eitaa logo
عشـ∞ـق‌ یـعـنے یـه‌ پـلاڪ
8.8هزار دنبال‌کننده
12.9هزار عکس
7.3هزار ویدیو
149 فایل
آسمونی شدن نه بال میخواد و نه پر. دلی میخواد به وسعت خود آسمون. مردان آسمونی بال پرواز نداشتن، تنها به ندای دلشون لبیک گفتندوپریدن تبلیغ وتبادل👇 https://eitaa.com/joinchat/2836856857C847106613b 🤝
مشاهده در ایتا
دانلود
5.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دلت میخواد؟؟ هیچی نداری؟؟ عیب نداره، تو نیت کن، خدا بها میده یاس کید شیطانه ❌ کلیپ وببینید، دلتون وصل شد من حقیر وهم دعا کنید🙏🍃 @banomahtab به مابپیوندین👆(درایتا) ♻️
و وطن ⁉️آیا می دانستید طبق نتایج یک که در منتشر شده مشخص شده در انگلستان 68% ، در هلند 73% ، در فرانسه 75% و در 81% خانم ها مورد آزار و اذیت جنسی قرار گرفته اند؟! 📰چنین گزارش هایی هر از چندگاهی در رسانه های کشورهای غربی منتشر می شود با این وجود در ایران عده ای معتقدند نباید در موضوع حجاب حساسیت به خرج داد و قائده و قانون خاصی تعیین کرد! 🚺به اعتقاد این افراد حتی حذف شدن حجاب هم مشکلی پیش نمی آورد و بعد از مدتی همه چیز برای مردم عادی میشود!!! ◽️البته در مورد اینکه همه چیز عادی میشود، حق با آنهاست 😉چون امروز در کشورهای غربی چنان ظرفیت ها بالا رفته که دیگر تعرض به زنان مشکل آفرین نیست و طبق همین گزارش روزنامه گاردین؛ آزار اذیت زنان برای مردان امری عادی شده و چندان آن را مهم نمی دانند! ✡به همین دلیل است که عده ای در حال مبارزه اند تا آزادی های جوامع غربی را در ایران رواج دهند. اما در جامعه ایران هنوز دید مردم چندان باز نیست و اگر خبری از جنس تعرض در کشور منتشر شود، به همان اندازه فضا متلاطم می شود که در کشور های غربی بعد از سخن گفتن علیه هولوکاست !! 🚸هنوز باید افراد آزادیخواهی مانند و دار و دسته روسری به چوبش زحمت بکشند تا به مردم ایران بفهمانند در مورد مسائل ناموسی چندان لازم نیست حساسیت به خرج دهند و فقط در مورد شعار مرگ بر آمریکاست که لازم است خود را کنترل کنند و تنها در هنگام سخن گفتن علیه هولوکاست است که باید آزادی ها محدود شود! @banomahtab به مابپیوندین👆(درایتا) ♻️
برای عرض ارادت به محضر زینب(س) اگر که نوبت من شد، #شهیده خواهم شد🙏🌹✨ #از_لاک_جیغ_تا_خدا @banomahtab به مابپیوندین👆(درایتا) ♻️ #حامی_ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عشـ∞ـق‌ یـعـنے یـه‌ پـلاڪ
#هو_العشق🌹 #پلاڪ_پنهاݩ #قسمت19 #فاطمه_امیرے_زاده سمانه با صدای گوشی ،سریع کیفش را باز کرد و گوشی
🌹 بعد از اینکه کرایه را حساب کرد ،وارد دانشگاه شد،اوضاع دانشگاه بدجور آشفته بود، گروهایی که غیر مستقیم در حال تبلیغ نامزدها بودند،و گروهایی که لباس هایشان را با رنگ های خاص ست کرده بودند، از کنار همه گذشت و وارد دفتر شد ،با سلام و احوالپرسی با چندتا از دوستان وارد اتاقش شد ،که بشیری را دید،با تعجب به بشیری خیره شد!! بشیری سلامی کرد،سمانه جواب سلام او را داد و منتظر دلیل ورود بدون اجازه اش به اتاق کارش بود! ــ آقای سهرابی گفتن این بسته های برگه A4 رو بزارم تو اتاقتون چون امروز زیاد لازمتون میشه ــ خیلی ممنون،اما من نیازی به برگهA4 نداشتم،لطفا از این به بعد هم نبودم وارد اتاق نشید. بشیری بدون هیچ حرفی از اتاق خارج شد،سمانه نگاهی به بسته هایA4انداخت،نمی دانست چرا اصلا حس خوبی به بشیری نداشت،سیستم را روشن کرد و مشغول کارهایش شد. با تمام شدن کارهایش از دانشگاه خارج شد ،محسن با او هماهنگ کرده بود که او به دنبالش می آید، با دیدن ماشین محسن به طرف ماشین رفت و سوار شد: ــ به به سلام خان داداش ــ سلام و درود بر آجی بزرگوار تا می خواست جواب دهد ،زینب از پشت دستانش را دور گردن سمانه پیچاند و جیغ کنان سلام کرد،سمانه که شوکه شده بود،بلند خندید و زینب را از پشت سرش کشید و روی پاهایش نشاند: ــ سلام عزیزم،قربونت برم چقدر دلتنگت بودم بوسه ای بر روی گونه اش کاشت که زینب سریع با بوسه ای بر روی پیشانی اش جبران کرد. ــ چه خوب شد زینبو اوردی،خستگی از تنم رفت ــ دختر باباست دیگه،منم با اینکه گیرم،این چند روزم میدونم که خونه بیا نیستم یه چند ساعت مرخصی گرفتم کارمو سپردم به یاسین اومدم خونه. ــ ببخشید اذیتت کردم ــ نه بابا این چه حرفیه مامان گفت شام بیایم دورهم باشیم‌‌،بعد ثریا گفت دانشگاهی بیام دنبالت ،زینب هم گفت میاد. ــ سمانه دوباره بوسه ای بر موهای زینبی که آرام خیره به بیرون بود،زد . با رسیدن به خانه ،سمانه همراه زینب وارد خانه شدند ،بعد از احوالپرسی ، به کمک ثریا و فرحناز خانم رفت،سفره را پهن کردند و در کنار هم شام خوشمزه ای با دستپخت ثریا خوردند. یاسین به محسن زنگ زده بود و از او خواست خودش را به محل کار برساند،بعد خداحافظی ثریا و یاسین،زینب قبول نکرد که آن ها را همراهی کند و اصرار داشت که امشب را کنار سمانه بماند و سمانه مطمئن بود که امشب خواب نخواهد داشت. @banomahtab به مابپیوندین👆(درایتا) ♻️
🌹 سمانه پتو را روی زینب کشید و کلافه گفت: ــ زینب عمه بخواب دیر وقته گوشیش را نشان زینب داد و گفت: ــ نگا عمه ساعت۳ شبه من باید سه ساعت دیگه بیدار بشم نگاهی به زینب انداخت متفکر به گوشی خیره شده بود: ــزینب ،عمه به چی خیره شدی؟؟ ــ عمه این آقا مرد بدیه؟؟ سمانه به عکس زمینه گوشی اش که عکس مقام معظم رهبری بود،نگاهی انداخت ــ نه عمه اتفاقا مرد خیلی خوب و مهربونیه،چرا پرسیدی؟ ــ آخه ،اون روز که رفته بودم پیش خاله صغری،یواشکی رفتم تو اتاق عمو کمیل ــ خب ــ بعد دیدم عمو داره تو لپ تاب یه فیلم از این آقا میبینه که داره حرف میزنه،بعد منو دید زود خاموشش کرد ابروان سمانه از تعجب بالا رفتند!! ــ عمه چیزی به عمو نگو،من قول دادم که چیزی نگم. ــ باشه عمه ،بخواب دیگه سمانه دیگر کلافه شده بود،باور نمی کرد کمیل در جمع ضد رهبری صحبت می کرد و مخفیانه سخنرانی های رهبر را گوش می داد. نفس عمیقی کشید و به زینب که آرام خوابیده بود نگاهی انداخت و لبخندی زد و زیر لب گفت: ــ فضول خانم ،چقدم سر قولش مونده لبخندی زد و چشمانش را بست و سعی کرد تا اذان صبح کمی استراحت کند. **** ــ حواست باشه،دعوایی چیزی شد دخالت نکن ــ چشم مامان،الان اجازه میدید برم ــ برو به سلامت مادر ــ راستی مامان ،من شب میرم خونه خاله سمیه،کار داریم به خاطر وضعیت پای صغری،میرم پیشش کارارو باهم انجام بدیم،بی زحمت به بابایی بگو رفتید رای بدید لب تاپ و وسایلمو برسونید خونه خاله ــ باشه عزیزم،جواب تلفنمو بده اگه زنگ زدم ــ چشم عزیزم سمانه بوسه ای بر گونه ی مادرش گذاشت و با برداشتن کیف و دوربینش از خانه خارج شد. با صدای گوشی دوربینش را کناری گذاشت؛ ــ جانم رویا ــ کجایی سمانه ــ بیرون ــ میگم آقایون نیستن،سیستم خراب شده،جان من بیا درستش کن کارامون موندن ــ باشه عزیزم الان میام @banomahtab به مابپیوندین👆(درایتا) ♻️
🌹 در عرض ربع ساعت خودش را به دانشگاه رساند ،با دیدن رویا کنار دفتر با لبخند به طرفش رفت: ــ اوضاع انتخابات چطوره؟ سمانه ناراحت سری تکون داد و گفت: ــ اوضاع به نفع ما نیست ،ولی خداروشکر شهر آرومه ــ خداروشکر،بیا ببین این سیستم چشه؟؟ فک کنم ویندوز پریده ــ من یه چیزی از اتاقم بردارم بیام ــ باشه سمانه سریع به سمت اتاقش رفت وسایلش را روی میز گذاشت و سریع چند Cdبرداشت و به اتاق رویا رفت. کار سیستم نیم ساعتی طول کشید اما خداروشکر درست شد. ــ بفرمایید اینم سیستم شما ــ دستت دردنکنه عزیزم ،لطف کردی ــ کاری نکردم خواهر جان ،من برم دیگه به سمت اتاقش رفت که آقای سهرابی را دید،با تعجب به سهرابی که مضطرب بود نگاهی کرد و در دل گفت"مگه رویا نگفت آقایون نیستن" ــ سلا آقای سهرابی ــ س.. سلام خانم حسینی،با اجازه من اومدم یه چیزیو بردارم و برم ــ بله بفرمایید **** سمانه خسته از روز پرکار و پر دردسری که داشت از تاکسی پیاده شد،گوشیش را بیرون آورد و پیامی برای مادرش فرستاد تا نگران نشود ،مسیر کوتاه تا خانه ی خاله اش را طی کرد، دکمه آیفون را فشرد که بعد از چند ثانیه بعد با صدای مهربان خاله اش لبخند خسته ای بر لبانش نشست.بعد از اینکه در باز شد وارد خانه شد ،طبق عادت همیشگی،سمیه خانم کنار در ورودی منتظر خواهرزاده اش مانده بود، ــ سلام خاله جان ــ سلام عزیزم،خسته نباشی عزیزم سمانه بوسه ای بر روی گونه خاله اش گذاشت و گفت: ــ ممنون عزیزم ــ بیا داخل سمانه وارد خانه شد که با کمیل روبه رو شد سلامی زیر لب گفت ،که کمیل هم جوابش را داد. ــ سمانه خاله میگفتی،کمیل میومد دنبالت ،تو این اوضاع خطرناکه تنها بیای ــ نه خاله جان نمیخواستم مزاحم کار آقا کمیل بشم،با اجازه من برم پیش صغری ــ برو خاله جان،استراحت کن ،برا شام مژگان و خواهرش میان سمانه سری تکان داد و از پله ها رفت . @banomahtab به مابپیوندین👆(درایتا) ♻️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بچه سر نماز وایساده اگر دختره بش بگیم: واااای چقدر چادر بت میاد ماشاء الله چقدر قشنگ نماز میخونی تو منو دعا کن که مطمینم خدا به حرفت گوش میده اگر پسره بگین: ماشاء الله پسرم باعث افتخارمی وایسا من بت اقتدا کنم و به شکل نمایشی اگر سنش کمه بش اقتدا کنیم اگرم بالغ شده بش اقتدا کنیم اگر مرجع تقلیدتون اجازه میده نوع جملاتی که میگیم بسته به سن بچه ها تغییر میکنه هر چه کوچک ترن ادبیات کودکانه تری به کار ببرین مثلا عسلم جگرم نفسم عروسکم برا دختر بچه ها برای پسرا: مثلا پسرم قند عسلم امید مامان مرد کوچیک خونه و... خیلی مهمه حین انجام کار خوب از الفاظ قشنگ براشون استفاده کنین مسجد ببرین تا جایی میتونین بچه ها رو با مسجد و هیئت الفت بدین اگر بچه اهل مسجد و روضه بشه اگر اهل شهدا بشه قران و ائمه و شهدا یه حفاظ میشن براش و اون وقت میبینین که همه حسرت داشتن بچه های شما رو دارن @banomahtab به مابپیوندین👆(درایتا) ♻️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
درود بر شرف وغیرتت مرد دوتا مث تو پیدا میشد اوضاع بهتر از این بود @banomahtab به مابپیوندین👆(درایتا) ♻️