eitaa logo
عشـ∞ـق‌ یـعـنے یـه‌ پـلاڪ
8.8هزار دنبال‌کننده
12.8هزار عکس
7.2هزار ویدیو
149 فایل
آسمونی شدن نه بال میخواد و نه پر. دلی میخواد به وسعت خود آسمون. مردان آسمونی بال پرواز نداشتن، تنها به ندای دلشون لبیک گفتندوپریدن تبلیغ وتبادل👇 https://eitaa.com/joinchat/2836856857C847106613b 🤝
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❇️ از شهدا پرسیدیم در این حوادث عجیب و دلهره‌آوری که پیش می‌آید چه کار کنیم؟! 🎥شهید صدر زاده🌹🕊 جوابمون رو داد!! 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
شهید قاسم تیموری: اگر پایم سالم بود جای امنی برای داعش نمی‌گذاشتم 📌همرزم شهید نقل می کند:در سوریه بودیم که برای کاشت تله انفجاری و مین‌های ضد تانک مامور شدیم. آقا قاسم با اینکه سنشان از همه ما بیشتر بود و مجروحیت هم داشت، بیشتر از ما مین کاشت. 🔸مین‌های ۵۰ کیلویی را به راحتی جابجا می‌کرد و حدودا دو برابر ما مین کاشت، وقتی برای استراحت کنار هم نشستیم پای مصنوعی‌اش را درآورد. 🔹با فشاری که روی پایش آمده بود درد زیادی را تحمل می‌کرد، ولی به روی خودش نمی‌آورد، یکی از دوستانی که با ما بود با تعجب به پا‌های شهید نگاه می‌کرد ▪️ باورش نمی‌شد با یک پا اینقدر کار کرده باشد و با حالتی از تعجب سوال کرد حاجی با این وضع سختت نیست؟ ▫️در آن حال شهید تیموری حرفی زد که تا به حال از او نشنیده بودیم، تا به آن روز از نقص عضوش حرفی نزده بود، اما آنجا چندبار روی پای مصنوعیش زد و گفت: «ای پا اگر سالم بودی جای امنی را برای داعشی‌ها نمی‌گذاشتم.» 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▫️بشنوید از شهادت شهید محمودرضا بیضائی ▫️شهیدی که میگفت اگر دعوت کننده زینب(سلام‌الله‌علیها) باشد ، پس سلام بر شهادت 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
• مادر شهید بهشتی می‌گفتند: من در طول مدت بارداریِ سید محمد، نُه مرتبه قرآن را ختم کردم. برای شیر دادن به سید محمد، وضو می‌گرفتم، رو به قبله می‌نشستم و هنگام شیر دادن قرآن می‌خواندم؛ اگر تلاوتم قطع می‌شد شیر نمی‌خورد. |شهیدسیدمحمدبهشتی| ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
24.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روایت مقام معظم رهبری و سردار شهید حاج قاسم سلیمانی از صوت تاریخی مکالمه بی‌سیم بین شهید مهدی باکری و شهید حاج احمد کاظمی... 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
ماجرای شهیدی که چشمش را بعد از شهادت باز کرد طبق وصیتنامه پسرم از من خواسته بود خودم او را داخل خاک بگذارم. چادرم را به گردنم بستم و با کمک دیگران دستم را زیر سر عباس گذاشتم و او را داخل قبر گذاشتم. بوسیدمش و خدا را شکر کردم فرزندی به من داد که در طول این مدت ۲۵ سال یک لحظه هم گناه نکرد. مادر شهید عباس زرگری می‌گوید: «در بهشت معصومه با دیدن پیکر پسرم عباس با او درددل کردم و گفتم اگر حرف‌های من را متوجه می‌شوی، چشم‌هایت را باز کن و به من نگاه کن. دیدم عباس چشم راستش را باز کرد.» شهید عباس زرگری متولد ششم بهمن‌ماه 1340 در شهر قم بود که در 24 دی ماه 1365 در شلمچه در عملیات کربلای 5 به شهادت رسید. او از طلاب حوزه علمیه قم بود که تحصیل در دانشگاه جبهه را ترجیح داد و داوطلبانه عازم شد. روحش شاد یادش گرامی🥀 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
🔘نخستین پایه شهید بودن، هجرت از خود است ... که تا رخ ندهد، هجرت از وطن، مال، مقام و مابقی اتصالات دنیوی اتفاق نمی‌افتد! 🌴شهید ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
14.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🛑🎥حسرت یک وداع؛ بازنشر به مناسبت سالروز شهادت شهید حسن قالیباف 🔹 دکتر قالیباف در صندلی داغ از لحظه تلخ ناتمام ماندن آخرین خداحافظی با برادرش می‌گوید. 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🗯بهترین چیزی که خدا به بنده‌اش می‌دهد! 🗯 بهترین دعا در نگاه حاج قاسم 🗯 برشی از سخنرانی 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌خاطره باورنکردنی از شهیدی که بعداز ۱۸ سال اسارت به کشور باز گشت . 🔹آخرین شهیدی که به ایران بازگشت . ♦️شهیدبزرگواری که بهش میگن سیدالاسرا 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷حاج قاسم گفت: 🔷«سید رضی» تو هم باید شهید بشی! 🌹۴ دی؛اولین سالروز شهادت سردار سید رضی موسوی 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
🔰تصویری ماندگار از شهید حاج قاسم سلیمانی در دوران دفاع مقدس همراه با حجت الاسلام والمسلمین شیخ شعاعی 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
🔻بعد از ما... 🔷 خداحافظ مردم ایران، عملیات کربلای ۴شروع شد وما رفتیم اما اگر امروز هم میان شمابودیم می گفتیم که: 🔸قدرجمهوری اسلامی را بدانید چون این حکومت در حال حاضر ماحَصل جریان حق و تلاش همه انبیا و آزادی‌خواهان تمام تاریخ است. 🔸سیدعلی خامنه‌ای را تنها نگذارید. او تنها بازمانده نسل ما و حنجره همه جریان حق در طول تاریخ است که خداوند آن را در عصر شما قرار داده است. 🔸در راه خدا ثابت قدم باشید و مشکلات و وسوسه های شیطان شما را ناامید نکند چون ظهور مولایمان حضرت مهدی(علیه‌السلام) نزدیک است و به زودی ما نیز به عصر شما رجعت می‌کنیم. 🔸ما تاآخرین قطره خون خودمان ایستادیم، شما هم بایدبایستید و از راه ما محافظت کنید و خاطرات و منش ما را برای نسل جوان بازگوکنید. 🔸مسئولین باید مشکلات مردم را حل کنند والا در قیامت باید جوابگوی همه مردم کشور باشند و ما آنها راحلال نمی‌کنیم. 🔸در فضای مجازی و حقیقی حضور داشته باشید و اکاذیب دشمن را باور نکنید و قدرت تحلیل خود را بالا ببرید تاهلاک نشوید. 🔸فتنه‌هایی بزرگ وخرمشهرها در پیش است. خود را به سلاح ایمان مجهزکنید. هنوز هم رویایمان آزادی قدس و نابودی اسرائیل است. 🔸همانگونه که شهید آوینی فرمود:هر کس می‌خواهد ما را بشناسد داستان کربلا را بخواند، اگرچه خواندن داستان راسودی نیست اگردل کربلایی نباشد. ‌🔹ارسالی همسر شهید شیخ شعاعی 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
🌷 مادران شهدای گمنام را فراموش نکنیم! 🥀 مادران چشم انتظاری که این‌ روزها در قاب عکس بچه‌هایشان زمزمه می‌کنند: « ای کاش در روز مادر ؛ پلاک تو را به من هدیه می‌دادند». 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
❤️ مادر بزرگ شهید میگفت: مدت طولانـی بعد از شھادتش اومد به خوابم بھش گفتم: چرا دیر کردی؟ منتظرت بودم . . !💔 گفت: طول کشید تا از بازرسـی‌ها رد شدیم گفتم چه بازرسی؟! گفت: بیشتر از همه سر بازرسـی نماز وایسادیم بیشتر هم درباره نمازصبح میپرسیدن! 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔دخترم... یادت باشه، باید مثل اون باشی... «هروقت می رفت سوریه هیچی از سوریه نمیاورد، میگفتش که، من از بازار شام خرید نمیکنم، بازاری که توش حضرت زینب(سلام‌الله‌علیها) رو چرخوندن، خرید ندارد. حرم روح الله قربانی 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
بارها گفته بود: اگر پدرم بچه های خوبی تربیت کرد بـه خاطر سخـتی هایی بـود که برای رزق حلال میکشید...!🌱 «شهید ابراهیم هادی🕊🌹» 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
خنده هاشان خاکی بــود... گریه هاشان آسمـــــانے... بےریا و خاکے کہ باشـــــی ، آسمــــــــانےها خـاطرخواهت مےشونـد .. روحشون شاد 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
53.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔷مستند خادمین شهداء در چهارمین سالگرد شهید سلیمانی ... 🔹تولیدی کمیته خادمین شهدای استان کرمان 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
طرح_ناب 🔰چه هنری.... قلب همه دنیا برای غزه و فلسطین می‌تپد 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷شهید سیدحسن نصرالله: 🔷هرزمان که علی علیه السلام به ذهنم میآید،به یاد پدرو مادرم می‌افتم... روزوشب برلب خود آیه‌ی لبخندی داشت در فراوانی غم‌ها دل خرسندی داشت عرش از روز ازل خانه‌ی او بود ولی در شگفتیم که با خاک چه پیوندی داشت از دَرِ قلعه بپرسید، خودش خواهد گفت فاتح قلعه چه بازوی تنومندی داشت شرط توحیدِ حقیقی‌ست ارادت به علی هرکه شد بنده‌ی مولاچه خداوندی داشت مادرم در شُرُف مرگ فقط گفت: علی پدرم موقع مُردن به لبش پندی داشت؛ که به این طایفه درهردو جهان راغب باش پسرم! طالبِ فرزند ابوطالب باش 🔹احمد علوی 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
🌹سوم دی ماه ۱۳۶۵ روزی که غواصان برای عملیات کربلای ۴ به آب زدند و ۳۰ سال بعد با دستهای بسته بازگشتند. جهت شادی روحشان صلوات 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
💢و سلام بر شهید عبداللّٰه میثمی که می گفت: «سربازی امام زمان(عجل الله) را فراموش نکنید» ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🗯 شب زیارتی سیدالشهدا به یاد شهید سید ابراهیم رئیسی 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
نام: حسن نام خانوادگی: قالیباف نام پدر: حسین محل تولد: طرقبه، مشهد تاریخ تولد: 1349/03/30 تاریخ شهادت: 1365/10/05 پیشه: دانش آموز محل شهادت: شلمچه محل دفن: گلزار شهدای طرقبه 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 در عملیات والفجر۸ با همان سن کم، رشادت و شجاعت خوبی از خود نشان داده است. نزدیکش می‌روم. از ناحیۀ ران پا تیر خورده و مجروح شده است. از بالای ران، شلوارش را کَنده و پایش را بسته است تا خونریزی کم شود. تا مرا می‌بیند شروع می‌کند به گریه کردن. با توجه به شناختی که از او دارم و همیشه روحیه و شجاعت بالایش در ذهنم است، از گریه‌هایش تعجب می‌کنم. در حال گریه می‌گوید: «از شهدا عقب موندیم!» ناراحتی‌اش از این است که بعد از مجروحیت مجبور شده عقب‌نشینی کند. 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 می‌گوید: «باشی! کجا بودی ببینی شهدا جلوی خط موندن… گُلی موند… مجیدی موند… شهدای دیگه موندن… نتونستم جنازه‌شونو عقب بیارم.» فهمیدم که محمد گُلی و مجیدی از بچه‌های تخریب هم شهید شده‌اند. شهید گلی مدت‌ها مسئول تدارکات تخریب بود و حالا مزد زحماتش را گرفته بود. 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 مجیدی هم از نیروهای کارگزینی لشکر بود که به تخریب، مأمور شده بود. کمی ‌به حسن قالیباف دلداری می‌دهم و می‌گویم: «این نیروها که می‌بینی، قراره الان پاتک کنن. ان‌شاءالله بعد از تصرف منطقه پیکر شهدا رو برمی‌گردونن.» و البته همین طور هم می‌شود. تا ظهر، تمام ارتفاعات قلاویزان آزاد می‌شود. 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
هرچه فتنه دنیا بیشتر می‌شود نیاز به صحیفه‌سجادیه بیشتر می‌شود. • شهید محمدباقر صدر • 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چرا حاج قاسم می‌گفت از نوه‌هایم می‌ترسم؟! ✅ به راستی دل‌کندن از عزیزان برای رفتن به جهاد، چقدر سخت و طاقت فرساست! 🌹شادی روح شهداءصلوات 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
🌻☘🌻☘🌻☘🌻☘🌻 💐🕊شهیدی که قرض هایم را داد 🌱 بسیار خواندنی👇👇👇 سید منصور حسینی عضو گروه تفحص شهدا ست. او در مراسم تشییع پیکر یکی از شهدای تفحص شده به مازندران آمد و در مراسم تشییع شهید، خاطراتی را گفت که برای مردم عادی بسیار عجیب بود، اما برای آنان که با شهدا آشنا بودمد تعجبی نداشت. او گفت : ما برای تفحص به خوزستان آمدیم و با همسرم در همان مناطق مرزی زندگی می‌کردیم. از تهران برایمان مهمان آمد، برادر عیالم نیز از بوشهر آمد، این ها از واجبات خاطرات است که برایتان می‌گویم .از آن طرف هم پسر عموهایم که راننده ماشین هستند، بار آوردند خرمشهر و آمدند منزل ما. بعد از ظهر که از محور برگشتم منزل، خانمم گفت : میهمان داریم و در منزل هیچ چیزی نداریم ! گفتم : « خوش آمدند، یه طوری می‌سازیم ،خدا بزرگ است. » خدا وکیلی آن روز ما برای خرید نان هم پول نداشتیم، گفتم : « حالا با همان چیزهایی که داریم می‌سازیم. » آن شب الحمدلله مهمانداری کردیم. صبح رفتم از یک مغازه نسیه خرید کردم و آوردم منزل. بعد رفتم شلمچه سر کار تفحص مشغول به کار شدم. تا بعد ازظهر چگونه گذشت را خدا عالم است. بعد از ظهر همسرم گفت که دیگر هیچ نداریم. گفتم خیلی خُب، می‌روم الان بازار صفای خرمشهر یک دوستی داریم. خدا خیرش بدهد، هر وقت ما نسیه بخواهیم چترمان را آنجا باز می‌کنیم. رفتم گفتم : « آقای ... میوه می‌خواهم. گفت : « آقا سید، هر چیزی می‌خواهی بردار. من هم میوه گرفتم. برای مدت یک هفته زد به حسابم. از آقا رضا ماهی فروش هم نسیه ماهی و مرغ گرفتم و آوردم خانه. به خانمم گفتم : « زن حالا باید با این ها ساخت تا سر برج که پولش برسه ان شاءالله. رسید به روز بیست تیر ماه 1374، خدا را شاهد می‌گیرم شاید آن روز یکی از سنگین ترین و زجر آور ترین روزهای زندگی من بود ! آن روز ما داشتیم می‌رفتیم منطقه، قرار بود روی « کانال ماهی »  کار کنیم مدام جا عوض می‌کردیم که هر چه سریعتر شهدا را بیاوریم. آن روز قرعه افتاد به « نهر زوجی ». به من گفتند : میدان مین دارد، باید پاکسازی شود. گفتم : خیلی خُب پاکسازی می‌کنیم. من شروع کردم میدان مین را پاکسازی کردم .رسیدیم به محل خود کانال. رفتم و از بالای کانال عقده های دلم را ریختم بیرون ! روی صحبت ها یم با خود شهدا بود. اعصابم از بدهی و گرفتاری مالی و .... خرد شده بود. اولین جمله ای را که گفتم این بود : « ببینید شماها که اینجا خوابیده اید، تک تک شماها صدای منو می‌شنوید. این اولین جمله ام بود. بعد گفتم : از روزی که مبتلای شما شدیم تا حالا دستمان را نگرفته اید و ... آن روز چهار شهید را پیدا کردیم. یکی فقط پلاک داشت که بعدا شناسایی می‌شد. یکی کارت شناسایی داشت به نام شهید اسدی، دیگری شهید دادگر بود، یکی هم مجهول بود و هیچ پلاک یا مدرکی نداشت.   اما این شهید سید مرتضی دادگر، ما پلاک و بعد کیف پولش را هم پیدا کردیم. از روی کارت ها یی که توی کیف داشت اسم او را هم خواندیم. پلاک را برداشتم. یکی از کارت هایی که تقریبا خوانا بود، با کارت هویتش که باید می‌رفت، فرستادیم برای ستاد. سه کارت در دست من بود که عکس هایش واضح و جملاتش خوانا بود. کاملا مشخص بود که نام و نام خانوادگی شهید و تصویرش چگونه است. من اینها را برداشتم و گذاشتم توی جیب شلوارم تا بعدا تحویل دهم. کار که به اتمام رسید برگشتیم شهر. فرمانده ما گفت : « از همین جا مستقیم بروید خرمشهر، وقتی رسیدیم خانه، یادم امد که کیف و پلاک شهید را تحویل ندادم که ثبت شود. اتفاقاً خانمم بیرون بود. یا الله گفتم و رفتم داخل منزل. میهمان های ما در خانه بودند. من گفتم : می‌خواهم لباس هایم را کنار بگذارم که هر وقت خانمم آمد‌ آنها را بشوید. بعد از نماز خانم میهمان ما گفت : « آقا سید، ببخشید یک نفر جوان امروز آمد درب منزل و گفت این مبلغ پول را به سید برسانید. خانم فامیل ادامه داد : من گفتم به سید بگویم که این پول را چه کسی داده است ؟ گفت : این پول را به سید بدهکار هستم. حاج خانم میهمان پول را به من داد و من گفتم : « ولی تا جایی که یاد دارم من به کسی پول قرض ندادم و کسی هم از من پول قرض نگرفته ! هر چی فکر کردم تعجبم بیشتر می‌شد. گفتم لابد رفقا از من پول گرفته اند و فراموش کرده ام وگرنه کسی خود به خود برای کسی پول نمی‌فرستد ! پول را گرفتم گفتم : اگر خانمم آمد، بگو سید رفته بازار. با پول ها آمدم درب مغازه ی میوه فروش و گفتم : « آقای امیدوار، بدهکاری ما چقدر بود ؟ گفت آقا سید، پسر عمویتان آمد حساب کرد. گفتم : « عجب پسر عموی بی معرفتی دارم، ناسلامتی او مهمان بود .آمده بی خبر بدهی ما را حساب کرده !؟ به آقای امیدوار گفتم : « نکنه تعارف می‌کنی ؟ ایشان گفت : ما جنس را فروختیم از پول هم بدمان نمی‌آید. 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa ✨ادامه👇