eitaa logo
پلاک خاکی
2.7هزار دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
5.6هزار ویدیو
39 فایل
به محفل رهروان شهدا خوش آمدید❤️🌷 شهدا اگر به دادم نرسید از دست رفته ام... کانال های دیگر ما متفاوت و ناب حتما عضو شوید👇 @saharshahriary @ghonooteghalam
مشاهده در ایتا
دانلود
7.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞نماهنگ فوق العاده زیبای شهریار ما با صدای حجت اشرف زاده 🌺تقدیم به تمام شهدای ترور علی الخصوص دکتر شهید شهریاری و شهید فخری زاده 👌 @pelakkhakii 👈👈🌷🕊
🤲 برای دو عزیز محافظ شهید فخری زاده دعا کنید. ➖« » خودش را روی شهید می‌اندازد و ۴گلوله می‌خورَد و حالش وخیم است. ➖همینطور آقای « » که دو گلوله خورده است. ➖هردو اتاق عمل هستند. دعا کنید. تروریستها ۱۲ نفر بودند! بعلاوه یک ماشین انتحاری. ➖محافظان ۴نفر! 😔😔😔 @pelakkhakii 👈👈🌷🕊
همین‌ یک عکس! و‌ این‌ یعنی‌ خدا‌ اگر‌ بخواهد کسی‌ را عزیز کند با یک عکس‌ هم‌ کار‌ خودش‌ را‌ میکند♥️ انگار‌ همه‌ محسن‌ها‌ فقط‌ یک قاب‌ دارند یکی در‌ سوریه غریب‌ و اسیر🍂 یکی در تهران‌ ناشناس‌ و‌ سر‌به‌زیر ✨ یکی در‌ مدینه‌ کنار‌ دست‌ بسته‌ امیر 🕊️ مگر‌ ما‌ از محسن‌بن‌علی فقط‌ همان‌ قاب‌ پشت‌ در‌ خانه‌ فاطمه‌ را نداریم؟ و‌ مایی‌ که‌ نمی‌شناختیمت و‌ تو‌ داشتی یک عمر برای ما‌ خدمت‌ می کردی 🥀 نه مصاحبه‌ای‌ داری نه‌ عکس‌ دیگری فقط‌ چند‌ ساعت‌ است‌ که با‌ همین‌ یک عکس‌ افتاده‌ای‌ سر زبان‌ها مرد‌ حسابی! همین‌ یک عکس‌ هم‌ به‌ دوربین‌ نگاه‌ نکردی چشم‌هایت‌ را‌ چرا‌ از‌ ما‌ گرفتی؟ نگفتی‌ ما‌ چطور‌ از‌ خجالت‌ نشناختنت‌ 🖤 آب نشویم؟ مگر میشود‌ این‌ همه گمنامی و‌ این‌ همه خدمت باور کنیم‌ یا‌ نکنیم همه‌ چیز‌ در‌ گمنامی است @pelakkhakii 👈👈🌷🕊
پر کشید با سربند یا فاطمة الزهرا س 🦋... @pelakkhakii 👈👈🌷🕊
تصاویری‌ از شهید فخری‌ زاده در معراج‌شهدا‌ خداحافظ‌ ای لاله ی پر پر‌ شده @pelakkhakii 👈👈🌷🕊
در نگاهت چیزیست که نمیدانم چیست؟!... مثل آرامش بعد از یک غم... مثل پیدا شدن یک لبخند... مثل بوی نم بعد از باران... در نگاهت چیزیست که نمیدانم چیست؟! اما من به آن محتاجم...🍃 ♥️... @pelakkhakii 👈👈🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 شما صدای را میشنوید.. "کسی شهید میشود که در زمان حیاتش شهید باشد.." @pelakkhakii 👈👈🌷🕊
سفارش شهدا همسر شهيد حاج محمد ابراهيم مي گويد: ابراهيم بعد از چند ماه عمليات به خانه آمد. سر تا پا خاكي بود و چشم هايش سرخ شده بود. به محض اينكه آمد، وضو گرفت و رفت كه نماز بخواند. به او گفتم: حاجي لااقل یه خستگي دَر كُن، بعد نماز بخوان. سر سجاده اش ايستاد و در حالي كه آستين هايش را پايين مي زد، به من گفت: من باعجله آمدم كه نماز اول وقتم از دست نرود. اين قدر خسته بود كه احساس مي كردم، هر لحظه ممكن است موقع نماز از حال برود. 🍃 ┈┉┅━❀♡❀━┅┉┈ @pelakkhakii 👈👈🌷🕊