5.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 چقد قشنگ گفت آقا محمود رادمهر.
فرمود : اگر میخای ببینی کاری که میکنی خالصانه ست باید از کسی توقع تشکر نداشته باشی ، حتی تو دل وجودت تو دل خودت !
.
▪️ پ ن : حالا #رفقا یه #سبک #سنگین بکنین ببینین چقدر #اخلاص تو کارهامون وجود داره...!!!
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
حبیب به دنبال درجه و سمت نبود. او خوی و خصلت رزم و جهاد داشت. در شغل جدیدش درآمد خوبی کسب کرد. با وجود ثروت زیادی که به دست آورد، اما غرق و جذب دنیا نشد و ساده زیستی را جزئی از زندگیاش قرار داد و چشمش را بر روی ثروت دنیا بست. در آخرین اعزام، طی تماس تلفنی از او سوال کردم که با وجود اینکه دنیا چهره زیبایش را به تو نشان داد، چرا میروی؟ پاسخ داد: «من دنیا را دیدم. هیچ لذتی در آن نیست.» معتقدم که هر شهیدی یک پیام دارد و دل ندادن به دنیا، پیام شهید بدوی است. افرادی همچون حبیب که دغدغه دین و آرمانهای انقلابی دارند و در مسیر ولایت پیش میروند، دنیا سیرابشان نمیکند
#شهید_حبیب_بدوی
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 #انتخابات یعنی بیداری
🎙خوب گوش کنید رزمنده دفاع مقدس چه می گوید!؟
🚨امروز وقت خواب نیست!!!!
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
حاج قاسم سلیمانی:
خداوندا! تو را سپاس که مرا از پدر و مادر فقیر، اما متدیّن و عاشق اهل بیت و پیوسته در مسیر پاکی بهرهمند نمودی. از تو عاجزانه میخواهم آنها را در بهشتت و با اولیائت قرین کنی و مرا در عالم آخرت از درک محضرشان بهرهمند فرما
📚فرازی از وصیت شهید حاج قاسم سلیمانی
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
💠 می گفت :مادر!اگر راضی شوی به سوریه بروم، آن دنیا را برایت آباد میکنم
🌿روزهای قبل از رفتنتش گوشه ای از اتاق نشسته بود، از من پرسید: «مامان از دنیا چه چیزی میخواهی؟» گفتم: «خواسته خاصی ندارم و دنیا را با تو میخواهم و دنیای بدون تو برایم معنایی ندارد»، گفت: «زمانی که من نبودم چه کسی را داشتی؟» ⁉️گفتم: «خدا را داشتم» که در جوابم گفت: «خدا همان خداست، هیچ فرقی ندارد، من هم که نباشم خدا را داری.» ناراحت شدم و گفتم: «از این حرفها نزن.»🥹
بعد از این حرفم، مصطفی گفت: «مامان سعی کن دل بکنی و ببخشی تا دل نکنی به معرفت نمیرسی، از دنیا و تعلقاتش بگذر. برای هر کسی یک روز، روز عاشورا است، یعنی روزی که امام حسین ندای "هل من ناصر" را داد و کسانی که رفتند و با امام ماندند، شهید و رستگار شدند📿، ولی کسانی که نرفتند چه چیزی از آنها ماند، تا دنیا باقیست، لعنت میشوند.»
#سیدمصطفی_موسوی
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
تو آموزش یه بار که در منطقه حسابی عرق بچه ها رو درآورده بود، جمعشون کرد و بهشون گفت : نکنه فکر کنین که فلانی ما را آموزش میده ، من #خاک_پاهای شماهام .
من خیلی کوچکتر از شماهام اگه تکلیف نبود هرگز این کار رو نمی کردم.
ولی دلش رضا نداده بود و با گریه از همه خواست که دراز بکشن، همه تعجب کرده بودن که می خواد چیکار کنه، همه که خوابیدن اومد پایین پای تک تک بچه ها و دست می کشید به کف پوتین بچه ها و خاکش رو می مالید رو پیشانیش می گفت: من خاک پای شماهام
#شهید_ابراهیم_همت
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
از لحظه رفتنش فیلم گرفتم در فیلمش میگوید: قابل توجه کسانی که میگویند ما برای پول میرویم، ما تکلیف داریم که برویم. من زندگیام را دوست دارم و اصلاً برای شهادت نمیروم، به هیچ وجه برای شهادت نمیروم! اما این یک تکلیف است.
#شهید_رضاحاجی_زاده
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
6.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
«ما همواره به یاد امام زمان(عج) زنده بودیم...
#شهید_حاج_احمد_متوسلیان
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
هادی خيلی تودار بود. وقتی برای هادی مراسم گرفته بوديم يک خانمی آمد و گفت: «برادرت به ما كمک زيادی كرده است. ما اوضاع مالی خوبی نداشتيم اما برادر تو خيلی به ما كمک ميكرد.» هيچكس نمیدانست هادی از اين كارها ميكند. خيلی برايم سخت است كه الان میفهمم انقدر كم هادی را شناختم.
📚پسرک فلافل فروش
#شهيد_هادی_ذوالفقاری
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
بارش ناباورانه باران در بازی دراز
نیروها در بازی دراز محاصره شده بودند و راه به جایی نداشتند. ارتباط هم قطع شده بود. نیروهای پشتیبانی، نمیتوانستند کمک برسانند. همه تشنه و گرسنه بودند. شهید کارور هرچه تلاش کرد و خودش را به آب و آتش زد تا بتواند لااقل کمی آب برای رفع تشنگی نیروهایش تهیه کند، موفق نشد و کوشش او، بیثمر ماند.
هر کس در گوشهای نشسته بود. در همین لحظه، بچهها «کارور» را دیدند که با قدمهای استوار، به طرف تپههای بازیدراز میرود. تیمم کرد و روی یکی از تپهها ایستاد. تکبیرةالاحرام را با صدای بلند گفت و شروع به نماز خواندن کرد.
مدتی طول کشید تا به رکوع رفت و چند دقیقهای طول کشید تا سر از رکوع برداشت و به خاک افتاد. نمازش که تمام شد، دستهایش را بالای سرش برد و چشمهایش را بست که در همان لحظه، صدای «الله اکبر» و فریاد شادی بچهها به گوش رسید. باران، نم نم شروع به باریدن کرد.
#شهید_محمدرضا_کارور
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
🔥 رمان #فرار_از_جهنم (بر اساس واقعیت)
#قسمت_پنجاه_و_یکم
📌من ترسو نیستم
🍃برای لحظاتی واقعا وسوسه شده بودم ... اما یه لحظه به خودم اومدم ... حواست کجاست استنلی؟ ... این یه انتخابه... یه انتخاب غلط ... نزار وسوسه ات کنه ... تو مرد سختی ها هستی ... نباید شکست بخوری و به خدا خیانت کنی... .
🍃حالا جای ما عوض شده بود ... من سعی می کردم کین رو متقاعد کنم که اون کار درست نیست و باید دزدی رو بزاره کنار ... و بعد از ساعت ها ...
🍃- باورم نمیشه ... تو اینقدر عوض شدی ... دیگه بعید می دونم بتونی به یه گربه هم لگد بزنی ... تو یه ترسو شدی استنلی ... یه ترسو ...
🍃- به من نگو ترسو ... اون زمان که تو شب به شب، مادرت برات غذای گرم درست می کرد ... من توی آشغال ها سر یه تیکه همبرگر مونده دعوا می کردم ... اون زمان که پدرت توی کارخونه تا آخر شب، کارگری می کرد تا یه سقف بالای سرتون باشه، من زیر پل و کنار خیابون می خوابیدم ... و هنوز زنده ام ... تو درست رو ول کردی و برای هیجان اومدی سراغ این کار ... من، برای زنده موندن جنگیدم ... .
🍃- فکر کردی با یه نقشه و بررسی موقعیت ... و پیدا کردن یکی که برات پول شون کنه؛ می تونی از اونجا دزدی کنی ... اون مغازه طلا فروشی بالای شهره ... قیمت ارزون ترین طلاش بالای 500 هزار دلاره ... فکر کردی می خوای سوپر مارکت محله مون رو بزنی که پلیس ده دقیقه بعد بیاد جنازه ها رو ببره؟ ...
🍃- محاله یکی تون زنده برگردید ... می دونی چرا؟... چون اونهان که حقوق پلیس ها رو میدن ... چک های رنگارنگ اونها به شهردار و فرمانداره که دولت فدرال می چرخه ... پس به هر قیمتی، سیستم ازشون دفاع می کنه ... فکر کردی مثل قاچاق مواده که رئیس پلیس ولستون، خودش مدیریت قاچاق توی دستش باشه و سهم هر کدوم از اون گنده ها برسه ... تازه اونجا هم هر چند وقت یه بار برای میتینگ های تبلیغاتی یه عده رو میدن دم تیغ ... .
🍃- احمق نشو کین ... دست گذاشتن روی گنده ها یعنی اعلام جنگ به شهردار و فرماندار ... فکر کردی بی خیالت میشن... حتی اگر بتونی فرار کنی که محاله ... پیدات می کنن و چنان بلایی سرت میارن که دیگه کسی به دست گذاشتن روی اشراف فکر نکنه ... .
🍃اما فایده نداشت ... اون هیچ کدوم از حرف های من رو قبول نمی کرد ... اون هم انتخاب کرده بود ...
🍃وقتی از کافه اومدم بیرون ... تازه می فهمیدم که خدا هرگز کسی رو رها نمی کنه ... حنیف واسطه من بود ... من واسطه کین ... مهم انتخاب ما بود ...
💫 اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa