🟠شهید مدافعحرم #اسماعیل_حیدری
♻️من متعلق به خودم نيستم
💥برادر شهید نقل میکند: اسماعیل مربی آموزش اسلحه برای سربازان و بسيجيان بود. همواره هم به معلومات و دانستههای خودش میافزود. بهترين مربی سلاح بود. همواره بعد از پايان دورههای آموزشی، بالاترين رأی را در نظرسنجی بچههای آموزشديده از لحاظ برگزاری كلاسهای آموزشی، اخلاقيات و... میآورد.
💥روی تربيت معنوی نيروها هم توجه میكرد. بودن با نيروها هميشه خوشحالش میكرد. آخر هر دوره، آنها را يك نماز جماعت محضر آيتالله حسنزاده آملی میبرد. در مدت آموزش سلاح، يکبار از ناحيه سينه به شدت مجروح شد؛ به طوری كه نفسكشيدن برايش سخت شده بود اما با توجه به اين وضعيتش هم، دست از تلاش برنداشت.
💥هميشه به او میگفتيم كمی استراحت كن و به زن و بچهات برس! اما میگفت: «من تكليفی برعهده دارم كه نمیگذارد آسوده باشم و من متعلق به خودم نيستم». او با تمام وجودش خدمت میكرد.
#اللهم_ارزقنا_شهادت
#شهید_اسماعیل_حیدری
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
14.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 کلیپ دیده نشده مادر بر بالین تنها فرزند شهیدش ...( شهید لطف اله شکری/ آمل ۱۳۶۱)
🌹واقعاً زبان در برابر بصیرت و معرفت این مادر شهید بزرگوار قاصر است...
#اللّهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدوَآلِمُحَمَّدوَعَجِّلفَرَجَهُم🌹🌹
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
مے دانیـد!
بِینِ خُودِمـان بِمـانَد
گـاهے!
دل ما کهنه سربازان مےخواهَـد
از این کانال های تلگرامی و...
بریم بیرون و یک سری به کانال های دوران جنگ بزنیم
آخه دوستان شهیدمان صدا می زنند
و می گویند :
دل ما برای شما تنگ شده 😭♥️😭
ماهم دوست داریم
دِلِ شما هَـم بـرای ما تَنگـ شَود... !
و گاه گاهی به ما سری بزنید❤️🌹😭
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
بس كه دلتنگم
اگر گريه كنم میگويند
قطرهای قصد نشان دادن
دريا دارد...
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
📨#خاطرات_شهدا
🌹شهید مدافعحرم #وحید_نومی_گلزار
🦋همسر شهید نقل میکنند: یک روز وحید ناراحت از سر کار به خانه آمد و مستقیم به آشپزخانه رفت و وسایل را جدا میکرد؛ نصف وسایل را برداشت. بهش گفتم: «وحید این وسایل را چهکار میخواهی بکنی؟» گفت: «دوستم تازه ازدواج کرده، در منزلشان هیچی ندارند. از لوازم منزل، آنهایی که از نظرم اضافه است را جمع کردم تا به آنها بدهم.»
🦋در آن مدتی که در بندرعباس بودند، این کار وحید سهمرتبه تکرار شد. حتی موتورش را به یکی از دوستانش بخشید تا دوستش و همسرش به گردش بروند و زندگی مشترکشان نابود نشود.
هدیه به روح مطهر شهید صلوات
اَللهُمَّصَلِّعَلَىمُحمَّـدٍوآلمُحَمَّد
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
~🕊
🌿بوی عطر جنازه...
⚘از بچههای عملیات #کربلای۵ بود. تنش پر بود از تیر و ترکش، ولی بعثیها نبردنش بهداری. همان شب از دنیا رفت. زدیم به در و نگهبان عراقی را صدا کردیم. گفتند: چهار نفر برش دارند و ببرند بیرون. وقتی جنازه اش را آوردیم توی راهرو، یکدفعه بوی عطر همه جا را پرکرد. همه تعجب کردیم، حتی عراقیها.
⚘....بو کردند. جلو آمدند. جنازه بود، جنازه بوی عطر می داد. عصبانی شدند. با کابل افتادند به جان ما، که چرا به جسد او عطر زده ایم. خودشان هم میدانستند که حتی نمیتوانیم، یک سوزن با خودمان بیاوریم توی سلول. حرصشان گرفته بود، ولی بوی عطر قطع نمی شد....
📚 کتاب "آسمان مال آنهاست" نوشته مهدی قزلی
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
🌱|#سردار_شهید_سید_کوچک_موسوی
در روزهای اول ازدواج، همسرم ماجرای عجیبی را که برای یکی از دوستان نزدیکش اتفاق افتاده بود برایم این چنین نقل کرد: یکی از دوستانم را که قبلا با هم همکلاس بودیم و مدتی از او بی خبر بودم در روز جمعه ای در محل برگزاری نماز جمعه شیراز ملاقات کردم.
چون تا حدودی در جریان مشکلاتش در خصوص ازدواجش بودم، از او در این خصوص سئوال کردم که با چشم گریان ماجرا را این چنین برایم بیان کرد.
وقتي از سوی خانواده تحت فشار قرار گرفتم تا علی رغم میل باطنی از بین چند خواستگاری که داشتم یکی را انتخاب کنم. از آنها اجازه گرفتم که ابتدا به زیارت امام رضا(علیه السلام) مشرف بشوم و بعداً تصمیم بگیرم.
روز اول که به پابوس آقا مشرف شدم خیلی بی تابی کردم و از آقا امام رضا (علیه السلام) تقاضای یاری کردم .
همان شب بود که خواب ديدم در گلزار شهداء شهر شیراز بالای سر مزار شهیدی بنام #سیّد-کوچک-موسوی ایستاده ام . ندایی به من می گفت آن جوانی که مقابل قبر شهيد نشسته همان فرد مورد نظر برای ازدواج با شماست.
از سفر که برگشتم چند روز بعد به گلزار شهداء رفتم. برایم خیلی عجیب بود همه چیز مثل خوابی بود که دیده بودم و جوانی هم آنجا نشسته بود.
برای اینکه مطمئن شوم از او سؤال کردم ساعت چند است، وقتی خواست جواب بدهد، چهره اش را دیدم ،خودش بود.
در فکر بودم که این ماجرا چطور ادامه پیدا خواهد کرد، که ناگهان خانمی دستش را روی شانه ام گذاشت بعد از سلام و احوال پرسی از مجرد بودنم سئوال کرد و هنگامی که مطمئن شد مجرد هستم آدرس گرفت تا برای پسرش (همان جوان) به خواستگاری بیایید و من هم آدرس دادم و چند روز بعد آمدند و بدون هیچ مشکلی ازدواج کردیم.
نکته جالب اینکه گفت: اگر یادت باشد من خیلی علاقه داشتم اسم همسرم رضا باشد و همين طور هم شد.
✨نقل از: سید محمد بنی هاشمی
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
در هیاهوی دنیا
یادمان نبود
شهــدا به خاک افتادند
تا ما با عزت بایستیم...💔
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
🍂دست هاي مرا از تابوت بيرون گذاريد تا دنيا پرستان بدانند كه دست خالي از اين دنيا مي روم و چشم هاي مرا باز بگذاريد تا كوردلان بدانند كه كور كورانه اين راه را انتخاب نكرده ام. 🍂
#شهید_حسین_مداحی
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
شهادت را چون میدانستم
بهترین راه و آسانترین راهِ رسیدن
به خداست، انتخاب کردهام..!
شهادت چه زیباست و
شهید شدن چه گرانبهاست..(:♥️
#شهیدابوذرطبرزدی🌱
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
پنجرهشهادتبازاست🕊
عطرشهادتبهمشاممیرسد
شهادتجلویپنجرهمنتظرایستاده
وبرایمانآغوشبازکرده!ولیحیفنمیشهرفت
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
#شهیدانه
واکنش شهید در مقابل غیبت..
با حسین آقا رفتیم پایگاه مقاومت مسجد محله، هوای قم اون سال سوز عجیبی داشت، گفتم حسین بیرون نباشیم بریم بریم تو اتاق،
رفتیم تو، دو نفر از بچه های پایگاه شروع به #غیبت کردند، دیدم حسین سرش پایینه و سریع رفت بیرون، رفتم دنبالش گفتم چی شد؟
هوا سرده بیا تو، گفت: هوای سرد رو ترجیح میدم به گرمای اونجا، اون شب اینقد بیرون وایساد که وقتی دست زدم به دستاش سرد و خشک شده بودن ، گفتم حسین برو خونه، مثه همیشه لبخندی زد و گفت نه بابا، بادمجون بم آفت نداره..
-شهیدمحمدحسینسراجی-
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa