eitaa logo
《راز پلاک سوخته》
130 دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
1.8هزار ویدیو
68 فایل
■کانال #راز_پلاک_سوخته صحیفه #شهید_مدافع_حرم_مهدی_طهماسبی است برگرفته از خاطرات،سبک زندگی و... فرهنگنامه ای از #مربی_شهید که در آسمان دمشق،مشق شهادت کرد ودر دفاع از حریم آل الله #پیکرش_سوخت و با #پلاکی_سوخته برگشت.
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸️تصاویر هشت شهید تازه شناسایی شده مدافع حرم 🔻کانال بنیادشهیدوامورایثارگران تهران بزرگ https://eitaa.com/isaaretehran
17.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🥀پیکر سردار به آغوش وطن بازگشت... 🔹‌سردار حسن اکبری اردبیلی در آذر سال ١٣٩۵ درحال پاکسازی منطقه‌ تدمر در حومه شهر حلب بود که مورد اصابت چندین گلوله توپ داعش قرار گرفت و به شهادت رسید. ایشان در دانشگاه افسری سپاه با درجه استادی مشغول به تدریس دانشجویان در رشته دافوس بود. سردار اکبری طی حضور چندباره در جبهه، به درجه رفیع جانبازی نائل آمد و جانباز ۵۵ درصدی بود. 🔴سایرشهدای‌مدافع‌حرم‌دانشگاه‌افسری‌سپاه: 🌹 🌹 🌹 🌹 •┈┈••✾❀🍃🥀🍃❀✾••┈┈• 🌐 | www.aref-e-mojahed.ir 📧 | info@aref-e-mojahed.ir ✅ نشرش با شما 🔗 | @arefanemojahed
4_5782996545771146102.mp3
23.02M
|🎧| ◉━━━━━━───────     ↻ㅤ  ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ 🔴 حلالم کن ...🥀

🏴 

•┈┈••✾❀🍃🥀🍃❀✾••┈┈•
 
 
🌐 | www.aref-e-mojahed.ir 
📧 | info@aref-e-mojahed.ir

✅ نشرش با شما
🔗 | @arefanemojahed
  «گفتم: «محسن جان! دیر میای بچه‌ها نگرانتن». لبخندی زد و حرف از صمیم قلبش بیرون آمد؛ حرفی که زبانم را قفل زد. غیرتمند گفت: «هرچی من بیشتر کار کنم، نتانیاهو کمتر خواب راحت به چشمش میاد؛ پس اجازه بده بیشتر کار کنم».  معنای این حرفش را زمانی فهمیدم که شهید شد؛ وقتی که نتانیاهو توئیت زد و برای یهودی‌ها شنبه خوبی را آرزو کرد. از شنبه آرام در اسرائیل گفت؛ از شنبه بعد از محسن فخری‌زاده». ... (خاطرات همسر شهید) 🌹 هفتم آذر سالگرد شهادت دانشمند هسته ای شهید محسن فخری زاده ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌شادی ارواح طیبه ی شهدای اسلام و امام شهدا صلوات 🌹
امام باقر علیه السّلام -فرمود: خداوند به هیچ نوع ستایشی بالاتر از تسبیح فاطمه - سلام الله علیها عبادت نشده است و اگر چیزی بالاتر از این بود، حتماً پیامبر اکرم - صلّی الله علیه و آله - آن را به فاطمه سلام الله علیها می‌آموخت. اللهم عجل لولیک الفرج
📚 کتاب «راز پلاک سوخته» بر اساس دست نوشته‌های شهید والامقام «» در قالب داستان و در ۱۲ فصل نوشته شده است. 📮 ثبت نظر یا دلنوشته شما در مورد کتاب در انتهای صفحه معرفی کتاب •┈┈••✾❀🍃🥀🍃❀✾••┈┈• 🌐 | www.aref-e-mojahed.ir 📧 | info@aref-e-mojahed.ir ✅ نشرش با شما 🔗 | @arefanemojahed
♦️♢ ... پدرت اگر می دانست تو می شوی و برای دفاع از حریم سیدالشهدا(ع) به آسمان پر میکشی؛حتما اسمت را ابالفضل می گذاشت. 🔸 هر وقت روضه کوچه و در نیم سوخته می شنوم یاد تو می افتم. آخر تو هم در بین کوچه و شعله های آتش حرامیان . 🔹هر وقت روضه علقمه می شنوم یاد عطش و تشنگی تو در شام بلا می افتم . هر وقت می شنوم بیاد ات می افتم. 🔸هر وقت روضه شرمندگی عباس(س) را می شنوم به قولی که به عشریه دادی ؛می افتم... هر وقت روضه وفاداری هلال را می شنوم به یاد گریه های تو در خیمه گاه عمه سادات می افتم 🔸 مصائب اهل بیت(ع) را یک جا در خودت جمع کرده ای تا هر وقت بیادت میافتم برای مصیبت اهل بیت رسول الله(ص) روضه گریه برپا کنم کاش با تو بودم ...😭 🍃🌺🍃 💠 @pelak_sokhteh👈 〰〰〰〰〰〰〰〰
باسلام کدایرانسل:44117097 این کدروبه شماره7575پیامک کنین تاآهنگ انتظارمدافعان زینبی بانوای دلنشین براتون فعال بشه @pelak_sokhteh
مادر ڪه نباشد..😭 نظم خانه بهم مے ریزد.. نگاه ڪن، علے نجف حسن بقیع حسین ڪربلا زینب دمشق و مهدے را نمیدانیم ڪجا بیابیم... 🖤 ایام فاطمیه تسلیت باد 🖤┄‌‌
● ۴۹ همسر شهید عبدالرضا مجیری می گوید: عبدالرضا در رشته تکنسین اتاق عمل تحصیل می کرد. عشق به شهادت او را به سمت دانشکده افسری کشاند. در جشن فارغ التحصیلی، خدمت حضرت آقا می رسد و از ایشان درخواست می کند که برایش دعا کنند تا شهید شود. وقتی این ماجرا را برایم گفت، حس کردم با این علاقه شدید به شهادت، حیف است که شهید نشود. در طول سال های زندگی مشترک با عبدالرضا، یاد گرفته بودم که آدم به خاطر کسی که خیلی دوستش دارد، می تواند از  علایق خود دست بکشد. من چون خیلی دوستش داشتم، همیشه از خدا می خواستم که او به آرزویش برسد. عبدالرضا زیاد به ماموریت می رفت و هر بار قبل از اعزام، امید به شهادت داشت و از خدا شهادت را طلب می کرد. در یکی از ماموریت ها تیر به پایش اصابت کرد، اما خدا تقدیر دیگری برای عبدالرضا رقم زده بود. همیشه از رفتن به سوریه خیلی حرف می زد. زمانی که تعدادی از بچه های گردان صابرین به سوریه اعزام شدند و عبدالرضا انتخاب نشد، حسابی به هم ریخت و بی قراری می کرد. یک روز در آبان ۱۳۹۴ که به خانه آمد، خیلی خوشحال بود و گفت: انگار قسمتم سوریه است.   حساب و کتاب هایش را درست کرد و آماده رفتن شد. اعزامش به شنبه موکول شد. عادت داشت عصر جمعه ها زیارت آل یس بخواند. نشستم پشت سرش که مثل همیشه با هم زیارت را بخوانیم. حس کردم این زیارت، آخرین زیارتی است که با هم می خوانیم. موبایلم را آوردم و بدون اینکه خودش متوجه شود، صدایش را ضبط کردم.  قبل از اعزام، یک کاغذ و خودکار برداشت و شروع به نوشتن کرد: من لیاقت شهادت ندارم، اما اگر خدا این توفیق را به من داد، روی سنگ قبرم بنویسید: سرباز اسلام و مدافع ولایت فقیه، و هر جایی هم خواستید من را دفن کنید! بدنم لرزید. حس کردم این رفتن با همه رفتن هایش تفاوت دارد. عبدالرضا را به خدا سپردم. شک نداشتم که شهید می شود. صبح روز چهارشنبه ۴ آذر، قرآن را باز کردم تا طبق روال، جزء خوانی ام را ادامه بدهم. اولین آیه ای که باید می خواندم این بود: کسانی را که در راه خدا شهید می شوند، مرده نپندارید. آن ها زنده اند و نزد خدا روزی می خوردند. آیه بعدی: انا لله و انا الیه راجعون بود. آیه بعدی هم بشارت به صابران بود. به دلم الهام شد که خداوند دارد خبر شهادت عبدالرضا را به من می دهد. بیست روز بیشتر از حضورش در سوریه نگذشته بود که رفقای شهیدش صدایش زدند. در بخشی از وصیت نامه اش نوشته بود: از خداوند می خواهم نشانی از پهلوی شکسته حضرت زهرا (س) در بدنم بگذارد! تیری دیوار بتونی را سوراخ می کند و به شکم عبدالرضا اصابت می کند. همان طور که خودش، در وصیت نامه از خدا خواسته بود که ا‌ثری از پهلوی شکسته حضرت زهرا (س) داشته باشد، تیری که از شکمش وارد شده بود، پهلو یش را می شکافد و او آسمانی می شود. https://eitaa.com/alishirazi_ir