواز نداشتن، تنها به ندای دلشون لبیک گفتندوپریدن تبلیغ وتبادل👇 https://eitaa.com/joinchat/2836856857C847106613b 🤝
مشاهده در ایتا
دانلود
| عنایت مادر ⚠️ یقین پيدا کردم که در این جنگ ما بر حق هستیم... 💠شهید احمد کاظمی 🌐مسافران برزخ 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
وصیت من به تمام راهیان شهادت حفظ حرمت ولایت فقیه و مبارزه با مظاهر کفر تا اقامه‌ی حق و ظهور ولی خدا امام زمان‌(عج). نکند ولی خدا را تنها بگذارید و خدای نکرده مثل امام علی(ع) غریب شود. به‌هوش باشید. روزی می‌رسد که امام زمان می‌آید و شرمنده‌ی او نباشید با عشق به شهادت و آماده شدن برای قیام مهدی(عج) شهید🕊🌹 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
سه ضلع ورزش مسجد، جنگ را با هم دنبال کرد 🔹شهید مهدی رضایی‌مجد، روحیه خوبی داشت و سه ضلع را در زندگی خود دنبال می‌کرد؛ ورزش، جنگ و مذهب. یعنی ورزشی‌ها را وارد امور جنگ می‌کرد، جنگ را به ورزش می‌برد و مذهبی‌ها را وارد ورزش می‌کرد. در مسجد و محل تیم فوتبال درست کرده و از طرفی در تیم‌های فوتبال، هیات ایجاد می‌کرد. دوستان ورزشی را به جبهه می‌برد که محمد پنجعلی و آقای قنبرپور از هم‌دوره‌های او بودند. در واقع این سه ضلع را با همدیگر جلو می‌برد. مردم‌داری و اخلاق هم حرف اول او بود. 🔹مهدی رضایی‌مجد زمانی که می‌خواست اعزام شود، اوایل بهمن سال ۱۳۶۵ بود و آخرین بازی را می‌خواست در همین تهران انجام دهد. به برادرش رضا گفت: " من را به زمین بازی برسان." بعد هم باید برای اعزام به راه‌آهن می‌رفت تا با رزمندگان لشکر حضرت رسول (ص) به جبهه برود. 🔹شهید رضایی مجد به برادرش می‌گوید: " بگذار آخرین فوتبالم را در تهران بازی کنم." برادرش به شوخی به او گفت: " پایت در می‌رود و دیگر نمی‌توانی بروی!" گفت: " نه، چون دیگر برنمی‌گردم، بنابراین باید بازی کنم." ظاهرا به او الهام شده بود که شهید می‌شود. شهید🕊🌹 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
•°• از وقتی فهمیدم "حضرت زهرا(سلام الله علیها)" به خواب اومده بودن و به فرموده بودن: " ما تو رو دوست داریم " . با خودم میگم ای کاش همه ما یک بودیم.. تا می‌رفتیم تو لیستِ مورد علاقه های "حضرت زهرا(سلام الله علیها)" •°• 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
⭕️ پیامِ ابراهیمِ هادی 🔷اگر خانم ها حریم رابطه با نامحرم را حفظ کنند، خواهید دید که چقدر آرامش خانواده ها بیشتر می شود. صدای بلند در پیش نامحرم، مقدمه ی آلودگی و گناه را فراهم می کند. اگر حریم ها رعایت شود، نامحرم جرأت ندارد کاری انجام دهد. 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
🌷شهیدی که برات شهادتش را از آیت‌الله بهجت گرفت آیت الله بهجت دست روی زانوی او گذاشت و پرسیدند: جوان شغل شما چيست؟گفت: طلبه هستم. آیت الله بهجت فرمود: بايد به سپاه ملحق بشوی و لباس سبز مقدس سپاه را بپوشی. ️ دوباره پرسیدند: اسم شما چیست؟ گفت: فرهاد آقای بهجت فرمود: حتماً اسمت را عوض كن. اسمتان را يا عبدالصالح يا عبدالمهدی بگذاريد. شما در شب امامت امام زمان(عج) ‌به شهادت خواهيد رسيد. شما يكی از سربازان امام زمان(عج) هستيد و هنگام ظهور امام زمان(عج) با ايشان رجوع می کنید. 🌷شهید عبدالمهدی کاظمی؛ شهیدی که طبق گفته آیت الله بهجت، در شب امامت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در ۲۹ آذر ماه ۱۳۹۴ درسوریه به شهادت رسید. ✅نام عبدالمهدی در کتاب سه دقیقه در قیامت نیز آمده، راوی کتاب، شهادت او را دیده بود و... 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹فیلم دوربین مداربسته بیمارستانی که حاج قاسم سلیمانی پشت در اتاق عمل چشم انتظار عمل جراحی نوه دوست شهیدش بود. 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹 🕌رمـــــان 🕌قسمٺ قتل عام خانوادگی روستاهای اطراف، ارتش آزاد شده بود... تا 6 ماه بعد.. که شبکه سعودی العربیه اعلام کرد.. 📢عملیات آتشفشان دمشق با هدف فتح پایتخت توسط ارتش آزاد به زودی آغاز خواهد شد...📢 در فاصله ١٠ کیلومتری دمشق، در گرمای اواخر تیرماه تنم از ترس حمله تروریست های ارتش آزاد میلرزید،...😨😥😣 چند روزی میشد از ابوالفضل🕊😥 بیخبر بودم که شب تا صبح پَرپَر زدم.. و همین بیقراری ام یخ رفتار مصطفی را آب کرده بود... که دور اتاق میچرخید و با هر کسی تماس میگرفت بلکه خبری از دمشق بگیرد... تا ساعتی بعد که خبر انفجار 😨😥ساختمان امنیت ملی سوریه کار دلم را تمام کرد. وزیر دفاع و تعدادی از مقامات سوریه کشته شدند... و هنوز شوک این خبر تمام نشده، رفقای مصطفی🌸 خبر دادند..نیروهای ارتش آزاد به زینبیه رسیده...😰😭😱 و میدانستم برادرم از 💖مدافعان حرم💖 است... که دیگر پیراهن صبوری ام پاره شد و مقابل چشمان مصطفی و مادرش مظلومانه به گریه افتادم... طاقت از دست دادن برادرم را نداشتم که با اشکهایم😭 به مصطفی التماس میکردم _تورو خدا پیداش کنید!😭 بی قراری هایم صبرش را تمام کرده و تماسهایش به جایی نمیرسید که به سمت در رفت و من دنبالش دویدم _کجا میرید؟ دستش به طرف دستگیره رفت و بالحنی گرفته حال خرابش را نشانم داد _اینجا موندنم فایده نداره. مادرش مات رفتنش مانده.. و من دو بار قامت غرق خونش را دیده بودم و دیگر نمیخواستم پیکر پَرپَرش را ببینم که قلبم به تپش افتاد... 🌷دل مادرش🌷 از آن بود که مانع رفتنش شود،..😢اشکش را با چند بار پلک زدن مهار کرد.. و دل کوچک من... ادامه دارد.... 🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹 🕌رمـــــان 🕌قسمٺ دل کوچک من بال بال میزد.. _اگه رسیدن اینجا ما چیکار کنیم؟😥😢 از صدایم میبارید و خبر زینبیه را بریده بود که از من هم دل برید _من ، اما یه عمر همسایه سیده زینب💚 بودم، اینجا بشینم تا حرم بیفته دست اون کافرا!😠 در را گشود.. و دلش پیش اشکهایم جا مانده بود که دوباره به سمتم چرخید و نشد حرف دلش را بزند... نگاهش از کنار صورتم تا چشمان صبور مادرش رفت.. 😥 و با همان نگاه نگران سفارش این دختر شیعه را کرد _مامان هر اتفاقی افتاد نذارید کسی بفهمه یا !😥 و میترسید این اشکها پای رفتنش را بلرزاند..که دیگر نگاهم نکرد و از خانه خارج شد... او رفت..🌸 و دل مادرش متلاشی شده بود که پشت سرش به گریه افتاد.. 😭 و من میترسیدم دیگر نه ابوالفضل🕊 نه او🌸 را ببینم.. که از همین فاصله دخیل ضریح حضرت زینب (س) شدم... 😭🤲 تلوزیون سوریه فقط از نبرد حمص و حلب میگفت، ولی از دمشق و زینبیه حرفی نمیزد.. و از همین سکوت مطلق حس میکردم پایتخت سوریه از آتش ارتش آزاد گُر گرفته.. که از ترس سقوط داریا تب کردم... اگر پای تروریستها به داریا میرسید،..😱 من با این زن سالخورده در این چه میکردم.. و انگار قسمت نبود این ترس تمام شود.. که صدای تیراندازی هم به تنهاییمان اضافه شد..باورمان نمیشد به این سرعت به داریا رسیده باشند... و مادرش🌺 میدانست.. این خانه با تمام خانه های شهر تفاوت دارد که در و پنجرهها را از داخل قفل کرد... 🔐 در این خانه پنهان شده و پسرش بودم.. که مرتب دور سرم آیت الکرسی✨ میخواند و یک نفس... ادامه دارد.... 🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👌تلنگرِ شهید: بی‌نمازها از شفاعت محرومند! 🕊یکی از آشنایان، خوابِ شهیـد احمد پلارک رو دید. وقتی ازش تقاضای شفاعت کرد ، شهید پلارک بهش‌گفت: "من نمی‌تونم شما رو شفاعت کنم... فقط وقتی می‌تونم شما رو شفاعت کنم که نماز بخوانید و به آن توجه کنید، همچنین زبان‌تان را نگه دارید ، در غیر این صورت هیچ‌کاری از من بر نمیاد..." شهید🕊🌹 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
باید فاطمیه جون داد جون برا مـادر جوون داد باید زد به سینہ و سر عشـق و بہ عالم نشـون داد 🚩 فاطمیه خط مقدّم ماست... 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پایان نیست، ❣ 🕊آغاز است، تولدی دیگر است در جهانی فراتر از آنکه عقل زمینی به ساحت قدس آن راه یابد. تولد ستاره‌ای است که پرتو نورش عرصه زمان را در می‌نوردد و زمین را به نور رب‌الارباب اشراق می‌بخشد.... دراین روزها یادکنیم ازحماسه سازان نبردبارژیم غاصب صهینویستی شهدای مظلوم شهدای مظلوم 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
توی خط مقدم کارها گره خورده بود، خیلی از بچه ها پرپر شده بودند، خیلی مجروح شده بودند. حاج حسین خرازی بی قرار بود اما به رو نمی آورد. خیلی ها داشتند باور میکردند اینجا آخرشه. یه وضعی شده بود عجیب. توی این گیر و دار حاجی اومد بیسم چی را صدا زد و گفت: هر جور شده با بی سیم، محمدرضا تورجی زاده را پیدا کن. خلاصه تورجی زاده را پیدا کردند. حاجی بیسم را گرفت و با حالت بغض و گریه از پشت بیسیم گفت: تورجی زاده چند خط روضه حضرت زهرا برام بخون. تورجی زاده فقط یک بیت زمزمه کرد که دیدم حاجی از هوش رفت! خدا میدونه نفهمیدیم چی شد، وقتی به خودمون اومدیم دیدیم بچه ها دارند تکبیر میگویند. خط را گرفته بودند. عراقی ها را تار و مار کرده بودند. با توسل به حضرت زهرا(س) گره کار باز شده بود. شهید🕊🌹 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
شهیدی که حتی نمی‌خواست کسی بفهمد مدافع حرم است 🔹همسر شهید مهدی بختیاری می‌گوید: " خانواده‌ها فقط می‌دانستند که وی در مأموریت است و از موضوع سوریه کاملاً بی‌اطلاع بودند. هیچ‌کس نمی‌دانست که همسر من مدافع حرم است و در طی هفت سال زندگی مشترک‌مان، من از اعزام‌های او به سوریه با کسی صحبت نکردم. خانواده خود آقامهدی از طریق اعزام‌های او متوجه شده بودند اما خانواده خودم پس از شهادت فهمیدند که آقامهدی، مدافع حرم و در سوریه بود". شهید🕊🌹 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی دختر شهید مدافع حرم بعد از شهادت پدرش بی‌حجاب و با خدا قهر کرده بود اما وقتی خواب پدرش را میبینید زندگی او متحول می‌شود شهید گردان فاطمیون🕊🌹 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
حاج احمد هیکل درشتی داشت. بچه ها سر به سرش می گذاشتند. با این هیکل درشت چطور می خواهی توی قبرهای کوچک گلزار شهدا جا شوی؟! می خندید و می گفت: همین قبرها هم برای من زیاد است. آرزویش این بود که اربا اربا شود. وقتی در ابتدای عملیات کربلای پنج، در پشت خاکریز در حال ساخت، مستقر شده بود، گلوله توپی خاکریز را مورد هدف قرار داد. ترکش های گلوله بالای سینه و پاهایش را برده بود. شده بود یک تکه گوشت له شده. همان که می خواست؛ اربا اربا. شهید حاج🕊🌹 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
یک‌بار سید از کشاورزی بار سیب زمینی خرید، بارش خیلی خوب نبود، فرستاد تهران و برگشت خورد. با قیمت پایین‌تری بارش را فروخت و مقداری ضرر کرد. گفتم سید چرا موقع خرید دقت نکردی؟ گفت اشکال نداره، خودم می‌دونستم بارش خیلی خوب نیست، اما اون کشاورز بنده خدا دستش خالی بود، می‌شناختمش. آدم زحمت‌کشی بود. خواستم کمکی به اون بنده خدا کرده باشم. حتی اگر خودمم ضرر کنم، اشکال نداره خدا با ماست. حرف‌های سید برای ما عجیب بود. اما سید با اعتقاداتش کار می‌کرد. خیلی اهل دنیا نبود. شاید به خاطر همین کارهاش خیلی‌ها ملامتش می‌کردند. اما من اثر این رفتارهای سید را توی زندگی‌اش دیده بودم که چقدر زندگی‌اش با برکت بود. شهید🍂🕊 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
23.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 نماهنگ | آن سوی معبر 👈 شیر غرنده میدان و عابدان شب ➕ نقل قول رهبر انقلاب از راهکار شهید شدن 🌷۴ آذر ۱۳۶۶؛ سالروز شهادت شهید -چیت‌_سازیان 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
ابراهیم در دفترش صندوقی کنار میز کارش گذاشته بود و گه‌گاهی چند سکه داخل آن می‌ریخت. همه‌ی همکاران او کنجکاو بودند بدانند ابراهیم چرا این کار را می‌کند. تا اینکه یک روز یکی از اقوام ابراهیم که به قائم‌شهر آمده بود، سری هم به او زد و در حین گفتگو از ابراهیم خواهش کرد که اگر ممکن است یک تلفن بزند. همه تا اسم تلفن را شنیدند حساس شدند که ببینند ابراهیم چه جوابی به او می‌دهد. ابراهیم کمی مکث کرد و بعد پولی از جیبش درآورد و گرفت سمت مهمانش و گفت: این تلفن متعلق به بیت‌المال است. شما لطف کنید از مخابرات سر کوچه استفاده کنید. هزینه‌اش را هم من می‌پردازم. آن مرد حیرت‌زده و با خوشحالی راهی مخابرات شد و ابراهیم رو به همکارانش گفت: برادران! چون ما اینجا مشغول خدمت هستیم و نمی‌توانیم اینجا را ترک کنیم، اگر کاری داشته باشیم با این تلفن تماس می‌گیریم و هزینه‌اش را داخل صندوق می‌ریزیم. شهید🕊🌹 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
وصیت خاص و جالب شهید بلباسی به همسر خود 🔹همسر شهید بلباسی با اشاره به خاطرات مشترک زندگیشان بیان می‌کند: " در يكى از آخرين روزهاى زندگى مشتركمان وقتى با هم صحبت می کرديم وصيت ‏نامه خود را به من داد تا بخوانم. آن را خواندم و پرسيدم چرا ننوشتى شما را كجا دفن كنند؟ نگاهى به من كرد و سرش را پايين انداخت به طورى كه از سؤالم پشيمان شدم. پس از چند لحظه لبخند زد و گفت: « وقتى در عمليات كربلاى ۴ مجروح شدم مرا به منزل آوردند و من از خانواده‏‌هاى بچه‌هاى مفقود و شهيد خجالت می‌کشيدم كه نتوانستم پيكر فرزندانشان عقب بياورم. از خدا خواستم مرا مانند فرزندانشان طورى به شهادت برساند كه پيكرم در بيابان بماند.» درآن لحظه به ياد خاطره يكى از دوستان عليرضا افتادم كه می‌گفت: هرگاه عملياتى تمام مى‌‏شد و ما به عقب برمی‌گشتيم، اگر كسى دست خالى برمی‌گشت ناراحت مى‌شد و می‌گفت: «چرا دست خالى می‌آييد، باید یک شهيد يا مجروح را همراه خودتان بياوريد.» شهید🕊🌹 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙کلیپ صحبت امام ره با رزمندگان بسیجی هدیه کنیم صلواتی نثارامام رحمه الله علیه وهمه بسیجیان بی ادعا❣ 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
hozooralhazer-01.mp3
1.98M
🔷 صوت خام شهید آوینی در برنامه «روایت فتح» بدون آهنگ گذاری 🔸در عجبم از کسانی که این صوت‌ها و صحبت های رمز آلود آسمانی را رها نموده و برای آرامش خود به سراغ برخی آهنگ‌های بی محتوا و شیطانی می‌روند! شهید🕊🌹 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سالروزشهادت،سردارشهید علی چیت سازیان کسی می تواندازسیم خارداردشمن عبورکندکه پشت سیم خاردار نفس خودگیرنکرده باشد شهید🕊🌹 شادی روح همه شهدا صلوات 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
••✾•بسم رب الشهدا•✾•• در عشق اگر چه منزل آخر شهادت است تکلیف ِ اول است شهیدانه زیستن ... از سیـم خـاردار نفست عبـــور کن !! شهدا را یاد کنید حتی با یک صلوات الَّلهُمَّ صلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّد و عجِّل فَرَجَهُم 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
توی خط مقدم کارها گره خورده بود، خیلی از بچه ها پرپر شده بودند، خیلی مجروح شده بودند. حاج حسین خرازی بی قرار بود اما به رو نمی آورد. خیلی ها داشتند باور میکردند اینجا آخرشه. یه وضعی شده بود عجیب. توی این گیر و دار حاجی اومد بیسم چی را صدا زد و گفت: هر جور شده با بی سیم، محمدرضا تورجی زاده را پیدا کن. خلاصه تورجی زاده را پیدا کردند. حاجی بیسم را گرفت و با حالت بغض و گریه از پشت بیسیم گفت: تورجی زاده چند خط روضه حضرت زهرا برام بخون. تورجی زاده فقط یک بیت زمزمه کرد که دیدم حاجی از هوش رفت! خدا میدونه نفهمیدیم چی شد، وقتی به خودمون اومدیم دیدیم بچه ها دارند تکبیر میگویند. خط را گرفته بودند. عراقی ها را تار و مار کرده بودند. با توسل به حضرت زهرا(س) گره کار باز شده بود. شهید🕊 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
می‌گفت: شهادت‌ هدف‌ نیـســت... هدف‌ اینه کـه‌ عَلَم اسلام‌ رو‌ بــه اسم‌ امـٰام‌ زمان‌ «عج»‌ بالا‌ ببریــد حالا‌ اگـه‌ وسط‌ این‌ راه شهـید شـدید فدای سرِ اسلـٰام! 🌷سردار دلها 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹 🕌رمـــــان 🕌قسمٺ و یک نفس نجوا میکرد.. _✨فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِین.✨ و من هنوز نمیدانستم از ترس چه ابوالفضل حاضر نشد تنها راهی ایرانم کند.. که دوباره در این خانه پنهانم کرد... حالا نه ابوالفضل🕊 بود و نه مصطفی🌸 که از ترس اسارت به دست تروریست های ارتش آزاد جانم به لبم رسیده.. و با اشکم به دامن همه ائمه(ع) چنگ میزدم تا معجزهای شود..😭🤲 که درِ خانه به رویمان گشوده شد... مصطفی برگشته بود، با صورتی که دیگر آرامشی برایش نمانده و چشمانی که از غصه به خون نشسته بود...😣😞 خیره به من و مادرش از دری که به روی خودمان قفل کرده بودیم،.. حس کرد تا چه اندازه وحشت کردیم.. که نگاهش در هم شکست.. و من نفهمیدم خبری ندارد که با پرسش بی پاسخم آتشش زدم _پیداش کردید؟😥 همچنان صدای تیراندازی شنیده میشد.. و او جوابی برای اینهمه چشم انتظاری ام نداشت.. که با شرمندگی😞 همین تیرها را بهانه کرد _خروجی شهر درگیری شده بود، برا همین برگشتم.😞 این بیخبری دیگر داشت جانم را میگرفت.. و امانت ابوالفضل پای رفتنش را سُست کرده بود که هم مثل به زیر افتاد _اگه براتون اتفاقی میافتاد نمیتونستم جواب برادرتون رو بدم!😞😓 مادرش با دلواپسی پرسید _وارد داریا شدن؟😨 پایش پیش نمیرفت جلوتر بیاید.. و دلش پیش 💚✨ مانده بود که همانجا روی زمین نشست.. و یک کلمه پاسخ داد _نه هنوز!😞 و حکایت به همینجا ختم نمیشد.. که با ناامیدی به قفل در نگاه کرد و صدایش را به سختی شنیدم _خونه شیعه های اطراف دمشق رو میزنن تا شن فرار کنن! سپس سرش به سمتم چرخید... ادامه دارد.... 🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹 🕌رمـــــان 🕌قسمٺ سرش به سمتم چرخید.. و دیدم قلب نگاهش برایم به تپش افتاده که خودم دست دلش را گرفتم _ ✋ کسی بفهمه من ام! و او حرف دیگری روی دلش سنگینی میکرد.. و همین حرف حالش را زیر و رو کرده بود.. که کلماتش به هم پیچید _شما رو میشناسید؟😥 نام او را چند بار از ابوالفضل🕊 شنیده و میدانستم برای آموزش نیروهای سوری به دمشق آمده... که تنها نگاهش کردم و او خبر تلخش را خلاصه کرد _میگن تو انفجار دمشق شهید شده!😞 قلبم طوری به قفسه سینه کوبیده شد که دلم از حال رفت...😱😨 میدانستم از 💛فرماندهان سپاه💛 است و میترسیدم شهادتش کار نیروهای ایرانی را یکسره کند.. که به نفس نفس افتادم _بقیه ایرانیها چی؟😰😰 و خبر مصطفی فقط همین بود.. که با ناامیدی سری تکان داد و ساکت شد... سردار سلیمانی،💚🕊فاتحه ابوالفضل🕊 و دمشق و داریا را یکجا خواندم..😨😢 که مصطفی با قامت بلندش قیام کرد. نگاهش خیره به موبایلش👀📱 مانده بود،.. انگار خبر دیگری خانه خرابش کرده و این امانت دست و بالش را بسته بود که به اضطرار افتاد _بچه ها خبر دادن ممکنه بیان سمت حرم سیده سکینه!✨💚 برای اولین بار طوری به صورتم خیره شد که خشکم زد و آنچه دلش میخواست بشنود، گفتم _ ، هیچ اتفاقی برا من نمیفته! و دل مادرش هم برای میلرزید که تلاش میکرد خیال پسرش را راحت کند.. و راحت نمیشد... که آخر قلبش پیش من ماند و جسمش از خانه بیرون رفت... سه روز، تمام درها را از داخل قفل کرده بودیم.. 😥و فقط خدا را صدا میزدیم🤲🤲🤲 تا به فریاد مردم سوریه برسد.😥😥😥🤲🤲🤲 صدای تیراندازی... ادامه دارد.... 🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa