پلاک خاکی
•{ #pro ♥️🌿 •{ #شهید_محمدحسین_محمدخانـے 🌸 #سهمشمایکصلوات 『 @pelakkhakii 👈👈🌷🌷
#خاطرات
گفتم:
بذار هر وقت به سن حبیب رسیدی، الان برای شهادت زوده، بمون و خدمت کن.
جواب داد:
اما لذتی که علی اکبر برد هیچوقت حبیب بن مظاهر نبرد.... .
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
#عمار_حلب
@pelakkhakii
🖌 #خاطرات
❣یکی از کارهایی که خیلی دوست داشتم #نماز_خواندن پشت سر آقا مهدی بود، ما حتی نماز صبح را هم #جماعت می خواندیم، اگر یک روز بدون من نماز می خواند #ناراحت میشدم و گله میکردم.
❣وقتی مهدی را نمیدیدم #مریض میشدم، قلبم درد می گرفت، سردرد می گرفتم، ولی وقتی میدیدمش خوب میشدم، این جور موقع ها می گفت: "فکر کنم مریضی هایت #احساسی هست"
❣زمانی که محمد هادی فرزندم بدنیا آمد، مهدی #غسل_شهادت انجام داد، می گفت دوست دارم بچه ام را با غسل شهادت #بغل بگیرم.
❣لحظه ای که صدای محمد هادی را موقع بدنیا آمدنش شنیدم تنها دعایی که بعد از #ظهور امام عصر (عج) کردم، دعا برای #شهادت آقا مهدی بود، نمی دانم چرا آن دعا را کردم، مهدی خیلی در کارهای مربوط به محمدهادی کمکم می کرد، مثل #پروانه دورم می چرخید.
#شهید_مهدی_نوروزی🌷
#شیر_سامرا
دعوتید به پلاک خاکی🌷🕊
@pelakkhakii 👈👈
❄️عکس را از داخل آلبوم بیرون آوردم
دلم میخواست با فاصله کمتری به روح الله، مامان، بابا، خودم و حتی ماشین بزرگ اسباب بازی نگاه کنم
پشت عکس را نگاه کردم
برایم جالب بود
🍃 روح الله پشت این عکس متن کوتاهی نوشته بود
اما تاریخ امضا مربوط میشد به همین یکی دو سال پیش
یک جمله کوتاه بود که خیلی به دلم نشست
✨ 🌙روز #تولدت را دوست دارم نه بخاطر ماشینی که مامان و بابا گفتن تو برام خریدی دلیل دوست داشتن آن روز آمدن یه داداش کوچولو با چشم های براق و سیاه بود برق چشمات از همه چیز قشنگ تر بود و من از همون روز شدم برادر بزرگتر تو و این حس را دوست دارم #رسول_برای_همیشه_دوستت_دارم
یه دنیا حس خوب در این نوشته روح الله بود.
#خاطرات
#رفیق_مثل_رسول
#عکس #تولدت_مبارک
@pelakkhakii 👈👈🌷
✨🍃
#خاطرات
چند روز مانده بود تا عملیات بدر. جایی که بودیم از همه جلوتر بود. هیچ کس جلوتر از ما نبود، جز عراقی ها . توی سنگر کمین ، پشت پدافند تک لول، نشسته بودم و دیده بانی می کردم. دیدم یک قایق به طرفم می آید. نشانه گرفتم و خواستم بزنم. جلوتر آمد ، دیدم آقا مهدی است. نمی دانم چه شد ، زدم زیر گریه . از قایق که پیاده شد، دیدم . هیچ چیزی هم راهش نیست، نه اسلحه ای ، نه غذایی . نه قمقمه ای ؛ فقط یک دوربین داشت و یک خودکار. از شناسایی می آمد. پرسیدم « چند روز جلو بودی؟» گفت « گمونم چهار – پنج روز.»
#شہید_مہدی_باڪری
@pelakkhakii 👈🌷🕊
مراسم عروسی یکی از دوستان بود
و مهدی هم به آن مراسم دعوت شده بود .
حضور مهدی در آن مراسم واجب بود و باید حاضرمیشد بخاطر شرایط خاصی که در آن موقع بود
مهدی قبل از اینکه بخواهد به آن مراسم برود با من هماهنگ کرد که با موتورم به دنبال او بروم و چند دقیقه در مراسم بماند و برگردد
مهدی درآن مراسم در حد ادب به صاحب مجلس حاضر شد و لحظاتی بعد آمد و با ناراحتی سوار موتور شدیم که برویم سمت پادگان .
تعجب کردم و گفتم چقدر زود اومدی ؟لااقل شام میخوردی
گفت نه نمیشد دیگه تو اون مراسم با سروصدا و اون رعایت نکردن ها بیشتر ایستاد
مهدی گفت داداش هرجا مغازه سوپرمارکت بود بایست تا برم بیسکویت بخرم .مهدی عادت داشت که بیشتر وعده غذایی شام و ناهار خودش را چای و بیسکویت بخورد
رفتیم پادگان و خلاصه از اتاق مهدی رفتم بیرون و کاری پیش اومد و برگشتم دیدم چراغ ها خاموشه !
نگران شدم مهدی رو صدا زدم دیدم مهدی به حالت سجده افتاده و گریه میکند
چراغ ها رو روشن کردم گفتم چیشده داداش ؟ چرا #گریه میکنی ؟
گفت میدونی اگر #جان من تو اون مراسم گرفته میشد در وسط اون همه #گناهی که انجام میشد چکار میکردم ؟
حتی همون چند دقیقه هم در آن شرایط گناه بودن درست نیست
#خاطرات
#به_نقل_از_همکار_شهید
#شهید_مهدی_ذاکر_حسینی
@pelakkhakii 👈👈🌷🕊
✈️ خاطره سفر ترکیهی ما 🌇
سلام
🔹من و همسرم و دو تا بچه هام، همون قشری از جامعه هستیم که تا نصف شب پای سریال های ماهواره و ترکی خوابمون میبره. اصلا تلویزیون ایران نمی بینیم و تمام اخبار و از اینترنشنال و بی بی سی میدیدیم. اوایل #نماز میخوندیم. ولی شوهرم کم کم منو هم بی نماز کرد. #حجاب هم که دیگه نگم. معتقد بودیم باید مثل ترکیه #آزاد بشه و هر کی هر کار دوس داره بکنه.
تا اینکه تیرماه امسال (1402) رفتیم سفر ترکیه.
🔸تصور ما از ترکیه با فیلمایی که دیده بودیم با اونچه در واقعیت دیدیم، زمین تا آسمون متفاوت بود.
🔹ترکیه ای که ما دیدیم، اولین تفاوتش با ایران مردمش بود. مردمی شدیدا پول پرست، شیاد و خطرناک. ما هیچوقت در ایران، از مردم نترسیدیم. ولی توی ترکیه کنار خیابون مردها و زنها و حتی بچه هایی می بینید که مشغول سیگار و دود کردنن. نگم براتون که برای یه مسیر ده دقیقه ای از ما 2.5 میلیون کرایه گرفتن، فقط چون توریست بودیم. و با راننده دیگه ای که باز قصد تیغ زدن داشت ناچار به نزاع شدیم و پلیس خبر کردیم.
🔸درسته! همه میگن توی ترکیه مسجد جدا، کلاب جدا. عیسی به دین خود موسی به دین خود. ولی دیدن مردهای مست و لایعقلی که کنار خیابون و کنار سطل آشغالها دارن استفراغ میکنن و بالا میارن، حال هر کسیرو به هم میزنه.
🔹 وقتی این صحنه ها رو دیدیم واقعا خدا را شکر کردیم که ایرانی هستیم. که این صحنه ها توی ایران نیست. و ای کاش هرگز ایران اینطوری نشه. ای کاش این #جمهوری_اسلامی که مرتب قبلا بهش غر میزدیم و حتی فحش میدادیم نذاره ایران به اون وضع برسه.
🔸 آره. بذار بگن میخواد به زور مردمو ببره #بهشت، بذار بگن. بهتر از اینه که ما رو به زور ببرن جهنم دنیا و آخرت.
از وضع اقتصادی و گرانی شون نگم. تورم فوق العاده بالاست و برای یک پرس دلمه ساده شون، 800 لیر، تقریبا 1.5 میلیون پول دادیم. یک تیشرت ساده رو 1میلیون و 800 هزار تومان بهمون قالب کردن و توی رودربایستی مجبور شدیم بخریم!!
بدترین حسی که توی ترکیه داشتیم، حس ناامنی بود. حتی برای یک سرویس رفتن ساده زنانه، مردای حال بهم زنشون دنبالمون کردن و با دعا تونستیم از مهلکه فرار کنیم
🔹آره. این کشور مکان های توریستی خیلی باحالی داره. اماکن تاریخی شونو به بهترین و مدرن ترین شکل حفظ کردن و مراقبت میکنن. طبیعت و جزیره های زیبایی داره استانبول. ولی همه اینها در یه کشوری هست که اخلاق توش مُرده. انسانیت کمیابه و سکولار بودن (هر کس به دین خود) این سرزمینو به انسانهای بی بند و بار و هرج و مرج اخلاقی تبدیل کرده.
💚شاید باورتون نشه. وقتی به فرودگاه #امام_خمینی رسیدیم با دیدن مامورای نیروی انتظامی توی فرودگاه از شدت شوق، فقط گریه میکردیم. چون با دیدن شون مملو از آرامش و #امنیت شدیم. شوهرم بغض کرده بود و میگفت اینهایی که الان داریم با دیدن شون اشک میریزیم همونان که توی اینترنشنال برای کشتن شون کف و هورا میکشن و ما قبلا تماشا میکردیم.
ما نگرانیم. دوست داریم این حکومت که تا الان جلو بی دینی را گرفته، نگذاره ایران بشه ترکیه. نذاره خیابونای ما مردم ما اخلاق و پاکی ما نابود بشه. تا قبل از این عِرق و عُلقه ای به جمهوری اسلامی نداشتیم . ولی الان میدونیم چقدر کار حکومت مون مهم و حیاتی هست. چقدر مهمه توی این دنیای ناپاک، این قطعه خاک دنیا پاکیزه بمونه. پس الان با این حکومت هستیم. دعا کنید برای همه اونایی که مثل قبلا و الانِ ما فکر میکنن.
به امید رشد فکری همه مردم #ایران🇮🇷🌸
✍ خانم آذری از استان سمنان
#خاطرات